کد خبر:13593
پ
nezarat
بهائیت در ایران

کنترل و نظارت تشکیلات بهائیت بر زندگی اعضاء- بخش اول

تشکیلات بهائیت یکی از فرقه های آسیب زا و مخرب است. این فرقه همواره سعی دارد چهره مثبت و مطلوبی از خود به نمایش بگذارد و با بهره گیری از سیاست مظلوم نمایی، واقعیت درون فرقه ای و مناسباتی را که بر این فرقه حاکم است پنهان کند؛ ماهیتی که حتی حقوق و آزادی خود […]

تشکیلات بهائیت یکی از فرقه های آسیب زا و مخرب است. این فرقه همواره سعی دارد چهره مثبت و مطلوبی از خود به نمایش بگذارد و با بهره گیری از سیاست مظلوم نمایی، واقعیت درون فرقه ای و مناسباتی را که بر این فرقه حاکم است پنهان کند؛ ماهیتی که حتی حقوق و آزادی خود اعضای این فرقه را هم از آنها سلب می کند، لذا در این مقاله یکی از عملکردهای فرقه ای مخرب یعنی کنترل و نظارت بر اعضا در داخل و خارج از فرقه مورد بررسی قرار می گیرد.

کنترل توسط فرقه ها

در توصیف کنترل زندگی اعضای فرقه ها که با سازمان های مشروع متفاوت است، گفته می شود فرقه ها تمام شرایط زندگی فرد را کنترل می کنند، برای او برنامه ریزی می کنند و حتی ارتباطات او را هم کنترل  می کنند. آنها به نوعی روابط فرد را ایزوله می کنند و حتی ارتباط یا اطلاع از زندگی خارج از فرقه ای را آشکارا مورد سرزنش قرار می دهند البته اگر ممنوع نباشد. ولی افرادی که عضو سازمانهای غیر فرقه ای هستند در معاشرت فعالیتهای سیاسی، فرهنگی ارتباط گیری با دوستان و خانواده، انتخاب همسر، شغل، رشته تحصیلی، دسترسی به رسانه، مطبوعات، تلفن و… آزادی کامل دارند(۱).

“استیون حسن” یکی از کارشناسان فرقه در این رابطه بیان می کند:

” کنترل ذهن به طور گسترده با بررسی های “لئون فستینگر” به عنوان روانشناس در توصیف سه مؤلفه “کنترل رفتار”، “کنترل افکار” و “کنترل احساسات” به خوبی بیان شده که تئوری ناسازگاری شناختی نام دارد(۲). به هر حال بر مبنای تجارب او از کنترل ذهن در فرقه و تحقیقاتش در مورد فرقه های مخرب، مؤلفه حیاتی به نام کنترل اطلاعات به این مجموعه اضافه شد. اگر شما آگاهی را که فرد دریافت می کند، کنترل کنید در واقع قدرت آزادی او را در فکر کردن محدود کرده اید. استیون حسن به این مجموعه “چهار مؤلفه کنترل ذهنی” می گوید که به عنوان مرجعی اساسی برای اشاره به درک چگونگی عملکرد کنترل ذهن توسط فرقه ها به کار می رود(۳). استیون حسن این پدیده را که توسط فرقه های مخرب به اجرا گذاشته می شود با تجربه شخصی خود و مصاحبه با افرادی که در شرایط کنترل ذهنی بوده اند تلفیق کرده و آن را با تئوری ها و مفاهیم علمی بیان می کند. قبل از پرداختن به این مسئله باید توجه کرد که گروه های فرقه ای با توجیه و تفسیر به رأی سعی می کنند این پدیده را انکار کنند. ولی هویت تمام فرقه های مخرب که کنترل ذهن را در دستور کار خود قرار دادند بعد از تحقیقات محرز شده است. چنانچه گروهی غیر معمولی را بدون هیچ مای مشخصی متهم به به کار بردن شیوه های کنترل ذهنی غیر اخلاقی کنیم بی انصافی خواهد بود. کوچکترین تردیدی در مورد بعضی از فرقه ها نیست.”(۴).

