نگاهی اجمالی به اسناد موجود و مطالعه سیر تاریخی حکومت قاجاریه و پهلوی، نقش بهائیان در سست کردن ارتش ایران و ورود مستشاران روس و انگلیس – بهعنوان اربابان اولیه بهائیان – و سپس وارد کردن مستشاران آمریکایی – ارباب ثانی بهائیان – و تثبیت و افزایش مستشاران آمریکایی در ارتش و سپس تهیه لایحه کاپیتولاسیون و تلاش آنان برای تصویب این لایحه در مجلس سنا را به وضوح بیان میکند.
تلاش بیوقفه بهائیان از جمله سپهبد اسدالله صنیعی، غلامعباس آرام، محمود جم (پدر فریدون جم)، سپهبد فریدون جم و شرایط عالی و خرجهای گزاف از بیتالمال مسلمین سبب شد تا تعداد مستشاران آمریکایی در ایران از ۱۶ هزار نفر در سال ۱۳۵۱ (۱۹۷۲) به ۲۴ هزار نفر در سال ۱۳۵۵ (۱۹۷۶) افزایش یابد و در گزارش سنای آمریکا آمده است که تعداد آمریکاییها در ایران میبایست به واسطه خریدهای کلان اسلحه از آمریکا تا سال ۱۹۸۰ به ۶۰ هزار نفر بالغ شود.
قابل توجه آنکه برنامه آمریکاییان و قراردادهای آنان با مقامات خائن ایرانی به نحوی بود که علاوه بر تسلط مستشاران و در حقیقت آمریکا بر ارتش ایران تعداد کثیری از اتباع آمریکایی در ایران اشتغال یافته بودند و از طریق دولت ایران و با پول مردم ایران تأمین میشدند.
این در حالی بود که هزینه پرسنل نظامی ارتش ایران در سال ۱۳۵۶ بالغ بر ۱۴۰ میلیارد ریال بود و هزینه مستشاران آمریکایی مقیم ایران در همان سال ۱۷۰ میلیارد ریال برآورد شده است.
و بالاخره امضای بهائیان در پای بسیاری از قراردادها از جمله آرام، محمود جم، فریدون جم، اسدالله صنیعی و… گویای نقش خائنانه آنان در زمینه مستشاران آمریکایی و لایحه ننگین کاپیتولاسیون است که علاوه بر اهانت به ملت فهیم و مسلمان ایران، آنان را سالها عقب نگهداشته بودند و اگر نبود رشادت و فریاد بزرگ مرد تاریخ اسلام – امام خمینی (رحمة الله عليه) – و حمایتها و جانفشانیهای روحانیون آزاده و مردم خداخواه و حقطلب، ایران برای همیشه یکی از مستعمرات آمریکا باقی میماند.
حضور بهائیان تنها در ارتش خلاصه نمیشد. آنان در ردههای مختلف مدیریتی کشور به ایفای نقش مشغول بودند. این حضور در زمان نخستوزیری امیر عباس هویدا بسیار پررنگ شد و اکثر بهائیان به عرصه مدیریت ارشد کشور راه یافتند و چندتن از آنها بهعنوان وزیر به کابینه آمدند.
مئیر عزری سفیر اسرائیل در زمان پهلوی در ایران میگوید:
«پشتیبانیهای سازمانیافته گروهی بهائیان در ورود به دستگاههای دولتی و بالا کشیدن دیگر همکیشان راه را برای یارگیریهای بیشتری باز میکرد.»[۱]
در گزارش جاسوسان آمریکایی آمده است:
«گزارش اطلاعاتی وزارت دفاع
محرمانه… برنامهها [ی اصلاحات ارضی و شرکت زنان در انتخابات و…] به دکترین بهائیگری بیشتر شباهت دارد تا به دین اسلام»[۲]
حضور فعال بهائیان در کابینه، موجب جهتگیری بسیاری از تصمیمات دولت به نفع اهداف این فرقه صهیونیستی ضد اسلام شده بود. در گزارش محرمانه اطلاعات داخلی سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) مورخه ۱۷/ ۲/ ۱۳۴۳ آمده است:
«کریمی آشتیانی که با مهندس روحانی وزیر آب و برق ارتباط دوستانه دارد، میگفت مهندس روحانی اظهار داشته است، نظر دوستان ما در کابینه، منظور وزرای پیرو فرقه بهائیگری است که خود روحانی از آن دسته میباشد. آن است که اختلاف بین دولت و روحانیت ادامه یابد تا اینکه دولت ناچار شود، برای ضربه زدن به فعالیت روحانیون با دولت اسرائیل رابطه سیاسی برقرار کند و حتی در صورت لزوم با آن دولت قرارداد نظامی منعقد سازد.
