فرقه بهائیت از جمله مسلک های بشری بی بنیاد است که فاقد اصول معیارها و ملاکهای دینی قوی و مستند میباشد؛ عقاید و اصول فکری آن نه تنها فاقد شالوده مستحکم ادیان آسمانی است بلکه از لحاظ اصول و معیارهای اولیه شکل گیری و منابع مستند کاملاً ضعیف و غیر علمی است به همین دلیل نقد این فرقه در قالب انتقادهای رایج در علوم مربوط به ادیان و مذاهب امکان ندارد و به تعبیر دیگر از آنجا که فرقه بهائیت در مورد مسائل اعتقادی گنگ و نامفهوم بوده و آسمان و ریسمان را به هم بافته ساختار فکری و عقیدتی منسجم و مستقلی ندارد و قابل دفاع و استناد نیست. از این رو به هیچ وجه توان اقناع افراد آگاه و تیزبین را ندارد و تنها صاحبان و متولیان آن با استفاده از ابزارها و شگردهای سیاسی، تبلیغاتی، اجتماعی اقتصادی و در گوشه و کنار جامعه سعی میکند افراد ساده و کم اطلاع را قریب داده و جذب نمایند برخی از این اشکالات و انتقادات عمده عبارتند از:
تناقضات درونی
انسجام، هماهنگی و عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی آموزه ها، یکی از شاخصه های مهم ادیان الهی است. مروری کوتاه بر تعالیم و کتب بهائیت بیانگر تناقضات و تعارضات درونی بسیار متعدد است که نارسائی ها مجهولات و پرسش های فراروی محققان و حتی معتقدان به این فرقه به وجود آورده تا آنجا که این موضوع به عنوان یکی از مشخصات اصلی بهائیت و چالش اساسی رهبران و طرفداران آن محسوب می گردد. به عنوان نمونه؛
۱- تلوّن در عقیده، تغییر در ادعا
به اعتراف خود بابیان و بهائیان علی محمد شیرازی بنیان گذار فرقه بابیه شش مرتبه ادعای خویش را تغییر داد.
مرحوم حسین محبوبی اردکانی در تعلیقاتش بر «الم آثر و الآثار» می نویسد:«باب در ۱۲۶۰ ادعای ذکریت کرد یعنی که مفسر قرآن است. در ۱۲۶۱ ادعای با بیت کرد یعنی وسیله رابطه با امام زمان است. در ۱۲۶۲ ادعای مهدویت کرد یعنی امام زمان است. در ۱۲۶۳ ادعای نبوت کرد یعنی که پیغمبرم. در ۱۲۶۴ ادعای ربوبیت کرد یعنی که پروردگار عالمیانم. در ۱۲۶۵ ادعای الوهیت کرد. در ۱۲۶۶ تمام دعاوی خود را منکر شد و توبه کرد و توبه نامه نزد ولیعهد فرستاد»[۱].
میرزا حسینعلی (بهاء الله) نیز مقامات زیادی برای خود ادعا داشت؛ گاهی ادعا می کرد بر او وحی نازل شده. زمانی اعلام می نماید که من هیچم و کم زهیچ هم بسیاری، و زمانی دیگر خویشتن را بر تخت الوهیت نشانده و «خدای خدایان»، «آفریدگار جهان» کسی که «لم یلد و لم یولد است» و «معبود حقیقی» می نامد[۲]. و در لوح عهدی که به منزله وصیت نامه از خویش باقی گذاشت از موضع الوهیت پیروانش را به اطاعت و تبعیت از جانشینان خود تشویق و ترغیب نمود![۳] و همه اینها در حالی است که بهائیان خود را «موحد و یکتاپرست» می نامند و عباس افندی در اثبات پیامبری حسینعلی می کوشد.
