هرمان رومر، محقق، متکلم، نویسنده منتقد و روحانی مسیحی پروتستان که در اشتوتگارت آلمان متولد شد. او در عنفوان جوانی با فعالیتهای تبلیغی بهائیت در اشتوتگارت آشنا شد و درصدد تحقیق و مطالعه بهائیت برآمد. مطالعات اولیه را با مراجعه به کتب پژوهشی ادوارد براون محقق انگلیسی و پژوهشگر در حوزه بابیت و بهائیت و گلدزیهر محقق آلمانی آغاز کرد. او با مهارت و دقت تمام به بررسی بابیه و بهائیه پرداخت. رومر با نوشتن یک اثر تحقیقی فاخر در حوزه بابیه و بهائیه توانست زوایای تاریک این فرقه سیاسی مذهب را خصوصاً در اروپا، برای عموم کسانی که هیچ آشنایی با این نحله نداشتند، روشن نماید.
نقطهنظرات هرمان رومر
بابیت و بهائیت را نه یک دین الهی، بلکه یک فرقه سیاسی – مذهبی خطرناک معرفی مینماید که رهبران آن برای رسیدن به اهدافشان از حربه خشونت و ترور و حذف فیزیکی مخالفان استفاده کردهاند.
تواریخ و كتب بهائیه را تحریفشده معرفی میکند و معتقد است متون و آموزههای رهبران بهائی با توجه به تحولات روز بازنگری شده و سانسور و اصلاح می گردد.
رومر ضمن بیان تاریخ بهائی و اختلافات ایجادشده بین مدعیان رهبری، معتقد است که بهاءالله به برادرش صبح ازل خیانت کرده و حقوق قانونی و شرعی صبح ازل را از سر قدرتطلبی غصب کرده و ربوده است.
او ضمن معرفی کتاب اقدس (کتاب مقدس بهائیان) معتقد است که متن کامل کتاب به دلایل مختلف از دید بهائیان و غیر بهائیان پنهان گردیده است.
برای پیامبر بهائیان عصمت قائل نیست و معتقد است که او اشتباهات زیادی را در زمان رهبری خود مرتکب شده است.
او بهاءالله را فردی جاهطلب، خودپسند، سیاسی و فرصت طلب معرفی مینماید.
او معتقد است؛ این داستان که بهاءالله مدت ۴۰ سال در حبس و تبعید بوده است، کاملاً بیاساس است.
هرمان رومر معتقد است که بهائیان در جریان انقلاب مشروطه ایران با شعارهای جهانوطنی آرمانگرایانه غیر واقعی به علائق ملی و منافع ایرانیان خیانت کردند.
رومر در اثر خود به گرايشات شبهعرفاني و صوفيمآبانه بهائيت اشاره ميکند و معتقد است که بهائيت گياهي دريايي است که در باتلاق جهان صوفيگري رشد و نمو کرده است. او معتقد است که “بهائيان با تمايلات و گرايشات صوفيمآبانه از عبدالبهاء بُت ديگري ساختهاند که در لباسي امروزي نمايان شده است.”
به اعتقاد او بهائيت مسلکي درويشمآب است و تنها بهلطف تقارن با جنبشهای فرهنگی تجددگرای خاورميانه بوده است که لباسي مدرن برتن کرده و میکوشد تا پيوندهاي خود را با ساير حلقههاي تصوف پنهان نمايد.
رومر، گرايشات شبه عرفاني بهائيت را بسيار عميق و گسترده میداند و معتقد است که نگرش بهاءالله در لوح حکمت به فلاسفه، نگاهي سطحي است. به علاوه، تعبيری که برای فلاسفه بکار برده است (تئوزوفيست يا عارف) نشان میدهد که او فلسفه را با عرفان يکی میپنداشته و شناخت درستي از تفاوت آنها نداشته است.
رومر، بابيه و بهائيت را گنوسی، ثنويتگرا و دارای ساختاری فرقهای و خردستيز میداند که از علوم رمزی و تأويلی اسماعيلی، حروفي، کابالا و دراويش بکتاشی متأثر است. او معتقد است که تعاليم بهائيت نسبت به شناخت خدا، مظهريت، مراتب صدور و فيض، همه از نوعی تلقی نوافلاطوني و گنوسي تأثير پذيرفتهاند.
رومر در بررسی سفر تبليغاتی عبدالبهاء به آمريکا، بهائيت در آمريکا را صوفیگری آخرالزماني آپوکاليپتيک معرفي میکند که حسينعلي نوری در نزد آنان مسيح باز گشته يا حتي خود خدا، جلوه میکند.
او معتقد است که بهائيت در فرانسه، خاستگاه يهودی دارد. بهطوری که دريفوس يهودی، نقش بسيار مهمي را در سفر عبدالبهاء به پاريس ايفاء کرد و تشکيلات جهاني “آليانس ـ اسرائيليت” به واسطه کمکهای همهجانبه خود به يهوديان در شرق، تبديل به پلی برای نفوذ بهائيت به فرانسه شد.
رومر به علاوه تأکيد داشت که يهوديان ايراني در داخل ايران، برای به چالش کشيدن اسلام، فرقه بهائيت را متحد خود يافته و همپيمان خويش تلقي میکردند.
از ديدگاه هرمان رومر، در جريان انقلاب مشروطيت ايران، بهائيت با شعار جهانوطني آرمانگرايانه و غيرواقعی خود به علائق ملی و منافع ايرانيان خيانت کرد. در اين ارتباط، رومر اشاره میکند که “عباس افندی، عملاً بر ضد نهضت مردمسالاری ايرانيان دسيسه کرد و با ديپلماتهای روسی و انگليسی سازش و تفاهم داشت” به گونهای که به بهائيان شهرهای تهران و تبريز، بهشدت توصيه کرده بود که از محمدعلي شاه جانبداری کنند و به علاوه آنها را از شرکت در نهضت مشروطيت ايران نيز بازمیداشت.
رومر همچنين تأکيد میکند که با پيروزی انقلاب مشروطه، نادرستی ادعای عباس افندي که برای محمدعلي شاه، حکومتي طولاني و خوشايند را پيشگويي کرده بود، بر همگان روشن شد. رومر با يادآوري فشارهای وارده از سوي روسيه و انگلستان به ايران و اتحاد آن دو قدرت در تقسيم خاک آن به دو حوزه نفوذ، بيان میدارد که روابط عبدالبهاء در عکاء با ارتشهای خارجی و کارگزاران آنها در ايران، چيزی جز يک خيانت بزرگ به کشور ايران نبوده است.