به کارگیری بهائیان در مناصب مختلف کشور در رژیم پهلوی، نشانه ای از حمایت جدی این رژیم از بهائیت و اعتماد به این فرقه ضاله بود؛ اعتمادی که مورد تاکید و سفارش دولتهای استعماری به شمار می رفت. به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، ظهور فرقه ضاله بهائیت در ایران و حمایت بی حد و مرز دولتهای مکار انگلیس و به تبع آن رژیم غاصب صهیونیستی از آن یکی از مصادیق سیاست های ضد اسلامی دشمنانی است که حتی در عصر پهلوی نیز سعی در هدم دین مبین اسلام داشتند. حمایت خائنانه شاه مخلوع پهلوی و به کارگیری عناصر بهائی در بالاتریم مصادر حکومتی زمینه های رشد و گسترش این فرقه منحوس را فراهم کرد. شناخت ماهیت بهائیت نه تنها پوشالی بودن این دین منحط و انحرافی را روشن می کند، بلکه دشمنی ذاتی جهان غرب را بیش از پیش آشکار می کند. «علیرضا روزبهانی» در کتاب «تحلیل و نقد بهاییت» که توسط «مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» منتشر شده به مسئله بهائیت و جایگاه آن در سیاست خصمانه رزیم صهیونیستی می پردازد. قسمتهایی از متن کتاب را در ادامه می خوانید:
“بهائیت در ایران”
دوران حکومت پهلوی را باید دوران اوج اقتدار فرقه گمراه کننده بهاییت در ایران دانست. حضور بهاییان در منصب های مهم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و امنیتی و اعتماد بیش از اندازه و غیرطبیعی پهلوی ها به آنان، برای همه دینداران و میهن دوستان آزاردهنده بود. در خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست آمده است که سرگرد صنیعی در آن زمان از بهایی های تراز اول بود. او بعدها سپهبد و مدتی هم وزیر جنگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص ولى عهد، احترام و اعتماد رضاخان به بهایی ها و میزان نفوذ آنان را در دستگاه دولتی نشان می دهد. بنا بر نوشته های فردوست، محمدرضا شاه نیز این اعتماد را به بهاییان داشت: یکی از فرقه هایی که توسط اداره کل سوم ساواک با دقت دنبال می شد، بهاییت بود . شعبه مربوط، بولتن های نوبهای سه ماهه) تنظیم می کرد که یک نسخه از آن از طریق من (دفتر ویژه اطلاعات به اطلاع محمدرضا میرسید. این بولتن مفصل هم تراز بولتن فراماسونری بود، اما محمدرضا از تشکیلات بهاییت و به خصوص افراد بهایی در مقامات مهم و حساس مملکتی اطلاع کامل داشت و نسبت به آنان حسن ظن نشان میداد. بهاییان در این دوره با اعتماد به نفس، به سوی کنترل و نفوذ کامل بر تمامیت ایران پیش می رفتند. یکی از نویسندگان نشریه خبری بهاییان، درباره آرزویی که آن روز آن را انجام شدنی می دانست، نوشته است:| شریعت بهاییت] از طرف اولیای امور به عنوان دیانت رسمی مملکتی شناخته خواهد شد… و این رسمیت به مرور ایام منجر به تأسیس سلطنت بهایی خواهد گشت که در ظل آن، حدود و احکام مقدس اقدس ام الکتاب شریعت بهایی درجمیع امور شرعی و مدنی کاملا به موقع به اجرا گذاشته خواهد شد و این مرحله مالا منتهی به تأسیس و استقرار سلطنت جهانی بهایی… خواهد گردید. رهبر بزرگ و بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره) با بینش بالای خود، عمق فاجعه را شناخت و در سخنرانی هیجدهم شهریور ۱۳۴۲ در مسجد اعظم قم درباره این خطر به ملت هشدار داد و فرمود: این ها عمال اسرائیل در ایران هستند. هر جا انگشت می گذاری، میبینی که یکی از اینهاست. مراکز حساس، مراکز خطرناک از دربار گرفته تا آن آخر مملکت، از این اشخاص بهایی) آنجا موجودند. حضور افراد سرشناس بهایی در حکومت فهرستی که در سال ۱۳۳۹ از اسامی مقام های نظامی و غیرنظامی تهیه شد، نشان میداد بیشتر پست های اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور در اختیار بهاییان است. البته به دلیل پنهان کاری، نام بعضی از افراد که در پست های مهم بودند، در این فهرست نیامده و بی تردید، تعداد بهاییان شاغل در دستگاه ها چندین برابر این فهرست بوده است.
