محمد نوریزاد، انقلابی نمای دیروز و ضدانقلابی امروز که خود را برتر از علمای شیعه برمیشمارد، بخاطر دوستیاش با تشکیلات بهائیت مورد تقدیر قرار گرفته است
اولین تصاویری که از کرنش نوری زاد به بهائیان منتشر شد تصویر بوسیدن پای یک کودک بهائی توسط نوری زاد بود . و بعدها دیدارها با بهائیان در جای جای میهن اسلامی توسط نوری زاد ادامه داشت که تصاویر آنتوسط ایشان منتشر میشد . حالا پس از اینهمه خدمات مهوش ثابت از مدیران سابق تشکیلات بهائی در ایرا ن به نماینده گی از تشکیلات بهائیت ، در تقدیر از محمد نوریزاد بخاطر حمایتهایش از بهائیت میگوید: «…از شما از صمیم قلبم تشکر میکنم از شما آقای نوریزاد و همه عزیزانی که در داخل ایران به ما و هم کیشان ما صدا دادید و از حقوق ما بعنوان شهروندان وطن پرست ایران دفاع کردید…».(۱) نوریزاد نیز در پاسخ، جرم بهائیان زندانی در ایران را باور به بهائیت اعلام کرد.
اما در بررسی رویداد فوق، خوب است به چند نکته توجه داشته باشیم:
اول: در حالی تشکیلات بهائیت به وسیلهی مزدورانی چون نوریزاد، در تلاش است تا بر طبل مظلومنمایی بهائیان بکوبد و در همین راستا، جرم مجرمین بهائی را هم باور به این فرقهی ضالّه معرفی نماید که بر اساس ادعای تشکیلات بهائی، جمعیت بهائیان ایران حدود سیصدهزار نفر برآورد میباشد. اما بر خلاف آن میبینیم که تعداد بهائیان زندانی در ایران کمتر از صد نفر شماره میشود!
حال به راستی اگر باور به فرقهی بهائیت عامل بازداشت و زندانی شدن در ایران میبود که این آمار میبایست به سیصدهزار نفر (آمار ادعایی بهائیان در ایران) میرسید! اما آیا زمان آن فرا نرسیده که بهائیت دست از احمق فرض کردن مخاطبینش بردارد و حتی از مجرمینش نیز استفادهی سیاسی- تبلیغی نکند؟!
دوم: تشکیلات بهائی در تلاش است تا به وسیلهی مزدورانش، جمهوری اسلامی را بهائیستیز و بهائیت را به دور از رویکرد ضد دگراندیشی معرفی کند. این در حالیست که بر خلاف وارونهسازی حقیقت، جمهوری اسلامی به حکم شرع و قانون بر بهائیانی که صِرف باور به این فرقه دارند، به طریق عدالت برخورد میکند.(۲) اما در باور بهائیت، غیربهائیان پست فطرت و لایق آتش دانسته شدهاند: «هر مالک بستانی (باغی) شجره یابسه (: درخت خشک) را در بستان باقی نگذارد و البته او را قطع نموده به نار (: آتش) افکند. چه که حطب یابس (: چوب خشک)، درخور و لایق نار (: آتش) است. پس ای اهل رضوان من، خود را از سُموم أنفس خبیثه (انسانهای پست فطرت) و أریاح عقیمه (بادهای ناباور) که معاشرت با مُشرکین و غافلین است، حفظ نمایید».(۳)
سوم: مهوش ثابت در حالی از بهائیان با عنوان شهروندان وطنپرست یاد کرد که طبق اعتقاد بهائیت، وطن مفهومی نداشته، تا چه رسد به وطن پرستی؛ لذا در باور بهائیت وطندوستی جهل و قائل به آن جاهل برشمرده شده (۴)و مدافعین وطن، به سگهای درّنده تشبیه شدهاند.(۵)
چهارم: جناب محمد نوریزاد در حالی به عنوان دوست و بلندگوی بهائیت، خود را شیعهی واقعی و حتی برتر از علما معرفی میکند که طبق صریح قرآن کریم، از دوستی مؤمنین با کفار نهی شده است: «لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ [آلعمران/۲۸]؛ بايد مؤمنان، كافران را به جاى مؤمنان به دوستى برگزينند».
آری؛ نوریزادی که به دلیل سابقهی انقلابی و حال ضدانقلابیاش، به زعم تشکیلات بهائیت، بلندگویی برای این تشکیلات صهیونیستی گشته و حتی از مجرمین بهائی نیز دفاع میکند؛ در تلاش برای کتمان ماهیت استعمارساز بهائیتی است که با هدف مقابلهی فکری عملی با مذهب حقهی شیعه ایجاد شده است.
پینوشت:
۱- به نقل از کانالهای تلگرامی تشکیلات بهائیت.
۲-ر.ک: جهانگیر منصور، قانون اساسی، تهران: نشر دوران، ۱۳۹۳ ه.ش، ص ۳۴-۳۵٫
۳-اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع، ج ۸، مطلب ۵۳، ص ۳۸-۳۹٫
۴- عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج الله زکی الکردی، ۱۹۲۱ م، ج ۳، ص ۱۰۵٫
۵- عباس افندی، مکاتیب، نسخه الکترونیکی، ج ۱، ص ۴۱۰٫