کد خبر:13510
پ
shirazibab
بهائیت در ایران

ابطال و توبه ادعای علی محمد شیرازی(باب) در مناظره با علماء

رسوائی در مناظرات مطابق اسناد تاریخی باب در شیراز، اصفهان و تبریز با علمای عصر خود مواجهه مستقیم و مناظره داشت و پس از ناتوانی و شکست مفتضحانه در دفاع از ادعاها و عقاید خود به استغفار و تکذیب روی می آورده است؛ چنانکه به اعتراف سید حسین یزدی -کاتب و دستیار باب – محمد […]

رسوائی در مناظرات

مطابق اسناد تاریخی باب در شیراز، اصفهان و تبریز با علمای عصر خود مواجهه مستقیم و مناظره داشت و پس از ناتوانی و شکست مفتضحانه در دفاع از ادعاها و عقاید خود به استغفار و تکذیب روی می آورده است؛ چنانکه به اعتراف سید حسین یزدی -کاتب و دستیار باب – محمد علی باب همه مدعیات خود را بالای منبر مسجد وکیل شیراز در حضور علماء و مردم تکذیب می کند و به تصریح نبیل زرندی نویسنده مشهور بهائی بر فراز منبر گفت:

«لعنت خدا بر کسی که مرا باب امام بداند»[۱].

پس از آن نیز در ابلاغیه معروف به «ابلاغیه الف»، ضمن تصريح به جاودانگی احکام اسلام از ادعای بابیت و نیابت خاصه امام عصر (عج) برائت می جوید. در اصفهان نیز باب پس از مناظره با برخی از علمای شهر به دلیل عجز و ناتوانی در دفاع از ادعاهای خویش از پاسخ به سؤالات علمی آنان طفره می رود[۲].

در تبریز نیز علی رغم اینکه ابتدا باب تلاش می کرد به اعتبار «سیادت» و انتشار شایعاتی درباره ارتباطش با امام عصر «عج»، مردم آن سرزمین را به سوی خود جلب نماید و تا حدودی نیز موفق می شود، اما پس از برگزاری جلسه مناظره باب با علمای تبریز و ناتوانی باب در دفاع از عقاید و ادعاهایش و پاسخ به سؤالات علما، «عمق جهالت» وی و بی بنیادی ادعاهایش در آن مجمع به وضوح آشکار گردیده و علما و مردم تبریز یکپارچه با وی مخالف می شوند. نکته قابل ملاحظه در آن مناظره، این است که سؤالات علما از باب حتی به اعتراف منابع بهائی پرسشهایی ساده و در حد پایین بوده و حتی «سیر نزولی» داشته است.[۳]  که در ادامه، مناظره نامبرده با علمای اصفهان بویژه جناب نظام العلماء ارائه می گردد.

مناظره باب با نظام العلماء در مجلس ولیعهد ناصر الدین میرزا که به توبه ظاهری باب انجامید چنین است:

نظام العلما…. شما ادعای خود را در حضور علمای اسلام بیان نمایید تا تصدیق و تکذیب آن محقق گردد. اگرچه من اهل علم نیستم و مقام ملازمت دارم و خالی از غرضم، تصدیق من خالی از فایده نخواهد بود و مرا از شما سه سؤال است:

اولاً؛ آیا این کتبی که بر سنت و سیاق قرآن و صحیفه و مناجات در اکناف و اطراف ایران منتشر شده از شما است یا نه؟ و آیا آنها را شما تألیف کرده اید و یا به شما بسته اند؟

باب: از خدا است.

نظام العلما: من چندان سواد ندارم، اگر از شما است بگویید آری و الأ نه.

باب: از من است.

نظام العلما: آیا معنی کلام شما که گفتید از خدا است، این است که زبان شما مثل شجره طور است؟

باب: روا باشد انا الحق از درختی *** چرا نبود روا از نیکبختی

نظام العلما: این همه آوازها از شه بود؟

باب: رحمت به شما همین طور است.

 نظام العلما: شما را باب می گویند. چه کسی کی و کجا بر شما این اسم را گذاشته است؟ معنی باب چیست؟ و آیا شما به این اسم راضی هستید یا نیستید؟

باب: این اسم را خدا به من داده است.

نظام العلما: در کجا؟ در خانه کعبه، بیت المقدس يا بيت المعمور ؟

باب: هر کجا باشد اسم خدایی است.

