يكي ديگر از اصول اعتقادات بهائيان طرح تعليم و تربيت عمومی اجباری است آن ها مدعي اند كه ابداع كننده اين طرح فرقه بهائيت مي باشد و آن را جزء اصول بديع خود يعني تعاليم اجتماعي و يا نظم بديع مي شمارند.
كيفيت و ويژگي اين طرح از نظر فرقه به شرح ذيل آورده مي شود:
«تعليم و تربيت اطفال بايستي اجباري باشد نه اختياري و از طرفي عمومي است نه محدود به افراد معدود. اگر پدري در امر تعليم و تربيت فرزند خود غفلت ورزد حق پدري از او ساقط مي شود» (اشرف. فرامرز. مجموعه اي از مطالب ديانت بهائي به اختصار. موسسه ملي مطبوعات امري ۱۳۱بديع.) و مرجعي پيش بيني شده كه مخارج اين امر را از والدين مختلف گرفته و خود مجري اين اصل مي گردد. (آشنايي با ديانت بهائي. موسسه ملي مطبوعات امري ۱۳۰ بديع.)
از جمله خصوصيت ديگري كه در اين اصل مستقر است «ارجحيت تربيت دختران نسبت به تربيت پسران مي باشد» و اظهار مي دارند «دختران مادر خواهند شد و در صورتي كه تربيت صحيحي نداشته باشند نمي توانند اطفال خود را خادم عالم انساني تربيت نمايند.» (اشرف. فرامرز. مجموعه اي از مطالب بهائي به اختصار. موسسه ملي مطبوعات امري ۱۳۱ بديع.)
آنچه در ادامه می خوانید
حال نقدی کوتاه و جامع بر اصل تعليم و تربيت عمومی اجباری
همان طور كه قبلا اشاره شد اصل سوم از اصول اعتقادات بهائيان تعليم و تربيت عمومی اجباری است كه بديع و نو عنوان مي شود به عبارت ديگر بهائيان مدعي اند كه تا قبل از ظهور بهائيت چنين موضوعي در تاريخ بشريت وجود نداشته و يا به صورت يك طرح مدون، مطرح نبوده است.
لهذا نياز است كه به منظور رد و يا اثبات بديع بودن اين طرح به منابع تاريخي مراجعه و آنها را مورد بررسي قرار دهيم..
در قرآن مجيد آيات بي شماري كه در خصوص علم آموزي و تعليم و تربيت و حتي اجباري بودن آن نازل گرديده است كه به پاره اي از آنها اشاره مي كنيم:
﴿اقرأ به اسم ربك الذي خلق، خلق الانسان من علق اقرأ و ربك الاكرم، الذي علم بالقلم، علم الانسان ما لم يعلم﴾ )قرآن مجيد سوره علق / آیه ۱-۵) که اشاره به خواندن چيزي از يك متن است.
﴿ن و القلم و ما يسترون﴾ (قرآن مجيد سوره قلم / آيه ۱٫) كه در اين آيه خداوند به قلم (وسيله نوشتاري) و آن چه نوشته شود قسم ياد مي كند.
حضرت رسول اكرم ﷺ مي فرمايند: «علم بياموزيد حتي اگر در سرزمين چين باشد.»
اشاره به سرزمين دور و هم سرزميني كه در آن علم توحيد وجود ندارد.
قال رسول الله ﷺ: «اطلبوا العلم من المهد الي الحد» از گهواره تا گور دانش بجوييد.
حضرت رسول اكرم ﷺدر جاي ديگر علم آموزي را «اجباري» «فريضه» و «عمومي» ياد مي كنند آنچه كه مي فرمايند «طلب العلم فريضه علي كل مسلم و مسلمة» (بحار الانوار. جلد ۱٫ صص ۱۷۷)
حضرت رسول اكرمﷺ: «جوياي دانش بودن فريضه هر مسلماني است.»
همچنين به نقل از حضرت علي عليه السلام كه ايشان نيز از حضرت رسول اكرم ﷺ نقل مي نمايند:
«حكمت را هر كجا و در دست هر كس و لو در دست يك مشرك فرا گيريد.» (تحف العقول. صص ۱۹۸)
البته آيات و روايات فراوان ديگري در زمينه علم اندوزي وجود دارد كه در اين جا به اختصار به چند مورد آن ها اشاره رفت.
حال كه دانستيم نظر اسلام راجع به ضرورت تعليم و تربيت چيست و حوزه آن چه افرادي را شامل مي شود و همچنين منشأ اثر بودن اين اصول در سير تحولات تمدن غرب را متوجه شديم جا دارد از سران بهائيت سوال شود كه در زمان ادعاي پيامبري ميرزا حسينعلي نوري و بشارت دادن عالم بشري به نظم بديع و ذكر تعليم و تربيت عمومي و اجباري از طرف او آيا بشر تا آن موقع به اين موضوع پي نبرده بود و دنيا آن قدر در جهل و ناداني به سر مي برد كه منتظر شد تا در سال ۱۲۷۹ هجري قمري آقاي حسين علي نوري چنين اصلي را ابداع و سفارش نمايند؟!!
نقض اصل تعليم و تربيت عمومی اجباری، در آثار بهائيت
پس از اين كه پي برديم كه اصل سوم از اصول اعتقادات بهائيان اقتباس يافته از اصول اساسي اديان الهي و همچنين برگرفته از اصول مترقي بشر در قرن شانزدهم و هفدهم ميلادي بوده و مسئله نو و بديع بودن آن مردود گرديد مطلوب است كه در آثار سران فرقه تفحص اجمالي صورت پذيرد. تا مشخص شود كه اين اصل در چه مواردي نقض گرديده است:
يكي از تبصره هاي اصل سوم، ارجحيت آموزش و پرورش دختران بر پسران است. (کتاب “نقد اصول دوازده گانه بهائيت”، علی نصری، ص ۱-۳٫) اين اصل با اصل هفتم (همان، ص ۳۱) از اصول اعتقادات بهائيان كه اشعار مي دارد حقوق زنان با مردان مساوي است، مغايرت دارد. زيرا (همان طور كه در فصول بعدي به تفصيل اين اصل پرداخته مي شود) چنانچه به اصل تساوي اعتقاد پيدا كنيم ارجحيت معنا ندارد و عكس آن نيز صادق است يعني اگر به ارجحيت آموزش دختران بر پسران معتقد گرديم با اصل تساوي حقوق و نساء تناقض پيدا مي كند. مگر اينكه در اصول و اعتقادات اين فرقه، واژه تساوي و ارجحيت مترادف معني گردند!!!
از اين دست تناقضات، در آثار بهائيان زياد ديده مي شود و در اينجا به اختصار صرفا به يك مورد آن اشاره گرديد. و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل!!
آئيني كه به زعم آن ها براي هزار سال آينده نازل گشته و بايستي نيازهاي بشر امروز و فردا را پاسخگو باشد چرا در اصول خود كه اساس هر آئيني است داراي نقص و نقض است؟ اين پرسش و ده ها پرسش ديگر مواردي هستند كه سران بهائيت براي آن پاسخ ندارند!!!
نوشته شده توسط آقای شهاب کیانی