کریمی میگفت به مهندس روحانی گفتهام این نظر شما را مردم ایران تأیید نمیکنند و ممکن است، اگر چنین فکری در ایران عملی شود، عکس العملشدیدی نشان داده شود.
روحانی گفته است، اگر مقامات روحانی با حکومت مصر به مبارزه برنخیزند ناچاریم این فکر عقد قرارداد با کشور اسرائیل را عملی سازیم.»[۳]
در سال ۱۳۴۷ در یکی از کمیسیونهای فرقه بهائیت، سخنگوی کمیسیون پس از ابراز خرسندی از پیروزی اسرائیل در جنگ با اعراب گفت:
«پیشرفت و ترقی ما بهائیان این است که در هر اداره ایران و تمام وزارتخانهها یک جاسوس داریم و هفتهای یکبار که طرحهایی تهیه شده و بهوسیله دولت که به عرض شاهنشاه آریامهر میرسد، گزارشاتی در زمینه طرح به محفلهای روحانی بهایی میرسد. مثلاً در لجنه پیمانکار کادر بهائیان ایران هر روز گزارش خود را در زمینه ارتش ایران در اینکه چگونه اسلحه به ایران وارد میشود چگونه چتربازان را آموزش میدهند، به محفل روحانی بهائیان تسلیم مینمایند.»[۴]
البته بهائیان پیش از حضور با نام و نشان بهائیت خود در کابینه، سالها در رأس احزاب فعال و تأثیرگذار از جمله حزب توده و حتی حزب ایران نوین بودند که نگاهی به اسناد موجود نشانگر حضور فعال و چشمگیر آنان در رأس هیأتهای سیاسی، اجرایی احزاب سیاسی در ایران است. در این میان تنها به یک سند اشاره میشود که ساواک در گزارش مورخه ۲/۱۰/ ۱۳۴۴ خود مینویسد:
«موضوع: انتخاب اعضای حزب ایران نوین
طبق اطلاع واصله قرار است، آقایان زیر به عضویت هیأت اجرائیه حزب ایران نوین انتخاب شوند:
مهندس روحانی، مهندس ساعدی، عطاءالله خسروانی، نصرتالله معینیان، دکتر عالیخانی، دکتر عاملی، خواجه نوری، حسنعلی منصور، یگانه، دکتر هدایتی، هویدا، مهندس کمال دری، ثمربخش، دکتر سام.»[۵]
که از این میان حداقل مهندس روحانی، عطاءالله خسروانی، نصرتالله معینیان، یگانه و هویدا بهائی بودند.
امیرعباس هویدا بهائی بود اما ظاهراً سعی داشت تا خود را مسلمان معرفی کند و در مجامع روشنفکران نیز میکوشید تا خود را یک روشنفکر لامذهب بشناساند. اما در باطن توجهی ویژه به رشد بهائیت داشت و افراد بهائی را تحت حمایت خود میگرفت و آنها را بهطور مرتب ارتقاء مقام میداد. مئیر عزری سفیر اسرائیل در رژیم پهلوی در خاطرات خود مینویسد:
«بسیار شنیده شده بود که هویدا و برخی از سران لشکری و کشوری در دولت به کیش بهائی پیوستهاند هویدا بارها این داستان را نادرست و ساختگی خوانده و برای اثبات گفتههایش به مکه رفت… ولی فراموش نکنیم که چند تن از بستگانش در عکا و حیفا زندگی میکردند و در بخشهای پیشین گفتم در دورهای که وزیر دارایی بود، روزی از من خواست برای گشایش پارهای دشواریهای آنان [بهائیان] در اسرائیل یاریاش دهم.»[۶]
پدر بزرگ و پدر امیر عباس هویدا، بهائی بودند و پدر او با برخورداری از توجهات ویژه عباس افندی (عبدالبهاء) درس خواند و به پیشرفتهای اداری در وزارت امور خارجه نایل آمد. حبيب الله عینالملک – پدر هویدا – به این سبب در شهرهای شام و بیروت ماندگار شد که دسترسیاش به مقامات بهائیت آسانتر باشد.
امیر عباس هویدا پس از دستیابی به مقام نخست وزیری، توجهی ویژه به این فرقه مبذول میداشت و برای بهائیان امتیازات خاص و استثنایی قائل میشد.