نظام العلما: البته در این صورت راضی هم هستید. معنی باب چیست؟

باب: «أنا مدينة العلم و على بابها» (من شهر علمم و علی در آن است) فرموده محمد بن عبدالله ﷺ

نظام العلما: شما باب، مدینه علم هستید؟

باب: بلی.

نظام العلما: حمد خدا را که من چهل سال است، قدم میزنم که به خدمت یکی از ابواب برسم، مقدور نمی شود. حال الحمد لله در ولایت خودم بر سر بالینم آمد. اگر چنین شد و معلوم گردید شما بایید، منصب کفشداری را به من دهید.

باب: گویا شما حاج ملا محمود باشید؟

نظام العلما: بلى.

باب: شأن شما اجل است. باید منصب بزرگی به شما داد.

نظام العلما: من همین را می خواهم مرا کافی است.

وليعهد: ما هم این مسند را به شما که بابید تسلیم می نماییم.

نظام العلما: به قول پیغمبر یا حکیم دیگر که فرموده است: «العلم علمان علم الابدان و علم الادیان»، در علم ابدان عرض می کنم که در معده چه کیفیتی حاصل می شود که شخص تخمه می شود؟ بعضی به معالج رفع می گردد و برخی منجر به سوء هضم می شود یا به مراق منتهی می گردد؟

باب: من علم طب نخوانده ام

ولیعهد: در صورتی که شما باب علوم هستید، می گویید علم طب نخوانده ام! با دعوی شما منافات دارد.

نظام العلما: عیب ندارد. این علم بی طره است، داخل علوم نیست با بابیت منافات ندارد. پس از باب پرسید: علم ادیان علم اصول است و فروع و اصول مبدأ دارد و معاد. بگویید آیا سمع و بصر و قدرت عین، ذات هستند یا غیر ذات؟

باب: عین ذات هستند.

نظام العلما: پس خدا متعدد شد و مرکب. ذات با علم دو چیزند که مثل سرکه و شیره عین یکدیگر شدند؛ مرکب از ذات و علم یا از ذات و قدرت علاوه بر این ذات لا ضد له و لا ند له است. علم که عین ذات است، ضد دارد که جهل باشد. علاوه بر این دو مفسده خدا عالم است، پیغمبر هم عالم است، من هم عالمم. در علم شریک شدیم. ما به الاشتراک داریم، علم خدا از خودش هست و علم ما از او. پس ما به الامتیاز داریم در نتیجه خدا مشترک شد از مابه الامتیاز و ما به الاشتراک و حال آنکه خدا مرکب نیست.

باب: من حکمت نخوانده ام.

نظام العلما: علم فروع مستنبط از کتاب و سنت است و فهم کتاب و سنت موقوف بر علوم بسیاری مثل صرف و نحو و معانی و بیان و منطق. شما که بابید «قال» را صرف کنید.

باب: کدام قال؟

نظام العلما: قالَ يَقُولُ قَوْلاً، قالا قالُوا قَالَتْ قالتا قُلْنَ. آقای باب، باقی را شما صرف کنید.

باب: در طفولیت خوانده بودم فراموش شده.

نظام العلما: در هو الذي يريكم البرق خوفاً و طمعاً؛ خوفاً و طمعاً بر حسب ترکیب چیست؟

باب: در نظرم نیست.

نظام العلما: معنی این حدیث را بگویید: لعن الله العيون الثلاثة فانها ظلمت عيناً واحداً.

باب: نمی دانم.

نظام العلما: مأمون خلیفه از حضرت رضا پرسید: «ما الدليل على خلافة جدك؟ قال آية انفسنا، قال لولا نسائنا، قال لولا ابنائناء؛ «وجه استدلال امام رضا چیست و وجه رد مأمون بر امام و رد امام بر خلیفه چیست؟

باب: (با تحیر) این حدیث است؟

نظام العلما: بلی حدیث است. شأن نزول «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الكَوثَرَ» معلوم است. حضرت رسول می گذشت، عاص گفت: این مرد ابتر است عن قریب می میرد و اولادی از او نمی ماند. حضرت غمگین شد، از برای تسلیت آن حضرت این سوره نازل گشت. حال بگویید این چه تسلیت است؟

باب: واقعاً شأن نزول سوره این است؟

نظام العلما: آقایان این طور نیست؟

حضار (همگی): بلی

باب: مهلت دهید فکر کنم.