۲- وحدت عالم انسانی
بهائیان ادعای «وحدت عالم انسانی» و برابری تمام انسانها دارند که منظور از آن اتحاد واقعی و تساوی انسانها از نظر حقوق روحانی، اجتماعی، فردی و مدنی است[۴]. و این در حالی که در کتاب «اقدس» علناً هر کس به دیانت بهائی باور نداشته باشد گمراه شمرده شده است.[۵]
همچنین عبدالبهاء بر این عقیده است؛ «سیاهان آفریقائی خلقتشان گاوی است!»[۶] و «غیر بهائیان نزد خدا به شکل حیوان هستند!»[۷] خود بهاء الله کور و بینا را مساوی نمی داند و خانواده او در برخورد بین ایرانیان و خارجی ها رفتاری آکنده از تبعیض و بسیار متفاوت از خودشان نشان می دادند[۸]. آن وقت چگونه با این همه تناقض از وحدت عالم سخن می گویند؟! نگاهی به زندگی و عملکرد رهبران این فرقه نیز که مدعی وحدت عالم انسانی بودند، نشان می دهد که آنان به تنهایی خود از جمله ناقضین این شعار بوده اند و بر سر حکومت و رهبری جامعه بهائی به فحاشی و بد و بیراه گفتن نسبت به یکدیگر و وارد نمودن انواع اتهامات زشت و ناپسند نسبت به یکدیگر پرداخته اند؛ بهاء الله با اینکه ادعا می کند: «ادب پیرهن من است و باید ادب سرلوحه باشد. اما در نزاع قدرت با برادرش میگوید:
«یحیی سگ و گرگ و کلاغ و مار و الاغ و پشه و وزغ است.»[۹]
از این رو عبدالبهاء خود اعتراف می نماید:«انصاف باید داشت از نفسی که در تربیت اولاد و عیال و آل عاجز مانده، چگونه امید تربیت اهل آفاق نماییم و آیا در این قضیه ذره ای شبهه و تردید است؟ لا والله»[۱۰] از سوی دیگر طرد روحانی منتقدین توسط تشکیلات بهائی نیز از دیگر شاهکارهای مدعیان وحدت عالم انسانی است.[۱۱]
۳- تبلیغ و نشر نفحات
در بهائیت تبلیغ در همه جا و هر وقت و برای همه کس امری واجب است؛ عبدالبهاء میگوید:«تکلیف هر نفسی از احبای الهی این است که شب و روز آرام نگیرد و نفسی بر نیارد جز فکر نشر نفحات الله»[۱۲] و بدین وسیله دیگران را در بلاد دور دست به تبلیغ و نشر نفحات بهائی تحریص می نمودند؛ اما در عین حال تبلیغ بهائیت در اسرائیل ممنوع است[۱۳].
۴- تساوی حقوق مردان و زنان
تساوی حقوق رجال و نساء از جمله تعالیم و ادعاهای دوازده گانه بهائیت است که بدین وسیله ادیان الهی را مورد حمله قرار می دهند و این در حالی است که در خود بهائیت نه تنها زنان حق شرکت و عضویت در بيت العدل را ندارند بلکه در سهم الارث نیز از مردان عقب ترند. به علاوه نه تنها میان زنان و مردان تساوی حقوق وجود ندارد، حتی میان زن روستایی و شهری هم تفاوت وجود دارد؛ مهریه زن روستایی برابر با نوزده مثقال نقره است و مهریه زن شهری نوزده مثقال طلا[۱۴]!
