کد خبر:14759
پ
ca438ad04c67cacbf28b6af81b0231dd_M
بهائیت در ایران

چرا بهائیان اولین سیستم تلویزیون را در زمان پهلوی دوم به ایران وارد و راه اندازی کردند ؟

تشکیلات بهائی به علت انسجام و روابط بیرونی با محافل سرمایه‌‌دار صهیونیستی و آمریکایی،‌ و راهیابی در بین رجال پهلوی،‌ توانست این نقش و جایگاه را در تمامی ارکان کشوری و لشکری،‌ ازجمله در حوزه فرهنگ،‌ خاصه تلویزیون عهده‌دار شود. نقش و جایگاه بهائیان در عصر پهلوی دوم را می‌‌توان در دو سطح تحلیلی عام […]

تشکیلات بهائی به علت انسجام و روابط بیرونی با محافل سرمایه‌‌دار صهیونیستی و آمریکایی،‌ و راهیابی در بین رجال پهلوی،‌ توانست این نقش و جایگاه را در تمامی ارکان کشوری و لشکری،‌ ازجمله در حوزه فرهنگ،‌ خاصه تلویزیون عهده‌دار شود.

نقش و جایگاه بهائیان در عصر پهلوی دوم را می‌‌توان در دو سطح تحلیلی عام و خاص، و از جوانب مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد.

جامعه اقلیت بهائی، به یمن روابط نزدیک با سیاستمداران و دولتمردان رژیم شاه، زمینه و بستر مناسبی را برای تقویت، و تبلیغ عقایدشان آماده دیدند که این امر با تساهل و تعامل حلقه دولت و دربار همراه بود.

یکی از این حلقه‌‌ها هویدا است، که به عنوان سرسلسله‌جنبان این امر توانست قدمهای بزرگی را در هموار کردن این راه بردارد و اختیارات وسیعی را به‌خصوص در رادیو و تلوزیون در اختیار آنان قرار دهد. بی‌‌شک شاه نیز برای تبلیغات شاهنشاهی، و جلال و شکوه آن، به ابزار و امکاناتی نیاز داشت که می‌‌توانست آن را به‌واسطه جامعه بهائی که متصل به آمریکا و صیهونیسم بین‌‌الملل بود به‌دست آورد.

این مقاله قصد دارد تا این چرایی و پر رنگ شدن نقش بهائیان در رژیم شاه و علی‌الخصوص در رادیو تلوزیون ایران را مورد واکاوی قرار دهد و هدف از آن را بازگو نماید.

فرقه بهائی

محمدعلی باب و میراث‌دار او، بهاءالله، راه و روشی را آوردند که در تقابل با شعائر و مناسک دین مردم، یعنی مکتب اسلام بود. این فرقه تبلیغات بسیاری را بر‌اساس مظاهر نوین غربی که با ارزشها و هنجارههای بومی تناسب نداشت، ‌ انجام دادند.

این همراهی با نمادهای غربی،‌ خدمت آنان به استعمار و دست‌‌نشاندگی آنان را به انگلستان و معبود اصلی آنان،‌ اسرائیل؛ نشان می‌‌دهد، زیرا با نگاهی به زندگینامه تعدادی از سران این فرقه، پیوند یهودیت و بهائیت به طور آشکارا ملموس است که در بسیاری از ارکان عصر پهلوی چون ارتش، شرکتهای تجاری و صنعتی و حوزه فرهنگ فعالیت می‌‌کردند.

در حوزه فرهنگ که مبحث تربیت و آموزش همگانی در آن نقش و جایگاه مهمی دارد، کار به تشکیلات منسجم و قدرتمندی سپرده شد که به‌سبب متمرکز شدن سرمایه‌‌های پراکنده در نهادی به نام «بنیاد امناء» تمامی وجوهات طبق تصمیم محفل ملی بهائیان ایران صرف تبلیغ و رواج این فرقه شود، که یکی از این کارها تاسیس رادیو و تلویزیون خصوصی توسط فردی به نام «حبیب ثابت» است.

قدرت و ثروت: مدیریتهای منسجم

قدرت و ثروت از هم جدانشدنی است و هر یک می‌تواند به تقویت دیگری بینجامد و با یک نهاد و مدیریت منسجم، به طرح برنامه‌‌های کلان و اهداف از پیش تعیین‌شده اقدام نماید.

