آنچه در ادامه می خوانید
چرا مردم ایران از بهائیان متنفرند
رژیم جانی امریکا علیرغم دفن شدن حکومت پهلوی توسط مردم انقلابی ایران ، از همان ساعت اعلام پیروزی انقلاب و انتخاب جمهوری اسلامی ایران از سوی مردم بعنوان حکومت حاکم بر ایران بنا دشمنی و اقدام علیه مردم ایران را گذاشت . البته باید اذعان کرد که عوامل داخلی او هم در این مسیر در اختیار کامل او بودند .
با توجه به حمایت همهجانبهی آمریکا از بهائیت، بهائیان موظفند تا هرگونه خدمتی (از جمله جاسوسی) را به آنها بنمایند. از اینرو اسناد، حکایت از ارتباط اطلاعاتی متقابل میان بهائیت و آمریکا وجود دارد. اما به راستی چگونه میتوان شعار عدم مداخله در امور سیاسی سر داد و در عین حال، جاسوسی و خیانت به وطن، جرم مشترک مجرمین بهائی باشد؟!
طبق توصیهی پیامبرخواندهی بهائیت، پیروان این فرقه موظفند تا در ازای کمک هر حکومتی به ایشان، در خدمت به آن از یکدیگر سبقت گیرند.(۱) لذا با توجه به حمایت همهجانبهی آمریکا از بهائیت، بهائیان موظفند تا هرگونه خدمتی (از جمله جاسوسی) را به آنها بنمایند. از اینرو، با توجه به افشای جاسوسی برخی بهائیان برای آمریکا، شاهد ارتباط اطلاعاتی متقابل میان بهائیت با آمریکا هستیم.
به عنوان مثال «گلن میچل» رابط اطلاعاتی سفارت آمریکا، از اعضای انجمن ملّی بهائیان بوده است. همچنین بنابر اعلام وزیر دادگستری ایران در سال ۱۳۵۸، عبدالکریم ایادی (بهائی)، جاسوس سازمان سیا بوده و مأموریت داشته تا در صورتی که شاه ایران بر خلاف منافع آمریکا قدمی بردارد، او را به قتل رساند.(۲)
در مقابل، سازمان جاسوسی سیا هم با بهائیت همکاری داشته و اطلاعاتی را به صورت متقابل در اختیار آنان قرار میدهد. همچنان که خانم یزدی در گزارش سفر تبلیغی خود به چاد، فاش نمود که پیش از عزیمت، با سفیر آمریکا ملاقات داشته و سفیر، اطلاعاتی از مردم منطقه به او داده است.(۳)
اما به راستی چگونه میتوان شعار عدم مداخله در امور سیاسی سر داد (۴) و در عین حال، جاسوسی و خیانت به وطن، جرم مشترک مجرمین بهائی در برخی کشورها (از جمله ایران و یمن) باشد؟!
پینوشت:
۱- ر.ک: ابوتراب هدائی، بهائیت دین نیست، بیجا: امیرکبیر، بیتا، ص ۱۶۳٫
۲- مجموعهای از مؤلفان، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره: ۵۰، ص ۴۶٫
۳- همان، ص ۴۵؛ به نقل از مجلهی اخبار امری، شماره: ۱۴، ص ۴۹۷٫
۴- ر.ک: عبدالحمید اشراق خاورى،گنجینهی حدود و احکام،تهران: مؤسسهی لجنه ملى نشر آثار، ۱۳۲۷،ص ۳۳۷٫