تشکیلات بهائیت در حالی ناپدید شدن محمد موحد مبلّغ و عضو تشکیلات بهائی را به جمهوری اسلامی نسبت می دهد که اولاً جمهوری اسلامی دلیلی برای پنهان کاری در مجازات هیچ مجرمی نداشته است. ثانیاً بهائیان برای اثبات حقانیت و مظلومیت خود سابقه توهین و تهمت زدن حتی به نزدیکان خود را دارند. ثالثاً وجود قرائنی، ناپدید شدن موحد به دست خود تشکیلات بهائیت را تقویت می کند.
سایت های مختلف بهائیت و حامیان آن، با برجسته سازی ماجرای ناپدید شدن محمد موحد بهائی در سال ۱۳۵۸ ش، عامل ناپدید شدنش را جمهوری اسلامی معرفی می کنند؛ اما ماجرا چیست؟!
محمد موحد شخصی که به ادعای بهائیت از روحانیون شیعه بود و به بهائیت گروید پس از شکل گیری انقلاب اسلامی در سوم خرداد ۱۳۵۸ ش ربوده شد و به دست خط نهاد رهبری بهائیت بیت العدل، از شهدای بهائی محسوب می شود.(۱)
تشکیلات بهائیت در ماجرای ناپدید شدن محمد موحد، به نوعی انگشت اتهام را به سوی جمهوری اسلامی نشانه رفته و سرنوشت مبهم او را یکی از دلایل بهائی ستیزی توسط جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی مطرح می کند؛ چنان که در یکی از یادداشت های تشکیلات بهائیت می خوانیم: «در روز ۳ خرداد ۱۳۵۸، صبح زود از منزل بیرون آمد و پس از آن دیگر کسی او را ندید. تصور این است که او را ربودند. در تحقیقات محفل ملی روحانی بهائیان ایران، خانواده اش گفتند که حکم بازداشت او در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ از طرف دادستان کل انقلاب صادر شده بود. دادستان انقلاب صدور حکم را تائید کرد، اما با قطعیت منکر شد که او را بازداشت کرده اند. زمانی شایع شده بود که محمد موحد را در زندان قصر و اوین دیدهاند و بعد برای بازجوئی به قم منتقل شده است و به زودی محاکمه خواهد شد؛ اما هیچگاه رد دقیق یا موثقی از او به دست نیامد.»(۲)
اما در بررسی سرنوشت این مبلّغ فعال و عضو تشکیلات بهائی می خوانیم:
اول: بنابر ادعای تشکیلات بهائیت پیش از ربوده شدن محمد موحد وی چند مرتبه به کمیته انقلاب احضار شد و مورد بازپرسی قرار گرفت. با این حال، چگونه می توان انقلاب اسلامی را مسئول ناپدید شدن این مبلّغ و عضو تشکیلات بهائی دانست، در حالی که هیچ دلیلی برای پنهان کاری در بازداشت و محاکمه اش وجود نداشته است؟!
به راستی کدام عقل سلیم می پذیرد نظام اسلامی که در برابر بلوک شرق و غرب ایستادگی و از استقلال، امنیت و آزادی دفاع کرد از تشکیلات بهائیتی که قدرتی ندارد حساب ببرد و مخفیانه او را برباید؟! آیا نظام اسلامی که عناصر فاسد رژیم قبل را به زندان و پای چوبه دار کشانده بود، از محاکمه مجرمی که اعلام بهائی بودن میکرد، هراس داشت و مخفیانه او را ربود؟!
