در سده های اولیه هزاره دوم مسیحی صهیونیسم اعتقادی با تفاسیری از تورات همچون کابالا(۱) و میشنا(۲) و هلاخا(۳) متولد شد و به تدریج در یهودیت نفوذ کرد و آراء و عقاید غیر موحدانه خود را در یهود گنجاند. پس از دفن و مرگ یهودیت نیمه جان در مرداب شرک و بت پرستی، اکنون بیش از یک قرن است که موجودی متعفن و کریه به نام یهودیت اما با روح صهیونیسم از آن بیرون آمده و با همان عقاید خودپرستانه و زورمدارانه به جان بشریت افتاده است.
این وجه از صهیونیسم که از آن با عنوان “صهیونیسم سیاسی” نام برده می شود در یک برنامه عملیاتی در سده نوزدهم در آثار تئودور هرتصل (٤) مطرح شد که بر اساس آن در جهان مسئله ای به عنوان مسئله یهود وجود دارد که ناشی از پراکنده شدن آنها در سراسر جهان است و تنها راه حل این مشکل بازگشت این قوم به سرزمین مقدس خود و برپایی دولت خاص خود است. (۵)
با این مقدمه و با هدف ظاهری ایجاد دولت یهود و در واقع به دنبال برقراری حکومت جهانی خویش، پایه گذار و منشأ ظلم های گسترده و عمیقی شد.
این نگرش بدون توجه به تعالیم تلمودی انتظار مسیح برای تشکیل حکومت و با بهره برداری از هر وسیله ناپاکی در جهت نیل به اهداف شیطانی خود و با حمایت قدرت های سلطه گر به سرعت و به صورت قارچ گونه ای تکثیر یافت. از جمله ابزارهای صهیونیسم در راه تشکیل دولت اسرائیل بهره برداری از خشونت ،ترور، قتل های گسترده، غارت و استفاده از زور است. صهیونیسم در این راه از همان ابتدا و پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی با ایجاد گروه های تروریستی، فطرت پست خود را به سرعت به نمایش گذاشت. در آن دوره رهبران صهیونیسم با ایجاد آژانس یهود که در ظاهر وظیفه تهیه آمار و ایجاد نظم برای انتقال یهودیان به فلسطین را بر عهده داشت و در واقع یک سازمان برنامه ریز و مسئول تأمین گروه های تروریستی بود، به بسیاری از اهداف شوم خود دست پیدا کردند. آژانس یهود و سایر یهودیان افراطی در همان دوران قیمومیت انگلستان بر فلسطین اقدام به تأسیس گروه های تروریستی به منظور دفاع از شهرک نشینان مهاجر و تهاجم به اطراف و نیز یورش به اهداف از پیش تعیین شده کردند.(۶).
برای شناخت نقش تروریسم در تأسیس رژیم صهیونیستی و پیشبرد اهداف آن لازم است با برخی از گروههای تروریستی و فشار این رژیم آشنا شویم یکی از مشاهیر این گروه های صهیونیستی که یکی از سازمان های مادر تروریسم دولتی صهیونیسم است و بسیاری از گروه های تروریستی دیگر از آن منشعب شده اند “هاگانا” است. این سازمان تروریستی در اواخر قرن نوزدهم در اروپای شرقی شکل گرفت و تنها هدف تشکیل آن حمله به فلسطین و بیرون راندن فلسطینیان از خانه و سرزمین مادری شان بود.
یکی از افسران هاگانا و رهبران پالماخ (۷) در کتاب خود درباره آن دورهمی نویسد: «از سال ۱۸۸۰ زمانی که فلسطین هنوز زیر دست عثمانی ها بود و شمار ساکنان آن از چند ده هزار تجاوز نمی کرد، تشکیل واحدهای مخفی در برابر دزدی و غارت و قتل و ترور شروع شده بود. بدین ترتیب از آغاز همین دوران هسته های متعددی برای سازمانهای گوناگون نظامی مخفی یهودی به وجود آمد که سمت گیری های سیاسی نیز داشت»(۸).
این گروه تروریستی که در واقع ارتش رسمی آژانس یهود بود، در دسامبر سال ۱۹۱۹م با جذب تعدادی از صهیونیست های مهاجر ساكن فلسطين، وجود ها گانا را تقویت کرده و رسمیت بخشید( ۹). آژانس یهود از همان ابتدا در نظر داشت که به نحوی بتواند هاگانا را در بافت امنیتی و انتظامی وارد کند و در این رابطه در صدد جلب موافقت مقامات انگلیسی در فلسطین برآمد.
