بنابر دستور “ميرزا حسينعلي نوري” چنان که در اقدس تصريح کرده است: مقدار مهریه براي شهري ها ۱۹ مثقال طلاي خالص، و براي روستائيان ۱۹ مثقال نقره مي باشد
بر اساس استفتائات بهائيان از شوقي و عبدالبها درباره تعداد همسران ، بهائيان مکلف به قبول تک همسري (۱) شده اند اگر چنين است چرا :
در اقدس چنين حکمي و.جود نداشته و براساس نص صريح داشتن ۲ زن در آن واحد جايز است (۲)
حداقل نام سه همسر براي بهاء که از هرکدام هم فرزنداني داشته است در کتب تاريخ ثبت شده است (۳)
شوقي به تقليد از عبدالبها تجديد فراش را ممنوع دانسته و مي گويد اين حکم مشروط به شرط محال است در حالي که در کتاب اقدس هيچ شرطي براي آن ملاحظه نمي شود آنچه در بند ۶۳کتاب اقدس آمده است اين است :ايّاکم ان تجاوزوا عن الأثنتين و الّذي اقتنع بواحدة من الأمآء استراحت نفسه و نفسها. بر حذر باشيد از دو همسر بيشتر نگيريد هر کس به يک زن اکتفا کند راحتي را براي خودش و همسرش طلب نموده است.
عبدالبهاء در لوح مسيس روزنبرگ : بنصّ کتاب اقدس در تزويج في الحقيقه توحيد است زيرا مشروط بشرط محالست.
و در حکيم داود:«امّا در خصوص تعدّد زوجات منصوص است و ناسخي ندارد …. من ميگويم عدالت رادر تعدّد زوجات شرط فرمودهاند تا کسي يقين بر اجراي عدالت نکند و قلبش مطمئن نشود که عدالت خواهد کرد متصدّي تزويج ثاني نشود چون حتماً يقين نمود که در جميع مراتب عدالت خواهد کرد آنوقت تزويج ثاني جائز …. و عدالت بدرجه امتناع است» (۴)
عبدالبها آنچه در قرآن درباره عدالت ميان همسران آمده را مي خواهد بنام بهائيت مصادره نمايد چرا که در حکم بهائي مربوط به تعدد زوجات هيچ نشاني از شرط اعم از محال و غير محال وجود ندارد بلکه تنها يک امر ارشادي را درپي دارد که با توجه به اجازه تجديد فراش عقلاً لازم الاجرا نبايد باشد
نکته ديگر درباره ازدواج بهائي علاوه برلزوم رضايت زوجين در ازدواج رضايت والدين آنها نيز ضروري است. يعني براي تحقق يک ازدواج لازم است ۶ نفر رضايت نامه صادر کنند که جلب نظر موافق ۶ نفر در تعارض جدي با هدف مهم تسهيل ازدواج جوانان خواهد بود.
آنچه در ادامه می خوانید
مهريه ازدواج در بهاییت
۱- مهريه در مسلک بهائيت از جايگاه مهمي برخوردار است بگونه اي که بدون ذکر مهريه، عقد باطل است.
۲- مهريه بايد در مجلس عقد با حضور شهود از طرف زوج به زوجه به صورت نقد پرداخت گردد.
۳- مقدار آن بنابر دستور “ميرزا حسين علي نوري” چنان که در اقدس (ص ۱۹، سطر ۲) تصريح کرده است: براي شهري ها ۱۹ مثقال طلاي خالص، و براي روستائيان ۱۹ مثقال نقره مي باشد. و اگر بخواهند بيشتر از آن قرار دهند بايد ۱۹ تا ۱۹ ترقي کنند تا ۹۵ مثقال و نمي توانند تجاوز کنند اگر قيراطي از ۹۵ بالا رود و يا از ۱۹ مثقال کمتر شود جايز نيست.
