کد خبر:14768
پ
مبانی، اصول، احکام و تعالیم بهائيت – قسمت اول، معرفت‌شناسی
بهائیت در ایران:

معرفت‌شناسی در بهائيت

راه‌ها و شیوه‌های کسب شناخت در معرفت‌شناسی معنا می‌یابد و با کمک وحی، عقل، کشف و شهود و حس و تجربه می‌توان بدان دست یافت؛ اما بهائیت به‌دلیل ضعف تئوریک نتوانسته است، تصویر روشنی از معرفت‌شناسی و ابزارهای کسب آن ارائه دهد؛ بلکه برای فرار از واقعیت و ترس از رویارویی با نقدهای عقلی و […]

راه‌ها و شیوه‌های کسب شناخت در معرفت‌شناسی معنا می‌یابد و با کمک وحی، عقل، کشف و شهود و حس و تجربه می‌توان بدان دست یافت؛ اما بهائیت به‌دلیل ضعف تئوریک نتوانسته است، تصویر روشنی از معرفت‌شناسی و ابزارهای کسب آن ارائه دهد؛ بلکه برای فرار از واقعیت و ترس از رویارویی با نقدهای عقلی و نقلی صورت مسئله را پاک کرده است. اصالت این موازین را در شناخت نفی می‌کند و فیض روح‌القدس را معیار کامل شناخت می‌داند.

اشکالات معرفت‌شناسی و روش‌شناسی معرفت دینی بهائیت، ریشه در شیخیه دارد که این فرقه وارث فکری و عقیدتی آن قلمداد می‌شود. احسایی، بنیان گذار شیخیه که مشرب اخباری داشت، عقل و اجتهاد را برنمی‌تابید و بسیاری از عقاید خود را به مسموعات مستقیم از ائمه که در رؤیا نصیبش می‌شد، مستند می‌ساخت. این نگرش نادرست از شیخیه به بابیه و بهائیت سرایت کرد و آن‌ها افزون بر عقل، نقل و حس را نیز نامعتبر دانستند.

میرزا حسین‌علی نوری در مسیری که برای پیروان، جهت اعتقاد پیدا کردن به دعاوی‌شان ترسیم می‌کند، عقل و علم را حائز هیچ شأنی نمی‌داند؛ بلکه برعکس پیشنهاد او برای شناخت «من يظهره الله» يعنى خودش، این است که افراد عقول و ادراک و علم خود را کنار بگذارند و اصلاً با آن‌ها کاری نداشته باشند. میرزا در بخش‌های پایانی کتاب ایقان، به علمای بابی چنین توصیه می‌کند:

«و از فقها و علمای بیان، استدعا می‌نمایم که چنین مشی ننمایند و بر جوهر الهی و نور ربانی و صرف ازلی و مبدأ و منتهای مظاهر غیبی در زمن مستغاث وارد نیاورند؛ آنچه در این کور وارد شد و به عقول و ادراک و علم متمسک نشوند و به آن مظهر علوم نامتناهی ربانی مخاصمه ننمایند.»[۱]

عبدالبهاء که نفر دوم و مبین بهائیت شناخته می‌شود با تفصیل بیشتری به سخنان پدر می‌پردازد و می‌‌نویسد:

«میزان ادراک آنچه مسلم است، منحصر در چهار موازین است؛ یعنی حقایق اشیا به این چهار چیز ادراک می‌شود: اول میزان حس است؛ … و حال آنکه میزان حس ناقص است؛ زیرا خطا دارد.

میزان ثانی، میزان عقل است؛ و این میزان در نزد فلاسفه اولی، اساطین حکمت، میزان ادراک بود… اختلاف فلاسفه اولی و عدم ثبات و تبدیل فکر دلیل بر این است که میزان عقل، تام نیست؛ چه اگر میزان عقل، تام بود، باید جمیع متفق‌الفکر و متحد الرأی باشند.

