برای شناخت یک فرقه انحرافی، باید از رهبران فرقه شروع کرد، با بررسی رفتار و ویژگی های اخلاقی رهبر فرقه، به راحتی انحرافات فرقه برای ما مشهود می شود. شوقی افندی سومین رهبر فرقه بهائیت است؛ ضعف شخصیت، فساد اخلاقی وحتی بیماری روانی از ویژگی های اخلاقی و شخصیتی شوقی است مسئله ای که همسر شوقی نیز به آن معترف است.
شوقی افندی نوه دختری عباس افندی است که پس از وی رهبر بهائیان شد. او فرزند میرزا هادی افنان و دختر عبدالبهاء بود که در یازدهم اسفند ۱۲۷۶ش در عکّا به دنیا آمد و تا یازدهسالگی در آنجا به سر برد. با سقوط دولت عثمانی در سال ۱۹۰۸م، شوقی همراه خانواده به شهر حیفا سفر کرد و در دانشگاه بیروت و سپس دانشگاه آکسفورد انگلستان تحصیل کرد. اجرای طرح مهاجرت بهائیان به مناطق مختلف جهان، گسترش تشکیلات اداری و سازمانی دینی بهائیت و تأسیس هیئت بینالمللی بهائی یا «بیتالعدل» از اقدامات او بود. در دوره او عبدالحسین تفتی (آیتی) و میرزا صالح اقتصاد مراغهای، از مبلغان بهائیت، به اسلام بازگشتند.[۱]
شوقی افندی ملقب به شوقی ربانی (۱۳۱۴ـ۱۳۷۷/ ۱۳۳۶ ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنابه وصیت وی، در رساله ای موسوم به الواح وصایا به جانشینی وی منصوب شده بود.[۲]
شوقی افندی بدون نوشتن وصیت نامه و تعیین جانشین برای خویش ، مُرد. پس از آن بیت العدل ( موسسه ای که برای تصویب قوانین مورد نیازی، که در کتب بهاءالله نیامده ، پیش بینی شده بود ) اعلام کرد که هیچگونه صلاحیتی برای تعیین فردی بعنوان ولی امرالله و گاردین و جانشین شوقی افندی ندارد . شوقی افندی اولین و آخرین گاردین و ولی امر در بهائیت بود! [۳]
صبحی مهتدی، از مبلّغان مشهور بهائی و از دوستان نزدیک دوران جوانی شوقی افندی، دربارهی فساد جنسی و همجنس بازی شوقی افندی میگوید: «در میان نوادههای عبدالبهاء در روزهای نخست من با شوقی آشنا شدم، او دارای سرشت و نهاد ویژهای بود که نمیتوانم درست برای شما بگویم! خوی مردی کم داشت و پیوسته میخواست با مردان و جوانان نیرومند دوستی و آمیزش کند.»[۴]
در خصوص روابط پنهانی وی با زنها نیز میخوانیم: «با زنان انگلیسی و آمریکایی هم روابط پنهانی داشت که البته نقش این زنان در تصمیمگیریهای وی بسیار زیاد بوده است.»[۵]
نوع رابطه شوقی با خانواده اش نیز در نوشته های صبحی مورد انتقاد قرار گرفته است:
«از چند سال پیش من آگاهی پیدا کردم که شوقی، همه ی خویشاوندان و پدر و مادر و برادرها و خواهرها و دائی زاده ها و فرزندانشان را رانده، و میان آنها تیرگی پدید شده، و اکنون همه ی کارها در دست بیگانگان است و بزرگ و سر بهائیان آنجا هم، یک بیگانه است و هیچ ایرانی دست اندر کار نیست جز لطف الله حکیم، که از جهودان بهائی است و کارش آوردن و گرداندن بهائیان است» .[۶]
درمورد بیماری روانی شوقی افندی سخنان روحیه ماکسول همسر شوقی قابل توجه است:
آقای شوقی، سومین رهبر معصوم بهاییان بنابر دستور عبدالبها مدتی در آسایشگاه روانی در حومه پاریس، بستری و مشغول معالجه خود شد! البته ایشان به گفته روحیه ماکسول، مریض(روانی) نبودند؛ بلکه اعتدال صحت، بهم خورده بود!!!!! (مولای توانا، کمی روانپریش بودند!)[۷]
منابع:
پایگاه جامع فرق و ادیان و مذاهب
سایت آیت الله مکارم شیرازی
سایت صاحب خبران
کانال استاد حسن ارشاد
ویکی شیعه
ویکی فقه
س.ن
[۱]. ویکی شیعه
[۲]. ویکی فقه
[۳]. صاحب خبران ۰۹/۰۵/۱۳۹۸
[۴]. پیام پدر، ص ۳۶۷؛ به نقل از پایگاه جامع فرق و ادیان و مذاهب
[۵]. پیام پدر، چاپ تهران، ص ۱۸۱؛ به نقل از سایت آیت الله مکارم
[۶]. پیام پدر، چاپ تهران، ص ۱۴۲ – ۱۴۵؛ به نقل از سایت آیت الله مکارم
[۷]. کتاب گوهر یکتا، ص۵۴؛ به نقل از کانال استاد حسن ارشاد