تعریف فرقه
فرقه پژوهی: فرقه (heresy sect) در لغت به معنای دسته، طایفه، مسلک، حزب، دسته، بخش، بریدن، قسمت کردن و گروهی از مردم آمده است[۱].
در فرهنگ سیاسی این واژه در مورد بخشی از جامعه که از مذهب رسمی جدا شده یا به آئینی گرویده باشد که توسط همگان به رسمیت شناخته نشده است به کار می رود و هم مسامحتاً در مورد هر نوع جنبش جدائی طلب (ملی، زبانی مذهبی سیاسی و غیره استفاده می شود.[۲]
در اصطلاح علم کلام نیز به عده ای از مردم گفته می شود که به دلیل اختلاف در مسائل اعتقادی از پیروان یک دین جدا شده و عقاید و تبیین های خاصی از آن دین را انتخاب کنند[۳]. چنانکه در طول تاریخ اسلام فرقه های متعددی بودند که به دلیل حوادث و وقایع گوناگون از جمع مسلمانان جدا شده اند. این فرقه ها را می توان در دو گروه جای داد:
گروه اول: برخی از فرقه ها با این که در پاره ای مسائل اعتقادی و یا تبیین آن مسائل با سایر مسلمانان اختلاف دارند و گاهی در احکام فرعی نیز برخلاف سایر مسلمین عمل می کنند، ولی در اصول هم چنان با آنها متحد بوده و مسائلی چون توحید، نبوت، معاد و…. را باور داشته و به حج روزه، زکات نماز و…. عمل کنند. فرقه هایی چون اهل حدیث معتزله، اشاعره، زیدیه و…. از این قبیل هستند.
گروه دوم: برخی دیگر از فرقه ها وجود داشته و دارند که هر چند منشأ و خاستگاه آنان دین اسلام بوده ولی به دلیل افراط و تفریط های رهبران و پیروانشان، آن چنان از دین اسلام دور افتاده اند که هیچ گونه وجه اشتراکی با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعی، بلکه در مسائل اصلی نیز معارف اسلامی را تحریف و در نهایت منکر آنها شده اند.
به عنوان مثال می توان به برخی از فرقه های غیر معروف اشاره کرد که درکتابهای فرق و مذاهب به آنها «غالی» گفته شود. برخی از این فرقه ها به جای توحید اسلامی، رهبران خود را به مقام ربوبیت رسانده و به جای معاد در دام تناسخ گرفتار آمده اند و در فروع دین نیز ضمن انکار اصل تکلیف، دچار اباحی گری شده و نماز و روزه و حج و…. را از بیخ و بن انکار کرده و باتوجیه های انحرافی اصل این تکالیف را منکر شده اند.
فرقه هایی چون «اسحاقیه»، «حروفیه»، «حلمانیه» و…. را می توان از زمره چنین فرقه گروه دوم شمرد[۴]. در حقیقت این فرقه ها فقط منشأ اسلامی دارند و در تاریخ فرق اسلامی از آنها نام برده می شود، ولی سایر مسلمانان آنان را مسلمان نمی دانند.
شناخت راه حق- صراط مستقیم
از منظری ژرف برای شناخت حقیقت و صراط مستقیم هدایت در میان فرقه های مختلف شاخص های منطقی و خرد پذیری وجود دارد؛ و هر شخص موظف است با دقت و اخلاص و پیراسته از هرگونه تعصب و لجاجت در پی تحری حقیقت برآید و بر اساس ادله روشن در برابر آن تسلیم و انقیاد ورزد.
سنجه های حقانیت یک فرقه، گروه و ….
