ای بسا ابلیس آدم روی هست.
انسان موجودی است اجتماعی با نیاز طبیعی به معاشرت و تعامل. به گواه تاریخ معاشرت نقش بسزایی در بهبود روابط انسانها در جامعه ایفا می کند و این خصیصه اجتماعی در تمام ادیان آسمانی مورد توصیه قرار گرفته است. همان طور که اسلام نیز تزکیه و تهذیب نفس را مرهون معاشرت نیک با مردم دانسته و به عنوان برترین و آخرین دین الهی کامل ترین چارچوب تعامل نیکو را در بر گرفته از توصیه هایی پیرامون رابطه با خانواده تا تعامل با اقوام گوناگون. بنابراین سعادت فردی و اجتماعی انسان در گروی تخلق به فضیلت های انسانی از جمله حسن معاشرت است.
در کنار این مفهوم ذاتی باید در نظر داشته باشیم برای هر حقی باطلی نیز قرار داده اند.»(۱) و «اگر باطل از حق کاملا جدا می شد، راه حق برای جوینده آن پوشیده نمی ماند و اگر حق در میان باطل پنهان نمی شد. دشمنان نمی توانستند از آن بدگویی کنند. اما قسمتی از حق و بخشی از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند»(۲). بنابراین چه بسا جلوه گری هایی اغواگر که بدون استمداد از فرقان به هلاک و گمراهی منجر خواهد شد. بایسته است با بررسی مصداق های رفتاری به شکل دقیق و مقایسه بامعیارهای تمییز حق از باطل به تشخیص صحیح دست یابیم. حق همیشه متکی به خود است، اما باطل از آبروی حق مدد می گیرد و سعی می کند خود را به لباس او درآورد و از حیثیت آن استفاده کند. همانگونه که هر دروغ از راست فروغ می گیرد که اگر سخن راستی در جهان نبود کسی هرگز دروغی را باور نمی کرد و اگر جنس خالصی در جهان نبود کسی فریب جنس تقلبی را نمی خورد، بنابراین حتی فروغ زودگذر باطل و آبرو و حیثیت موقت او به برکت حق است اما حق همه جا متکی به خویش است. (۳)
برای مثال در همین امر ارتباط با دیگران، حقانیت یک برنامه به راستی الهی را در مصادیق معاشرت نیکویی که به پیروانش معرفی نموده می توان دریافت. نمونه هایی از مصادیق مراوده پسندیده در اسلام، احسان کردن، رعایت عدالت، تلاش در جهت ایجاد صلح بین یکدیگر، نیکو سخن گفتن، بخشش و گذشت، همکاری در کارهای خیر و دوری از اعمال شرارت برانگیز، امر به معروف و نهی از منکر و… می باشد. همانطور که مشاهده می شود حسن خلق و معاشرت صحیح به این معنا نیست که از روی تظاهر و با تله گذاری به وسیله لبخند و خوش وبش طرف مقابل را در نوعی رودربایستی قرار داده و سپس طعمه را با زهر پذیرشی اجباری درگیر امیال خود نماییم برعکس حقانیت با معاشرتی است که خیر خواهانه راه و چاه و درست و نادرست را با هم نشان دهد و این چیزی است که انسان را تعالی می بخشد. از طرفی حق ثابت است و پایدار، اما باطل متغیر و ناپایدار .
بهائیت از جمله اباطیل زمان است و مصداقش دستورالعمل های تشکیلات بهائیت که با توجه به نحوه فریب اقشار مختلف، رنگ عوض می کند. به این شکل که مثلا اعمالی را که گناه می شمارند به جهت ایجاد گیرایی برای عده ای وارونه جلوه دهند یا دم از عدم دخالت در سیاست می زنند و از آن طرف برای نفوذ به سطوح مختلف اجتماع در دستور العمل های تشکیلاتی با احزاب وارد تعامل می شوند که همگی گواهی بر بطلان و بی اعتباری درونمایه این تشکیلات سودجو می باشد.
