کد خبر:12238
پ
SDS
بهائیت در ایران

همگامی بهائیت با وهابیت در تخریب قبور ائمه بقیع (ع) – بخش ۱

این مقاله به طور مشروح ابعاد مختلف همکاری بهائیت در ایران با وهابیت در عربستان را ارائه خواهد کرد که وهابیت اقدام به تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام و دیگر بقاع متبرکه در سرزمین حجاز نمودند. لذا این مقاله در چند بخش ارائه می گردد.   مقدمه  بی‌شک، فرقه‌های وهابیت و بهائیت جریان‌هایی بسیار شبیه به هم بوده […]

این مقاله به طور مشروح ابعاد مختلف همکاری بهائیت در ایران با وهابیت در عربستان را ارائه خواهد کرد که وهابیت اقدام به تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام و دیگر بقاع متبرکه در سرزمین حجاز نمودند. لذا این مقاله در چند بخش ارائه می گردد.

 

آنچه در ادامه می خوانید

مقدمه 

بی‌شک، فرقه‌های وهابیت و بهائیت جریان‌هایی بسیار شبیه به هم بوده و نقش‌های مشابهی در ایجاد شکاف و اختلاف در میان مسلمانان داشته و دارند. بهائیت از جمله جریان‌های بسیار مهمی بود که در اواسط دوره‌ی قاجار در ایران شیعه به‌وجود آمد، ولی با هوشیاری علما و درایت سیاستمدار معروف، امیرکبیر، سرکوب و با سردمداران آن برخورد شد، از این‌رو در همان آغاز، این جریان مسئله‌دار به حاشیه رانده شد. فتنه وهابیت نیز جریانی از جنس مسلک انحرافی بهائیت بود که در سرزمین حجاز (مهد اسلام) پدید آمد، اما متأسفانه در پی یک اتحاد نامقدس بین محمد ‌بن عبدالوهاب (متوفای ۱۲۰۱ق) پیشوای فرقه و محمد ‌بن سعود (متوفای ۱۱۷۹ق) که جدّ آل‌سعود است، به جریانی قوی و اثرگذار در شبه‌جزیره عربستان تبدیل شد و پس از سال‌ها جنگ و درگیری و در پی تجزیه امپراتوری عثمانی و حمایت آشکار استعمار انگلیس موفق شد به‌تدریج قسمت بزرگی از شبه‌جزیره، از جمله منطقه‌ی حجاز را به کنترل خود درآورد. جریان بهائیت به‌رغم این‌که هیچ‌گاه نتوانست همچون فرقه‌ی وهابیت عمل کند، اما به‌گونه‌ای دیگر و در لایه‌هایی پنهان، همواره نقش مهمی در تاریخ معاصر ایران و منطقه داشته و متأسفانه غالباً از دیده‌ها پنهان بوده است، از این‌رو پیروان این فرقه همواره توانسته‌اند با طرح شعارها و گرفتن ژست‌های مختلف، مظلوم‌نمایی کنند.

این نوشتار به بررسی یکی از گوشه‌های تاریخ معاصر و نقشی که عوامل این فرقه در آن داشته‌اند، می‌پردازد، نویسنده در مدت مطالعه و تحقیق در این‌باره، دو پژوهش مرتبط با موضوع مشاهده کرده است:

مورد اول، بررسی‌هایی که در خصوص تشکیل کمیسیون دفاع از حرمین شریفین توسط آقای موجانی انجام شده و تحت عنوان «مدرس و کمیسیون دفاع از حرمین شریفین» در فصلنامه تاریخ روابط خارجی سال دوم شماره‌ی ۹ سال ۱۳۷۵ منتشر شده است.

دومین پژوهش نیز توسط جناب حجةالاسلام سیدعلی قاضی‌عسکر صورت گرفته که در کتاب تخریب و بازسازی بقیع چاپ شده است.