عمده ترین سنجه های حقانیت فرقه و گروه راه حق و حقیقت عبارتند از:
۱- اصالت و قوت استناد پذیری به منابع اولیه دینی
۲- صیانت پذیری حداکثری یعنی دارا بودن عوامل و ساز و کارهایی که بیشترین توانایی را در جهت حفظ خلوص سلامت دینی و بازداری از انحراف به ویژه در خطوط اساسی دین فراهم آورد. از جمله این عوامل عبارت است از پیشوایان و راهنمایانی که در علم و عمل تجسم اعلای دین و جلوه حقایق آن باشند.
۳- عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی
۴- عقلانیت، اعتدال، جامع نگری و دوری از تعصب ها و افراط و تفریط دین سوز و خردستیز و عالِم ستیز
۵- استقبال از پرسش از دین و توان پاسخگویی هر چه بهتر و بیشتر به مسائل پیچیده و غامض دینی و مذهبی[۵]
فرقه های جدید
یکی دیگر از موضوعات مهم و کلیدی پیرامون شناخت فرقه های معاصر توجه به ماهیت و نحوه عملکرد آنهاست. تعریف مدرن از فرقه به هر گروهی اشاره دارد که از عملکرد روان شناختی تکنیک کنترل ذهن برای عضوگیری فریب دهنده و کنترل اعضایش استفاده می کند. کنترل ذهن مجموعه ای از تکنیکهای روانی است که توسط رهبران فرقه به صورت غیر محسوس بر اعضا اعمال می شود این تکنیک ها عبارتند از:
- فریب: یک فرقه نیاز دارد تا جهت عضوگیری و به کارگیری افراد از فریب استفاده نماید. اگر مردم عملکردها و اعتقادات واقعی آنان را از قبل بدانند به آنان نخواهند پیوست؛ لذا دارای روابطی آراسته و ظاهر الصلاح نظیر؛ کمک به فقرا محبت، صلح جهانی، حقوق بشر، تحقیقات علمی یا محیط زیست است که ماهیت واقعی گروه را مخفی نگاه می دارد.
- ویژه سازی: رهبران فرقه ها به اعضا می گویند که تنها می توانند در تشکیلات آنها و با اطاعت از دستورات آنها نجات یابند.
- ترس و ارعاب: از رهبر فرقه و تشکیلات آن باید ترسید. رهبران فرقه ادعا می کنند که او توریته(اقتدار) مستقیم از جانب خدا برای کنترل تقریباً تمامی شئونات زندگی فرقه را دارند. اعضا حق کوچکترین انتقاد و مخالفتی نداشته و زیر علامت سؤال بردن رهبران یا برنامه های گروه در هر حال به عنوان نشانه ای از شورش و حماقت تلقی می شود در این راستا روش ترور شخصیت اعضای فرقه، برای خلق احساس گناه در آنان، با هدف ترس از عدم اطاعت یا مخالفت با رهبرشان مورد استفاده قرار می گیرد.
- بمباران عشق و کنترل روابط فرقه ها: برای کنترل اعضا از تکنیک کنترل روابط استفاده می نمایند؛ زمانی که عضوی برای اولین بار وارد یک فرقه می شود، آنها عمل بمباران عشق را بر روی وی پیاده می کنند و دوستان فوری برایش بر می گزینند ولی به زودی می آموزد که اگر با آنها مخالفت کند یا فرقه را ترک نماند، تمامی دوستان تازه اش را از دست خواهد داد؛ تنها منفور و ملعون می شود. این تهدید ناگفته بر اعمال اعضا در فرقه تأثیر می گذارد. فرقه ها همچنین سعی کنند تا ارتباط اعضا را با دوستان و خانواده قطع کنند، زیرا آنها از اینکه دیگران نیز بتوانند بر روی اعضا نفوذ داشته باشند، ترس داشته و متنرفند.
- کنترل اطلاعات: کسانی که اطلاعات را کنترل می کنند، فرد را هم کنترل کنند. در یک فرقه کنترل ذهنی هرگونه اطلاعاتی خارج از فرقه خصوصاً اگر در مخالفت با فرقه باشد، شیطانی تلقی می گردد. به اعضا گفته می شود که آنها را نخوانند، باور نکنند، در نزد خود نگه نداشته و فوراً نابود کنند. زیرا فقط اطلاعات ارائه شده توسط فرقه حقیقت دارد.