در همین راستا ژابوتینسکی” یکی از مسئولان آژانس و متفکران صهیونیسم به “ژنرال رونال راستورس” فرماندار انگلیسی بیت المقدس مراجعه کرد و از او خواست اعضای سازمان ها گانا را به عنوان مأموران انتظامی بیت المقدس به کار گیرد. پس از اعلاميه بالفور و موفقیت آژانس در جهت قدرت یافتن در فلسطین(۱۰)، آژانس به اقتضای زمان و ضرورت های سیاسی امنیتی از خدمات هاگانا در راستای اهداف خود استفاده های فراوان کرد. اقدامات هاگانا نیز همواره بنا به درخواست آژانس یهود بوده است که از پشت پرده آن را هدایت و کنترل می کرد.
سازمان تروریستی هاگانا در طول خدماتش به صهیونیسم بارها مرتکب جنایات ترور و قتل های فجیع و خونین به دستور آژانس شد. از این دسته اعمال می توان به ترور “حيسيم ارلو سوروف”، رئیس بخش اطلاعات آژانس یهود که با ایجاد این گروه موافق نبود، خرابکاری و انفجار کشتی های پاتریا و استقروما با بیش از هزار تن کشته برای به امتیازگیری از انگلستان، انفجار خط لوله عراق در نزدیکی حیفا، کشتار روستانشینان عرب و ایجاد رعب و وحشت در میان آنان برای تسریع در مهاجرت، حمله به دهکده قزازه و انفجار خانه کدخدای ده با دینامیت و… اشاره کرد. (۱۱)
گروه تروریستی دیگری که فعالیت های گسترده ای در راستای استقرار دولت صهیونیستی داشت “هاشو میر” یا “دسته های پاسداران” بود. “عاموس بر لمترگ” یکی از رهبران هاشو میر در کتابش تحت عنوان “نظامی گری و سیاست در اسرائیل” درباره تاریخچه ایجاد هاشو میر چنین می نویسد:
«فعالیت دسته های پاسداران در سال ۱۹۰۵ قوت گرفت و آرام آرام وسعت یافت تا جایی که نهادی قدرتمندتر به نام دسته های هاشومیر در سال ۱۹۰۹ جای آنها را گرفت. تعهد ایدئولوژیک و ملی صهیونیست های روس، اوکراین و قفقاز که در هاشومیر گردهم آمده بودند. این گروه را تا اواسط دهه ۲۰ میلادی برپا نگه داشت. (۱۲)
دسته های هاشو میر به عنوان هسته های توطئه گر و کنترل کننده در بیشتر سازمانهای فلسطینی نفوذ کرده و اشخاص قدرتمند و تأثیر گذار را حتی در اجتماع های کوچک شناسایی و اقدام به حذف فیزیکی آنها می کردند.
در اواسط دهه ۱۹۳۰ گروهی افراطی از هاگانا منشعب شد که بعدها “ایرگون زیایی لتومی ” نام گرفت. این گروه که در دهه ١٩٤٠ توسط “مناخیم بگین” رهبری می شد. یکی از خشن ترین گروه های تروریم دولتی اسرائیل به شمار می رود. مناخیم بگین در کتاب خاطرات خود تشکیل، سازماندهی و اقدامات تروریستی این گروه را به دقت تشریح کرده است. وی درباره تأسیس این گروه نوشته: ارتش را تشکیل دادیم و آن را ایرگون نامیدیم و بخش های ارتش انقلاب، واحد کماندو و نیروهای تبلیغات انقلابی را در آن به وجود آوردیم .(۱۳)
سپس به تشریح سازمان و تشکیلات و نحوه سازماندهی این گروه می پردازد. او در رابطه با نظام درونی ایرگون تصریح می کند: «نظام درونی ما به دو شرط بنیادی تکیه داشت: اول، اطاعت و فرم و دوم پنهان کاری (۱۴).
ایرگون در سایه برخورداری از نظام درونی قدرتمند و اقدامات تروریستی موفقیت آمیزی که انجام داد، در زمانی نسبتا کوتاه به مخوف ترین سازمان تروریستی صهیونیسم تبدیل شد تا جایی که بگین اعتراف می کند: «در همه جا هاله ای از رعب و وحشت از نام سازمان پراکنده شد؛ وحشتی که نظیر آن را فقط در اسطوره های افسانه ای می توان یافت. این هاله هراس انگیز کمک فراوانی به تحقق پیروزی های ما می کرد که بدون آن امکان پذیر نبود(۱۵).
