کد خبر:14882
پ
بازشناسی تحری حقیقت

بازشناسی تفاوت بنیادین تحرّی حقیقت از نگاه اسلام و بهائیت

در دیدگاه اسلام، عقل دارای جایگاه بسیار مترقی و عالی است یعنی عقل در اسلام عقل حداکثری است و در همه شؤون و عرصه‌ها دخالت دارد، در حالی که در بهاییت، حداقلی است. دیدگاه اسلام به عقل معرفتی است، اما بهائیت دیدگاهی عرفی نسبت به عقل دارد. تحری حقیقت را در مقابل تقلید گرفته‌اند. عقل […]

در دیدگاه اسلام، عقل دارای جایگاه بسیار مترقی و عالی است یعنی عقل در اسلام عقل حداکثری است و در همه شؤون و عرصه‌ها دخالت دارد، در حالی که در بهاییت، حداقلی است. دیدگاه اسلام به عقل معرفتی است، اما بهائیت دیدگاهی عرفی نسبت به عقل دارد. تحری حقیقت را در مقابل تقلید گرفته‌اند. عقل در اسلام یکی از راههای اصلی رسیدن به حقیقت معرفت و کمال انسانی و عبودیت است. لذا هر مانعی در مسیر عقل، کاملاً مردود است؛ چه بسیار آیاتی که در مذمت تقلید از پدران و پیروی کورکورانه آنان نازل گشته است.

اسلام بیش از هر دینی انسان را دعوت به تفکر و تعقل کرده است. این حقیقت را به راحتی می‌توان با رجوع به ظواهر قرآن و روایات اسلامی بی‌نیاز از هر تأویل و تفسیری دریافت. بسیاری از آیات قرآن و روایات بطور صریح انسان را دعوت به تفکر در آیات و نشانه‌های الهی می‌کنند که اشاره دارد به این‌که عقل حجتی است مقبول و قابل استناد در راه هدایت، و الّا دعوت به آن معنا نداشت و لغو می‌بود با درک عقل مورد نظر اسلام و پذیرش شرایط آن روشن است که این نوع عقل که از آن تعبیر به عقل دینی می‌شود عقلی است خطاناپذیر که شرایط مختلف زمانی و مکانی در صدق آن بی‌تأثیر است.

اما نگاه بهاییت به این مسئله، ناظر به حوزه اجتماع و با رویکرد عرفی‌ _ اجتماعی است. مسئله تحری حقیقت برای بهائیت راه فراری از مشکلات کنونی بشر (جهل، نادانی، ذلت و حقارت) و رهایی از تقالید آبا و اجداد که موروث مانده، دانسته‌ شده است. باید تقلید کنار رود حقیقت جلوه نماید و تحری حقیقت شود تا مشکلات اجتماعی کاهش یابد (نک: عبدالبهاء، ۱۹۲۷: ج۱، ۱۳۹ – ۱۴۱).

تحری حقیقت و چالش‌های پیش‌روی بهائیت

تحری حقیقت به عنوان اولین و مهم‌ترین اصل از اصول دوازده‌گانه بهائیت چالش‌هایی را در دو حوزه نظری و عملکردی متوجه بهائیت ساخته است به نحوی که اساس چنین اصلی را متزلزل می‌سازد؛ یعنی بهائیت در حوزه چارچوب معنایی تحری حقیقت با نواقص جدی مواجه بوده و در عملکرد نیز دچار تناقضات متعددی شده است.

الف.چالش‌های معنایی

۱. فقدان تبارشناسی

بهائیت که خویش را آیینی الهی و استمرار بخش حرکت ادیان الهی چون یهودیت، مسیحیت و اسلام می‌داند (هاچر و مارتین، بی‌تا: ۱۱) از این رو نباید نسبت به اصول و تعالیم این ادیان الهی بیگانه باشد و بدون تبارشناسی لازم، تحری حقیقت را به عنوان اصلی بدیع و مترقی معرفی کند(شوقی افندی، ۱۹۹۲: ۱۹) به نحوی که ظلمت و تاریکی عالم را به روشنایی مبدل و به این تعلیم عالم را زنده ساخته است(عبد البهاء، ۱۹۲۷: ج۲، ۱۴۴) چنان‌که اشاره شد اصول و ریشه‌های حق‌جویی و تحری حقیقت به روشنی در تعالیم و اصول اسلامی قابل مشاهده است.