میزان ثالث میزان نقل است و آن نصوص کتب مقدسه است که گفته می‌شود، خدا در تورات چنان فرموده است و در انجیل چنین فرموده است. این میزان هم تام نیست؛ به جهت آنکه نقل را عقل ادراک کند؛ بعد از اینکه نفس عقل محتمل‌ٔالخطاست، چگونه توان گفت که در ادراک و استنباط معانی اقوال منقوله خطا ننموده، بلکه عین صواب است؟

پس بدان آنچه در دست ناس است و معتقد ناس محتمل‌الخطاست…. پس واضح شد که در دست خلق میزانی نیست که اعتماد نمایی؛ بلکه فیض روح‌القدس میزان صحیح است که در آن ابداً شک و شبهه‌ای نیست؛ و آن تأییدات روح‌القدس است که به انسان می‌رسد و در آن مقام یقین حاصل می‌شود.»[۲]

فيض روح‌القدس یکی از تعالیم دوازده گانه بهائیت است که می گوید: «عالم محتاج به نقشات (الهامات) روح‌القدس است.» در ارتباط با این اصل، عباس افندی بیان داشته:

«تعلیم دوازدهم حضرت بهاء‌الله آنکه عالم انسانی به قوای عقلیه و قوای مادیه ترقی نکند، بلکه به جهت ترقی صوری و معنوی و سعادت فوق‌العاده انسانی نفتات روح‌القدس لازم است و باید قوه الهیه یعنی روح‌القدس تأیید کنند و توفیق بخشد تا آنکه هیئت بشر ترقیات فوق‌العاده نموده به درجه کمال برسد؛ زیرا جسم انسان محتاج به قوای مادیه است ولی روح انسان محتاج به نقشات روح‌القدس است و اگر تأییدات روح القدس نبود، عالم انسانی خاموش می‌شد و نفوس انسانی مرده بود.»[۳]

در تعریف مرکز جهانی بهائی از فیض روح القدس آمده است:

«بر مبنای یکی از نقطه نظرات بهائی اصطلاح فیض روح‌القدس به مفهوم فیضان هدایتی نیز می‌باشد که ما از طریق مظهر ظهور الهی دریافت می‌کنیم… به عبارت دیگر، شخص به دو طریق کسب دانش و معرفت می‌کند با پذیرش کلام مظهر ظهور الهی و از طریق مطالعه.»[۴]

عباس افندی که در مطالب فوق عقل و نقل و تجربه را به‌عنوان منابع کسب معرفت رد کرده و قبض روح‌القدس را جایگزین آن‌ها می‌کند. در تناقض با ادعاهای خودش در مورد عقل می‌گوید: «مقصد این است که بدانید خدا علم و عقل را خلق کرده تا میزان فهم باشد. نباید این چنین قوه‌ای را که موهبت الهی است، معطل و معوق کنیم.»[۵]

شاید این از ویژگی‌های عبدالبهاء باشد که چون در مجامع غربی حضور می‌باید در برابر پیشرفت‌های علمی آن‌ها آن‌قدر شیفته می‌شود که پیشنهاد می‌دهد، اصلاً اعتقادات دینی را نیز به میزان علم بسنجید و مدام در فکر این باشید که علم را تطبیق به دین کنید و دین را تطبیق به علم و هر چه را با علم منطبق نبود، چهل و ظلمت و وهم قلمداد کنید؛ اما چون از حضور غربیان فارغ می‌شود و تعالیم کم‌مایه خود را با دلایل عقلی و نقلی با تزلزل مواجه می‌بیند، این منابع معرفتی را رد می‌کند و به فیض و الهام تمسک می‌جوید.

البته بهاء‌الله نیز ضمن آنکه به مخاطبین خود گوشزد می‌کند، به عقول و ادراک و علم متمسک نشوند و سبب ضلالت مردم را در این می‌داند که ایشان چشم و گوش خود را به‌عنوان مجاری اصلی فهم – مسدود نکرده‌اند و به آنچه ادراک می‌کردند، توجه نموده‌اند:

«و این معلوم است، نزد هر ذی‌بصری که اگر این عباد در ظهور هر یک از مظاهر شمس حقیقت چشم و گوش و قلب را از آنچه دیده و شنیده و ادراک نموده پاک و مقدس می‌نمودند، البته از جمال الهی محروم نمی‌ماندند.»[۶]

بر همین اساس، از مخاطبین خود می‌خواهد، تنها به آنچه از طرف او تلقین می‌شود، توجه کنند: «مقصود آنکه اگر احبای الهی قلب و سمع را از آنچه از قبل شنیده‌اند، طاهر نمایند و به تمام توجه به مطلع امر و ما ظهر من عنده ناظر شوند، عندالله احب بوده»[۷]

و شیرین‌ترین لذت عالم را -به تبعیت از میرزا علی‌محمد شیرازی- در داشتن مریدانی چشم و گوش بسته می‌داند که در برابر حرف‌های ایشان چون و چرا نمی‌کنند و هر چه می‌گویند. در بست می‌پذیرند؛ بدون آنکه بخواهند، آن را با چیزهای دیگر تطبیق دهند:

