عبدالبهاء، در پیامی خطاب به بهائیان سمرقند (که در اشغال روسها) بود، از آنان خواست که رعایت مقتضیات حکمت را کرده و بنا بر سیاست کلّی بهائیت، از تبلیغ غیرمسلمانان خودداری کنند؛ اما چه دلیلی جز مقاومت اسلامی و غیرت شیعی در برابر استعمار بود که رسالت پیامبرنمای بهائی را هدف گذاری میکرد؟!
پس از نجات جان پیامبرنمای بهائیت توسط روس تزار و تبعید بقایای بابیان به خاک عثمانی، امپراطوری روس پذیرای تعدادی از بهائیان در مستعمرات خود شد؛ اما بهائیانی که در مستعمراتِ ایرانیالاصل روسها حضور داشتند، به دستور پیشوایان بهائی، تنها مجاز به تبلیغ کردن مسلمانها بودند. از اینرو عبدالبهاء پیشوای بهائیت، در پیامی خطاب به بهائیان سمرقند (که در اشغال روسها) بود، از آنان خواست که رعایت مقتضیات حکمت را کرده و بنا بر سیاست کلّی بهائیت، از تبلیغ غیرمسلمانان خودداری کنند.
او که نمیتوانست علّت انحصار تبلیغ مسلمانها در مستعمرات ایرانی روسها را در پیام خود ذکر کند، گفته است: «ای یاران عزیز عبدالبهاء! شفاهاً با جناب آقامیرزا علیاکبر نخجوانی در خصوصی، پیامی ارسال گردید که مفصّل است و این قلم فرصت تحریر ندارد و آن، قضیّه حصر تبلیغ در بین مسلمانان است. البته این قضیّه را اهمیت بدهید و به موجب آن حرکت نمائید. زیرا حکمت کلّیه در آنست و الّا آن ممالک سخت میشود، بلکه شدیدتر از ایران میشود. باید بسیار احتیاط نمائید؛ لازم و واجبست.»(۱)
اما به راستی چرا رهبران فرقه بهائیت دستور به تبلیغ انحصاری برای مسلمانان داده و پیروانشان را از بهائی کردن غیرمسلمانان و روستبارها بازداشتند؟!
در پاسخ به این پرسش، لازم است چند نکته را یادآور شویم:
اول: پیشوایان بهائیت همواره نشان دادند که مهمترین هدفشان پیش از تبلیغ و گسترش بهائیت، برچیدن اسلام، خصوصاً مذهب شیعه است.(۲) اما چه دلیلی جز مقاومت اسلامی و غیرت شیعی که مانع تاخت و تاز استعمار در ایران زمین میشد، این رسالت پیامبرنمای بهائی را هدف گذاری میکرد؟!
دوم: اگر سخت گیری امپراطوری روس و بالتبع تقیه بهائیان، مانع تبلیغ بهائیت برای غیر بهائیان بوده، پس اساساً چرا روسها به بهائیان اجازه ورود به مستعمراتشان را دادند؟! چرا از تبلیغ بهائیت برای مسلمانان آن نواحی، ممانعت نمیکردند و فقط خواستار تبلیغ مسلمانان بودند؟!
آیا این نشانی جز پیمان نهانی تشکیلات بهائیت با استعمار روس تزار برای تغییر بافت جمعیتی نواحی مسلمان نشین مستعمراتش دارد؟!
سوم: چگونه پیشوایان بهائی از همان ابتدا، پیروانشان را برای تبلیغ و شبکه سازی با انواع محرومیتها و به ادعای خودشان، به آغوش اعدام و زندان میفرستادند، اما برای روستبارها اینگونه نمیکردند؟! به راستی چه فرقی میان ایران و استعمار تزاری بود؟! مگر پیشوایان بهائی، استعمار تزاری را دارای نیّت خدایی بهخاطر خدماتش به بهائیت نمیدانستند؟(۳)پس چرا این استعمارگر و اشغالگر خدایی، مانع تبلیغ بهائیان برای شهروندانش میشد؟!
چهارم: شاهدی دیگر بر دست نشانده بودن و تبانی بهائیت با استعمار، آن است که این فرقه، نه تنها در روس تزار پیروانش را به سازش با حکومت فرا میخواند، بلکه در کشورهای استعمارگر دیگر نیز این راهبرد را سرلوحه قرار داده بود.(۴)
امروزه هم تشکیلات بهائیت به تبعیت از اسلاف خود و در زد و بند با رژیم اشغالگر قدس، نه تنها پیروانش را از تبلیغ بهائیت در اسرائیل باز میدارد، بلکه از تبلیغ اسرائیلیهای خارج از سرزمینهای اشغالی هم نهی میکند.(۵) اما همچنان پیروانش را تا حد فدا شدن برای تبلیغ در ایران تهییج میکند!
آری! وقتی استعمار طعم شکست را از اسلام و علمای شیعه چشیده بود، ناچار به ایجاد فرقهای روی آورد که در جامعه اسلامی، به مبارزه با اسلام و شیعه بپردازد، از میهن دوستی و دفاع از آن تقدسزدایی کند و از جهاد و دفاع باز دارد. به همین خاطر هم بود که بهائیت اولویت تبلیغش را برای مسلمانان و مهمترین تعلیمش را، ترک تعصب (ملّی و دینی) تعریف کرد.(۶)
پینوشت:
۱- عباس افندی، الواح عبدالبهاء، ص۱۹۹٫
۲- ر.ک: اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع، ج۴، ص۱۴۱٫
۳- «أعلیحضرت، امپراطور دولت بهیه روس (أیده الله تبارک و تعالی) حفظ و حمایت خویش را فی سبیل الله (: در راه خدا) مبذول داشت و این معنی علّت حسد و بغضای جهلای أرض گردید»: شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مودت، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۵ بدیع، ج۲، ص۴۹٫
۴- ر.ک: اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۲ بدیع، ج۹، ص۴۸٫
۵- نهاد رهبری بهائیت، بیت العدل، بیت العدل پاسخ به نامه مورخ: ۲۵ ژوئن ۱۹۹۵٫
۶- ر.ک: عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه نشر آثار امری، بیتا، ج۲، ص۱۴۷٫