کنترل اعضاء در فرقه بهائیت

تشکیلات فرقه ها به دنبال جلب تمام توجه و عشق پیروان به سمت خود هستند، پس با هر روشی سعی می کنند در رابطه های عاطفی اعضاء اختلال ایجاد کنند و تمام عشق و توجه افراد را به سمت ستایش از خود جلب کنند. فرقه در این شرایط سعی می کند با خلق یک دشمن بیرونی و ایجاد ترس از تشکیلات و گردانندگان این حس را هدایت و راهبرد کند و بر اساس مناسبات و زبان فکری خاص تشکیلات احساسات فرد را شکل و جهت دهد. در اینجا حس منفی فرد نسبت به فرقه سرکوب شده و از بین می رود و در نظر او همه چیز عالی و بدون عیب و نقص است. تشکیلات به نوعی در پی “کنترل عواطف ” اعضا نیز هست. از آنجایی که همه افراد عميقاً تحت تأثیر کسانی هستند که در اطرافشان حضور دارند، فرد به محض ورود به فرقه بمباران عاطفی می شود و فرقه برایش دوستان بسیاری فراهم می کند و با کنترل روابط او به اهداف مورد نظر خود می رسد. در این فرآیند اعضا نیز سعی می کنند، مخالفت نکنند تا دوستان تازه خود را از دست ندهند. در حقیقت در یک فرقه با خاموش و روشن کردن عشق و عاطفه اعضا را کنترل می کنند. در اینجا عضو توسط فرقه مهم و با اهمیت نشان داده می شود.

مریم کرمی” یکی از قربانیان فرقه در این رابطه می گوید: «برایم جالب بود که به خاطر من جلسه می گذاشتند و این جلساتی را که به خاطر من برگزار می شد خیلی دوست داشتم به من شخصیت و ابهت می داد، آنها انگشتر اسم اعظم به من دادند و من با افتخار آن را در دستم انداختم، شروع به حفظ کردن دعاهایشان کردم، همه اینها به من شخصیت می دادند و دلم می خواست همیشه با جمع آنها باشم.»(۵).

یکی دیگر از اقداماتی که تشکیلات بهائیت برای کنترل عاطفی اعضا انجام می دهد “ازدواج های تشکیلاتی ” است.

“بهزاد جهانگیری” یکی از متبریان تشکیلات بهائیت درباره میزان نفوذ و کنترل تشکیلات در زندگی اعضاء از طریق ازدواج تشکیلاتی می گوید« …. اعضای محفل به خود حق داده و می دهند که در خصوصی ترین امور بهائیان دخالت کنند. اینکه چه شغلی پیشه کنند، با چه کسانی معاشرت کنند، از چه کسانی پرهیز کنند، با چه خانواده ای وصلت کنند، کدام پسر و دختر را برای همسری یکدیگر برگزینند در جامعه چگونه ظاهر شوند، فعالیت های اقتصادی شان در چه زمینه و به چه میزانی باشد و…. »(۶).

تشکیلات فرقه ها به دنبال سلطه بر قلب و افکار اعضاء هستند که از طریق کنترل محیط فرد، کنترل پوشش و لباس، میزان خواب، شغل، تمرین و آموزشها، امور مالی، تماسها و مکاتبات و… به این هدف خود می رسند که در نهایت منجر به “کنترل رفتاری” اعضا می شود.

تشکیلات برای کنترل اعضاء تکنیک های مختلفی را به اجرا می گذارد. بهزاد جهانگیری درباره این تکنیک ها می گوید: «….. همسرم می پنداشت محفل او را جدی گرفته، در حالی که نمی دانست تشکیلات، او را مدام سرگرم می کند، چراکه یکی از تاکتیک های صیانتی بهائیت پر کردن اوقات اعضاست که در راستای جلوگیری از تأثیر و تأثر از یکدیگر اجرا می شود. محفل می خواست از یک سو با برگزاری کنسرت های موسیقی جوانان را جذب کند و از سوی دیگر همسرم را اسیر ترفند مأموریت های بی پایان نماید و به همین دلیل من و همسرم تنهاتر از همیشه شده بودیم….»(۷).

ایرج غلامی” یکی دیگر از متبریان این فرقه در رابطه با این نوع عملکرد تشکیلات می گوید: «اگر با مسلمانان ارتباط برقرار می کردیم ما را خیلی سؤال پیچ می کردند و به ما به چشم حقارت نگاه می کردند. طوری صحبت می کردند که ما خجالت بکشیم و تحقیر شویم تا دیگر چنین کاری را تکرار نکنیم. برای بار اول تذکر می دادند بار دوم به صورت کتبی و در بار سوم اگر بچه بودیم. والدینمان را احضار می کردند و اگر هم بزرگ بودیم بازخواست ها شدیدتر می شد (۸).

اعضا در تشکیلات تحت کنترل هستند و برای شرکت در جلسات مختلف آزاد نیستند. مریم کرمی در رابطه با کنترل اعضاء در این فرقه می گوید:« بعد از اینکه به تناقضاتی در فرقه پی بردم کمتر در جلسات شرکت می کردم، در نتیجه دوستانم می آمدند و می گفتند. چرا دیگر در جلسات شرکت نمیکنی با ما بیرون نمی آیی، می گفتم حوصله ندارم کار دارم .حقیقت این است که آنها کسی را می خواهند که کر و کور باشد. تشکیلات اجازه نمی دهد که اعضا خودشان به جلسه ای بروند با محیط بیرون در رفت و آمد باشند و فقط با یک محیط محدود بهائی در ارتباط هستند(۹).