۲. نبود چارچوب مشخص معنایی

اصول هر دیانت پایه‌های اعتقادی آن دیانت است از این‌رو باید روشن و صریح باشد و بازیچه تعابیر و مفاهیم متعدد نگردد؛ چنان‌که اصل توحید در اسلام یعنی شهادت به وحدانیت خداوند. با این حال تحری حقیقت آیا آزادی در انتخاب عقیده است یا به معنای کنار نهادن ادیان، مطالعه در بهائیت، شناخت بهاء الله و یا نوعی مرام‌نامه تبلیغی در مناظره است. ازاین‌رو باید چارچوب معنایی تحری حقیقت به روشنی تبیین گردد تا به عنوان یک اصل برای یک آیین الهی ادعایی قابل طرح باشد.

۳. تبیینی بودن تحری حقیقت

از آن‌جا که در بهائیت مقام «من یظهره اللهی» مختص به بهاء الله است و تشریع این آیین به‌دست وی صورت گرفته است بنابراین اصول این دیانت نیز باید از سوی او تشریع شده باشد. ازاین‌رو بهائیت به صورت عام وعبد البهاء به صورت خاص تلاش دارند که مؤسس این اصول را بهاء الله معرفی کنند (حال آن‌که بهاء مستقیماً به این اصول نپرداخته) و به کلام او استناد می‌کنند، مانند این جمله بهاء که مورد استناد عبدالبهاء قرار گرفته: اصنام تقالید را به قوّتِ توحید بشکنید (عبدالبهاء، ۱۹۸۴م: ج۳، ۴۰۸) اما با این‌گونه استنادات نمی‌توان اصول دوازده‌گانه را به او مستند ساخت؛ چراکه با این مبنا می‌توان اصول بیشماری به بهاء الله نسبت داد، و استناد این اصول زمانی درست است که خود بهاء به اصل بودن آن تصریح کرده باشد یعنی آن را به عنوان یکی از ارکان دیانت بهائیت شمرده باشد.

۴. تحری حقیقت مستلزم نفی بهائیت

تحری حقیقت در نظرگاه بهائیت رفع هرگونه تقلید و آیینی است که از پدران به ارث
رسیده است (عبد البهاء، ۱۹۲۱: ج۱، ۱۳۹) ازاین‌رو آیین بهائیت نیز که برای بهائیان کنونی تقلیدی بیش نیست و از پدران به ارث رسیده است باید رفع شود حال آن‌که هیچ‌یک از آثار بهائی ملتزم به این بیان نیستند که حتی بهائیان باید دست از آیین خود بردارند تا بتوانند تحری حقیقت کنند.

ب.چالش‌های عملکردی

بخش دیگری از چالش‌های بهائیت در عرصه عمل و میزان پای‌بندی به تحری حقیقت در روح حاکم بر تعالیم و رفتارهای رهبران فرقه است. رفتارهای متناقض و منش‌های ضد تحری بسیاری در عملکرد اعضای قابل مشاهده است.

۱. عدم اجرای تحری حقیقت در حق بهائیت

چنان‌که گذشت تحری حقیقت در حق بهائیان یعنی مطالعه و کنکاش در آیین بهائیت؛ ازاین‌رو مبلّغان بهائیت خود را بی‌نیاز از تحرّی حقیقت دانسته‌اند:

نفوسی مثل ماها که حیات خود را در تحری حقیقت و آزادی، صرف کردیم عقاید خود را بی‌دلیل تغییر نمی‌دهیم. (زرقانی، ۱۹۲۱: ۱۶۷)

حال آن‌که بنابر اصل تحری حقیقت اگر ملاک، حق‌جویی باشد باید ملاک دائمی عمل و اعتقاد انسان باشد و معنا ندارد که گفته شود ما چون تحرّی کرده‌ایم دیگر عقاید خود را تغییر نمی‌دهیم. حال آن‌که باید ملاک انسان وصول به حقیقت باشد و باید مدام خود را مترصد حقیقت قرار دهد که حقیقتی به او برسد و لو این‌که از عقاید گذشته خود دست بردارد.

