در اوایل آذر خبری را سایتهای پوشش دهنده اخبار فرقه ضاله بهائیت تیتر کردند “ پدرام عبهر، شهروند بهائی ساکن تهران، روز یکشنبه ۳۰ آبان ماه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. ماموران در زمان بازداشت ضمن تفتیش منزل پدری آقای عبهر در شیراز برخی از لوازم شخصی این خانواده و همچنین تصاویر، کتب و آثار مرتبط با آیین بهائی را ضبط کرده و با خود بردند. ماموران ظهر امروز سه شنبه ۲ آذرماه نیز، به همراه این شهروند بهائی جهت بازرسی، به منزل وی در تهران مراجعه کردند.“(۱)
تشکیلات بهائیت بر خلاف دستور پیشوایان بهائی، مبلّغین خود را به تبلیغ حداکثری در ایران فرامیخواند؛ تا در کنار یارگیری هرچه بیشتر، از نتایج مظلوم نمایی آن نیز بهرهمند گردد.
هرچند از اتهامات و جرایم این مبلّغ بهائی آگاهی نداریم، اما با توجه به پوشش خبری رسانهی بهائی و البته به اصطلاح حقوق بشری و در نظر داشتن تعالیم بهائی، ذکر نکاتی را به طور کلّی لازم میدانم:
اول: رسانهی بهائی در حالی سعی دارد علّت بازداشت این شهروند بهائی را باور به فرقه بهائی معرفی کند که در بیان مظلوم نمایی او، به ضبط آثار تبلیغی مکتوب و الکترونیکی مرتبط با فرقه بهائیت اعتراف کرده است.
تشکیلات بهائیت باید بداند که میداند تبلیغ تبشیرى و تلاش برای بیرون بردن مسلمانان از آئین خود، در ایران غیر قانونى و جرم است همانطور که در کشور اسرائیل بعنوان صاحبخانه تشکیلات مرکزی بهائیت جرم و ممنوع است . یعنی حتی پیروان ادیان رسمی کشور هم حق ندارند تبلیغ تهاجمى و تبشیرى برای شهروندان مسلمان داشته باشند؛ تا چه رسد به فرقهای مثل بهائیت که از اساس ضالّه، ساخت استعمار و غیرقانونی است!(۲)البته آزادى مذهب و ممنوع بودن تبلیغ تبشیرى و تهاجمی، دو مسئله متفاوت است. لذا نمیتوان آزادی عقیده را مساوی با ترویج آن دانست.
دوم: چگونه میتوان مبلّغ فرقهای غیرقانونی در کشور بود و علّت برخورد با خود را عقاید شخصی دانست؟! فرقهای که بیش از باور بودن، تشکیلاتی سیاسیِ برانداز و در خدمت نظام سلطه است. تشکیلاتی که دشمنی خود را با نظام اسلامی در ایران، از پیش از شکل گیری انقلاب در ایران آغاز و تا کنون، به روشهای مختلفی ادامه داده است.(۳)بنابراین عضویت در چنین تشکیلات براندازی و تبلیغ و ترویج آن، نمیتواند توأم با آزادی کامل و حمایت قانونی باشد.
سوم: اگر به راستی تنها باور به بهائیت در ایران جرم میبود که تا کنون باید تمامی بهائیان زندانهای ایران را اشغال میکردند! این در حالیست که آمار زندانیان بهائی نسبت به جمعیت ادعایی بهائیان در ایران، بسیار ناچیز است.(۴)
چهارم: جالب است بدانیم در حالی همراه این مبلّغ قانون شکن بهائی، کتب ضالّه و غیرقانونی کشف میشود که حتی پیشوایان بهائی هم چاپ و نشر کتاب را بدون اجازه حاکمیت ممنوع اعلام کردهاند: «امر قطعی الهی این است که باید اطاعت حکومت نمود. این هیچ تأویل بر نمیدارد و تفسیر نمیخواهد، از جمله اطاعت این است: کلمه بدون اذن و اجازه حکومت نباید طبع گردد…».(۵) با این حال، مبلّغین فرقهای که حتی به دستور پیشوایان خود در زمینهی پرهیز از چاپ و نشر کتب بهائی پایبند نیستند، چگونه میتوان انتظار نافرمانی مدنی از آنان نداشت؟!
پنجم: پیشوایان بهائی اجرای احکام خود (که تبلیغ نیز جزء آن است) را زمانی لازم الاجراء دانستند که مخالف با قوانین حکومتی در کشورها نباشد: «احكامی را كه حضرت بهاءالله در كتاب اقدس نازل فرمودهاند، در صورتی كه اجرايش ممكن و مستقيماً با قوانين مدنی مملكت مغاير نباشد، بر همه ياران الهی و تشكيلات بهائی در شرق و غرب عالم فرض و واجب است».(۶)اما تشکیلات بهائیت بر خلاف دستور پیشوایان بهائی، مبلّغین خود را به تبلیغ حداکثری در ایران فرامیخواند؛ تا در کنار یارگیری هرچه بیشتر، از نتایج مظلوم نمایی آن نیز بهرهمند گردد.
پینوشت:
۱- به نقل از کانالهای خبری تشکیلات بهائیت.
۲- در سال ۱۳۶۲ ش، تشکیلات بهائیت در ایران، رسماً غیرقانونی اعلام شد و تشکیلات بهائیت نیز با ارسال نامهای این حکم را در ظاهر پذیرفت: ر.ک: زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، بیجا: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، صص ۳۱۷-۳۰۷٫
۳- جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: پاسخ به اظهارات سعید دهقان/ بهائیت باور است یا تشکیلات؟!
۴-جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: جرم زندانیان بهائی در ایران چیست؟!
۵- اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، صص۴۶۳-۴۶۴٫
۶- حسینعلی نوری، اقدس (مقدمهی کتاب)، ص ۱۴٫