اعضاء در این فرقه حتی در مسافرت های خارج از کشور هم آزاد نیستند و تحت کنترل تشکیلات هستند. بهزاد جهانگیری در این رابطه می گوید :« در چنین شرایطی تصمیم گرفتم برای رهایی از مدار بسته تشکیلات به خارج از کشور بروم اما دریغا که حتی برای سفر رفتن ما هم تشکیلات باید نظر بدهد… حضرات گفتند: رفتن ایشان به صلاح نیست. از محفل خبر آورد که فرهاد می تواند به خارج از کشور برود به شرط آنکه قبل از رفتن با دختر پیشنهادی و مورد تأیید ما ازدواج کند در غیر این صورت نمی تواند از کمک های عوامل ما در (UN) برخوردار شود…. این حرف برای من که تشکیلات را می شناختم یعنی اینکه اگر به خارج از کشور هم سفر کنی، جاسوسان ما که مورد وثوق غربیها هستند مثلا به پلیس کشور مربوط خبر می دهند که فرهاد جهاندیده با عوامل حکومتی حشر و نشر داشته و بدین ترتیب تو را به ایران عودت می دهند (۱۰).

“فضل الله مهتدی صبحی” یکی از متبریان مشهور بهائیت درباره کنترل توسط فرقه می گوید «…. مجموع بابیان بهائی حق معاشرت و آمیزش حتی تکلم و تواجه با بابیان ازلی را ندارند و خود بهائیان نیز هر دسته از دسته دیگر، عین پرهیز را باید داشته باشند…. »(۱۱).

در واقع، تشکیلات بهائیت در پی آن است که اعضا چیزی را ببینند،که فرقه می خواهد و مسائل را بر اساس دیدگاه و نظر فرقه تفسیر و تحلیل کنند، پس در این مسیر داده های اعضاء را کنترل می کند. در این فرقه اعضاء حتی در گرفتن اطلاعات آزاد نیستند. فرقه آنها را از انجام هرگونه تحقیق و مطالعه منع می کند و آموزش های مورد. نظر خود را به افراد تزریق می کند. مریم کرمی در رابطه با کنترل اطلاعات اعضاء در فرقه و آموزش های مخصوص فرقه می گوید: یک بچه بهایی از همان پنج سالگی، کلاس انگلیسی می رود. کلاس گلشن و اخلاق جزء لاینفک بهائیت است. با طرح روحی بزرگ می شوند و بالا می آیند و به مرور فرقه آن چیزهایی را که بخواهد در ذهن آنها فرو می کند. اینطور نیست که یکباره بزرگ بشوند و به آنها بگویند شما یک بهائی هستید از کودکی به آنها اجازه نمی دهند در برنامه های مذهبی مسلمانان شرکت کنند. در مدرسه که بودیم اگر مراسمی برای عزاداری ماه محرم بود شرکت نمی کردند، اگر جشن  و مولودی هم داشتیم باز اینها حضور پیدا نمی کردند. چون اجازه نداشتند. از همان ابتدا محدود، بار می آیند و اجازه داده نمی شود که اسلام را بشناسند. فقط به آنها می گویند مسلمانان می خواهند دین شما را از شما بگیرند و آنها را از مسلمانان می ترسانند».

فضل الله مهتدی صبحی در خاطراتش در مورد اقدامات فرقه برای جلوگیری از آگاهی اعضاء درباره اتفاقات و حوادث می گوید: «چند سالی از درگذشت عبدالبها گذشته و شوقی لجام کارها را به دست گرفته، نخست فرمانی که داده بود این بود که نامه ها و برگه هایی که باب و بهاء به خط خود نگاشته، گردآوری شود تا برای او بفرستند و هر چه هست در نزد او باشد تا اگر در میان آنها چیزی باشد که به کار این کیش زبان دارد و سزاوار نیست مردم بدانند پنهان ماند. فرمان دیگرش این بود که هر یک از بهائیان که بخواهند از شهر خود به جای دیگر بیرون از کشور بروند باید از او پروانه بگیرند و گرنه رانده می شوند. دیگر آنکه هیچ یک از بهائیان نمی توانند با کسی که رانده درگاه شوقی شده، روبرو شوند و سخن بگویند، هر چند پدر و پسر باشند. از اینگونه فرمانها و دستورها بسیار دارد که ما به ریشخند دانایان است (۱۲).