اما حال اجکام طلاق را ببینیم
اگرچه اديان ابراهيمي ، طلاق را امري منفور ميدانند اما بالاخره امري است که لزوم آن براي جوامع انساني قابل انکار نيست وظيفه ارباب اديان است که احکام متناسب با حقوق زوجين را بدون اجحاف به هريک از طرفين با استفاده از نصوص معتبر الهي وآسماني پيامبر آئين خود صادر و نازل نمايد حال به اين حکم بهايي توجه کرده و خود قضاوت کنيد:
- به املاي شوقي افندي آمده است: در لوح محفل روحاني ملّي ايران مورّخه سوّم شهر القدرة سنه ٩٢ / نوامبر ١٩٣۵:
- سؤآل در خصوص اجراي امر طلاق در صورتيکه بميل زوجه حاصل آيا اخذ نفقه در مدّت اصطبار (۵)از زوج بايد نمود يا نه؟
فرمودند بنويس در هر حال نفقه را بايد زوج بر حسب حکم کتاب تأديه نمايد. - يا اين حکم از خود بهاءالله :
و الّذي سافر و سافرت معه ثمَّ حدّث بينهما الأختلاف فله ان يؤتيها نفقة سنة کاملة و يرجعها الي المقرّ الّذي خرجت عنه او يسلّمها بيد امين و ما تحتاج به في السّبيل ليبلّغها الي محلّها انّ ربّک يحکم کيف يشآء بسلطان کان علي العالمين محيطاً.(۶)
کسيکه با همسرش مسافرت کند و در بين راه با همسرش اختلاف پيدا کند لازم است و همسرش را با همراهي يک فرد امين به شهرش برگرداند به درستي که خدا تو هر گونه بخواهد حکم مي کند به واسطه سلطنتي که بر تمام عالمين احاطه دارد.
در مورد اول که مرد بدون داشتن تقصير موظف به تأمين مخارج زندگي زني است که از اين مرد متنفر است و در مورد دوم بدون توجه به فرد مقصر مرد محکوم به تأمين مخارج يکساله و نيز مخارج بازگشت آن زن و همراه او به جائي که با آن زن از آنجا خارج شده است ميگردد (۷)
بهاء در اقدس (ص ۲۰، س ۲) مي گويد:
اگر ميان زن و مرد کدورتي حادث شد مرد نمي تواند زن خود را طلاق دهد و بايد يک سال صبرکند و ممکن است در اين مدت رائحه دوستي و مهرباني در ميان آنها استشمام بشود و چون يک سال گذشت مانعي ندارد طلاق بدهد.
نکات:
۱-اگر مرد عزم طلاق زنش را داشته باشد بايد ۱۹ ماه کناره گيري نمايد، اگر در خلال اين مدت پشيمان گرديد، و از عزم خود منصرف شد، به همان حال باقي خواهند ماند، و گرنه بعد از انقضاء ۱۹ ماه طلاق مي دهد.
۲-هنگامي که طلاق واقع شد ديگر رجوع به زوجه طلاق داده شده جايز نيست تا ۱۹ روز بگذرد و بعد از آن مي تواند رجوع کند.
۳-هر زني را مي شود ۱۹ مرتبه طلاق داد و سپس حرام ابدي مي شود.
۴-طلاق در نزد بهائيان به دست هر دو از زن و مرد داده شده، و صيغه خاصي هم ندارد بلکه صيغه اش همان انقضاي يکسال است. اگر انقضاء سال حاصل شود جدائي ميان زن و مرد به خودي خود حاصل مي گردد بي آنکه حضور شهود عدلين هم لازم باشد.
پی نوشت:
۱- گنجينه حدود و احکام، ص ۱۷۶٫
۲-اقدس، بند ۶۳٫
۳-محمدعلي ملک خسروي نوري، اقليم نور، چاپ لجنه، تصويب تأليفات امري، ۱۳۳۷ شمسي، ص ۲۵۳٫
۴-گنجينه حدود و احکام، ص ۱۷۶٫
۵- از اصطلاحات احکام ازدواج بهائي است که مفهومي شبيه به عده طلاق در فقه اسلامي دارد با اين تفاوت که زمان اصطبار بيشتر از عده مي باشد
۶- اقدس، بند ۶۹٫
۷- به سوی حقیقت ،علیرضا روزبهانی ص ۱۰۲