موفقیت های ایرگون سبب شد که در دهه ١٩٤٠ آژانس یهود با رهبران ایرگون به توافق برسند که در قالب یک قرارداد با یکدیگر همکاری تروریستی داشته باشند.
اقدامات تروریستی این گروه خشن بیش از آن است که بتوان آنها را در یک مقاله منعکس کرد. اما فهرستی کوتاه از برخی جنایات این گروه عبارت اند از: انفجار بازار بیت المقدس در سال ۱۳۹۳ و ١٩٤٤م. در سه مرحله، ترور “سرهارولد مک میشل”، کمیسر عالی انگلستان در فلسطین به دلیل مخالفت با آنان، اجرای یکسری بمب گذاری های منظم و متوالی در سال های ١٩٤٤ و ١٩٤٥، انفجار بانک عثمانی در تل آویو و حيفا، انفجار سفارت انگلستان در رم، انفجار محل نیروهای انتظامی در بیت المقدس، تهدید مقامات انگلستان با ارسال نامه ای به تایمز، قتل عام همه ساکنان روستای کفر قاسم در فلسطین و بسیاری از فعالیت های تروریستی دیگر که تأثیر زیادی در تاسیس دولت صهیونیسم داشته و در این مسیر غیر نظامیان فراوانی را به کام مرگ کشانده است. (۱۶)
گروه تروریستی دیگری که در اواخر ۱۹۳۰ از ایرگون منشعب شد “اشترن” بود: آبراهام اشترن، رهبر این گروهدارای افکار نژاد پرستانه نازیستی و فاشیستی بود. اشترن در سال ۱۹۳۹ به دنبال مخالفت به اعزام صهیونیست ها برای کمک به انگلستان در جنگ با آلمان از گروه ایرگون جدا شد و گروه خود به نام اشترن را تأسیس کرد. اشترن از دوستان نزدیک “موسولینی” بود. او نیروهای طرفدار خود را برای عملیات مسلحانه و تروریستی علیه انگلیس و اعراب در فلسطین بسیج کرد(۱۷).
اشترن با توجه به عقاید و افکار نژادپرستانه و دلبستگی به نازیسم و فاشیسم وعده داده بود که در قبال حمایت ایتالیا و آلمان برای برپایی دولتی صهیونیستی در فلسطین، این دولت جدید به آلمان وابسته خواهد بود. (۱۸) اما در مجموع فعالیتهای تروریستی گروه اشترن در راستای اهداف صهیونیسم جهانی و تشکیل دولت صهیونیستی صورت می گرفت. انفجار ده ها بمب در فلسطین، بمبگذاری در قطار، انفجار کامیون های اعراب و کشتار روستاییان فلسطین تنها گوشه ای از فعالیت های این گروه در راستای پاکسازی نژادی اعراب فلسطینی است. (۱۹)
گروه دیگری که نقش مهمی در ترور و حذف فیزیکی اندیشمندان و بزرگان فلسطینی داشت “پالماخ ” بود. پالماخ، شاخه تروریستی گروه هاگانا بود؛ نیروی ضربتی متحرک هاگانا که در سال ۱۹۴۱ تأسیس شد. (۲۰) این گروه که گاه به نام هاگانا و گاه به نام گروه مقاومت و یا با عناوین دیگر سوژه های خود را ترور می کرد، اقدامات تروریستی متعددی را مرتکب شده است از جمله حمله به روستای “سعسع” و انفجار بیش از ۲۰ خانه و کشتار ده ها زن و کودک حمله به دهکده “بلد الشیخ” و کشتار ده ها نفر از اعراب، حمله و کشتار در دهکده “قلوينا”، حمله و کشتار مردم تظاهر کننده علیه صهیونیستها در شهر “لد” و کشتار بیش از ۲۵۰ نفر (۲۱).
