علیرغم وجود رویکرد منفی نسبت به ترور در عصر حاضر، در سطح جهان، همچنان تروریسم در اشکال مختلف فرقهای، دولتی و… در نقاط مختلف جهان رخ میدهد، مثلا «اسماعیل هنیئه» رهبر جریان حماس فلسطین، توسط تروریسم دولتی اسرائیل غاصب در تهران ترور میگردد و این رژیم جانی و شرور از تبعات جهانی آن نیز ابایی ندارد یا گروهک منافقین( سازمان مجاهدین خلق) ترورهای مختلفی را درون کشور از جمله معاون ستاد فرماندهی کل قوا شهید صیاد شیرازی را در تهران در جلوی منزلش ترور میکند و فرقه استعماری بهائیت کمکهای اطلاعاتی و امنیتی به رژیم غاصب اسرائیل برای ترورهای مختلف در کشورهای مختلف از جمله ایران انجام میدهد. برای پاسخ به این سوال باید گفت:
تروریسم سازمانیافته در خاورمیانه را نمیتوان بدون توجه به عامل استعمار مورد بررسی قرار داد؛ یعنی تا زمانی که این استعمار در همه عرصههای جهان سوم اعم از فرهنگ، اقتصاد، قدرت سیاسی و… حضور دارد و تا وقتی که این نظام بینالمللی و ساختاری وجود دارد، نمیتوان مسئله را به راحتی حل کرد. چون از دل این استعمار است که سازمانهایی مانند القاعده، بهائیت، داعش و… بیرون میآید. بعید نیست، سازمانی که امروز بهعنوان یک سازمان تروریستی شناخته نمیشود. اما با غرب در ارتباط است، در یک زمان و تحت شرایطی خاص این ویژگی را پیدا کند. پس یک مسئله نقش استعمار است. در واقع دیروز و امروز داعش در سوریه و عراق ظاهرا با ادعای حکومت شام سنگ خود را به سینه میزند، اما کیست که نداند اگر پول عربستان و چراغ سبز و حمایتهای آمریکا نبود، این گروه شکل نمیگرفت.
اما کشوری که قرار است با پدیده تروریسم مقابله کند، باید اقدامات اساسی و مختلفی به شرح زیر انجام دهد:
مورد اول تقویت سازمانهای امنیتی کشور است. همانطور که میدانیم ویروس در بدن بیمار و ضعیف میتواند خود را نشان دهد، اما اگر بدنی از سیستم دفاعی خوبی برخوردار باشد، توان عرض اندام ندارد و ویروس نابود خواهد شد. ایجاد یک سیستم امنیتی قوی هم نیازمند وجود وحدت سازمانهای امنیتی و نظامی نیرومند و رهبری واحد است.
مورد دوم فقدان وحدت نخبگان سیاسی و وجود انشعاب موجب تضعیف سازمانهای امنیتی خواهد شد. باید در کشورها روی موضوعات امنیت ملی و ارکان آن و مصادیق ایجاد امنیت گفتمان واحد شکل گرفته و قوانین لازم تصویب و اجرا گردد.
مورد دیگر اینکه اگر سازمان تروریستی موجود، یک سازمان درونزا باشد؛ یعنی بدون هدایت و کمک استعمار در داخل کشورها پدیدار گردد، -که کمتر با این پدیده مواجهیم- در یک ساختار سیاسی دموکراتیک بهتر میتوان آن را کنترل کرد، نه اینکه بتوان آن را از بین برد. چرا که این جریانها قابل ریشهکن شدن نیستند. مثلا در کشورهای خاورمیانه که به صورت پادشاهی اداره میشوند، رفتار خشونتآمیز برای کسب قدرت بیشتر بروز دارد که یک وجه این رفتار میتواند تروریسم باشد. یعنی ایجاد سازمانهای تروریستی درونزا ارتباط مستقیمی با نوع نظام سیاسی از جنبه دمکراتیک دارد. معمولا اقدامات مردمسالاری بهویژه در توزیع قدرت در جامعه، نقش مهمی در جلوگیری از پدیدار شدن سازمانهای تروریستی دارد.
و مسئله آخر، بحث مقابله فرهنگی و رسانهای است. کاری که میشود در این زمینه انجام داد، تلاش برای ارتقای آگاهی عمومی در خصوص این سازمانها و پیامدهای رفتارهای تروریستی و همه مسائل مرتبط با این موضوع است. تنویر افکار عمومی درباره ماهیت این سازمانها میتواند کمک بزرگی به خنثیسازی توطئههای آنها کند. اگر افکار عمومی جامعه متوجه تبعات بسیار منفی اقدامات تروریستی در موضوعات مختلف جامعه اعم از فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و… باشد، به انحاء مختلف خود از ایجاد آن جلوگیری خواهد کرد.