در این نوشتار با استفاده از مصادیق درون فرقه ای، تبیین می گردد که بهائیان همگی مهره هایی تشکیلاتی هستند که حتی رفاقت و رفتار محبت آمیزشان نیز به دستور دقیق سران تشکیلات و صرفا برای جذب به فرقه بهائیت است؛ رفتاری کاملا برنامه ریزی شده که به تنها چیزی که نمی اندیشد، هدایت و اصلاح بشریت است.
بهائیت هرگز نمی تواند ردای مقدس دیانت را بر خود بپوشاند و علیرغم تلاشی که همواره در این مسیر داشته در موقعیت های گوناگون، واقعیت منحصراً تشکیلاتی اش بر عموم آشکار می گردد؛ چرا که: «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
یکی از مصادیق صرف تشکیلاتی بودن بهائیت را می توان تاکید مفرط سردمداران به تبلیغ و اشاعه تفکرات دیکته شده دانست. فرقه بهائیت تبلیغ را از فرامین اصلی و جزء لاینفک خود می داند، اما از طرف دیگر در حضور افراد ناآگاه بهائیت را به عنوان یک باور قلبی معرفی می کنند که لزومی ندارد هیچ نمود بیرونی خاصی داشته باشد تا پس از درگیر کردن افراد با موضوع از طریق شستشوی مغزی خواسته هایشان را به افراد القا نمایند.
علاوه بر سفارش به تبلیغ در منابع اولیه بهائیت، مرکز جهانی این تشکیلات نیز در پیام هایی که به سراسر اعضاء ابلاغ می کند، همواره شیوه های اشاعه تفکرات بهانی و جذب نیرو را به شاخه های زیرین آموزش می دهد. همانند همه باورهای تشکیلاتی -فرقه ای.
امر جذب افراد تا جایی مورد اهمیت است که به هر نحو و فریبی آن را لازم الاجرا می دانند. کوتاه بودن دست تشکیلات از برپایی آشکار سازمان های دستشوی مغزی در ایران، موجب شده تأکید بر تبلیغ فردی به طور جدی مورد پیگیری مرکز جهانی بهائیت قرار گیرد. در واقع مرکز جهانی تشکیلات بهائی به دلیل ناکامی نفوذ شبکه های تشکیلاتی در ایران، طی پیام هایی اعضاء را به تبلیغات انفرادی دعوت کرده و راه و رسم آن را آموزش می دهد.
«بیت العدل…. تصمیمات لازم را در مورد آنچه لازمه رعایت حکمت در امر تبلیغ است، خواهد گرفت».(۳)
هر چند به جرئت می توان گفت پیامی از این مرکز وجود ندارد که در آن به نحوی مبادرت به فعل تبلیغ واقع نشده باشد. اما در این نوشتار هدف بررسی درون مایه کلی این پیام ها بر اساس یک طبقه بندی مشخص است.
قالب راهکاری در این پیام ها در دو بخش کلی قرار گرفته است.
- شناسایی «مخاطبان مخصوص» با همان گروه های هدف
- نحوه انجام تبلیغ و اثرگذاری که البته این گام در شش زیر مرحله به اعضای تشکیلات ارائه شده:
۲/۱٫ تماس اجتماعی
۲/۲٫ معاشرت صمیمانه
۲/۳٫ آشنایی
۲/۴٫ حصول اعتماد
۲/۵٫ گفتگوهای هدفمند.
۲/۶٫ دعوت
شناسایی «مخاطبان مخصوص» به معنای پرهیز از بی گدار به آب زدن است. در واقع اهداف تشکیلاتی باید به شیوه های مختص خود دنبال شوند تا ننگ نیرنگشان بر ملا نگردد. که با عنایت به موارد مطرح شده در پیام های مرکز جهانی بهائیت طی سال های ۲۰۰۵ الی ۲۰۱۶ گروه هایی چون همسایگان خویشاوندان، آشنایان، همکاران، دوستان همسالان و به طور کلی افرادی که هر بهانی در مجاورت خود به سادگی به آنان دسترسی دارد، به عنوان هدف مورد اشاره قرار گرفته است. هر چند همین گروه ها هم با وجود نزدیکی به فرد نیاز به عبور از فیلترهای چند مرحله ای برای آماده سازی سهولت در باورپذیری خواهند داشت.