- ساختار گزارش دهی: در یک فرقه کنترل ذهنی مانند آلمان نازی یا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) اعضا باید نسبت به گفته ها و عملکردهای خویش مراقب باشند؛ چون دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد. هر کس ترغیب شود تا مراقب بقیه اعضا باشد و گزارش آنچه می بیند را به رهبری بدهد. اغلب اطلاعات داده شده شخصی یا خصوصی فوراً به رهبری گزارش می شود؛ از این رو اعضاء در برابر گزارش شدن به رهبر و تنبیه شدن به خاطر منطبق نشدن با فرقه عقاید و احساسات واقعی خود را پنهان می کنند.
- کنترل زمان: فرقه های جدید اعضای خود را به حدی با ملاقاتها فعالیت ها و مأموریتهای طولانی مشغول نگاه می دارند که آنان به دلیل مشغولیت و خستگی زیاد به مسائل شخصی خود، عقاید القا شده توسط فرقه، به دوستان و خانواده خویش فکر نمی کنند[۶].
مسلماً توجه به مؤلفه های فوق می تواند در شناخت دقیق و قضاوت پیرامون ماهیت یک تشکیلات سیاسی نظیر بهائیت حائز اهمیت باشد.
فرقه ضاله بهائیت
با توجه به تعاریف مذکور از فرقه و سنجه های حقانیت آن بهائیت به دلیل اینکه رهبران و پیروان اولیه آنان ابتدا مسلمان بودند و در سرزمین های اسلامی زندگی می کردند، یکی از فرقه های اسلامی باطل آن هم از نوع گروه دوم، انحرافی و گمراه کننده می باشد. یعنی از جمله فرقه هایی که بعد از جدایی، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انکار کرده و با ادعاهای کاذب خود (امامت، نبوت و خدائی) از زمره مسلمانان خارج شدند و در صدد ایجاد اختلاف، تفرقه افکنی و تحقق مقاصد شوم بیگانگان در سرزمین های اسلامی بر آمدند. بر این اساس، مسلمانان بهائی ها را جزء فرقه های اسلامی نمی شمارند، زیرا آیین بهائیت یک آیین ساختگی است و فقط به دلیل خاستگاه و سابقه تاریخی بنیان گذارانش با اسلام ارتباط پیدا می کند، ولی به دلیل ماهیتش، چیزی جز یک آیین دست ساز بشری هم چون صدها و هزاران مکتب و مسلکی که در طول تاریخ به وجود آمده اند، نیست و چون طرفداران این آیین موحد نیستند در ردیف مشرکین قرار می گیرند[۷]. اگر سنجه های حقانیت یگ گروه را که ذکر شد بر بهائیت اعمال کنیم می بینیم که با هیچ کدام از آنها انطباق ندارد. از عقلانیت و اعتدال و جامع نگری تا دوری از تعصباب، تناض و تعصبات درونی و هم چنین اصالت و قوت استناد پذیری به منابع اولیه دینی، همه و همه قابل انطباق با این فرقه ضاله نیست. بسیاری از اندیشمندانی که از این فرقه بریده و جدا شده اند عامل اصلی خود از انفکاک از این فرقه را تعارضات درونی و تضادهای فکری این فرقه دانسته اند. با این که این فرقه از اسلام جدا شده، ولی در استناد به منابع اسلامی مثل موضوعات اصلی توحید و نبوت و معاد به هیچ وجه قابل انطباق نیست و اصلا از اسلام به صورت صدرصد خارج است. کتاب بیان و اقدس را مطالعه کنی، به قدری مطالب غیر عقلانی و خزعبلات در آن وجود دارد که هر انسانی با کمترین اطلاعات دینی به واهی بودن مطالب آن پی می برد، طوریکه بهائیت در دهه های اخیر به هیج وجه نمی گذارد کتاب بیان علی محمد شیرازی در داخل فرقه مطرح و مطالب آن مورد استفاده پیروان قرار گیرد. به خاطر عدم پاسخگویی در درون فرقه هر کس از پیروان سوالی از تضادهای درونی و عقلانی و اعتقادی بنماید سریع متهم به عدم اعتقاد به فرقه شده و طرد می گردد تا مثلا تبیه گردد، ولی اگر فرد قصد جدایی از فرقه را داشته باشد، بسیار مورد اذیت و آزار حتی تهدید جانی فرقه قرار می گیرد. به خاطر عقلانی و منطقی نبودن آموزه های فرقه بهائیت، مرکز این فرقه در بیت العدل(حیفا- اسرائیل) نسخه ای از این فرقه را که برای کشورهای غربی تجویز می کند با نسخه شرقی و ایرانی آن فرقه می کند.
