یکی از موضوعاتی که هر ساله با شروع سال تحصیلی در تشکیلات بهائیت مورد استفاده قرار گرفته و با مظلوم نمائی قصد بهره برداری سیاسی از آن را دارند محرومیت از تحصیل ، خصوصا در مقاطع دانشگاهی میباشد. پیشوایان بهائی ترک تعصب را یکی از اساسیترین پایههای آیین خود برشمرده و مدعی نابودی تعصبات هستند. این در حالیست که بر خلاف این ادعا، عبدالبهاء، کودکان بهائی را بخاطر ابتلا به مرگ مجسم، از تحصیل در مدارس غیر نهی کرده است. با این حال چگونه میتوان شعار زدودن تعصبات سر داد و از همنشینی کودکان خود با دیگران منع کرد؟!
از مبلغان بهائیت باید سوال کرد ، مگر پیشوایان شما خود را پیشرو در زدودن تمامی تعصبات (از جمله تعصبات دینی) نداستهاند؟!
پاسخمیدهند بله، ترک تعصب یکی از اساسیترین پایههای آیین ما هست و پیشوایان ما تعصّب را عامل نابودی نوع بشر برشمردهاند: «تعصب، مخرّب اساس نوع بشر است، از هر قبيل باشد»(۱)
پس چرا پیشوای شما عبدالبهاء، کودکان بهائی را از تحصیل در مدارس غیر نهی کرده است: «اطفال احباب در سائر مكتبهای ملل مختلفه فرستادن و تربيت نمودن سبب جمودت و خمودت گردد».(۲) آیا این نشان بر تعصب شما نیست؟!
این در حالی است که بهائیان حتی به معنای جمودت و خمودت واقف نبوده و متوجه آنچه پیامبر خوانده بهائیت امر کردند نیستنند . باید یادآور شد «خمودت» به معنی افسردگی، سستی و ضعف؛ «جمودت» هم به معنی جامد و بیروح شدن؛ همچنان که عبدالبهاء در جایی دیگر، هیچ آفتی را بزرگتر از ایندو ندانسته است: «ای ياران حقيقی آفتی أعظم از خمودت و جمودت نيست زيرا موت (: مرگ) مجسم است »(۳) با این حال چطور میتوانید شعار زدودن تعصبات سر دهید و در عین حال، همنشینی کودکان خود با دیگران را مرگ مجسم بدانید؟!
پینوشت:
۱-عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبانهای فارسی و عربی، ۱۲۷ بدیع، ج ۲، ص ۱۴۷٫
۲-عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب، آلمان: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، بیتا، ج ۶، شماره: ۴۵۱٫
۳-همان، ج ۶، شماره: ۷