«هیچ لذتی اعظم‌تر در امکان خلق نشده که کسی استماع نماید، آیات آن را و بفهمد مراد آن را و لیم (چرا) بمَ (برای چه) در حق کلمات آن نگوید و مقایسه با کلام غیر او نکند.»[۸]

با چنین سخنانی معنای تحری حقیقت که یکی از اصول دوازده گانه بهائیت است، روشن می شود؛ و آن یعنی پذیرش بدون چون و چرای تعالیم بهائیت و دوری از تفکر و تعقل چنان که ملاحظه می‌شود. عبدالبهاء به صراحت تمامی موازین شناخت، اعم از حسی عقلی و وحیانی را رد کرده است؛ اما برای اثبات حقانیت این دین دروغین از باب تا بهاء و عبدالبهاء، همگی به دلایل عقلی و نقلی متمسک شده‌اند.

بنابراین، تعالیم آن‌ها نیز مشتی اوهام و خرافه است که با هیچ عقل و منطقی جور در نمی‌آید. به نظر می‌رسد، دیدگاه «هرمان رومر» درباره بهائیت و مبانی فکری آن، دیدگاهی درست باشد. هرمان رومر آلمانی متکلم روحانی پروتستان در کتاب خود تحت عنوان بابیت و بهايیت پژوهشی در تاریخ مذاهب اسلامی، این دو فرقه را  گنوسی[۹]، ثنویت‌گرا و دارای ساختاری فرقه‌ای و خردستیز می‌داند که از علوم رمزی و تأویلی اسماعیلی، حروفی کابالا و دراویش بکتاشی متاثر است.

در واقع، پیوند بهائیت از ابتدا با استعمار و یهود و اثرپذیری رهبران آن از تعالیم آن‌ها و از سویی گرایش‌های صوفیانه میرزا حسین‌علی نوری و ارتباط دو ساله او با دراویش نقشبندیه در کردستان عراق معجونی از تفکرات متناقض را در بهائیت به وجود آورده است که تا کنون نتوانسته‌اند از این تناقض رها شوند.

تأویل‌گرایی باعث شده است که بهائیت در زمینه اصول اساسی اسلام نظیر توحید، نبوت، معاد و مهدویت تفسیر خود را داشته باشد و نهایتاً به ادعای الوهیت و نبوت و ارائه یک دین جدید توسط رهبران آن بینجامد.

در مقابل مبانی معرفتی فرقه بهائیت، دین اسلام از چنان مبانی مستحکمی برخوردار است که این فرقه با همه تلاش‌های قدرت‌های استعماری تا کنون نتوانسته است، خدشه‌ای به ساحت قدسی آن وارد کند و از طرف قاطبه جامعه اسلامی طرد شده است. بنابراین، اسلام ناب، حواس، عقل، شهود و مکاشفه و وحی و الهام را از ابزارهای شناخت می‌داند؛ ولی بهائیت آن‌ها را نفی کرده و در مقابل آن‌ها فیض روح‌القدس را مطرح کرده است.

[۱]. میرزا حسین‌علی نوری، ایقان، مصر، ۱۳۵۲ ق، ص ۱۴۶.

[۲]. عباس افندی (عبدالبهاء)، مفاوضات، ۲۲۴- ۲۲۵.

۳. عباس افندی (عبدالبهاء)، خطایات عبدالبهاء در سفر امریکا و کانادا، قسمت دوم، کانادا، ۱۵۰.

[۴]. مرکز جهانی بهائی، عرفان و میثاق حضرت بهاءا… ، عکا، مرکز جهانی بهائی، ۱۹۹۷، ۵.

[۵]. همان، ج۱، ۲۲۷.

[۶]. میرزا حسین‌علی نوری، ایقان، همان، ۹.

[۷]. شوقی افندی، اقتدارات، مطبعه سنگی، ۱۳۱۰، ۲۳۱.

[۸]. شوقی افندی، قرن بدیع، تألیف و ترجمه نصرالله مودت، تهران موسسه ملی مطبوعات امری، ۱۳۴۴، ۱۴۵.

[۹]–  گنوسی, نامی است برای برخی مکاتب دینی و آیینی, که نجات انسان را در گرو دستیابی به نوعی معرفت پوشیده و سری می دانستند که تنها در اختیار برگزیدگان قرار داشت. این مکاتب از حوالی دو قرن پیش از میلاد تا قرن دوم میلادی در منطقه شامات, به ویژه اسکندریه در مصر, فعال بودند و آموزه هایشان به شدت بر الهیات یهودی, مسیحی تاثیر نهاد.

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please