۲. طرح روحی و تنافی با تحری حقیقت

چنان‌که هر فردی که به بلوغ می‌رسد وظیفه تحری حقیقت داشته باشد به طور طبیعی باید همه ادیان عالم را به صورت یکسان ملاحظه کند و با مقایسه تعالیم آن‌ها برترین دین را شناسایی کند این مسئله جدا از این‌که برای نوجوانی که تازه به بلوغ رسیده عملا ممکن نیست با طرح و برنامه بهائیت در حق نوآموزان بهائی نیز کاملاً مردود است. چگونه یک نوجوان بهایی که از دوران کودکی تا دوران پس از بلوغ، تحت آموزش‌های متنوع و فشرده همچون طرح روحی قرار گرفته به صورتی که حتی فرصت فکر کردن به دین دیگری را نداشته می‌تواند تحری حقیقت کند؟

۳. تعصب‌گرایی و نفی تحری حقیقت

عدم تعصب به آیین پدران از لوازم تحری حقیقت شمرده شده است اما معتقدان این آیین چنین اصلی را رعایت نمی‌کنند؛ بلکه خود را از دیگران برتر می‌دانند. صبحی که خود روزگاری در زمره بهائیان بوده چنین می‌نگارد:

اهل بهاء خود را جوهر و ثمره عالم وجود و سایرین را هیاکل معطله و اشخاص مهمله فرض می‌کنند و در باطن به نظر حقارت و خفت می‌نگرند و خویشتن را احباب و غیر از خود را اغیار می‌دانند. (مهتدی، ۱۳۸۶: ۹۰)

تعصبات بهائیت در توجیه کلام نادرست رهبران خود نیز با اصل تحرّی حقیقت منافات دارد. بهاء الله اشتباهات تاریخی باب را در مورد تقدم و تأخر بین حضرت موسی و حضرت داود را توجیه می‌کند در حالی که مسائل تاریخی توجیه‌بردار نیست. باب، حضرت داود را قبل از حضرت موسی می‌داند (نوری، بی‌تا: ۱۸) در حالی که حضرت داود بعد از حضرت موسی است.

۴. عدم پذیرش عملی تحری حقیقت

اگر هر فرد جامعه در برگزیدن اعتقاد آزاد است و می‌تواند با تحری حقیقت آزادانه آیین خود را انتخاب کند (هادلستون، ۱۹۹۸: ۳۸۹)، باید انتخاب او چون بر این اصل استوار بوده است محترم باشد یعنی اگر کسانی از طرفداران باب که ادله صبح ازل برادر بهاءالله را قوی‌تر بدانند و به کیش بابی ازلی درآیند نباید مورد ملامت قرار گیرند. صبحی در این رابطه چنین می‌نویسد:

هم از معتقدات ضروریه این فئه لزوم اجتناب و تنفر از مخالفین طریقه خود است باین معنی که مجموع بابیان بهائی حق معاشرت و آمیزش حتی تکلم و تواجه با بابیان ازلی ندارند و خود بهائیان نیز هر دسته از دسته دیگر عین پرهیز را باید داشته باشند. (مهتدی، ۱۳۸۶: ۹۰)

در کلمات بهاء الله نیز به شدت از غیر بهائی‌ها دوری شده و از بهائیان خواسته شده تا از غیربهائیان اعراض کنند(اشراق خاوری، ۱۲۹بدیع: ج۸، ۳۹، مطلب۵۳) حتی از سخن گفتن و ملاقات نیز به شدت نهی شده است (همو: ۷۴، مطلب۹۴) بنابراین یک بهائی نمی‌تواند از آن‌هایی که از بهائیت برگشته‌اند درباره علت بازگشتشان تحقیق کند و از آن‌ها بپرسد در بهائیت چه دیدید که از آن برگشتید؟ آن‌ها مسلماً این اجازه را ندارند حتی سلام و کلام با آن‌ها حتی اگر پدر و مادر او باشند جایز نیست، یعنی امکان تحرّی حقیقت از طریق مطرودین وجود ندارد.