گروه قدرتمند دیگری که بررسی آن بسیار مهم است جنبش “مقاومت” صهیونیستی است که از اتحاد هاگانا، ایرگون و اشترن در نوامبر ١٩٤٥ ایجاد شد.(۲۲)
مناخیم بگین که در این دوره محور عملیات های تروریستی است در خاطرات خود درباره این گروه می گوید:« یک قرارداد سری میان آژانس یهود به عنوان گرداننده هاگانا با ایرگون امضا شد. (۲۳) برنامه ما بر سه پایه محکم متکی بود، بررسی دقیق شیوه هایی که حکومت انگلستان در کشور فلسطین به به کار می برد، مطاله هوشیارانه اوضاع بین المللی و پژوهش کامل درباره اوضاع بریتانیا در پایان جنگ جهانی دوم. برای رسیدن به هدف، به این نتیجه رسیدیم که هیبت دولت انگلستان را خرد کنیم تا حکومت آن در فلسطین زوال پذیرد» ((۲۴)
وی در ادامه به ذکر چند نمونه از اقدامات تروریستی مشترک این سازمانها می پردازد:« غرق کردن دو کشتی در حیفا و یک کشتی در یافا، بیش از ۵۰۰ انفجار در خط آهن قطارها از مرز سوریه تا غزه، حمله به پالایشگاه نفت حيفا و….. (٢٥)
نکته مهم این است که آژانس یهود بر تمام عملیاتهایی که نمونه های آن از کتاب خاطرات مناخیم بگین نقل شد نظارت کامل داشته است؛ بدان معنی که کلیه اقدامات تروریستی با موافقت آژانس يهود انجام شده است و این مطالب خود بیانگر تروریستی بودن اساس تشکیلات آژانس یهود است. اکنون نیز رژیم صهیونیستی مصداق بارز انواع تروریسم است و در میان ملت ها به عنوان دارنده وسیع ترین تشکیلات تروریسم دولتی شناخته می شود. گروه های تروریستی پیش از ایجاد این رژیم غاصب در تشکیل و سازماندهی آن نقش بسیار موثری داشتند. البته افکار عمومی هم توقعی جز این ندارند که اسرائیل را تروریست ها حمایت و هدایت کنند.
این حمایت های بی دریغ بعد از تشکیل اسرائیل نیز همچنان با قدرت ادامه یافت. پس از تأسیس دولت صهیونیستی در می ۱۹۴۸ طولی نکشید که رهبری صهیونیسم در ۲۶ می نام “ارتش دفاع اسرائیل” را بر گروه هاگان نهاد و دیگر گروه های تروریستی و نظامی و در آن ادغام کرد. پس از سال ۱۹۴۸ نهاد نظامی صهیونیسم در جهت تحول و تداوم تروریسم صهیونیستی در داخل مناطق اشغالی و خارج آن نهایت تلاش خود را به کار بست. در این راستا یگانی تشکیل شد موسوم به ۱۰۱ که در سال ۱۹۵۳ آریل شارون به فرماندهی آن گماشته شد و تا مدت ها فعالیت این یگان از امور سری به شمار می رفت. بسیاری از کشتارهای وسیع اسرائیل در دوره آتش بس مانند کشتار آوارگان فلسطینی منطقه قییه به این یگان محول شده بود(۲۶).
اکنون پس از شروع سلسله انتفاضه ها از ۱۹۸۹ هر روز فلسطین، شاهد کشتار و ترور و رعب و وحشت ناشی از غارتگری ها و تخریب های نیروهای صهیونیست است؛ خشونت هایی که ریشه در جهان بینی های الحادی و بنیانهای نادرست فکری و اعتقادی دارد. بن گوریون نخستین نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس می گوید: «دولت اسرائیل دارای ملتی نابغه و برگزیده است و به همین خاطر هم باید آقا و سرور تمامی ملت های جهان باشده (۲۷)
این نسل کشی بی سابقه در تاریخ جهان و این قصاوت قلب در سرکوب اذهان به جز افکار خود پرستانه و تکبر شیطانی بر چه بنیادی عَلَم می شود؟ وقایع تلخی که بر اثر تکرار و گم شدن در هیاهوی نان و زمان دیگر به چشم نمی آیند.
یکی از نظامیان صهیونیست در مصاحبه با “روزنامه معاریو” اینچنین مرگ وجدان خود را به رخ می کشد. نباید به فلسطینیان رحم کرد. در یکی از خیابان های اردوگاه جبالیا یک فلسطینی را دیدم و با دوربین نصب شده بر سلاح به دقت سر او را نشانه گرفتم و به سویش تیراندازی کردم دیدم که روی زمین می غلطد. این بهترین احساسی است که در جهان به من دست می دهد و درست مانند احساسی است که پس از پیروزی در مسابقات فوتبال ….. به انسان دست می دهد. … پس از آن فلسطینی دیگر را دیدم و به سویش تیراندازی کردم با وجود اینکه سالخورده بود، اما در داخل اتاق داشت پرواز می کرد. اگر با احساس بدی از خواب بیدار شدی کشتن یک فلسطینی حتما آرامت می کند».
