کد خبر:14059
پ
آداب-و-رسوم-جشن-کریسمس
بهائیت در ایران:

بهائیان در «توهم مسیحیان بی‌بصیرت»؛ رویکرد بهائیت نسبت به مناسبت‌های غیر بهائی

نویسنده:متین حمیدی   کریسمس و کاج‌های چراغانی‌شده‌اش گرچه ارتباط چندانی با فرهنگ ایرانیان ندارد، اما به‌واسطه حضور مسیحیان و آزادی قانونی‌‌شان برای برپایی جشن‌ها، رنگ و بوی این مراسم پر زرق و برق در گوشه و کنار به چشم می‌خورد. در این میان، تصاویر و فعالیت‌هایی با رنگ و لعاب کریسمس از بهائیان نیز منتشر […]

نویسنده:متین حمیدی

 

کریسمس و کاج‌های چراغانی‌شده‌اش گرچه ارتباط چندانی با فرهنگ ایرانیان ندارد، اما به‌واسطه حضور مسیحیان و آزادی قانونی‌‌شان برای برپایی جشن‌ها، رنگ و بوی این مراسم پر زرق و برق در گوشه و کنار به چشم می‌خورد. در این میان، تصاویر و فعالیت‌هایی با رنگ و لعاب کریسمس از بهائیان نیز منتشر می‌شود. مثلاً در بعضی رسانه‌های وابسته به تشکیلات، عکس‌هایی از چراغانی خیابان منتهی به محل دفن «حسینعلی نوری» در «حیفا»، به‌مناسبت کریسمس را با این توضیح منتشر می‌کنند که «این نورها هم برای عید کریسمس است و زیبایی آن با درخشش عروس کرمل که بر صدر مستقر است کامل می‌شود.» مشابه این رفتار و حضور بهائیان در جشن‌هایی مثل «هالوین» که باز هم به‌نوعی ریشه اعتقادی و آمیخته با مسیحیت دارند، به چشم می‌خورد.

صرف نظر از پیشینه تاریخی این مراسم و بهره‌برداری‌هایی که جریان‌های مختلف مسیحی از آن داشته‌اند، می‌خواهیم رویکرد بهائیان و هدف آنان را از خودنمایی در مراسم‌های این‌چنینی بررسی نماییم. «عباس افندی» دومین سرکرده بهائیان، جشن كريسمس، شادی در آن و نمادهایش مثل درخت کاج آذین‌بندی شده را خرافات و اهل آن را بی‌بصیرت و متوهم می‌دانست:

«فی الحقیقه، نفوسی که در یوم جشن مسرور بودند و از درختی که بنا به آداب و عادات اعصار کهن آذین بسته شده بود، لذت بردند. اهل خرافات و اوهامند. قسم به جلال الهی که اگر آن‌ها در زمان مسیح بودند، از آن حضرت اعراض می‌کردند و وجه متبسم و جلیل ایشان را نمی‌دیدند اما امروز بدون بصیرت و تشخیص در غدیر خرافات، مستغرقند.»[۱] همان‌طور که مشهود است، عباس افندی در ادعای خود مبنی بر متوهم و معاندبودن مسیحیان، چنان اطمینانی دارد که بدون اینکه هیچ استثنائی قائل شود، به ‌نام‌های بزرگ خداوند، قسم می‌خورد!

از طرفی بهائیان ادعا می‌کنند، باورشان عاری از هرگونه خرافات بوده و در توجیه برخی فعالیت‌های اجتماعی خود، پای از بین بردن خرافات و مقابله با آن را وسط می‌کشند. آن‌ها مدعی به‌روزبودن بهائیت هستند و می‌گویند هر آنچه سردمداران‌شان گفته‌اند، پیشرو و مطابق علم روز است. بنابراین، با توجه به سخن دومین سرکرده شان، گمان می‌شود، اعضای این فرقه باید از اعمالی که وی خرافات و اوهام نامیده پرهیز کرده و در جهت مقابله با آن برآیند. حال آنکه با گذشت کمتر از دو قرن خود بهائیان هم نمی‌توانند فرامین سرانشان را اجرا کنند یا حداقل ترجیح می‌دهند، خود را چیزی غیر از آنچه واقعاً هستند، نشان دهند.