۵. عدم جواز مطالعه آثار غیر امری

بنابر گزارشات برخی از کسانی که روزگاری در زمره بهائیان بوده‌اند به افراد این فرقه اجازه مطالعه آثار غیر امری داده نمی‌شود (رئوفی، ۱۳۸۵: ۴۹) و در همین راستا برخی از کتاب‌هایی که به ضرر بهائیت است تحریف یا محو می‌شود (کشف الحیل، ج۱، ص۲۳۵) یا این‌که بسیاری از کتب اصلی بهائیت و بابیت به که زبان فارسی است، در اختیار بهائیان قرار نمی‌گیرد یا به سایر زبان‌ها ترجمه نمی‌شود یا این‌که تقطیع می‌شود از این جمله کتاب بدیع بهاء الله و کتب باب را می‌توان نام برد. چنان‌که روشن است این اقدامات بر خلاف تحری حقیقت و آزاداندیشی است.

۶. عدم جواز تحقیق در مورد مشروعیت بیت العدل

از جمله مواردی که بهائیان از بحث و گفتگو پیرامون آن برحذر داشته می‌شوند بحث از مشروعیت بیت العدل است؛ چرا که این نهاد به خاطر عدم وجود ولی امر الله که از ابتدا براین اساس پی‌ریزی شده بود از بحران مشروعیت رنج می‌برد. تناقض‌گویی و دوگانگی کارگزاران بهائی در این زمینه پرسش‌های متعددی را فرا روی بهائیان قرار می‌دهد اما بیت‌العدل به جای پاسخ به سؤالات، از بهائیان خواسته ایمان خود را تقویت کنند:

بیت العدل، همچنین، از پیروان بهائیت درخواست کرده است در مواجهه با چنین سؤالاتی، ایمان خود را تقویت کنند و به همه‏ی تعالیم بهائیت یقین داشته باشند تا از انحراف مصون مانند، آن‌گاه خواهند فهمید که هیچ تناقضی در تعالیم بهائی نیست و «در این زمینه یاران باید اهمیت سلامت فکر و فروتنی را دریابند… باید از توجهات مصلحت آمیز درباره‏ی حقایق ضروریه بر حذر بود و از این قبیل کبر و غرور فکری قطعا اجتناب نمود»! (اسماعیلی، ۱۳۸۶)

حال سؤال این است که آیا بهائیان اُرتدُوکس که بیت العدلِ بدون ولی امر الله را نامشروع می‌دانند، می‌توانند تحرّی حقیقت کنند؟ یا این‌که بلافاصله طرد می‌شوند.

۷. تبعیض در تحری حقیقت

اگر تحرّی حقیقت امری مطلوب است برای همه ابنای بشر لازم است اما جالب این است که یهودیان اسرائیل نباید تحرّی شوند و تبلیغ بهائیت در اسرائیل ممنوع است حتی مسافرت به کشور اسرائیل توسط بهائیان و اقامت بیش از نه روز نیز در آن جا و بدون اجازه‏ی بیت العدل حرام و ممنوع است و این حرمت تا بدان‌جاست که اگر کسی در این امر نافرمانی کند، با تیغ بسیار برنده‏ی «طرد روحانی» رگ حیاتش زده می‏شود:

در موضوع صادق فرزند آقا محمد جواد آشچی فرمودند بنویس: این شخص بداخلاق و پست‌فطرت اخیرا مخالف دستور این عبد مسافرت به فلسطین نموده و وارد ارض اقدس گشته، تلغرافیا راجع به طرد و اخراج او از جامعه به آن محفل مخابره گردید به والدش صریحاً اظهار و انذار نمایند مخابره با او به هیچ وجه من الوجوه جائز نه، تمرد و مخالفت نتایجش وخیم است! (شوقی ۱۲۵ بدیع: ۴۱)