تماس اجتماعی
پس از هدف گذاری و شناسایی افراد به توصیه مرکز جهانی تشکیلات بهائیان باید وارد فاز عملیاتی تبلیغ و تأثیر گذاری شوند. در مرحله «تماس اجتماعی» به فرد توصیه می شود دایره ارتباطاتش را تا جای ممکن گسترش دهد.«احبای عزیز باید بکوشند تا دایره تماس های اجتماعی خود را با جامعه خارج، بزرگ تر و بزرگ تر کنند(۵)». «لجنه، نهایتا خواهان آن است که دامنه مجهودات جامعه را دائماً گسترش دهد تا نفوس بیشتری با پیام حضرت بهاء آشنا شوند(۶).
تشکیلات در این رابطه به توصیه بسنده نکرده و راهکارهایی را نیز به صورت عملی ارائه نموده است. به عنوان نمونه در برخی پیام ها دستور العمل هایی مبتنی بر ورود چند تن از بهائیان به اجتماعات کوچک یا جوامع قومی قبیله ای وجود دارد تا بدین وسیله و طی گام هایی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت با سران آن جامعه ارتباطی سودجویانه برقرار شود، چرا که در چنین جوامعی به میزان زیادی احتمال پیروی باقی افراد از بزرگ قبیله یا سرپرست وجود دارد.
«احبای الهی در طی مجهودانشان به استعداد روحانی در بین جمعیت های خاصی بر می خورند که از اعضای یک قوم یا قبیله و یا گروه دیگری هستند و احیانا در محیطی کوچک متمرکزند و یا در سراسرمحدوده جغرافیایی و ورای آن پراکنده هستند. اقبال این چنین مردمانی به امر مبارک و نفوذ قوای تهذیب کننده آن بر زندگی شان مقتضیاتی را در بر دارد که باید به یادگیری درباره آنها پرداخت»(۷).
شیوه برخورد بهائیت با چنین مواردی مصداق این ضرب المثل است که «کدخدا را ببین ده را بچاپ». در یک جمله، شیوه عملکرد در این روش تا حد زیادی به نشر نوعی ویروس بیولوژیکی در جامعه شباهت دارد. در واقع تشکیلات به اعضاء آموزش می دهد برای تسریع اثربخشی در تبلیغ به اجتماعات قبیله ای با با تفکرات قبیله ای نفوذ کنند، زیرا چنانچه بتوانند در چنین مکان هایی افراد صاحب نفوذ را با خود همراه کنند، با یک تیر سمی خود، افراد متعددی از آن جماعت را تابع نموده اند.
معاشرت صمیمانه
آنچه مشخصاً توسط متفکران و برنامه ریزان تشکیلات در خصوص ایجاد رابطه مورد بحث قرار می گیرد، این است که ضمن گسترش روابط «معاشرت صمیمانه» باید مد نظر قرار گرفته و برای این منظور در پیام های تشکیلاتی حتی توصیه می شود به طور دقیق برنامه ریزی صورت گیردا
«هر فرد طوری فعالیت های اجتماعی خود را تنظیم نماید تا برای معاشرت صمیمانه وقت کافی داشته باشد(۸).»
تشکیلات در نظر دارد هیچ توانایی، برای چیزی غیر از فعالیت های مد نظر بهائیت استفاده نشود تا جایی که حتی یک دوستی صادقانه را در ذهن زیر دستان مخدوش ساخته و آن را سلاحی تبلیغی می دانند.
«بزرگسالان، والدین، جامعه و تشکیلات به هر شکل ممکن از جمله ایجاد روابط نزدیک با خانواده آنان (دوستان جوانان) از ابتکارات شما (جوانان بهایی) تا حد امکان پشتیبانی خواهد نمود»(۹).
