دینسازان فرقهی بهائیت در احکام ساختگی خود، استعمال هرگونه مسکرات را حرامی قطعی اعلام کردهاند؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «اما شراب به نصّ کتاب اقدس شربش (نوشیدنش) ممنوع زیرا شربش سبب امراض مزمنه و ضعف اعصاب و زوال عقل است».(۱)
اما جالب است بدانیم در حالی نوشیدن مسکرات از جانب پیشوایان بهائی به عنوان حرامی قطعی اعلام شده که پیامبرخواندهی بهائیت، اعتیاد عجیبی به نوشیدن مسکرات داشته است؛ همچنان که عبدالحسین آیتی (یکی از جدا شدگان از این فرقهی ضالّه) اعتراف کرده است: «بر حسب ارادتی که من به ایشان (حسینعلی بهاء) داشتم و اطمینانی که ایشان به من داشت، کلید بیت (خانهی بهاء) در دست من بود… صبح که آمدم، دیدم کلید در جیبم مانده است. فوری در را باز کردم، دیدم عفونتی در اطاق پیچیده که نمیتوان وارده شد. بعد دیدم آن مکلّم طور، از زور شراب، چنان مست و مخمور بر رو افتاده که صد نفخ صور او را به هوش نمیآورد! فهمیدم که آقا شب سرمست جام سرور بوده و از هوش و هستی دور مانده».(۲)
با این حال، چگونه شرابخوار مستی چون حسینعلی نوری که حتی در حفظ و اصلاح ظاهر خود باز مانده، میتواند جهانی را هدایت و اصلاح نماید؟! و به راستی اگر شرابخواری توسط بهاء، حرامی قطعی اعلام شده، دیگر چه توجیهی بر ارتکاب او وجود دارد؟!
عبدالحسین آیتی به نقل یکی از همراهان عبدالبهاء در سفر اروپاییاش، خاطرهای بدین مضمون را از اقامت در پاریس نقل میکند: «در پاریس شبی با عباس افندی مشروب میخوردیم، اسرار قلب خود را گفت و دانستم که هیچ دینی ندارد».(۳)
اما نقل این حکایت، حاوی نکاتی بدین مضمون است:
اولاً: چگونه پیامبرخواندهی بهائیت حکم به تحریم نوشیدن مسکرات داده: «لا تقربوا بها لّأنَّها حُرِّمَت عَلیکُم مِن لَدَی اللهِ العَلیِّ العَظیم (۴)؛ نزدیک (مسکرات) نشوید، چرا که از جانب خدای تعالی بلند مرتبه بر شما حرام شده است»؛ اما در عین حال، جانشین و مبیّن آیات ساختگیاش مرتکب این عمل شده است؟! در این صورت، چه توجیهی بر پایبندی پیروان بهائیت به این حکم وجود دارد؟!
ثانیاً: در حالی که حتی جانشین پیامبرخواندهی بهائیت، به ساختگی بودن اساس این مسلک اعتراف کرده، چه توجیهی بر باقی ماندن سایر پیروان بر آن وجود دارد؟!
پینوشت:
۱- عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص ۴۲۹٫
۲-عبدالحسین آیتی، کشف الحیل (۳ جلدی)، تهران: بینا، ۱۳۴۰ ش، ج ۲، ص ۱۶۸٫
۳- عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، (۳ جلدی)، تهران: بینا، ۱۳۴۰ ش، ج ۳، ص ۱۴۰٫
۴- عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص ۴۲۹٫