بهائیت در دوران حکومت پهلوی توانست در زمینه فرهنگی به ویژه مدارس که شامل دبستان و متوسطه بود، نفوذ کند و فرزندان این مرز و بوم را با آموزشهای سکولار از دین جدا سازد. برخی از خانواده های به نسبه مرفه و بانفوذ و به اصطلاح روشنفکر و غرب زده تهران فرزندان خود را در این مدارس ثبت نام می کردند. دختران ارشد رضاخان و پسر ارشد او محمدرضای ولیعهد نیز آموزشهای اولیه خود را در مدارس بهائیان تهران دیده بودند(۱).
به این ترتیب یکی از اهداف رژیم پهلوی که همانا اسلام زدایی بود با این روش امکان پذیر شد. در دوران حکمرانی محمدرضا پهلوی مهمترین وزارتخانه کشور یعنی آموزش و پرورش در اختیار تشکیلات بهائیت قرار گرفت تا انحرافات بهائیت را در مدارس رسوخ دهد. این تشکیلات در دورانی که بر این وزارتخانه تسلط داشت به رواج شدید فساد و بی بندوباری پافشاری کرده و با همدستی ساواک، مدارس اسلامی را تحت فشار قرار می داد. در همین زمان بود که تمام همت خود را به کار بست تا دختران محجبه را مجبور به کشف حجاب کند.
از دیگر اقدامات تشکیلات بهائیت در جهت اسلام زدایی انجام تغییراتی در محتوای متون آموزشی مدارس بود که از این طریق به مقابله با اسلام و تبلیغ و ترویج اوهامات میرزا حسینعلی نوری- این عروسک خیمه شب بازی انگلیس – اقدام کرد. بهره گیری بهائیان از فضای آموزشی برای تبلیغ به اواخر دوران قاجار و دوره زمامداری مظفر الدین شاه بر می گردد. در آن زمان شاه در اروپا بود که یکی از زنان بهائی به نام لواگنسینگر در پاریس با وی ملاقاتی داشت و از وی تقاضای موافقت با ایجاد مدرسه بهائیان در ایران کرد. شاه مریض احوال نیز با این امر موافقت می کنند(۲).
دو سال بعد در سال ۱۹۰۰ میلادی مطابق با ۱۲۷۹ شمسی تشکیلات بهائیت با تأسیس مدرسه ای به نام تربیت در تهران با هدف جلوگیری از تحصیل حقیقت توسط جوانان بهائی آنها را زیر چتر آموزش فرقه ای خود قرار داد تا به این وسیله هم آنها را در اختیار داشته باشد و هم به مرکزی برای تبلیغ و جذب جوانان و نوجوانان مسلمان تبدیل شود.
مقارن با تأسیس این مدرسه مدرسه دیگری هم در شهر عشق آباد روسیه تزاری تأسیس شد(۳). ۱۳ سال بعد در سال ۱۲۹۰ شمسی مطابق با ۱۹۱۱ میلادی مدرسه دخترانه ای با همان اهداف به نام مدرسه “تربیت بنات” با مدیریت یک خانم آمریکایی به نام سوزان مودی در تهران تأسیس کردند(۴).
وجود این مدارس برای قدرت های سلطه آنقدر مهم بود که معلمان آن اکثراً از بهائیان اتباع همان کشورها بودند. مانند سوزان مودی، لیلیان ،کپیس، سیدنی اسپراگ کوی و ادلید شارپ (۵).
تشکیلات بهائیت با ایجاد روابط حسنه با وزارت معارف وقت مجوز توسعه اینگونه مدارس را بدست آورد و در تعدادی از شهرهای پر جمعیت آن زمان مانند اصفهان، یزد، کاشان، نجف آباد، قزوین، بابل، ساری و همچنین شهرهای کوچک مانند آران، آباده و مریم آبادیزد که چند جانور بهائی در آنها ساکن بودند، اقدام به تأسیس مدرسه کردند، تشکیلات برای جلوگیری از حساس شدن مردم مسلمان آن مناطق با نام هایی غیر از تربیت به فعالیت های آموزشی و تبلیغی مشغول شدند.
از آنجا که تشکیلات بهائیت در دوره پهلوی به ویژه در دوران محمدرضا در ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار شد، ابزار آموزش و پرورش را با همان اهداف گذشته و حتی با یک گام به جلو برای خود حفظ کرد. در دوران ۱۳ سال نخست وزیری هویدا وی مقام عالی این وزارتخانه را به یکی از هم مسلک های خود به نام فرخ رو پارسای سپرد. او به محض انتصاب بستگان و وابستگان تشکیلات بهائیت را در پست های کلیدی این وزارتخانه گمارد.
قابل پیش بینی است که وقتی در کشوری اسلامی یک بهائی وزیر آموزش و پرورش شود چه بلایی بر سر فرهنگ آن کشور می آید. فرخ رو پارسای از همان ابتدا تصمیم گرفت اولین نشانه های اسلام یعنی حجاب را از جامعه بزداید و سپس با طرح مدارس مختلط شروع به گسترش بی بندوباری و اشاعه اباحه گری در مدارس کرد، همچنین او بخشی از متون درسی را تغییر داد تا از این طریق بتواند اسلام را از صحنه اجتماع خارج کند.
فرخ رو پارسای پس از هفت سال وزارت آموزش و پرورش در کابینه امیر عباس هویدا توانست بزرگترین ضربه های ممکن را به فرهنگ این مرزو بوم وارد سازد(۶).
پی نوشت:
- جواد منصوری، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد، ج ۱، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۷، ص ۳۳۰
- روزنامه کیهان، شماره ۱۸۶۵۷ ، ۱۵ آبان ۱۳۸۵، صفحه ۸
- همان
- عباس ثابت، تاریخچه مدرسه تربیت بنین، موسسه چاپ و انتشارات مرات، ص ۴۰
- روزنامه کیهان، همان