طبق معمول بهائیت، در این راه حتی روی چیزی که احکام خود می داند و برایش رساله تألیف کرده، پا گذاشته و تنها به فکر جذب و فریب می باشد. به عنوان مثال ارتباط با احزاب و مراوده با آنان، امری ناپسند و حرکتی مشخصاً «غیر بهانی» عنوان شده:
«بهائیان در سیاست مداخله نمی کنند و حتی بنا بر تعالیم بهائی، میزان بهانی بودن و نبودن این است که اگر شخصی در امور سیاسیه دخالت کند این برهان کافی است که بهایی نیست. در آثار بهایی امر شده است که بهائیان از امور سیاسیه چه در قلب و چه در باطن و چه به ظاهر، و چه به زبان، به کلی در کنار باشند با هیچ حزبی رابطه نداشته باشند. بهائیان اعتقادات روشها و اهدافی دارند که با برنامه هیچ یک از احزاب سیاسی مطابقت ندارد، وظیفه شان اطاعت از حکومت است…»
حال آنکه در پیام هفت اکتبر ۲۰۰۵، ذیل موضوع «نحوه معاشرت صمیمانه در امر تبلیغ»، صراحتاً به مراوده سیاست مدارانه با احزاب فراخوانده می شوند.
«احبای الهی باید به حسن تدبیر با جمیع احزاب مراوده نمایند.»(۱۰)
آشنایی
پس از ابراز وجود و معاشرت های ظاهرا صمیمانه، نوبت آشنایی با افراد است. این آشنایی به منظور کسب اطلاعاتی در مورد طرز فکر طرف مقابل، بررسی زمینه های موجود در فرد، پتانسیل ها و به طور کلی کلیاتی از خصیصه های فردی اجتماعی افراد در تعامل است تا با تشخیص دقیق هدف تشکیلاتی، هزینه های تبلیغی با انتخاب مناسب شیوه جذب تا جای ممکن کاهش یابد.
حصول اعتماد
با توجه به آموزه های گمراه کننده و عدم توانایی اثبات مشروعیت بهائیت در مواجهه با افراد، آگاه در پیام ها سفارش می شود بی گذار به آب نزده و از «مورد اعتماد بودن افراد» توام با «مستعد» بودنشان اطمینان حاصل کنند. در رابطه با این دو مقوله مستعد بودن به معنای حصول اطمینان از ناآگاهی و عدم توانایی مخاطب در تشخیص حربه های تشکیلاتی مبلغ است که آن را به صورت کد شده «دعوت از نفوس مستعد و معتمد» نامیده اند.
گفت و گوهای هدفمند
بعد از شناسایی دقیق مخاطبان، وارد فاز «گفت و گوهای هدفمند» شده و باید به طور مشخص آموزه ها و باورهای بهائی به فرد غیر بهائی القا شود. اما توصیه شده همین باورها هم بدون نام بردن واضح از بهائیت صورت پذیرد. نحوه پیاده سازی خدعه های تشکیلات به طرق مختلفی چون گفت و گو درباره مسائل روز جامعه، وعظ و نصیحت، صحبت از تفکرات درونی، تأکید روی مسئله تساوی زن و مرد، توجه به مشغله های طرف مقابل و پرداختن به آنها ذیل تفکرات بهانی، ایجاد چالش در باورهای فرد و…. به بهائیان آموزش داده شده است.
«تقلیب فردی و جمعی که به مدد کلام الهی ایجاد می شود،هسته مرکزی الگوی عملی است که در یک محدوده جغرافیایی شکل می گیرد. یک شرکت کننده از آغاز دوره های متسلسل، از طریق بررسی مفاهیم مهم از قبیل نیایش، خدمت به عالم انسانی، حیات روح و تعلیم و تربیت کودکان و جوانان با آثار حضرت بهاء آشنا می شود»(۱۱).