در حقیقت، همه برنامه‌ریزی‌های اعمال و رفتار یک بهائی، به سود تشکیلات و تبلیغات مدنظرشان ارتباط پیدا می‌کند. اگر امروز، مراسمی مرسوم باشد و مورد اقبال عموم قرار گیرد. اعضای این تشکیلات هم همه اصطلاحاً اعتقاداتشان را نادیده گرفته و برای تبلیغ و جلب نظر دیگران همان مراسم را انجام می دهند. اما نباید فراموش کرد که همه این کارها برای رسیدن به هدف فرقه یعنی جذب غیر بهائیان و در نهایت در دست گرفتن زمام امور، صورت می‌پذیرد. بهائیت برای آنچه در مورد رسمیت‌یافتن و فرمانروایی جهان در خیال دارد، طی کردن هفت مرحله را ضروری می‌داند:

«۱. مجهولیت

۲. مظلومیت و مقهوریت

۳. انفصال از دیگر ادیان

۴.استقال بهائیت

۵. رسمیت یافت بهائیت

۶. ظهور سلطه زمینی امر و ادغام سازمان کشوری با نظام بهائی

۷. استقرار سلطنت بهائی در سطح بین‌المللی و آغاز عصر ذهیی دور بهائی»[۲]

اگر بخواهیم سیری از چگونگی گذراندن این مراحل نشان دهیم، می‌توان این‌طور گفت که فرقه در یک اجتماع با هر پیش‌زمینه اعتقادی، نفوذ کرده و می‌کوشند، جایگاهی اجتماعی در میان افراد پیدا کند. این جایگاه باتوجه به برنامه‌ریزی‌ها از طریق فعالیت‌های ظاهر‌اً سازنده و آموزش‌های مورد نیاز منطقه، شروع می‌شود. در این مرحله در مورد فرقه و چند و چونش چیز خاصی به مخاطبان گفته نمی‌شود، به‌نحوی که حتی بعضاً بهائیان فعال در آن منطقه خاص، ایدئولوژی مردم بومی را می‌پذیرد و برطبق آداب و رسوم آن‌ها عمل می‌کنند. همان‌طور که حسینعلی نوری اولین سرکرده بهائیت به حمام و مساجد مسلمانان رفت‌و‌آمد داشت، یا حتی عباس افندی به اقامه نماز جماعت در مساجد، آن هم به‌عنوان پیش‌نماز می‌پرداخت![۳] در کشورهای مسیحی‌نشین هم بهائیان، رفتاری منطبق با سنت‌های مسیحیت داشتند و مثلاً فرزندانشان را غسل تعمید می‌دادند یا حتی در کلیساها فعالیت می‌کردند.

اما آنچه بعدتر مورد دستور تشکیلات قرار می‌گرفت، رفتارهای قبل را نقض می‌کرد. کم‌کم با صراحتی بیشتر از دینی تازه صحبت به‌میان آورده و ایدئولوژی متفاوتی که برای خود قائلند، بروز می‌دهند. طبیعتاً وقتی کمی از بهائیت را برای اجتماع رونمايند، بالأخره افراد مطلع و اهل بصیرت به ماهیت استعماری فرقه و اهداف نه‌چندان انسان‌دوستانه‌شان پی می‌برند. این مسئله مخصوصاً در جوامع بزرگ‌تر، نمود بیشتری پیدا کرده و باعث می‌شود، جلوی برخی تحرکات اعضا گرفته شود. حتی در غیر این صورت هم بالأخره بهائیان، مستمسکی برای مظلوم‌نمایی پیدا می‌کنند. بعد از آن‌که همه چیز عیان شد، بهائیان تفاوت بیشتری نشان می‌دهند و حتی کار به آنجا می‌کشد که کسانی را که همچنان برطبق آداب و رسوم غیربهائیان رفتار نمایند، منع و سرزنش کرده و در برخی موارد حتی به طرد شدن هم می‌انجامد. همان‌طور که «شوقی افندی»، سومی سرکرده تشکیلات بهائی می گوید: «همچنین تنبیه (طرد اداری) در مورد کسانی که نسبت به کناره‌گیری خود از فعالیت‌های سیاسی و کلیسایی مصرانه امتناع می‌ورزند، باید اعمال گردد.»[۴] این اصل و روالی است، عمومی که در سراسر دنیای بهائی رعایت می‌گردند و در همین کتاب در توضیح جمله‌ای دیگر از شوفی افندی، صراحتاً بیان شده: «برگزاری جشن‌های مربوط به تعطیلات مذهبی مسیحی، توسط احبای الهی [بهائیان]، مجاز نیست.»[۵]