این فرقه که از “دیدگاه تاریخی” خوشنام نبود به صورت پنهانی و زیرزمینی فعالیت می‌کرد. کنون که زمینه را فراهم می‌دید نیاز داشت تبلیغات را هر چه زودتر به صورت آشکار، نوین و جذاب با وسایل ارتباط جمعی چون رادیو و تلویزیون به انجام برساند.

«حبیب ثابت» معروف به حبیب ثابت پاسال کاندیدای این مهم شد. «این بازرگان بهائی، به تاسیس شرکتهای متنوع و گوناگونی چون پاسال اقدام کرد (پاسال مخفف نام اول اسامی علی اصغر پناهی، امیل عبود، حبیب ثابت، محسن لک P.S.A.L است( که شخصیت استثنایی ثابت باعث شد که اسم او را همراه با پاسال بیاورند»

حبیب ثابت که اجداد او از یهودیان کاشان بودند و پدرش عبدالله در میانه عمر به بهائیت گرویده بود،‌ توانست با سرمایه محافل بهائی داخلی و بین‌‌الملل همچون «انجمن سالانه بهائیان آمریکا» در مشرق‌الاذکار شیکاگو و روابط سازمانی و تشکیلاتی،‌ در جهت برنامه‌‌های آنان قرار گیرد و ماموریتی را به‌عهده بگیرد که از او خواسته شده است. بی‌‌دلیل نیست که پس از مرگ ثابت، «بیت العدل اعظم» از تلاشهای او برای به‌دست آوردن اماکن بهائیان و نیز نامیدن یکی از خیابانهای شهر تل آویو به نام او،‌ از وی قدردانی می‌‌کند.

دوگانه ماموریت و مسئولیت

برای رازگشایی بهره‌‌گیری افراد بهائی در راس امور کشوری و لشکری و نیز پشتیبانی از صاحبان صنایع، باید فضای تاریخی آن عصر را در نظر داشته باشیم. اوضاع اقتصادی و سیاست استراتژی جایگزینی واردات، روابط نزدیک با خانواده سلطنتی، تاسیس تلویزیون به عنوان بازنمایی شکوه و جلال نمایشهای شاهانه، و رواج مظاهر غربی می‌‌تواند مولفه‌‌های این به‌کارگیری در عصر پهلوی دوم باشد.

درباب این ماموریت، باید توجه داشت که با توجه به اسناد به‌دست آمده تاسیس تلویزیون در جهت کمرنگ کردن شعائر اسلامی و تلاش برای ترویج بهائیت بوده است. به عنوان مثال «روز عید مبعث حضرت رسول اکرم (ص) که بزرگترین عید مسلمانان و همچنین روز عید مذهبی تولد حضرت امام حسین (ع) که مورد توجه خاص شیعیان است،‌ تلویزیون هیچ برنامه فوق‌العاده و مخصوصی نشان نداد و به برنامه‌‌های معمولی و یکنواخت خود ادامه داد».

بدون تردید، این گونه برنامه‌‌ها بدون رضایت تلویحی شاه صورت نمی‌‌گرفت. چنان‌که وی در زمان تقدیم لوایح انجمنهای ایالتی و ولایتی شرط قید تحلیف قرآن را حذف و سوگند با هر کتاب آسمانی را جایگزین آن کرد.

این کار می‌‌توانست گسترش بهائیان را به بدنه دولت و ارتش افزایش دهد. هر چند که بعدها این امر توسط نخست‌‌وزیر بهائی‌زاده،‌ امیرعباس هویدا، به آسانی انجام پذیرفت. اما مسئولیتی که به گردن حبیب ثابت انداخته شده بود، اولین گامی است که برای تصویربرداری و پخش مراسم رسمی و غیر رسمی بر اساس سیاست عظمت‌‌طلبی شاه که به لحاظ روانشناسی می‌‌تواند قابل بررسی باشد، محول شده بود.

