آدریان ورس فولد، دانشآموخته رشته جامعهشناسی دین، فعال در حوزه هنر و رسانه و نویسندگی اجتماعی و فضای مجازی، با سابقه تدریس در دبیرستان و دانشگاه و نیز حضور در جایگاه خطابه و وعظ کلیساهای یونیتارین و انگلیکن است.
بیش از یک صد و بیست سال از حضور اولین بهائیان تبلیغی در بریتانیا میگذرد. عباس افندی (عبدالبهاء) رهبر برجسته بهائی، در سفر معروف خود به کشورهای غربی، در سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ میلادی، از کشورهای فرانسه، بریتانیا، امریکا، کانادا، اتریش و آلمان دیدار داشت. او طی آن سفر دو بار از بریتانیا دیدار کرد و مهمان پذیرایی گرم میزبانان بریتانیایی شد. او در راه سفر رفت، حدود یک ماه در سپتامبر ۱۹۱۱ در بریتانیا بود و از شهرهای لندن، سوری، بریستول و… بازدید داشت. وی در بازگشت از سفر طولانی ۹ ماهه به امریکای شمالی نیز، از ۱۲ دسامبر۱۹۱۲ تا ۲۰ ژانویه ۱۹۱۳ در بریتانیا به سر برد و در این مدت از شهرهای لیورپول، لندن و ادینبورگ دیدار کرد و ضمن دیدار و تشویق بهائیان اندک ساکن در آن کشور، در بعضی از انجمنهای مدنی و کلیساهای محلی سخنرانی کرد. در سفر به غرب، او بهعنوان یک روحانی شرقی، همواره باعث جلب توجه غربیان بود.
چند سال پس از عبدالبهاء، شوقی افندی، نوه او، که توفیقی در اتمام تحصیل در دانشگاه مسیحی (امریکایی) بیروت نیافته بود؛ برای تحصیل به کالج بالیول در انگلستان رفت ولی باز هم، براثر فوت عبدالبهاء در نوامبر ۱۹۲۱، ناچار شد تحصیلات کارشناسی خود را نیمهکاره رها کند و عازم فلسطین گردد. البته بعدها، شوقیافندی براثر حادثه ناگهانی مرموزی، در سال ۱۹۵۷، در ۶۰ سالگی، در لندن درگذشت و در قبرستان ساوت گیت آن شهر به خاک سپرده شد!
افراد بهائی سرشناس دیگری، همچون محمود زرقانی، ضیاء بغدادی، ابوالفضل گلپایگانی و حسن موقر بالیوزی، در بریتانیا اقامت و زیست داشتهاند. بهویژه حسن موقر بالیوزی، از خاندان افنان (بستگان علیمحمد باب)، از مبلغان برجسته بهائی بود که عنوان ایادی امر بهائی و عضو مؤسس محفل ملی بهائیان بریتانیا را نیز داشت.
این پیشینه، از چند سال قبل، انگیزهای برای مطالعه چگونگی مواجهه مردم بریتانیا با آیین بهائی و توسعه و موقعیت کنونی جامعه بهائی آن کشور، گفتوگو با فرد یا افرادی از اعضای کنونی محفل بهائی آن کشور و متقابلاً گفتوگو و کسب آرا و اندیشههای منتقدان بهائی ــ اعم از بهائیان بازگشته و مسیحیان منتقد آیین بهائی- برای نویسنده به وجود آمد. آیا سحر و جادوی کلام عبدالبهاء و پیام مدعی تمدنسازی بهائی توانسته این کشور دانشپرور و مهد فرهنگ و آزاداندیشی را به خود جلب کند و شاهد دخول افواج مقبلین در آن کشور باشد یا خیر؟
ایشان اظهار داشت کتب و نوشتههای پیتر اسمیت، نویسنده بهائی انگلیسی، و ورنون الوین جانسون، نویسنده منتقد بهائیت را هم مطالعه کرده است. ولی از نظر او، “در حال حاضر، بهائیت موضوع بیاهمیتی است؛ و به جداشدگان از بهائیت بیشتر اهمیت میدهد.” ایشان در حال حاضر رغبتی به مطالعه بیشتر دربارۀ بهائیت ندارد.
یک فرد تحلیلی با تحصیلات خوب، با مهارتهای ارتباطی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و آموزش و پرورش توسعهیافته، علاقهمند به مباحث چالشبرانگیز در حوزه آموزشی ــ پژوهشی. او که تحصیلاتش را در رشته جامعهشناسی تا مقطع دکترا انجام داده، در حال حاضر مشغول به تدریس دانشگاهی در همین رشته است. درعینحال، در دهههای پیش، در لباس معلم دبیرستانی و نیز در قامت کشیش مسیحی، خطیب وعظ روزهای یکشنبه در کلیسای وحدتگرایان مسیحی (یونیتارین) و همچنین نویسنده مقاله و ستون مذهبی در نشریات و روزنامههای لندن و وبسایتهای دینی بوده و توجه خاصی به افکار و اندیشه و چالشهای فکری نسل جوان کشورش داشته است.
او در مسیر مطالعات دینی خود با بهائیت آشنا شد و ضمن مطالعه کتابهای آکادمیک مبلغان و منتقدان بهائی، در جلسات تبلیغی بهائیان نیز حضور یافت و بهصورت رودررو، با بهائیان و فرهنگ آنان آشنا شد. او پس از این آشنایی، معتقد است که رهبران اصلی و مبلغان بهائی صداقت رهبران برگزیده الهی و کارگزاران دینی را ندارند. بهائیت گرچه پوستهای از مسیحیت و مدرنیته و فرهنگ نوین غربی را بر تن خود کرده، ولی درواقع، آیینی بهشدت دگم و عقبمانده، با احکام غیرقابلتغییر قرن نوزدهمی، با مدیریت خودساختۀ متأثر از رهبری سازمانهای مارکسیستی موسوم به سانترالیسم است.
ایشان ضمن نگاهی به پیشینه بابی و جنگافروزانه بهاءالله و هشدار درباره عملکرد مزدورانه و غیرصادقانه عباسافندی و شوقی افندی، درباره فریبکاری بهائیان در جوامع مسیحی، به مردم هشدار میدهد که طبق تعالیم و احکام بهائی، بیتالعدل متشکل از اعضای صرفاً بهائی، قصد تصاحب جایگاه قوای مقننه، مجریه و قضائیه حکومت واحد جهانی را در سر میپروراند که اندیشه بسیار خطرناکی است.
ایشان با نگاهی به عملکرد رهبران بهائی در سانسور و کنترل آثار آکادمیک نویسندگان بهائی، حذف و طرد مخالفان، عدم توجه به تحری حقیقت، آزادی اندیشه، عدم تساوی حقوق زن و مرد و بیاعتنایی به اصل بهائی تطابق دین با علم و عقل، به آنها توصیه میکند با اقتباس از ادیان ابراهیمی، در قبال اندیشهها و برداشتهای متفاوت، از خود سعه صدر نشان دهند و نظرات مخالفان و منتقدان را پذیرا باشند؛ در غیراینصورت، به زندگی حاشیهای و زوال تدریجی دچار خواهند شد. از نظر او، جمعیت اندک و ناچیز بهائیان بریتانیا، با وجود تاریخ ۱۲۰ ساله و تبلیغ غیرمتعارف آنان، نشانهای از این زیست و زوال تدریجی است.
منبع
سایت « کانون فرهنگی مهتدیان» https://mohtadyan.com
ارتباط با ما: [email protected]