فرح پهلوی در یک مصاحبه رادیویی که چند سال پیش با حسین مهری انجام داد و از رادیو ۲۴ ساعته لسآنجلس پخش شد، به پایبندی و دلبستگی هویدا به فرقه ضاله بهائیت اشاره کرد و گفت:
«هويدا مرتباً به شاه القاء میکرد که اسلام دین اعراب است و شایسته نیست که ما از آن پیروی کنیم و از او میخواست تا بند مربوط به رسمی بودن دین اسلام را در قانون اساسی لغو نماید.
هویدا به شاه میگفت که بهائیت یک دین ایرانی است و خاستگاه آن ایران است و از شاه میخواست تا این فرقه را تحت حمایت بگیرد و موجبات رشد آن را فراهم سازد.»
درباره ارتباط و تعلقخاطر هویدا به فرقه بهائیت اسنادی در دست است. یکی از این اسناد نامهای است که در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۴۳ یکی از سران بهائیت به نام قاسم اشراقی به مناسبت تصادف اتومبیل هویدا در جاده شمال و شکسته شدن پای او برای فرهنگ مهر- معاون هویدا – ارسال داشته و در آن تأسف خود را از این حادثه چنین ابراز نموده است:
«جناب آقای دکتر فرهنگ مهر معاون محترم دارایی
به مناسبت پیشامدی که برای جناب آقای هویدا وزیر محترم دارایی رخ داده خواهشمند است، مراتب تأثر و تأسف اینجانب و برادرانم را به عموم هممسلکان بخصوص جناب آقای ثابت پاسال مدیر محترم تلویزیون ایران که بزرگترین خدمتگزار فرقه ما هستند، ابلاغ فرمایید. احترامات فائقه را تقدیم میدارم قاسم اشراقی»[۷]
در سند دیگری ساواک جلسه بهائیان ناحیه ۲ شیراز را چنین گزارش نموده است:
«جلسهای با شرکت ۱۲ نفر از بهائیان شیراز در منزل آقای هوشمند و زیر نظر آقای فرهنگی تشکیل گردید.
پس از قرائت مناجات شروع و فاتحه و قرائت صفحاتی از کتاب لوح احمد وایقان، آقایان فرهنگی و محمد علی هوشمند پیرامون وضع بهائیان در ایران صحبت کردند. فرهنگی اظهار داشت:
بهائیان در کشورهای اسلامی پیروز هستند و میتوانند امتیاز هر چیزی را که میخواهند بگیرند. تمام سرمایههای بانکی و ادارات و رواج پول ایران مربوط به بهائیان و کلیمیان میباشد. تمام آسمانخراشهای تهران و شیراز و اصفهان مال بهائیان است. چرخ اقتصاد این مملکت به دست بهائیان و کلیمیان میچرخد. عدهای از مأمورین مخفی که در دربار شاهنشاهی میباشند میخواهند هویدا را محکوم کنند ولی او یکی از بهترین خادمان امر الله است و امسال مبلغ ۱۵ هزار تومان به محفل ما کمک نموده است. آقایان بهائیان نگذارید، مسلمانان کمر راست کنند.»[۸]
به طور کلی بهائیان ایران پیشرفت و موفقیت خود در دهه آخر سلطنت محمدرضا پهلوی را محصول خدمات و پشتیبانی هویدا میدانستند. در یکی از گزارشهای ساواک به این نکته اشاره شده است:
«… آقای امیرعباس هویدا به پشتیبانی بیتالعدل اعظم مدت سیزده سال بر ایران حکومت کرد و جامعه بهائیت به پیشرفتهای قابل توجهی رسید و افراد متنفذ بهائی پستهای مهمی را در ایران اشغال کردند و پولهای مملکت را به خارج فرستادند.»[۹]
در دوران دیکتاتوری شاه بویژه در ایام زمامداری هویدا تعداد مدیران ارشد بهائی خیلی زیاد بودند. من تنها به ذکر اسامی چندتن از آنها اکتفا میکنم.
در میان وزرا، سرلشکر ارفع وزیر راه، عباس آرام وزیر امور خارجه، ناصر یگانه وزیر مشاور، منصور روحانی وزیر کشاورزی، فرخ روپارسای وزیر آموزش و پرورش، اسدالله صنیعی وزیر جنگ، عطاءالله خسروانی وزیر کشور، منوچهر شاهقلی وزیر بهداری، منوچهر تسلیمی وزیر بازرگانی و همچنین منوچهر گنجی که در اواخر زمامداری، هویدا وزیر آموزش و پرورش شد، بهائی بودند.