وقوع جنایت (تخریب)

وهابیون در پی به قدرت رسیدن و تسلط بر منطقه حجاز، دست به گسترش و ترویج عقاید انحرافی مسلک خویش زده و در این راستا مرتکب جنایات فاحشی شدند که ریشه در اعتقادات متحجرانه و انحرافی‌شان داشت.

یکی از دیدگاه‌های بی‌پایه‌ی وهابیون که مخالف با کتاب خدا، سنت پیامبر (ص)، روش سلف صالح و احادیث اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) است، بدعت دانستن تبرّک و استشفا به آثار اولیای خدا و روا ندانستن سفر برای زیارت قبور پیامبر (ص) و اهل‌بیت (ع) است که بنیان‌گذار این دیدگاه، ابن‌تیمیه (۱) (۷۲۸ق) (حلبی، ۱۳۹۰، ص۷۶) بوده است، زیرا مسلمانان در طول تاریخ اسلام، نه‌تنها بر جواز، بلکه استحباب سفر برای زیارت قبور اولیای الهی اجماع داشته‌اند. اما وی اولین کسی است که از این مسئله جلوگیری و شدیداً با آن مخالفت کرد (رضوانی، ۱۳۸۷، ج۲، ص۲۹۳). ابن تیمیه سفر برای زیارت قبر مطهر پیامبر (ص) را بدعت می‌انگاشت و با استناد به ظاهر حدیثی نبوی (ص)، به حرمت مسافرت برای زیارت قبر پیامبر (ص) قائل بود و طی فتوایی اعلام کرد که اگر کسی چنین سفری انجام دهد، چون سفر معصیت است بایستی نماز خود را تمام بخواند! (فقیهی، بی‌تا، ص۲۵) وهابیون نیز به پیروی از ابن‌تیمیه و در مخالفت با اجماع علمای اسلام، سفر برای زیارت روضه نبوی (ص) را بدعت نامشروع و بستری برای شرک و غلو می‌شمارند. از ‌این‌رو در هر زمان که بر اماکن زیارتی مورد احترام مسلمانان، خصوصاً شیعیان دست یافته‌اند، متأسفانه صفحاتی سیاه از خود برجای گذاشته و فجایعی زشت و هولناک خلق کرده‌اند.(۲).

آل سعود، با تکمیل سلطه خود بر حجاز در شوال سال ۱۳۴۴ق کلیه این بناها و گنبدها و آثار را ویران و اموال و اشیای گران‏‌قیمت موجود در این اماکن را به تاراج برده و نه‌تنها در مدینه، بلکه در هرجا گنبد و بارگاه و زیارتگاهی بود، آن را ویران کردند.

مرحوم سیدمحسن امین، ابعاد ویرانی‌‏های وهابیان در حجاز را این‌گونه بیان می‏‌کند:

وقتی وهابیان وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن‌عباس را خراب کردند. آنان هنگامی‌که وارد مکه شدند، گنبدهای قبر عبدالمطّلب، ابوطالب و خدیجه امّ‌المؤمنین را ویران نمودند و زادگاه پیامبر (ص) و فاطمه زهرا (س) را با خاک یکسان کردند و آن‌گاه ‏که وارد جدّه شدند، گنبد و قبر حوّا (س) را خراب کردند و به‌‏طور کلی، تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده، طائف و نواحی آن‌ها ویران نمودند و زمانی هم که مدینه منوره را محاصره کردند، به ویران کردن مسجد و مزار حضرت‏ حمزه (ع) پرداختند (نجمی، ۱۳۹۰، ص۵۱).

