بهائیت تشکیلاتی سلطه طلب است که با ظاهری دینی به بهره کشی از اعضایش می پردازد و در عین حال خود را طرفدار جدایی دین از سیاست می داند! یکی از دلایل این حقیقت هم شیوه تأسیس، کارکرد و دایره اختیارات محافل بهائی است که در این نوشتار به معرفی و نقد بخش هایی از آن می پردازیم.
سیستم مدیریتی و رهبری بهائیت این گونه است که تعداد بهائیان ساکن هر شهر و روستا چنانکه به نُه نفر برسند، ملزم به برپایی محفل هستند. در اینجا قصد داریم به معرفی سیستم مدیریتی تشکیلات بهائیت و بخشی از نقدهای وارد به آن بپردازیم:
در تشکیلات رهبری بهائیت پس از بیت العدل اعظم در فلسطین اشغالی، بیت العدل صغری یا محافل مرکزی بهائیت در سایر نقاط دنیا قرار دارند. در رتبه بندی محافل بهائی پس از بیت العدل فلسطین اشغالی، محافل مرکزی بهائیت قرار دارند که نسبت به محافل شهرستان ها از مرکزیت برخوردارند. اعضای محافل مرکزی بهائی از میان محافل محلی و اعضای بیت العدل اعظم از میان اعضای بیت العدل صغری برگزیده می شوند.
پس از محافل مرکزی بهائی، محافل شهرستان ها قرار دارند که در شهرستان ها و بخش های بزرگ تشکیل می شوند. رابطه محافل شهرستان ها با بیت العدل صغری، همانند رابطه بیت العدل صغری با بیت العدل اعظم است. پس از محافل شهرستان ها هم محافل محلّی قرار دارند که در روستاها و محله های کوچک شهرستان ها تشکیل می شوند و بزرگان محله یا روستا برای مدیریت بهائیان و پیشبرد بهائیت گرد هم می آیند.
وظیفه محافل بهائی، سرپرستی کامل تمام فعالیت های محلی بهائی ها از قبیل تبلیغ، رهبری برنامه های آموزشی، انجام امور انتشارات و تألیفات، برگزاری ضیافت های ماهانه، دریافت کمک های بهائیان به نظام رهبری بهائیت و مدیریت صندوق تبرعات می باشد. بعلاوه از جمله مسئولیت های محفل ملی، تأیید عضویت افراد در جامعه، املاک و انتشارات بهائی است.(۱)
از جمله نقدهایی که به نظام رهبری بهائیت وارد است:
اول: هرچند بهائیت خود را باوری قلبی و سکولار معرفی می کند، اما نظام رهبری منسجم و با نفوذی دارد که حتی در زندگی شخصی اعضایش هم دخالت می کند. بهائی ها هر کجای دنیا که باشند، موظفند به این محافل و تشکیلات مراجعه کنند و دستورات محافل و بیت العدل را بر هر قانونی ترجیح دهند.
اساساً نظام رهبری بهائیت چیزی فرای از احزاب و گروه های سازمان دهی شده است که با روحیه سلطه گری و چاشنی رنگ و لعاب دینی، به استثمار اعضایش پرداخته و از آنان برای پیشبرد مقاصدش بهره می برد. اصطلاحاً بهائیان بدون اجازه رهبری بهائیت، حق آب خوردن هم ندارند.
دوم: انتخاب اعضای محافل بهائیت بدون کاندید شدن اشخاص و به صورت رأی مخفی و آزاد صورت می گیرد و از میان بهائیان بیست و یک سال به بالا، نُه نفر انتخاب می شوند.(۲) هریک از این افراد به ترتیب سلسله مراتب، از تمامی اختیارات برای کنترل بهائیان تحت حوزه خود برخوردار است.
اعضای محفل ملی هر سال توسط نمایندگان جامعه بهائی از سرتاسر کشور انتخاب می شوند. انتخاب محافل در عید رضوان بهائی که مقارن سالگرد اظهار علنی ادعای پیامبری حسینعلی نوری است صورت می پذیرد.
اما سؤالی که پیش می آید اینست که در انتخاباتی که نه کاندیداها مشخص است و نه رأی های آنها، آیا این چیزی جز انتصابات تشکیلات بهائی است که با فریب اعضا و به اسم انتخاب صورت می گیرد؟!
سوم: سلطه گری بهائیت بر بهائیان تا این حد است که هیچ بهائی نباید و نمی تواند خود را برتر از مقام محفل محلی بداند و هیچ عذری برای عدم اطاعت از اوامر محفل و تشکیلات بهائی قابل قبول نیست. بهائیان مجازند که از محفل سؤال کنند و یا در رأی آن، تقاضای تجدیدنظر نمایند. اگر هم به رأی محفل، راضی نبودند، می توانند مسئله را به محافل ملی و حتی بیت العدل أعظم رجوع دهند، ولی در آن مدت باید دستورات محفل را بدون تأمل اطاعت نمایند.(۳)
با این توضیحات مختصر ، بهائیت تشکیلاتی سلطه طلب است که با ظاهری دینی به بهره کشی از اعضایش می پردازد و در عین حال خود را طرفدار جدایی دین از سیاست می داند!
پینوشت:
۱- داریوش شاهرخ و گریس شاهرخ، اصول دیانت بهائی، ترجمه میتو ثابت، بی جا: ایمجز اینترنشنال، ۱۹۹۸ م، ص ۴۱٫
۲- مسیح فرهنگی، از دریای امر بهایی قطرهئی، بی جا:مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۱۳ بدیع، صص ۱۵-۱۴٫
۳- داریوش شاهرخ و گریس شاهرخ، اصول دیانت بهائی، ترجمه مینو ثابت، بی جا: ایمجز اینترنشنال، ۱۹۹۸ م، ص ۴۲٫