۸. تنافی طرد اجتماعی با تحری حقیقت

اگر مبنای گرایشات اعتقادی افراد، تحرّی حقیقت باشد باید افراد بهائی بتوانند آزادانه اعتقادات خویش را انتخاب کنند. اما با انتخاب عقیده‌ای برخلاف بهائیت از جامعه بهایی طرد می‌شوند یا به اجبار برگردانده می‌شوند. و این طرد مجازاتی که بهائیت برای این‌گونه افراد در نظر گرفته است.
راجع به احبائی که به واسطه غفلت و نادانی از تشکیلات اداری منفصل شوند سؤال نموده بودید که آیا به محافل عمومی دعوت شوند یا خیر؟ فرمودند: دعوت آنان جایز نه و نسبت به کسانی که از جامعه امر منفصل شده‌اند آیا سلام و کلام با آن‌ها جایز است یا نه؟ فرمودند: اگر چنان چه انفصال روحانی است تکلم به هیچ وجه جائز نه.» (شوقی افندی، ۱۲۵ بدیع: ۹۴)

موضوع طرد بعد از عبدالبهاء توسط نوه‌اش شوقی افندی سومین رهبر بهائیت، رنگ سازمانی و قانونی به خود گرفت؛ شوقی افندی قانون مجازات طرد را در دو بخش اداری و روحانی ابلاغ کرد:
طرد اداری موقتی است ودرباره فرد مسجلّی اعمال می‌شود که برخلاف احکام و تعالیم بهایی عمل کند و عدم تمسک در اطاعت خود را به اوامر و احکام بهایی و آراء محافل روحانیه عملاً نشان دهد مجددا حق برگشت به جامعه بهائیت را دارد، اما حق معاشرت با جامعه بهائی ندارد و طرد روحانی برای افرادی است که به مقدسات دینی اهانت وهتاکی کنند یا هرگاه یکی از افراد مسجّل جامعه بهائی از اوامر و نواهی مرکز و مرجع مخصوص سرپیچی کند برای همیشه طرد شده و حتی افراد خانواده‏اش حق معاشرت با او را ندارند.

بسیاری از افراد ممتاز بهائیت بوده‌اند که از این فرقه کناره گرفتند ومطرود گشتند مانند میرزا علی‌اکبر رفسنجانی، احمد میلانی، آواره، آیتی و مهنار رئوفی، جهانگیری و…. البته مسئله طرد دامن خانواده بهاء را نیز گرفته است . از مطرودین بهائیت می‌توان جمال بروجردی را نام برد که از دانشمندان بود و به رسم خدمتش به «اسم الله الجمال» لقب گرفت اما وقتی در خصومت بین عبد البهاء و برادرش غصن اکبر جانب برادر را گرفت مطرود عبدالبهاء گشت و پیر کفتار نام گرفت (مهتدی، ۱۳۸۶: ۸۷).

نتیجه‌گیری
حق‌جویی و حق‌طلبی از مهم‌ترین نیازهای فطری انسان است و همیشه شرایع الهی بهترین پاسخ برای میل حقیقت‌جویی انسان بوده است. تلاش برای شناسایی دین حق ولو این‌که تحری حقیقت نامیده شود تلاشی مقدس است. تعبیر تحری با ترکیبات آن در منابع اسلامی بسیار پرکاربرد است و با توجه به حق‌جویی اسلام و شناخت جایگاه عظیمی که اسلام برای اندیشه و تعقل قائل است می‌توان تحری حقیقت را بیش از آن‌چه منسوب به بهائیت باشد، اسلامی دانست. تحرّی حقیقت در نظرگاه بهائیت دارای تعدد معنایی و مصداقی است از ترک دین، انتخاب آزاد عقیده تا شناخت بهاء الله و مطالعه در بهائیت را شامل است. به صورت کلی مراد بهائیت را می‌توان دو گونه دانست: اگر یک غیر بهایی بخواهد تحرّی کند باید هر دین و نحله‌ای که دارد ترک کند و هیچ عرق و تعصبی و الفتی به آن نداشته باشد واگر یک بهایی بخواهد تحرّی کند از طریق دقت و مطالعه در معارف بهایی حاصل می‌شود. بهائیت در زمینه تحرّی حقیقت دچار چالش‌های منطقی، معنایی و عملکردی و تناقضات و دوگانگی‌هایی است. فقدان تبارشناسی، عدم چارچوب معنایی، تبیینی بودن از چالش‌های نظری و عدم اجرای تحری حقیقت در بهائیت، طرح روحی، مسئله طرد، تعصب گرایی، عدم پذیرش عملی، تبعیض در اجرا از چالش‌های عملکردی قابل ذکر است.