این دستور‌العمل‌ها نشان می‌دهد، بهائیت، در این مرحله شدیداً به استقلال از سایرین، اهتمام دارد و به‌دنبال رسمیت‌یافتن در جامعه است. دو مرحله آخر هم که در عین واضح بودن نیت، از پچیدگی‌های خاص سازمانی برخوردار بوده که مورد بحث در این نوشتار نمی‌باشد، اما برخلاف آنچه بهائیان ادعا می‌کنند، فرقه نتوانسته پیشرفت چندانی در گذراندن این مراحل داشته باشد. مثلاً، جملات آغاز متن که از سخنان عباس افندی بود، در شرایطی گفته شده که بهائیان و سرانشان خود را در وضعیت مطلوبی پنداشته و به‌دنبال نفی تمام سنت‌های غیر بهایی بودند. حتی شوقی افندی هم متکبرانه به‌دنبال نفی تمام سنت‌های غیر بهائی بود. اما هرچه پیش رفتند، با فهم اینکه جلب نظر و به نوعی فریب همه مردم، کار چندان ساده‌ای هم نبوده و برنامه‌ریزی‌های عمیق‌تر می‌طلبد، تا حدی از مواضع خود کوتاه آمدند. بنابراین، با گذشت زمان، مرکز اصلی فرقه در پیامی ابلاغ کرد:

«بهائیان می‌توانند و می‌بابست، در مراسم و آیین‌های سنتی و فرهنگی بی‌ضرر شرکت نمایند؛ در اتخاد تصمیم که آیا در چنین فعالیت‌هایی مشارکت نمایند یا خیر؟ احبا باید احتیاط لازم در رعایت اعتدال را نموده و از دو بی‌نهایت احترار نمایند؛ یکی دوری و جدا کردن بی‌جهت خودشان از مراسم و آیین‌های بی‌ضرر فرهنگی و بیگانگی خودشان از خانواده‌ها و دوستان غیربهائی و دیگری ادامه عادت و عرف منسوخ آیین‌ها و رسوم ظهورات قبل و بنابراین تضعیف استقلال دولت بهائی و ایجاد امتیاز نامطلوب مابین خودشان و دوستان و پیروان بهائی.»[۶]

اینکه بهائیان «باید» شرکت کنند، به‌دلیل امکان فرصت تبلیغی و دیده‌شدن در بین سایرین است و کلمه «بی‌ضرر» معطوف می‌شود، به عدم تاثیرپذیری که به‌طور کلی به منفعت‌طلبی و ابن‌الوقت بودن این تشکیلات اشاره می‌کند. منظور تشکیلات از به‌کار بردن لفظ «بی‌ضرر» آن است که ماهیت مذهبی مراسم نمود چندانی نداشته باشد. همچنان که در خصوص کریسمس استحاله مفهوم مذهبی آن، این جشن را به‌جایی رسانده که به عقیده بسیاری از اهداف اولیه‌اش که رویکردی مذهبی در بر داشت، فاصله گرفته و بیشتر جنبه تفریحی و سرگرم‌کننده یافته است. «کریسمس از ابتدا مورد توجه گروه‌های فرصت‌طلب بود و غلبه رویکردهای سکولاریستی بر آن، باعث شده، هم‌اکنون بیشتر به‌عنوان جشنی غیرمذهبی برگزار شود.»[۷]

مراکز تصمیم‌گیری تشکیلات این تغییر رویه و نقض نص سران فرقه عمل کردن را هم این گونه توجیه می‌کنند:

«تعدادی مراسم، به‌خصوص مذهبی وجود دارد که احبا بایستی به جهت حفظ و صیانت و استقلال امر ا… در آن‌ها شرکت نماید. به‌همین مناسبت حضرت ولی محبوب امر ا… به یکی از محافل ملیه چنین توصیه می‌فرمایند: «در این ایام دوستان بایستی در حد ممکن و سعی بلیغ، به‌وسیله اعمال استقلال حیات مقدس الهی را به سایرین بنمایانند و آن را از سایر عادات و رسوم و مراسم عبادی و عادات بی‌اعتبار و منسوخ گذشته، آزاد و رها سازند.»[۸]

در ادامه تشکیلات، توضیحات خود برای زیر پا گذاشتن این فرامین و تأکید بر حضور فعال در اجتماعات مختلف را این گونه ابراز می‌کند:

«بیت‌العدل توضیح می‌فرمایند که احبا حتی‌الامر از یک سو شرایط اعتدال بین پیروی از امر ا… و اطاعت از قوانین و تعالیم و از سوی دیگر، اهمیت نقش خود در اجتماع را کاملاً رعایت نمایند. همچنین بایستی همواره در خاطر داشت که ترک دادن بهائیان از عادات و سنتی که برای قرن‌ها در بین جوامع بشری رواج داشته یک امر و جریان تدریجی است و نیاز به گذشت زمان دارد. بنابراین، محفل ملی بایستی از سختی و خشونت این گونه موضوعات جلوگیری نماید.»[۹]

در جایی دیگر، مرکز اصلی فرقه بر این نکته تأکید دارد که این حضور بهائیان، فقط برای جلب نظر اغیار و تا زمانی است که بهائیت به اندازه کافی قدرتمند نشده باشد. اما بهائیان به خودی خود و در درون جمع‌های خودمانی نباید برای این گونه مراسم‌ها شأنی قائل باشند و «در این رابطه بین آنچه بهائیان بین خود انجام می‌دهند و آنچه در ارتباط و مصاحبت با دوستان و منسوبین غیربهائی انجام می‌دهند، تفاوتی وجود دارد. ذیلاً سوالی را که یکی از احبا از حضرت ولی امر ا… پرسیده و سپس جوابی که از طرف هیکل مبارک در مکتوب مورخ ۱۹ مارس ۱۹۳۸ عز صدور یافته، و شما با آن آشنا هستید، نقل می‌کنیم. توجه به این نکته اهمیت دارد که در جواب سوال مزبور عبارت «در ارتباط با یکدیگر» به‌کار رفته است.

سوال: آیا ما بهائیان باید به رعایت تعطیلات مسیحی، از قبل کریسمس و شروع سال نو با اهدای هدایا، ارسال کارت‌های تبریک، استفاده از درخت کریسمس و غیره ادامه دهیم؟

جواب: و اما رعایت و تکریم تعطیلات مسیحی توسط احباء، یقیناً ارجح و اولی و حتی فوق‌العاده مقرون به مصلحت، آنکه احباء در ارتباط با یکدیگر رعایت تعطیلاتی از قبل کریسمس و سال نو را متوقف سازد و اجتماعات جشن و اعیاد خود با این ماهیت را در طی ایام هاء و نوروز برگزار نمایند.