نظام العلما: ما در عهد جوانی به اقتضای سن شوخی می کردیم و این عبارت علامه را می گفتیم: «اذا ادخل الرجل على الخنثي والخنثى على الانثى وجب الغسل على الخنثى دون الرجل و الانثى.

باب: پس از فکر این عبارت از علامه است؟

حضار: بلی

نظام العلما: از علامه نباشد از من باشد. معنی آن را بیان فرمایید. آخر نه شما باب علم اید ؟!

باب: چیزی به خاطرم نمی رسد.

 نظام العلما: یکی از معجزات پیغمبر قرآن است و اعجاز آن با فصاحت و بلاغت است. تعریف فصاحت چیست و با بلاغت چه فرقی دارد و نسبت بین آنها چیست؟

باب: در نظرم نیست.

نظام العلما: اگر در نماز کسی شک کند بین دو و سه، چه کند؟

باب: بنا را بر دو بگذارد.

ملا محمد مامقانی: ای بی دین تو شکیات نماز را نمی دانی، ادعای بابیت میکنی؟

باب: بنا را بر سه بگذارد.

ملا محمد مامقانی: پیدا است، دو نشد، سه است. تو نوشته ای که اول کسی که به من ایمان آورد نور محمد(ص) و علی(ع) است؟

باب: بلی

ملا محمد مامقانی: پس تو متبوع و آنها تابع و تو از آنها افضلی؟

علم الهدی: خداوند در قرآن فرموده پنج یک مال را در راه خدا دهید و تو گفته ای یک سوم مال را بدهید! چرا؟

باب: ثلث هم نصف خمس است چه تفاوت دارد؟ (خنده شدید حضار)

نظام العلما: چند از این الفاظ و اخبار و مجاز *** سوز خواهم سوز با آن سوز ساز

من در بند لفظ نیستم کرامتی مطابق ادعای خود بر من بنما تا مرید شوم.

باب:  چه کرامت میخواهی؟

نظام العلما: اعلی حضرت در پایش مرض نقرس است. او را صحتی ده.

 ولیعهد: دور رفتی! همین شما را تغییر حال داده، جوان کنند، ما این مسند را به او واگذار می کنیم.

باب: در قوه ندارم

نظام العلما: عزت بی جهت نمی شود. در عالَم لفظ گنگ، در عالَم معنی لنگ، چه هنری داری؟

باب: آیات فصیحه می خوانم: «الحمد لله الذى خلق السموات والارض و تاء سماوات را با «زیر» خواند.

وليعهد (با تبسم): و ما بتاءٍ و الفٍ قد جُمِعا *** يكسر في الجرّ و في النّصب معاً

باب: اسم من علی محمد است. با رب موافق است.

نظام العلما: هر علی محمد و محمد علی چنین است. گذشته از این باید شما دعوی ربوبیت کنید نه بابیت.

باب: من آن کسم که هزار سال است انتظار او را می کشید.

نظام العلما: یعنی شما مهدی صاحب الامريد؟

باب: بلی

نظام العلما: شخصی یا نوعی؟

باب: شخصی

نظام العلما: نام او محمد فرزند حسن است و نام مادر او نرجس، صیقل و سوسن است و نام تو علی محمد و نام پدر و مادر تو چیز دیگر .زادگاه آن حضرت سامره است و زادگاه تو شیراز است. سن او بیش از هزار سال، سن تو کمتر از چهل سال است. وانگهی من شما را نفرستاده ام.

باب: دعوی خدایی می کنید؟

نظام العلما: مَثَل تو امامی مانند من خدایی می خواهد.

باب: من به یک روز دو هزار بیت می نویسم، کسی می تواند چنین کند؟

نظام العلما: من در دوران توقف در عتبات، آدمی داشتم که هر روزی دو هزار بیت می نوشت. آخر الامر کور شد. شما هم این عمل را ترک کنید و الا کور خواهید شد.

وبدین خاطر باب پس از شکست مفتضحانه در بحث با علما، چوبکاری شد و سپس عریضه ای خطاب به ولیعهد نوشت و در آن، ضمن برائت از ادعای بابیت و دیگر ادعاها، اظهار ندامت، توبه و استغفار کرد.