البته یک سوال باقی می ماند اینکه رابطه تحری حقیقت و حقیقت جویی مردم مظلوم فلسطین با  کشتار وحشیانه آنها توسط آمریکای جنایتکار و رژیم غاصب صهیونیستی چیست؟؟؟

منابع

جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی،تحقیق: احمد واعظی، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ چهارم، ۱۳۸۹ش.
حرعاملى، محمد بن حسن،‏ هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة:، تحقیق و تصحیح: آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهش‏هاى اسلامى، گروه حدیث‏، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول ۱۴۱۴ق‏.
حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس‏، تصحیح، علی هلالی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
خمینی، سید روح‌الله، استفتاءات، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۸ش.
داوودی، علی‌مراد، انسان در آیین بهایی، امریکا، مطبوعات امری، kahimat press، ۱۹۸۷م.
___________________ ، مقالات و رسائل در مباحث متنوعه، تنظیم: وحید رفأتی، مؤسسه معارف بهایی، ۱۵۰ بدیع،۱۹۹۳م.
دوستدار، فرزین، روزنه‌های امید در آستانه قرن بیست و یکم، برلین، پیام دوستی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن‏، بیروت _ دمشق، دار القلم _ الدارالشامیة، چاپ اول‏، ‏۱۴۱۲ق‏.
رائین، اسماعیل، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، مؤسسه تحقیقاتی رائین، ۱۳۵۷ش.
رئوفی، مهناز، «سایه شوم»، نیمه پنهان، ج۲۶، تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۸۵ش.
زرقانی، میرزا محمد، بدائع الآثار، بمبئی، مطبوعات امری آلمان، ۱۳۴۰ق/ ۱۹۲۱م.
شاهرخ، داریوش و گریس، اصول دیانت بهایی، ترجمه: مینو ثابت، انتشارات ایمجز اینتر نشنال، ۱۵۴بدیع، ۱۹۹۸م.
شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه: علی‌نقی فیض الاسلام اصفهانی، چاپ افست، ۱۳۹۲ق.
________________________________ ،‏ المجازات النبویة، تحقیق و تصحیح: صبحى صالح، قم، دارالحدیث،‏ چاپ اول، ‏۱۴۲۲ق/ ۱۳۸۰ ش.‏
شوقی افندی، ولی امر الله، قرن بدیع، کانادا، مؤسسه معارف بهایی، ۱۹۹۲م.
_________________________ ، امر و خلق، لانگنهاین آلمان، لجنه نشر آثار امری، ۱۹۸۴م.
_________________________ ، توقیعات مبارکه (۱۹۲۲-۱۹۲۶)، ایران، مؤسسه مطبوعات امری، ۱۲۹بدیع.
_________________________ ، توقیعات مبارکه (۱۹۴۵-۱۹۵۲)، مؤسسه مطبوعات امری، ۱۲۵ بدیع.
_________________________ ، ندا به اهل عالم، کانادا، مؤسسه معارف بهایی، ۱۹۹۳م.
صاحب بن عباد، إسماعیل، المحیط فی اللغة، بیروت، عالم الکتاب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
صدوق، محمد بن على،‏ من لا یحضره الفقیه‏، تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
طباطبایى سید محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
طوسى، محمد بن حسن‏، تهذیب الأحکام، تحقیق و تصحیح: محمدباقر خرسان و حسن الموسوى‏، تهران، دار الکتب الإسلامیه‏، چاپ چهارم‏، ۱۴۰۷ ق‏.
عبد البهاء، عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبد البهاء، ۱۹۷۹م.
________________________ ، خطابات حضرت عبد البهاء، لانگنهاین آلمان، لجنه نشر آثار امری، ۱۹۲۷م.
فیض کاشانى، محمد محسن، الأصفى فى تفسیر القرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۴۱۸ق.