تلویزیون، مکانیسم شاهنشاهی تا ابتذال غربی

اولین تصویری که از تلویزیون در مهرماه سال ۱۳۳۷ نشان داده شد، پیام شاه و فیلم مسافرتش به ژاپن بود که در پیام افتتاحیه شاه می‌‌گوید: «تاسیس تلوزیون موجب خرسندی است زیرا به بسط معلومات و اطلاعات عمومی و تربیت کودکان کمک شایانی خواهد نمود»،اما دقیقا تنها وظیفه‌‌ای که تلویزیون در طول حیات خود انجام نداد تربیت‌‌زایی صحیح مطابق با هنجارهای بومی ایران و در مقابل رواج ابتذال و تجلیات مظاهر مدرن است که به یمن مدرنیزاسیون سریع و توفنده انقلاب سفید و طرحهای آمریکایی به مرحله ظهور رسیده بود.

همسویی اهداف شاه و بهائیان،‌ اگرچه نانوشته بود اما درواقع یک نتیجه را به‌دنبال داشت و آن تلاش برای ترویج بهائیت بود؛ بهائیتی که چونان شیر بی‌یال و دم و اشکم از فرهنگ و عرفان درخشان اسلامی بریده بود، و ریشه‌هایش در انگلستان و اسرائیل می‌رویید. و با آن زبان و بیان کهنه (در آن مقطع تاریخی که نه تنها فعالیتش آزاد بود، که دولت و دربار هم حمایتش می‌کردند) چنگی به دل نسل جوان نمی‌زد و همواره در اقلیت بود و در اقلیت ماند.

میراث‌‌داران بعدی تلویزیون، که برای تمرکز مسئولیتهای مربوطه و هماهنگی در پخش برنامه‌‌ها اقدام به خرید آن شبکه تلویزیونی از ثابت به مبلغ ۷ میلیون تومان کردند (همان تلویزیونی که ثابت آن را بچه خود می‌‌دانست) عوامل اجرایی و برنامه‌‌سازان جدید را به سازمان جدید منتقل کردند که از مهندس مکانیک و کامبیز محمودی (از معاونان رضا قطبی، رئیس جدید رادیو و تلویزیون) که جزو تشکیلات بهائی بودند می‌‌توان نام برد.

این بازتولید و استمرار آن به صورت شکل و محتوای جدید، دستیاری پنهان شبکه‌های قدرت و ثروت را در تبلیغ و ترویج و بازاری برای فروش کالاهای آمریکایی و اروپایی متبادر می‌‌سازد. برای مثال تبلیغات پپسی‌کولا، جنرال‌تایرز، شیشه‌سازی مینا و دهها تولیدات دیگر، وابسته به شرکت پاسال و محافل بهائی بود. این حجم سرمایه‌گذاری نشان‌ روابط نزدیک با دربار و خاندان پهلوی است که از حاشیه امن و تخفیفات حاصله برخوردار بود.

نتیجه‌‌گیری

رادیو و تلویزیون از بدو فعالیت که در سال ۱۳۳۷ ‌به‌دست حبیب ثابت تاسیس شد، یکی از اهدافش‌ ترویج و نشر عقاید بهائی بود. روشهای جداگانه،‌ اما برآیند یکسانی که بین سیاستهای ضد اسلامی شاه و فرقه بهائیت وجود داشت،‌ زمینه را برای بهره‌‌برداری سه‌گانه بازنمایی فرّ شاهی،‌ القاء فضای مدرنیته، و تقویت افکار و اندیشه‌های غربی فراهم ساخت.

تشکیلات بهائی به علت انسجام و روابط بیرونی با محافل سرمایه‌‌دار صهیونیستی و آمریکایی،‌ و راهیابی در بین رجال پهلوی،‌ توانست این نقش و جایگاه را در تمامی ارکان کشوری و لشکری،‌ ازجمله در حوزه فرهنگ،‌ خاصه تلویزیون عهده‌دار شود. روابط دوستانه و پنهانی شاه با اسرائیل، نقش خانواده روچیلدها و ریپورترها که پرورش یافته انگلستان بودند،‌ و به حاشیه راندن اسلام، انگیزشهای ترویج بهائیت بود، اما در برابر فرهنگ باشکوه اسلامی رنگ باخت و حتی به‌رغم حمایت دولت و دربار و تبلیغات گسترده جاذبه‌ای نداشت.

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please