در سالهای بعد، تعداد بهاییان شاغل و سطح شغل آنان بالا رفت که میتوان از این افراد نام برد: امیرعباس هویدا، نخست وزیر سیزده ساله؛ لیلى امیر ارجمند، مشاور ویژه فرح و مدیر برنامه های آموزشی و تربیتی رضا پهلوی؛ عباس شاه قلی، وزیر بهداری و وزیر علوم: روحانی، وزیر آب و برق و کشاورزی در دولت هویدا؛ شاپور راسخ، مشاور عالی و درواقع گرداننده سازمان برنامه و بودجه و مدیر تشکیلات بهاییت در ایران؛ عبدالکریم ایادی، پزشک مخصوص شاه. در پرونده سپهبد بهایی پرویز خسروانی، سند مهمی به چشم می خورد که عمق روابط حکومت پهلوی و بهاییان را نشان میدهد. این سند درباره قیام خونین پانزده خرداد ۱۳۴۲ و حمایت علما و مردم قم از حضرت امام خمینی رحمه الله است که بهاییان پنج روز بعداز این واقعه با فرستادن نامه ای به سپهبد پرویز خسروانی، فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز، ضمن ابراز خوشحالی از این کشتار وحشیانه (که نهایت مدنیت و اخلاق آنان را می رساند) از سردمدار هم مسلک خود، به دلیل همکاری وی در این جنایت تشکر کردند تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی، فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکز! تاریخ یکصد و بیست ساله جهان بهایی، به خصوص در ایران، همواره مشحون از شهادت نفوس و تاراج دارایی و اموال آنان به دست اراذل و اوباش و به تحریک ارباب عمائم و یا افرادی نادان بوده است، ولی در خلال صفحات این تاریخ، همواره ستاره های درخشانی در مقامات دولتی وجود داشته اند که با توجه به وظایف اساسیة وجدانیة و اجتماعی خود، نوع دوستی و عدالت گستری نموده و به کرات مانع تجاوز رجاله و یا علمای بد عمل شده اند. در اثر همین حسن تشخیص و میهن دوستی و نوع پروری واقعی آنان در واقع آبروی کشور مقدس ایران تا اندازهای محفوظ مانده و از سوء شهرتی که دیگران ایجاد نموده اند، کاسته شده است. زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجاله کرارة در سنین اخیره در این محفل مذکور شده است، به خصوص در این ایام که بحمدالله اولیای امور نیز به رأی العین سوء عمل جهلای معروف به علم را مشاهده کرده و هر دیده منصفی رذالت و جهالت و پستی فطرت این افراد را گواهی میدهد. یقین است عموم دوستداران مدنیت و علم و اخلاق و دیانت، زحمات تیمسار را با دیده احترام و تقدیر نگریسته و تاریخ امر بهایی آن جناب را در ردیف همان چهره های درخشان حافظ و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود با رجای تأیید. منشی محفل ۲۰ خرداد ۱۳۴۲ بهاییان و جمهوری اسلامی ایران با پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت نفوذ و چپاول از فرقه بهاییت گرفته و امید آنان به ناامیدی تبدیل شد. از این رو، دشمنی بهاییت با نظام اسلامی را میتوان امری طبیعی دانست؛ مانند دشمنی آمریکا و اسرائیل با این انقلاب، ولی از آن جهت که بهاییت مدعی است با سیاست رابطه ای ندارد و تکلیف بهاییان در برابر حکومت ها اطاعت و تسلیم است، برای پرده برداری از کنش های سیاسی آنان و اثبات دروغ بودن این ادعا این موضوع را بررسی میکنیم.
از آنجاکه قوانین جمهوری اسلامی بر پایه شریعت شکل گرفته است و دین اسلام گمراه شدن بندگان خدا را برنمی تابد و از سوی دیگر، تبلیغ بهاییت مصداق آشکار گمراه کردن مردم به شمار می رود، بر اساس این قوانین، تبلیغ بهاییت غیرقانونی است و بهاییان حق فعالیت تبلیغی را ندارند. البته پیروان این فرقه میتوانند بدون تبلیغات، به شعائر دینی خود عمل کنند و نظام اسلامی برای آنان مزاحمت ایجاد نخواهد کرد. بهاییان بر اساس دستورهای دینی خود نیز که آنان را موظف به پیروی از مقررات داخلی کشورهای محل اقامتشان می کند، باید تسلیم قانون باشند و از آن سرپیچی نکنند. ولی بیت العدل اعظم با درخواستی منافقانه، کوشیده است نظام اسلامی ایران را دور زند و به عنوان وظیفه اولیه دینی، بهاییان را به تبلیغات فردی دعوت کند. این سازمان در تاریخ جون ۲۰۰۷ به هیئت یاران یا همان اعضای محفل ملی پیامی صادر و از آنها درخواست کرده که امکانات لازم را برای مطالعه این پیام از سوی خانواده های بهایی فراهم کنند. در مهمترین بخش این پیام آمده است: تبلیغ به عنوان افضل اعمال از جانب حق توصیف شده، از جمله مظاهر روحانی است که هر فرد بهایی در آثار مبارکه به انجام آن موظف شده است. بدین ترتیب، تبلیغ امری وجدانی و به طور قطع جاذب تاییدات روح القدس. این پیام با دعوت و تشویق بهاییان به تبلیغ و القای این مطلب به آنان که تبلیغ فردی با حکم اطاعت از حکومت اختلافی ندارد، می کوشد بحران ساختگی ایجاد کند و نیروهای انتظامی و امنیتی نظام را به بازداشت بهاییان وادارد تا با بهره گیری تبلیغاتی از این فرصت، به اهداف بلندمدت و کوتاه مدت خود دست یابد. تشکیلات بهاییت با این توجیه که تبلیغ، امری فردی است مانند نماز و روزه که هر بهایی جدا از علاقه و ارتباطش با بیت العدل، موظف به انجام آن است و کسی نمی تواند مانع تبلیغ فردی شود، می کوشد در برابر افکار عمومی جهان چنین وانمود کند که جمهوری اسلامی ایران، بهاییان را از انجام ابتدایی ترین امور عبادی دینشان که از حقوق اولیه هر فرد در قوانین بین المللی است، باز داشته است. انتهای پیام /
متن بالا رونویسی از اصل سند است. اگر به نکته ای برخورد کردید که دقیق رونویسی نشده است لطفا به نشانی ایمیل در صفحه تماس با ما بفرستید.