مضافاً، ما هدایت زیر را نیز در اختیار داریم: بهائیان باید جشن گرفتن ایام مقدسه مسیحی از قبل کریسمس را متوقف سازند. همین اصل در خصوص بهائیانی که اصل و نسب کلیمی و مسلمان و غیره دارند، نیز صادق است. اما لزومی ندارد که در حال حاضر، محافل روحانی این اصل را تنفید نمایند بلکه هر یک از آحاد احباء باید وجداناً عملی ساختن آن را شروع نماید والا، ناس ابداً آگاه نخواهند شد که ما مؤمنین به دیانتی جدید هستیم، بلکه بر این تصور باقی خواهند ماند که ما نفوسی هستیم که در آن واحد دو یا سه اعتقاد داریم. (ترجمه مکتوب مورخ ۱۵ اوت ۱۹۵۷، از طرف حضرت ولی امر ا… به یکی از احبا)»[۱۰] بنابراین تشکیلات، ذاتاً خواهان حذف بزرگ‌داشت هر گونه مراسم مذهبی غیربهائی است. اما از طرفی هم شدیداً نیاز به خودنمایی و دیده‌شدن دارد و می‌داند با رد تمام دلبستگی‌های مردم نمی‌تواند هیچ محبوبیتی برای خود کسب نماید. به همین دلیل به‌دنبال ایجاد رسم و رسوماتی متفاوت می‌گردد ولی از طرف دیگر، در برخی مراسم‌ها که بی‌خطر بودنشان از نظر فرقه تایید شده، حضور فعال و تبلیغی دارد. برای مثال، بعد از عید سال نوی میلادی و قبل از نوروز باستانی، بهائیت سعی کرده عیدی برای خود دست و پا کند و پنج روز قبل از آغاز بهار را ایام «هاء» نامیده است. به گفته خود بهائیان، این ایام «فرصتی است، برای مهمان‌نوازی و ایچاد هم‌بستگی‌های اجتماعی قوی‌تر حتی با افرادی که از قبل آشنایی کمتری با ایشان وجود داشته است. این دوران را می‌توان زمانی مناسب برای افزایش دایره ارتباطات دانست. حضرت ولی امر ا… این ایام را زمانی مناسب برای ارائه «هدیه» می‌دانند. این پیشنهاد از آن سو است که بسیاری از بهائیان در کشورهای مسیحی، روزهای کریسمس را زمانی برای مهمان‌نوازی و ارائه دادن هدیه می‌دانستند که به‌دلیل ماهیت مذهبی کریسمس، حضرت ولی امر ا… با هدف تاکید بر استقلال امر بهائی از آیین مسیحیت ایام عطا را برای ارائه هدیه و مهمان‌نوازی‌های ویژه پیشنهاد کرده‌اند… این دوران همچنین می‌تواند سرآغازی مناسب برای ایجاد ارتباطاتی جدید و گفتگوهای معناداری شود که نمایانگر بخشش از با ارزش‌ترین دارای‌ها، یعنی اعتقادات بهائی است.»[۱۱]

در نتیجه، این ادعای بهائیان که برای تمام انسان‌ها با هر دینی احترام قائل‌اند. تنها نقابی است که در مجامع عمومی و شبکه‌های اینترنتی برای جذب ناآگاهان و ساده‌باوران بر چهره دارند. چرا که با وجود چنین نظرات متحجرانه‌ ای از سران بهائی و برنامه‌ریزی‌های دیکته‌شده برای سلطه بر همگان، با این نمایش‌های رنگین مخصوصاً در مناسبت‌هایی که ماهیت اعتقادی‌شان کمرنگ شده، فقط می‌خواهند با سردادن ندای روح و ریحان خود گوش حقیقت جویان را کر نمایند اما نباید فریب خورد چرا که نه توهین‌های سران بهائی تازگی دارد و نه دورویی و رفتار فریب‌کارانه تشکیلاتشان.

«از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند/ تا کاج جشن زمستانی‌ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست/ گاهی بهانه‌ای است که قربانی‌ات کنند»[۱۲]

[۱]. افندی، عباس، الواح و وصایا، ج۲، ص ۲۹۵.

[۲]. افندی، شوقی، ظهور عدل الهی، ص۳۲.

[۳]. آیتی، عبدالحسین (آواره)، کواکب الدریه، ۱۲۴ بدیع، ج۲، ص ۲۰۰.

[۴]. هورنبی، هلن، انوار هدایت، بند ۱۸۳.

[۵]. همان، بند ۱۰۲۹.

[۶]. همان، بند ۴۶۴.

[۷]. رمضانی، فاطمه. «کریسمس از زاویه‌ای متفاوت»، فصلنامه روشنا، شماره ۷۵.

[۸]. هورنبی، هلن. همان، بند: ۴۶۵.

[۹]. همان، بند ۴۶۵.

[۱۰]. پیام مرکز اصلی بهائیت، پاسخ به نامه ۲۳ نوامبر ۲۰۰۲.

[۱۱]. کانال تلگرامی بهائي.

[۱۲]. نظری، فاضل. گریه‌های امپراطور، تهران: سوره مهر، ۱۳۹۳.

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please