بهزاد جهانگیری در مورد “فضای ایزوله و کنترل شده” این فرقه می گوید … آنها هر گناهی را توجیه میک نند به جز خطای اندیشه کردن، آگاهی و مطالعه را !! به همین دلیل است -که کتاب مرحوم صبحی که ردیه ای است بر بهائیت – از منظر آنها کتابی ممنوع است… یا کتاب مرحوم آیتی خواندنش کفر آمیز است و خلاصه اینکه محفل کلیه کتابهایی را که در رد بهائیت و بابی گری نوشته شده مطرود می شمارد. بدین ترتیب کسی که در خانواده بهائی رشد و نمو می کند مجبور است چراغ نفتی را خورشید بداند زیرا او را در فضایی ایزوله، پرورش می دهند و در این فرقه هر نوع تحقیق برای آگاهی از حقایق گناه است» (۱۳)

فضل الله مهتدی صبحی درباره برنامه اقامت محدود ۹ با ۱۹ روز بهائیان در حیفا می گوید: «این ایام قلیل برای درک حقایق و فهم مسائل کفایت نمی کردا خاصه که چند روز از این مدت را در عکا بسر می بردند و هم به امورات شخصی خود می رسیدند…. البته صلاح هم جز این نبود، زیرا کثرت توقف و انس زیاد، رعب ایشان را می برد. و پرده و همشان را می درید و چیزهایی می شنیدند و اموری می دیدند. که به احتمال، باعث سستی ایمانشان گشته، نفس مدعی را چون خود….. می شمردند(۱۴)

بهزاد جهانگیری همچنین درباره کنترل منابع مطالعاتی اعضاء می گوید: « از آن طرف آدم های فرهیخته ای مثل آقای آیتی هم داریم که از فرط علاقه به او لقب “آواره” داده اند، اما این آدم وقتی حقایق موجود در عکا را می بیند، از بهائیت باز  یم گردد. و یا مرحوم صبحی که خواندن کتابش برای بهائیان ممنوع شده، مگر چه نوشته که این همه از این کتاب می ترسند»  (۱۰)

تشکیلات فرقه ها به دنبال کنترل فکر اعضاء نیز هستند، عضو باید یاد بگیرد فرآیندهای فکری خویش را دستکاری کند و جهان را بر اساس آینه و دیدگاه های فرقه مشاهده و تجزیه و تحلیل کند. در فرقه بهائیت افکار اعضاء تحت کنترل تشکیلات است و چنانچه ذهن فرد دچار شبهه و فکری شود با آن برخورد می کنند.

“زاوش. ش” یکی از قربانیان این فرقه در رابطه با مراحل رفتار و برخورد تشکیلات درباره “کنترل افکار اعضا” می گوید: «برای کسانی که اعتقاداتشان متزلزل شده و ذهنشان درگیر یکسری سؤالات شده بود، جلسات مشاوره می گذاشتند .اگر فرد مجاب می شد همچنان در جامعه بهانی می ماند و در غیر این صورت به طرد اداری و روحانی تهدید شده و اگر باز هم مجاب نمی شد، این تهدید عملی می شد»

 بهزاد جهانگیری به عنوان کسی که سال های بسیاری از زندگی خود را در تشکیلات مخوف بهائیت گذارنده در مورد کنترل فکر اعضاء و عدم پاسخگویی به سؤالات اعضاء در فرقه می گوید: «گرچه طبق تعالیم فرقه ای ما خود را از مسلمانان برتر میدانستیم، با این وجود سؤالاتی برایم پیش می آمد. لذا از مسئولانمان یعنی از همان کسانی که جزء محفل (خادمین) بودند پرسش می کردیم. عکس العمل آنها در مقابل سؤالات جزئی من تند و پرخاشگرانه بود. آنها در نهایت می گفتند خیلی سؤال میکنی ما در تشکیلات بهائیت “لم و بم (چرا و چگونه)” نداریم و این یکی از ویژگی های فرقه بهائیت است. لم و بم در بهائیت یعنی چرا و چگونه. در پرسش ها اگر ریشه اعتقادی و ساختار تشکیلاتی و فرقه ای بهائیت زیر سؤال برود از ناحیه سران فرقه و قبل از آنها از سوی خانواده های بهائی به شدت سرکوب می شود و فرد سؤال کننده طرد شده و تهدید می شود تا جایی که از کرده خود پشیمان شود. همین سؤالات و مشاهده این رفتارها در برابر آن مرا بیشتر تشویق می کرد که تحقیقات خود را دنبال کنم».

پایان بخش اول

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please