از سوی دیگر فرقه بهائیت از نظر عملکردی نیز در جذب نیرو، تغییر فکر، محصور کردن اعضا در یک چارت تشکیلاتی جهت جلوگیری از خروج آنها، ترس و ارعاب، بمباران عشق و….. كاملاً مطابق با فرقه های جدید کنترل ذهنی و تکنیکهای مختلف آنان بوده[۸] و دارای سیستم های مختلفی از قبيل لجنه (گروه) ،اداری، لجنه آموزشی، لجنه صیانت و… می باشد (لازم به ذکر است لجنه صیانت همان حفاظت اطلاعات است که اعضای جدید و قدیم را کنترل کرده و کاملاً به صورت یک سیستم اطلاعاتی همچون گشتاپو عمل می کند[۹].) و تمام مشخصات یک فرقه را به شرح زیر دارا می باشد.
[۱] – ارک فرهنگ فارسی معین محمد معین، تهران: ندا، ۱۳۸۱ ، ص ۷۵۴؛ المنجد (عربی به فارسی) ترجمه محمد بندر ریگی، تهران: نشر ایران، ج ۲، ص ۱۳۲۰
[۲] – فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی ،مینو افشاری، تهران: چاپار، ۱۳۸۳، ص ۶۱۱
[۳] – ر.ک: خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان علی آقا نوری، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵
[۴] – ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی محمد جواد مشکور مشهد انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، ص ۴۵، ۱۵۳، ۱۶۴
[۵] – . ر.ک: حمیدرضا شاکرین چرا تشیع؟، خبرگزاری فارسبخش سوم – ایدئولوژی بهائیت
[۶] – برگرفته از: فرقه ها چگونه عمل میکنند؟ ویژه نامه کژراهه جام جم، اسفند ۱۳۸۶، صص ۲۸-۳۱.
[۷] – ر.ک: تاریخ بهائیت پایگاه اینترنتی اندیشه قم
[۸] – نیم نگاهی به مستندات تاریخی و خاطرات افرادی که توانسته اند خود را از دام این فرقه برهانند، به خوبی مبین این واقعیت است. به عنوان نمونه ر.ک: فضل الله مهتدی خاطرات صبحی، تهران: مطبعه دانش ۱۳۱۲؛ فضل الله مهتدی، پیام پدر، تهران: مطبعه دانش ۱۳۳۵؛ سایه شوم (خاطرات یک نجات یافته از بهائیت مهناز رئوفی، تهران کیهان، ۱۳۸۵
[۹] – گشتاپو نام پلیس مخفی آلمان در دوره نازی ها است. گشتاپو مرکز اطلاعات نظامی آلمان بود که به دلیل ارتکاب جنایات و خشونت های بی حد و مرز بسیار بد نام و مظهر نام و تمام سرکوب و استبداد در دوره مدرن تلقی می شود.