«درباره آنچه که مشغله ذهنی هموطنان ارجمندتان است با آنان مذاکره و تبادل نظر بپردازید. با استفاده از تجربیات خود با مخاطبان خاص درباره چالش ها و راه حل های مؤثر در این مورد اصل تساوی بین زن و مرد به گفت و گو پردازید» (۱۲).
دعوت
در نهایت آخرین گام «دعوت» علنی به جلسات و برنامه های تشکیلاتی بهائیت از قبیل حلقه های مطالعه، دعا، کلاس های آموزشی کودکان و نوجوانان و …. است. تشکیلات، سیاست گذاری های متلونی در رابطه با حضور غیر بهائیان در جلسات بهائی اتخاذ نموده به طور مثال در زمینه ضیافت های نورده روزه که به گفته حسینعلی نوری برای الفت میان بهانیان شکل گرفته و از جمله جلسات تشکیلاتی و حائز اهمیت بهائیت است. غیر بهائیان اجازه حضور نداشتند، اما با پی ریزی ابعاد جدیدی از این فرقه در سال های اخیر پیام هایی از مرکز جهانی تشکیلات مبنی بر مجاز بودن حضور غیر بهائیان به شرط رعایت برخی موارد امنیتی صادر شده است.
مرکز اصلی مدیریت فرقه در رویکردی متفاوت از گذشته در رابطه با پذیرش غیر بهائیان در ضیافت ها توصیه می کنند«به گرمی از آنان ستقبال شود.» اما از آنجایی که این مجالس، صرفاً با هدف الفت بخشی و صله رحم نبوده و حقیقتی سازمانی در پس آن نهفته است. در ادامه آمده «در گذشته از آنها تقاضا می شد برای قسمت اداری جلسه را ترک کنند و یا آن قسمت برنامه به کلی حذف میشد»(۱۴). لیکن به جهت مغایرت این عمل با وجهه تبلیغی تشکیلات به این شکل، دستور به تغییر آن صادر شده: «بیت العدل اعظم تصمیم گرفته اند که در این گونه موارد به جای حذف قسمت اداری برنامه و یا تقاضای ترک جلسه از مهمانان، ناظمین سعی نمایند این قسمت ضیافت را به نحوی تعدیل کنند تا برای شرکت مهمانان مناسب باشد….. بحث درباره مطالب حساس و نکات غامض را می توان به وقت دیگری موکول نمود.»(۱۵)
سمت و سوی این مجالس تماماً از مراکز بالادست به اعضا دیکته می شود، لذا مرکز اصلی تشکیلات در پیام هایش تأکید کرده در حضور غیر بهائیان به جای مسائل تشکیلاتی که مطمع نظر اصلی این محافل است، مسائل جذاب روز یا مواردی که ظاهری فریبنده از تشکیلات ارائه دهد، مطرح شود.
در این پیام ها حتی به تشکیل ضیافت در محله های مختلف برای بهره وری از حسنِ سنخیتِ محلیِ افراد اشاره شده:«اشتیاق برای قبول مسئولیت امورِ امری برای احبای تازه تصدیق در محیطی آشنا و در اجتماعات نزدیک به محل سکونتشان با سهولت بیشتری صورت می گیرد.»(۱۶).
آنچه در این میان ماهیت منافقانه و تشکیلاتی بهائیت را بیشتر آشکار می سازد، چارچوب نامتوازنی است که بیت العدل از حضور افراد در این برنامه تعیین نموده است. در این پیام ها علاوه بر پنهان سازی وجود بخش های تشکیلاتی از غیر بهائیان برای نحوه حضور افرادی که تازه بهائی شده اند. با دیگر بهائیان نیز تفاوت قائل گردیده اند.