توبه نامه باب

توبه باب از دعاوی خویش که از مسلمات تاریخ است و نسخه اصلی این تو به نامه به خط وی هم اینک در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است. هر چند به اعتراف فضل الله صبحی – منشی و کاتب عباس افندی که بعداً از بهائیت برگشت – بابیان و بهائیان نمی خواستند این نوشته « پخش شود تا مردم ندانند که سید باب سخن خود را پس گرفته و از آنچه گفته بازگشت کرده است[۴]». و بدین خاطر همواره تلاش نموده اند تا اصل این سند را به روشهای گوناگون سرقت نموده و محو نمایند[۵].

متن توبه نامه باب چنین است:

«فداک روحی، الحمد لله كما هو اهله و مستحقه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه عباد خود شامل گردانیده، فحمداً ثم حمداً که مثل آن حضرت را ينبوع رأفت و رحمت خود فرموده که به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم بر اعیان فرموده. «أُشهِدُ الله و من عبده[۶]»که این بندهِ ضعیف را قصدی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد. اگر چه بنفسه، وجودم ذنب صرف است ولی چون قلبم موقن به توحید خداوند جل ذکره و شیوهِ رسول او و ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر كل مانزل من عند الله[۷] است امید رحمت او را دارم و مطلقاً خلاف رضای حق را نخواسته ام و اگر کلماتی که خلاف رضای او بوده از قلبم جاری شد، غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعایی باشد. استغفر الله ربی و اتوب اليه من ان ينسب الى امر[۸] و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصهِ حضرت حجة الله (عج) را محض ادعی (ادعا) مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر . مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایات بساط رأفت و رحمت خود سرافراز فرمایند. والسلام».[۹]

و این گونه بود که علی محمد شیرازی همانند سایر پیامبران دروغین تنها به سبب یک تنبیه جزئی کلیه ادعاهای خویش را انکار می نماید. امری که به هیچ وجه در سیره پیامبران الهی وجود نداشته است و این خود دلیلی روشن در بطلان ادعاهای باب و بهائیت در جهت اثبات نبوتی جدید می باشد.

منبع:

مهدی پور، شبهات مهدوی دوران ما (نقدی بر بهائیت)، (صص ۳۲-۴۱).

[۱] –  در این باره ر.ک: از منابع بهائی: تلخیص تاریخ: نبیل زرندی، ترجمه اشراق خاوری، لجنه ملی نشر آثار امری، تهران ۱۳۲۵ – ۱۳۲۹ ، ص ۱۰۳؛ بدیع، ص ۱۳۸

[۲] – مجله گوهر سال ۵، ش ۷، مهر ۱۳۵۶، ص ۵۰۱ به بعد، مقاله استاد محیط. درباره مذاکرات باب و علمای اصفهان و نقد اظهارات منابع بهائی در این زمینه. ر.ک بهائیان: پیشین، صص ۱۷۶-۱۸۳؛ گزارش جلوه، از زبان محیط طباطبایی ویژه نامه ایام.

[۳] – مناظره مذکور در سایت بهائیت در ایران درج گردیده است.

[۴] – اسناد و مدارک درباره بهائی گری (جلد دوم خاطرات صبحی)، چاپ سید هادی خروشاهی، ص ۹۷.

[۵] –  ر.ک: کتاب بهانیان، پیشین، ص ۲۲۴

[۶]– یعنی شاهد می گیرم خداوند و پرستندگان او را.

[۷] – یعنی تمامی آنچه که از سوی خداوند بر پیامبر اکرم ﷺ) نازل شده.

[۸] –  یعنی از خداوند طلب آمرزش و به درگاه او توبه می کنم از اینکه امری به من نسبت داده شود.

[۹] –  علاوه بر نسخه اصلی توبه نامه باب، متن توبه نامه باب را حتی ابوالفضل گلپایگانی (مبلغ برجسته بهائی) در کتاب کشف الغطاء، چاپ تاشکند آورده است؛ ادوارد براون نیز عکسی از توبه نامه علی محمد شیرازی برداشته و کلیشه آن را در کتاب Cambridge 1918,by E.G.Brown Materials for the study of the babi religion به چاپ رسانیده است و به علاوه این توبه نامه مورد تصویب عباس افندی و بهائیان است.

همچنین ر.ک: خشت اول: بازشناسی و بازخوانی استاد و نسخه های توبه نامه سید علی محمد باب، احسان الله شكر اللهی طالقانی، فصلنامه مطالعات تاریخی شماره ۱۷ (ویژه بهائیت)، ص ۱۵۵؛ کشف نسخه های جدیدی از توبه نامه باب خبرگزاری مهر، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please