او ادامه می دهد: «پس از پایان عملیات قتل فلسطینیان به پایگاه نظامی خویش باز می گشتیم و سربازانی که امروز بیشتر از دیگران فلسطینی کشته بودند به خود می بالیدند. هرگز نسبت به این کارها پشیمان نیستم و بی صبرانه منتظر خروج از پایگاه برای کشتن فلسطینیان هستم…. خدایا کی دوباره از این پایگاه برای قتل آنها بیرون می رویم ؟(۲۸)
اکنون که رژیم غاصب صهیونیستی در مرکز مهم ترین منطقه راهبردی جهان ایجاد شده و در حال مکیدن خون بشریت است صهیونیسم به هدف نخست خویش دست یافته، اما اگر گمان کنیم که صهیونیسم به تشکیل اسرائیل رضایت می دهد اشتباه بزرگی کرده ایم. صهیونیسم در پی هدف غایی و بزرگ خویش یعنی ایجاد حکومت و سلطنت جهانی است و در این راه از هر حربه و وسیله ای بهره خواهد جست.
رژیمی که برای تشکیل یک کشور کوچک اینگونه هزاران انسان را به خاک و خون می کشد و ده ها جنگ بزرگ به راه می اندازد آیا برای هدف بزرگتر و نهایی اش دم از صلح و دوستی خواهد زد؟
رژیمی که بعد از طوفان الاقصی، صدای شکستن دنده های خود را می شنود، شرارت خود را بیش از پیش افزایش داده و در غزه و کرانه باختری از هیج جنایتی فروگذار نمی کند!!!
کشتن حدود چهل(۴۰) هزار فلسطینی مظلوم اعم از زنان و کودکان و…. در غزه طی حدود ده ماه اخیر، در حقیقت به صورت عیان باطن خبیت این اندیشه پست را بعد از قرن ها( که در لفافه بود) به رخ بشریت می کشاند و به لطف فضای مجازی و شبکه های اجتماعی این باطن خبیت به همه دنیا مخابره می شود و بشریت را از خواب بیدار می کند.
در چنین شرایطی آیا روا نیست که با هر آنچه در توان داریم از منابع معنوی و مادی در راستای نابودی این جرثومه فساد اقدام کنیم؟
به راستی آیا زمان آن نرسیده فرهنگی که به کشتار کودکان و سالخوردگان افتخار می کند، از زمین پاک شود؟
نکته بسیار مهم برای همه بشریت این است که چه کسانی پشتییان این رژیم فاسد، جانی و خبیث هستند؟
آیا نه این است که ساختار استعماری بهائیت یکی از پشتیبانان اولیه یعنی از بدو تأسیس تاکنون بوده است و همچنان شریک راهبردی این رژیم غاصب و جانی است؟؟؟؟
پی نوشت:
- تفسیری رمزگونه و عرفانی از کتب مقدس یهودی
- میشنا، کتابی است با قوانین شرعی یهودی اثر خاخام یهودا هناسی
- مجموعه قوانین و شریعت یهودی که در هر دوره ای به گونه ای بیان و تفسیر شده است.
- ١٩٠٤ – ١٨٦٠
- هرتصل، تئودور، دولت یهود، مقدمه اولیه
- ماضی، محمد، سیاست و دیانت در اسرائیل، ترجمه سید غلامرضا تهامی، ص ٥٤
- یک گروه تروریستی دیگر.
- آلون، ایگال، تشکیل ارتش اسرائیل، بخش تفاسیر
- برنر، لنی، مشت آهنين، حسین ابوترابیان، ص ۷۶
- همان، ص ۷۷
- اسرائیل از گروه های تروریستی تا تروریسم دولتی، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نو، تحلیل ٢٤، ص ٢٤
- همان، ص ۵
- خاطرات مناخیم بگین، ترجمه جواد صالحی، ص ۴۱
- همان، ص ٤٣
- همان، ص ٤٤
- اسرائیل از گروه های تروریستی تا تروریسم دولتی، همان، ص ۱۲
- “تضاد یهودیت با صهیونیسم، روزنامه کیهان، سرویس خارجی به نقل از ندای قدس، ۲۱/۶/۸۱
- همان
- همان
- اسرائیل از گروه های تروریستی تا تروریسم دولتی، همان، ص ۴
- همان، ص ۱۵
- همان، صد ۵
- خاطرات مناخیم بگین، همان، ص ۱۸۵
- همان صص ٤٠-٣٨
- همان صص ۹۴-۹۳
- تا فراموش نشوی، مؤسسه فرهنگی هنری خبرگزاری قدس، انتشارات سروش، صص ۱۵۰-١٤٦
- صفاتاح، مجید، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل، ذیل تروریسم دولتی اسرائیل.
- همان