«از آنجایی که شرکت در ضیافات برای مؤمنین تسجیل نشده امری پسندیده و برای پیشرفت و حصول نتایج مستمر در زمینه وظایف روحانی و فردی آنان لازم و ضروری است. دوستان بهایی ایشان می توانند به تشکیل ضیافت مخصوص و جلسات کوچک مبادرت ورزند. شخص بهانی ضیافت با مقبلین را در زمانی متفاوت با ضیافت رسمی جامعه برگزار نماید که مقرون به مصلحت باشد.»(۱۷)
بنابراین مراسمی که همه جا به عنوان محفلی برای الفت از آن یاد می کنند، بنا بر مصالح تشکیلاتی، حتی قابلیت پذیرش تمام بهائیان را هم نداشته و دعوت به وحدت از جانب این تشکیلات، حجم زیادی از تفرقه ای عینی در یک مهمانی دورهمی را می طلبد. به این معنا که برای یک کنار هم بودن، نسبت به انتخاب افراد، نحوه برخورد و به نمایش گذاشتن جلوه ای خاص از زندگی، تا این اندازه حساسیت تشکیلاتی وجود دارد. این مسئله مبین فعالیت های خاص تشکیلاتی، ذیل این گونه تجمعات و در پوشش اسمی «الفت بخشی میان قلوب» می باشد.
تمام این مراحل به توصیه پیام های مکرر مرکز اصلی تشکیلات باید. با رعایت «حکمت» و بدون جلب توجه صورت گیرد. درباره مفهوم حکمت در این پیام ها توضیحاتی داده شده که عمدتا حول پنهانی بودن نفس تبلیغ و شخص تبلیغ شونده، شناخت مخالفان (!) و توجه به شرایط محل تبلیغ می باشد.
«تبلیغ انفرادی…. بدون جلب توجه…..»(۱۸)
احبای الهی باید…… به رموز خفیه ایشان (بدخواهان) آگاه شوند….»(۱۹).
«مسلما افراد آنچه را که در خارج از ایران در این زمینه فرا گرفته اند، البته باید با شرایط محلی وفق داده و به نحوی حکیمانه به کار بندند تا بدون ایجاد تنش بتوانند به خدمات خود ادامه دهند»(۲۰).
به راستی یک باور قلبی، چرا نیازمند چنین پنهان کاری های خاص با ظاهر سازی های منافقانه است؟ رموز خفیه مخالفانِ تفکراتِ تقلبیِ بهائیت، به چه کار این مدعیان صلح و آزادی اندیشه خواهد آمد؟
همانطور که گذشت، باطل به هر طریقی سعی دارد در اذهان جوامع رخته کرده و فرامینش را به باور نشاند. حتی آنجا که عرضه را برای حضور آشکار، نا مساعد می یابد دسیسه گرانه با داعیه صلح و آبادانی وارد عمل می شود: «و إذا قيل لهم لا تُفْسِدُوا فِي الأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ألا إنهم هم المفسدون ولكن لا يشعرون»(۲۱) پس باید هوشمندانه و با بصیرت پاسبان حق بوده و جامعه را به هوشمندی تمایز خیر و شر نزدیک تر سازیم.
پی نوشت ها
- امام على علبه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳
- امام على علبه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۵۰
- آیت الله مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه چاپ، دهم، جلد ۱۰، ۱۳۷۰، ص ۱۶۷
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۲۸ فوریه ۲۰۰۵
- ده پیام مرکز جهانی بهائیت، ۲۱ آگوست ۲۰۰۶
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۲۹ دسامبر ۲۰۱۵
- همان
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۲۱ آگوست ۲۰۰۶
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۲ سپتامبر ۲۰۰۷
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۷ اکثر ۲۰۱۵
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۲۹ دسامبر ۲۰۱۵
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۲۰ جون ۲۰۰۸
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۱۷ می ۲۰۰۹
- همان
- همان
- همان
- همان
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ۱۹ آگوست ۲۰۰۷
- پیام مرکز جهانی بهائیت، ع ع- ۷ اکتبر ۲۰۰۵
- پیام مرکز جهانی بهائیت ۴ سپتامبر ۲۰۰۸
- «هنگامی که به آنان گفته می شود در زمین فساد و تباهی نکنید، گویند تنها ما اصلاح گریم، آگاه باشید آنان همان فساد گرانند ولی (خود) نمی فهمند.» (سوره مبارکه بقره، آیات ۱۲-۱۱).