صبحی از مبلغان بهائی در خاطراتش می نویسد:«و چنان که در اسلام رعایت حقوق زن شده در هیچ شریعتی نگشته و اگر مقصود تساوی در جمع شئون است. این مخالف رأی اکثر حکما و قانون خلقت و طبیعت است و اگر آزادی مطلقه زنان منظور است سالها قبل از تولد بهاء در اکثر نقاط اروپا این شیوه عملی شده و تازه بعد از این همه حرفها، زن و مرد در شریعت بهائی مساوی نیست: اولا به موجب کتاب اقدس مرد می تواند دو زن و یک باکره برای خود بگیرد در صورتی که زن نمی تواند سه شوهر کند. ثانیاً، مرد می تواند زن خود را طلاق گوید و زن با شوهر خود این معامله نتواند. ثالثاً؛ در میراث خانه مسكونه و البسه مخصوصه به اولاد اناث نمی رسد. رابعاً: زن نمی توان عضو بیت العدل باشد و اعضاء باید مرد باشند و هلّم جرّا.»[۱۵]
۵- دین دوره ای
بهائیت به جهت اثبات حقانیت خویش چنین استدلال می نماید که چون هر دوره جدیدی، مقتضیات جدید دارد؛ پس دائم باید دین جدید بیاید و بدین طریق جاودانگی اسلام را مورد تشکیک قرار داده و دیانت جدید بهانی را اثبات می نماید. اما با کمال تعجب نسبت به خود دین بهائیت دیگر چنین استدلالی را بر نتابیده و یا اینکه موکول به گذشت سالهای بسیار متمادی می کند؛ زیرا از یکسو در حالی که به زعم بهائیان هنوز ۲۰ سال از ظهور مستقل مقام صاحب شریعت و نبوت و رسالت علی محمد شیرازی»[۱۶] نگذشته و شرایط زمانه دستخوش هیچ دگرگونی اساسی نشده بود حسینعلی میرزا پای به میدان نهاده و به نوشتن احکام و شریعت جدید مبادرت می ورزد و حال آنکه خود میرزا حسینعلی در کتاب اقدس تصریح می کند: «من یدعى امراً قبل اتمام الف سنه كامله انه كذاب مفتره[۱۷] یعنی؛ هر کس ادعای امری را پیش از اتمام هزار سال کامل، مدعی شود، دروغگو و افترا زننده است. و از سوی دیگر در کتاب اقتدارات چنین می نویسد: «سوگند به نفس که همه ظهورات به این ظهور ،بزرگتر پایان گرفت و هر کس که پس از چنین ظهوری، مدعی ظهور جدیدی شود او دروغگو و افتراء زننده است»[۱۸] و در جایی دیگر با کمال تعجب آمده «امتداد دین بهائیت بسیار، لا اقل پانصد هزار سال است»[۱۹]. و بدین گونه برای بهائیت جاودانگی قائل می شوند!![۲۰]
واقعیت این است از آنجا که عقاید فرقه بهائیت بنای وحیانی ندارد و صرفاً بر ادعاها و اظهارات لفظیه رؤسای خود استوار گردیده، در سطوح مختلف دچار تناقض های آشکار می باشد. وجود این قبیل تناقضات در منابع و متون بهائی و مسائل عقیدتی این فرقه به حدی است که به گفته بهائی پژوهان در صورت اتکاء به متون خودشان مجبوریم نصی را با رد نصی دیگر پذیرا شویم و حتی خود رهبران این فرقه برای فرار از این تناقضات و اغلاط فراوان، مجبور شده اند در این صد ساله اخیر چند بار منابع مذهبی فرقه خود را تغییر داده تصحیح نموده یا آنها را دور از دسترس پیروان خویش قرار دهند تا آنجا که دسترسی و مطالعه برخی از منابع اصلی بهائيت حتى برای پیروان آن ممنوع است.