_____________________________ ،‏ الوافی، اصفهان‏، کتابخانه امام أمیر المؤمنین على۷، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.‏
_____________________________ ، تفسیر الصافی، تهران، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
فیومى، أحمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، قم، مؤسسه دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
کبیر مدنى، سید علی‌خان بن احمد، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیّد الساجدین‏، تحقیق و تصحیح: محسن حسینى امینى،‏ قم، دفتر انتشارات اسلامى‏ ایران، اول‏، ‏۱۴۰۹ق‏.
کرمى حویزى، محمد، التفسیر لکتاب الله المنیر، قم، چاپخانه علمیه، ۱۴۰۲ق.
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق،‏ الکافی، تحقیق و تصحیح: على‌اکبر غفارى و محمد آخوندى، تهران،‏ دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‏، ۱۴۰۷ ق.
کیهان، مصاحبه با بهزاد جهانگیری یکی از نجات‌یافتگان از بهائیت، رمضان ۱۳۸۵ش.
لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق و تصحیح: حسین حسنى بیرجندى، ‏قم، دارالحدیث‏، چاپ اول، ‏۱۳۷۶ش‏.‏
مازندرانى، محمد صالح، شرح الکافی- الأصول و الروضة، تصحیح: ابوالحسن شعرانی، تهران، المکتبة الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحار الأنوار، تحقیق و تصحیح: جمعى از محققان‏، بیروت،‏ دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق‏.‏
مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى،‏ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول‏، تحقیق و تصحیح: هاشم رسولى محلاتى، تهران‏، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم‏، ۱۴۰۴ق.
___________________________________ ،‏ ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، تحقیق و تصحیح: مهدى رجایى، قم،‏ کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ اول‏، ۱۴۰۶ق.
مشهدی، محمد بن محمدرضا، کنز الدقائق بحر الغرائب، حسین در گاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
مصطفوى،‏ حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،‏ تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
مطهری، مرتضی، انسان کامل، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهل و هشتم، ۱۳۸۹ش.
_________________ ، مجموعه آثار استاد شهید مطهری (۲۶)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
مکارم شیرازى، ناصر، الأمثل فى تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسه امام على بن ابى طالب، ۱۴۲۱ق.
___________________ ، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
موقر بالیوزی، حسن، بهاء الله شمس حقیقت، ترجمه: دکتر مینو درخشان،
George Ronald oxford، بی‌تا.
مهتدی، فضل‌الله، خاطرات زندگی صبحی و تاریخ بابی‌گری و بهائی‌گری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش.
نوری، حسین‌علی، بهاءالله، الواح مُبارکه حضرت بهاءاللّه، شامل:اشراقات و چند لوح دیگر، بی‌تا.
هاچر، ویلیام؛ داگلاس مارتین، دیانت بهایی آیین فراگیر جهانی، ترجمه: پریوش خوشبین، و روح‌الله خوشبین، مؤسسه معارف بهایی، ۱۹۸۶م.
هادلستون، جان، در جست‌وجوی عدالت اجتماعی، ترجمه: حوریوش رحمانی، استرالیا، century press، ۱۹۹۸م.
هاشمى خویى، میرزا حبیب‌الله؛ حسن حسن‌زاده آملى؛ محمدباقر کمره‌اى، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خویى)، تصحیح: میانجی، قم، المکتبة الاسلامیه، ۱۴۰۰ق.

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please