کد خبر:2812
پ
abdulbaha8
بهائیت در ایران

چرا جریان بهائیت را کاملا یک فرقه انگلیسی میدانیم؟

به بهانه یکصدمین سالگرد فوت عبدالبها دومین رهبر فرقه ضاله بهائیت  (مطلب چهارم) کوتاه وخواندنی از چندی قبل تشکیلات بهائیت پس از شکست پروژه ” ایران بدون نفرت ” و به فراموشی سپردن آن راهبرد تبلیغاتی جدیدی را به بهانه بزرگداشت یکصدمین سالگرد فوت عبدالبها (عباس افندی ) شروع کرده و با استفاده از محافل […]

به بهانه یکصدمین سالگرد فوت عبدالبها دومین رهبر فرقه ضاله بهائیت  (مطلب چهارم)

کوتاه وخواندنی

از چندی قبل تشکیلات بهائیت پس از شکست پروژه ” ایران بدون نفرت ” و به فراموشی سپردن آن راهبرد تبلیغاتی جدیدی را به بهانه بزرگداشت یکصدمین سالگرد فوت عبدالبها (عباس افندی ) شروع کرده و با استفاده از محافل بهائی مستقر در نقاط مختلف سعی در بهره برداری از این بازی را دارد به همین دلیل در چندین مطلب وضعیت ونگاه به اصطلاح این رهبرفرقه ضاله  را مورد بازبینی قرار میدهیم .

حرکت انگلستان در این زمینه به سه صورت است. یک وجه این حرکت پنهانی است که جریان‌سازی می‌کند و ما از روی جریان‌ها متوجه دخالت می‌شویم. مثل حرکت‌های سرویس‌های اطلاعاتی که پنهانی است. وجه دیگر کارنامه خود گروه‌هاست. مثلاً وقتی حسین‌علی بهاء طرح ترور ناصرالدین شاه را ارائه می‌دهد و بابی‌ها از ایران به بغداد تبعید می‌شوند، در همان زمان میرزا ملکم‌خان ارمنی، مؤسس فراموشخانه و مدعی اومانیسم، در باغ رضوان بغداد با این‌ها ملاقات می‌کند.

از طرف دیگر مانکجی (Maneckji Limji Hataria)، عامل سرویس اطلاعاتی انگلستان که به عنوان زرتشتی ساکن هندوستان به ایران آمده و ارتباطات گسترده‌ای با ناصرالدین شاه و شخصیت‌های مختلف سیاسی دارد به دیدار حسین‌علی بهاء و یحیی صبح‌ازل می‌رود، اما بعد دیدار با مانکجی و میرزا ملکم‌خان، بهاء برای دو سال گم می‌شود.

ظاهر قضیه این است که قهر کرده، ولی در این دو سال معلوم نیست که کجاست و چه آموزش‌هایی می‌بیند. خود بهایی‌ها می‌گویند در کوه‌های سلیمانیه مشغول عبادت بوده است. اما پس از آن هر دو برادر ادعا می‌کنند که ما ادامه باب هستیم؛ لذا حسین‌علی بهاء به فلسطین یا عکّا و یحیی صبح‌ازل به قبرس که جزو مناطق تحت نفوذ انگلیسی‌ها بوده فرستاده می‌شوند. البته اطلاعات ما از جریان ازلی‌گری کم است. این جریان مخفی کاری‌اش پیش از بهائیت بوده است.

در همین دوره ادوارد براون (Edward Granville Browne) که از جواسیس حرفه‌ای انگلستان است، ۱۷ روز با حسین‌علی بهاء در عکا و ۱۵ روز هم با یحیی صبح‌ازل در قبرس صحبت می‌کند، ولی ابداً نمی‌نویسد که درباره چه چیزی صحبت کرده است. براون بعداً در همین رابطه کتابی به نام «نقطه‌الکاف» را می‌نویسد و از محمد قزوینی می‌خواهد برایش یک مقدمه مفصل بنویسد. براون برای آنکه فرهنگی برای بابیان و بهائیان درست کند مدعی می‌شود که من ۲۵۰۰ رساله خطی از بابی‌ها در اختیار دارم.

بعد هم در انگلستان به دفاع از بابی‌ها می‌پردازد. این دفاع او درست در زمانی است که مدافع سیدحسن تقی‌زاده و جریان فراماسونری و جریان کمیته برلین نیز هست. اگر از حرکت ادوارد براون در قضیه تقی‌زاده و برلین بگذریم، چه ارتباطی می‌تواند با این دو نفر وجود داشته باشد؟ این که می‌گویم سیستم‌های اطلاعاتی را می‌شود از ارتباطات حاشیه‌ای که با این‌ها دارند فهمید، این‌جور مواقع است که به هر صورت بینش و نگرش تاریخی سیاسی می‌خواهد.

نکته دیگر اینکه چرا جناب عباس افندی بعد از پیروزی قوای انگلیس بر قوای عثمانی و تقریبا اشغال سرزمینهای فلسطین امروز از سوی دولت انگلستان لقب سر میگیرد در تاریخچه این لقب میخوانیم که این لقب به افرادی داده میشده که خدمات شایسته ای در جهت منافع دولت انگلستان داشته اند . حال باید دید عباس افندی بعنوان رهبر بهائیان در آن مقطع زمانی چه خدماتی را به قوای نظامی انگلستان داده است . تاریخ این خدمات را برشمرده است .

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please