[۱] – چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه (الم آثر و الآثار)، به کوشش ایرج افشار، ۶۲۹ /۲؛ بهائیت در ایران پیشین، صص ۱۰۴-۱۰۵، کتاب بهائیان، پیشین، صص ۲۱۴-۲۱۶
[۲] – میرزا حسینعلی در قصیده ورقائیه چنین می سراید: (مکاتیب، ج ۲، ص ۲۵۴)
من ذرتي شمس المحيط تكورت و عن فطرتي بحر الوجود تسبحت
كل الغنامن اهل الورى ظهر عندى كغتة نمل أو كرنة نخلة
كل العقول من جذب سرى تولّهت كل النفوس عن فن روحي تحيت
كل الألوه من رشح أمرى تألهت وكل الربوب عن طفح حكمى تربت
[۳] – میرزا حسینعلی نوری، مجموعه الواح، قاهره، مطبعه سعادت ۱۳۳۸ ق، صص ۴۰۰-۴۰۳
[۴] – شعار وحدت عالم انسانی در بهائیت برگرفته از آموزه های اصیل اسلامی است؛ قرآن مجید میان نژادهای مختلف انسانی (اعم از سیاه و سفید و….) تفاوتی قائل نمی شود و تنها معیار برتری را پرهیزگاری و تقوای الهی می داند. « يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» ؛ ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.» (حجرات (۴۹)، آیه (۱۳)
[۵] – میرزا حسینعلی نوری، بدیع، تهران: مطبعه آزادگان، ص ۱۴۰
[۶] – خطابات بزرگ، ص ۱۱۹
[۷]– بدیع, پیشین،ص ۲۱۳
[۸] – موارد متعددی را در کتاب خاطرات خویش بیان می کند.
[۹] – میرزا حسینعلی نوری، مانده آسمانی، تهران مؤسسه ملی مطبوعات امری، جزء یکم، ص ۴۰؛ ر.ک: بهائیت در ایران پیشین، ص ۱۹۶
[۱۰] – مكاتيب، عبدالبهاء، جلد دوم، ص ۱۸۲
[۱۱] – به عنوان نمونه حسین فلاح یکی از نجات یافته گان از فرقه بهائیت در این زمینه می گوید: «من با یکی از بهائیان همدان که حدود ۷۰ سال سن داشت بعد از مسلمان شدنم صحبت کردم. گفتم شما تا کنون خودن هم پی برده ای که بهائیت اعتقادی نیست که قبول داشته باشی، بطلان آن را می دانی پس چگونه تا کنون اقدامی نکرده ای؟ او دستش را روی قرآن گذاشت و گفت من خیلی وقت است که مسلمان شده ام در دل د خود مسلمان هستم ولی جرات ابراز آن را ندارم چون سنی از من گذشته است و می ترسم در این سن به امر تشکیلات بهائیت زن و بچه ام مرا رها کرده و آواره شوم… به همین خاطر نمی توانم مسلمانی خود را علنا اعلام کنم، (خاطرات حسین فلاح، ویژه نامه ایام ۲۹).
[۱۲] – الواح وصايا، عباس افندی، مصر، ص ۱۳
[۱۳] – همچنین برای آشنائی با سایر مواردی که بزرگان بهائیت برای راحتی خودشان محافظه کاری نموده و تبلیغ را ممنوع می کردند( ر.ک کتاب بهائیان، سید محمد باقر نجفی، قم: مشعر، ۱۳۸۳). نکته قابل تأمل دیگر اینکه ورود به اسرائیل و حتی زیارت اماکن بهائی از سوی بهائیان، بایستی با اجازه بیت العدل باشد و توقف بیش از ۹ روز در ارض اقدس (به اصطلاح بهائیان) بدون اجازه بیت العدل بـا مجازات طرد روبرو خواهد شد!
[۱۴] – . ر.ک: گنجینه حدود و احکام عبدالحمید اشراق خاوری تهران مؤسسه ملی مطبوعات امری، صص ۱۶۷-۱۷۱
[۱۵] – خاطرات صبحی، پیشین.
[۱۶] – مفاوضات عباس افندی لندن: انتشارات بريل، ۱۹۰۸، ص ۱۲۴
[۱۷] – اقدس، میرزا حسینعلی، ص ۳۵
[۱۸] – اقتدارات میرزا حسینعلی، ص ۲۳۷
[۱۹] – مکاتیب، ج ۲، ص ۷۶
[۲۰] – جهت آگاهی کامل از این تناقضات و نقد و بررسی عقاید بهائیت ر.ک بهائیان، پیشین