ناصر یگانه فرزند میرزا غفارخان (سالارالدوله) یکی دیگر از بهائیان است که از سال ۱۳۲۶ در پستهای حساسی چون دادیار دادسرای تهران، مستشار دادگاه استان، دادیار دیوان کشور، مدیرکل امور قضایی و در سال ۱۳۴۲ بازرس اداره کل بازرسی وزارت کشور، نماینده قزوین در مجلس شورای ملی و رئیس کمیسیون بودجه در سال ۱۳۴۳، وزیر مشاور و معاون پارلمانی حسنعلی منصور – نخست وزیر وقت – و عضو اصلی شورای مرکزی حزب ایران بود که بنابر گزارشهای ساواک خوشنام نبوده و فاسد الاخلاق به شمار میآمده است. ساواک در گزارش ۱۰/ ۷/ ۱۳۴۷ خود مینویسد:
«کمیته سری که در حزب ایران نوین، برنامه سیاسی حزب را طراحی و سپس به تصویب دفتر سیاسی حزب یا شورای مرکزی میرساند عبارتند از دکتر رشتی نماینده مجلس، دکتر یگانه وزیر مشاور، دکتر کلالی نماینده مجلس. این کمیته با مقامات آمریکایی ارتباط دارد.»[۱۰]
وی که در سال ۱۳۴۸ رئیس هیئت رئیسه شورای مرکزی حزب ایران نوین و همزمان عضو دفتر سیاسی این حزب هم بود، در دوره ششم مجلس سنا بهعنوان نماینده تهران به مجلس سنا رفت و در سال ۱۳۵۵ نیز رئیس کل دیوان عالی کشور شد.
ناصر یگانه عضو هیئت امنای مرکز آموزش دولتی و دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری وزارت دادگستری بود. او در تشکیلات فراماسونری فعالیت داشت و با حمایت باقر عاملی در لژهای خیام سقراط، رازی، تهران، کورش نیز عضو بود. در اسناد ساواک همچنین از بدهی سنگین وی به بانک عمران یاد شده که حاضر به پرداخت آن نبوده است. یگانه پس از انقلاب اسلامی به خارج از کشور گریخت و در سال ۱۳۷۲ در نیویورک خودکشی کرد.[۱۱]
برخی دیگر از مهرههای متنفذ بهائی عبارتند از:
· عزت الله صفار رئيس بانک ایران و انگلیس
· عباس فروتن رئیس حسابداری بانک سپه
· نورالدين فتح اعظم رئيس حسابداری دربار شاهنشاهی
· داود فخر رئیس بازرسی انتشارات و تبلیغات.
· عطاءالله کاشانی رئیس کارگزینی سازمان تأمین اجتماعی.
در بین مدیران ارشد و میانی کشور نیز نام عدهای بهائی به چشم میخورد، از جمله این افراد باید از شاپور راسخ مشاور عالی و در واقع گرداننده سازمان برنامه و بودجه و مدیر تشکیلات بهائیت در ایران و نبیل رئیس دفتر فرح، هوشنگ نهاوندی ریاست دانشگاه تهران و دکتر هدایتالله نیّرسینا یاد کنم که او از مدیران ارشد و کارگزاران امور تبلیغاتی رژیم پهلوی بود و سالها بهعنوان مدیرکل در رادیو ایران فعالیت داشت.
منبع: احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، صص ۱۲۵- ۱۳۴
[۱]. یادنامه خاطرات مئیر عزری، جلد۱، سال ۲۰۰۰م، ص۳۳۱.
[۲]. اسناد لانه جاسوسی، شماره ۳۷، ص ۷.
[۳]. جواد منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، جلد ۱، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷، سند شماره ۸۷/۲.
[۴]. همان، سند ۹۳/۲.
[۵]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، جلد۱۳، مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۴، ص ۹۳.
[۶]. یادنامه خاطرات مئیر عزری، جلد۱، سال ۲۰۰۰م، ص۳۳۱.
[۷]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد۲، ص ۲۰۸.
[۸]. همان، ص ۲۵۸.
[۹]. حسین میر، تشکیلات فراماسونری در ایران، انتشارات علمی، ۱۳۷۱، ص۲۱۰.
[۱۰]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، جلد۱۳، مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۴، ص ۹۵.
[۱۱]. همان، ص۹۵- ۹۶.
ارتباط با ما: [email protected]