از طرفی در حالی تشکیلات بهائیت اکنون انگشت اتهام ناپدید شدن محمد موحد را به سوی انقلاب اسلامی دراز کرده که در نامه سال ۱۳۵۸ خود خطاب به معاونین وزارت کشور، صراحتاً این ادعا را رد کرده بود؛ چنان که در بند دوم این نامه می خوانیم: «نفوس متعددی از ایشان در زندان اوین محبوس و برخی مانند آقای محمد شیخ موحّد دکتر علیمراد داودی استاد فلسفه دانشگاه طهران و روحی روشنی به کلی مفقودالاثرند و حتی دادستانی انقلاب از دستگیری ایشان اظهار بیا طلاعی مینماید و جمعی دیگر از طرف همان دستجات تحت تعقیباند و از کلیه حقوق انسانی و امنیت قضائی محروم و ممنوع شدهاند. مراجعه مستقیم به دادستانی انقلاب نشان می دهد که آن مقام محترم از این مظالم برکنار و ظاهرا گروههای مخالفی که برخلاف مصالح انقلاب اسلامی عمل میکنند مسئول این اقداماتاند.»(۳)
دوم: تشکیلات بهائیت در جایی دیگر انگشت اتهام خود را به سوی جریان های دیگری غیر از انقلاب اسلامی نشانه رفته است؛ چنان که در یکی از پیام های تشکیلات بهائی آمده است: «تصور دست داشتن گروه های دیگری از جمله گروه حجتیه در آدم ربایی ها در میان اعضای جامعه بهائیان ایران نیز وجود داشت.»(۴)
هرچند سیاست کلی انجمن مورد تأیید نیست و هرچند موحد با اصرار بر تبلیغ فرقه صهیونیستی بهائیت و انجام امور تشکیلاتی بهائی (که ارکان مهم کشوری و لشکری را در رژیم ستمگر قبل تصاحب کرده بود، آن هم پس از انقلاب اسلامی ایران) حساسیت ها را به خود بر می انگیخت؛ اما باز هم دلیل موجهی برای تهمت زنی تشکیلات بهائیت نمی شود. البته تشکیلات و فرقه بهائیت نشان داده که برای مظلوم نمایی خود، از تهمت زدن و توهین به هیچکس دریغ نمی کند. به عنوان نمونه می توان به تهمت های بهائیت به علمای اسلام با تحریف حدیث معروف به «باهتوهم»(۵) و یا تهمت و توهین پیشوایان بهائیت به یکدیگر برای حفظ قدرت، اشاره کرد.(۶)
سوم: احتمال دیگری که در خصوص سرنوشت محمد موحد به ذهن می رسد، ناپدید شدن وی به دست خود تشکیلات بهائیت می باشد. آری؛ از کجا معلوم که تشکیلات بهائی اصطلاحاً خود، سر موحد را زیر آب نکرده باشد؟! خصوصاً وقتی شخصیت پنهان کار موحد را بررسی می کنیم، وجود این احتمال هم تقویت می شود.
چرا که طبق ادعای تشکیلات بهائیت، موحد از سال ۱۳۳۶ تا سال ۱۳۴۴ ش به مدت هشت سال، عقاید و بهائی شدنش را مخفی می کرد. لذا همانطور که هشت سال ایمانش را به بهائیت کتمان کرد، احتمالاً پس از چند سال هم قلباً از بهائیت برگشت و تشکیلات بهائیت، به دلیل جایگاهی که در این فرقه پیدا کرده بود و همچنین برای سرعت ندادن به موج بازگشت بهائیان از این فرقه پس از انقلاب اسلامی؛ محض احساس بازگشت او به اسلام، اقدام به حذف این مبلّغ برجسته پیشین خود کرد؛ تا از این طریق پیش از اعلام استبصارش، هم از بازگشت مریدانش جلوگیری کند و هم بر بوق مظلومیت دروغینش بدمد. در غیر این صورت، اگر موحد همچون برخی بهائیان حکومتی و ساواکی که در رژیم گذشته به مردم ایران ظلم کردند بود که جمهوری اسلامی، از محاکمه اش هیچ هراسی نداشت.
پینوشت:
۱- به نقل رسانه های تبلیغی تشکیلات بهائیت، از برگرفته از کتاب پروازها و یادگارها ص ۱۰٫
۲- به نقل از سایت خانه اسناد (جعلی) بهائی ستیزی در ایران، عنوان مطلب: محمد موحد در ۳ خرداد ۱۳۵۸ در تهران ربوده و ناپدید شد.
۳- نامه تشکیلات بهائیان ایران خطاب به معاونین وزارت کشور جنابان: زواره، اطمینان، میرسلیم، مورخ: ۱۴ اسفند ۱۳۵۸ ش.
۴- سایت خبری بی بی سی، عنوان مطلب: محفلی که ناپدید شد، مورخ: ۱۹ مهر ۱۳۹۴٫
۵- جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: تحریف معنای «باهِتوهُم» توسط بهائیت!
۶- جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: نحوهی برخورد با خویشان بدعتگذار در بهائیت!