پس از تسلط بر مدینه منوره، قاضی‌القضات وهابیان، شیخ عبدالله بن بُلَیهد، در رمضان ۱۳۴۴ق از مکه به جانب مدینه حرکت و اعلامیه‌ای صادر کرد و ضمن آن، جواز ویران کردن گنبدها و زیارتگاه‌ها را از مردم سؤال نمود که بسیاری از مردم از ترس به آن پاسخ نداده و برخی نیز لزوم ویران کردن را خواستار شده بودند! در خصوص انگیزه‌ی وی از این نظرخواهی با توجه به زمینه‌ی اعتقادی و انگیزه‌ی قوی و تصمیماتی که سران وهابیت از قبل گرفته بودند، جای بحث فراوان است، ولی در مجموع می‌توان این‌گونه استنباط کرد که با طرح موضوع، قصد داشته‌اند که ضمن اطلاع‌رسانی به مردم در خصوص جنایات و فجایعی که قصد انجام آن را دارند، عکس‌العمل احتمالی ایشان را نیز ارزیابی و پیش‌بینی نموده و با اتخاذ تمهیدات لازم از هزینه‌های این عمل وحشیانه بکاهند.

مرحوم سیدمحسن امین در این خصوص می‌‏گوید: با توجه به اینکه تخریب مقابر و مشاهد، اساس عقیده‌ی وهابیان است و در وجوب از بین بردن این آثار و حتی حرم شریف نبوی (ص) کوچک‌ترین تردیدی نداشتند، از این‌رو منظور شیخ بلیهد از این سؤال، سؤال حقیقی نبود، بلکه هدف از آن جلب نظر مردم مدینه و نوعی تسلّی خاطر و دلجویی از آنان بود (همان).

آنان پس از نشر این اعلامیه و سؤال و جواب، همه‌ی گنبدها و زیارتگاه‌ها را در مدینه و اطراف آن ویران و حتی گنبد ائمه اهل‌بیت (ع) را در بقیع، که قبر عباس عموی پیامبر (ص) نیز در کنار آنها بود، خراب کردند و دیوارها و صندوق‌ها و ضریح‌هایی را که روی قبرهای شریف قرار داشت، از بین بردند، و در این‏ زیارتگاه‌ها، جز تلّی سنگ و خاک، به‌عنوان علامت باقی نگذاشتند.

این اقدام دقیقاً در هشتم شوال ۱۳۴۴ق انجام شد و به کارگرانی که این عمل ننگین را انجام دادند، مبلغ هزار ریال مجیدی دستمزد پرداخت کردند (همان).

از جمله تخریب‌ها، از میان بردن گنبد مرقد عبدالله و آمنه (ع)، پدر و مادر حضرت رسول‌خدا (ص) و نیز مزار همسران آن بزرگوار و قبر عثمان بن عفان و قبر اسماعیل بن جعفر فرزند امام صادق (ع) و قبر مالک امام دارالهجره و غیر آن بود و به‌‏طور خلاصه، تمام مزارات مدینه و اطراف آن و ینبع را خراب کردند و پیش از آن، قبر حمزه (ع) عموی پیامبر (ص) و قبور بقیه شهدای احد را از بین برده بودند و از آن‌ها جز مشتی خاک برجای نمانده بود.

این‌که وهایبان از تخریب بارگاه پیامبر اعظم (ص) با وجود تمایل شدید به این کار خودداری کردند، جای سؤال است. عده‌ای اعتقاد دارند که وهابیان از ترس نتیجه‌ی کارشان، از خراب کردن گنبد و بارگاه حضرت رسول (ص) و کندن ضریح آن بزرگوار خودداری کردند وگرنه آنان هیچ قبر و ضریحی را استثنا نکرده‌اند، بلکه قبر پیامبر (ص) از آن جهت که بیشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از دیدگاه آن‌ها و از نظر دلایل وهابیان، خراب کردن آن سزاوارتر است و اگر احساس خطر نمی‌کردند، حتماً قبر پیامبر (ص) را نیز ویران، بلکه پیش از مزارهای دیگر، تخریب می‌کردند.

این گفته کاملاً صحیح به‌نظر می‌آید، اگرچه بعضی از نویسندگان وهابی این مصونیت را بدین‌گونه توجیه می‌کنند که ما این گنبد را یکی از گنبدهای مسجد می‌شناسیم نه گنبد و بارگاه حرم پیامبر (ص) (همان).

عکس تاریخی از قبرستان بقیع در سال ۱۲۸۶ شمسی، توسط یک عکاس هندی

 

بهائیت در ایران