در حالی بهائیان، وحدت نژادی را آرزوی عبدالبها و حصول به آن را با پیمودن راه او ممکن میدانند که عبدالبها خود، مصداق بارز تبعیض نژادی و توهین به قومیتها بوده است!
در پیامی که در یکی از کانال های تبلیغی تشکیلات بهائیت به انتشار درآمد، راه کار پاک کردن لکه ننگ اختلاف نژادی، در درون بهائیت و نه خارج آن، دانسته شد: «هیچ کس نباید چنین پندارد که میتوان با اطمینان خاطر صبر کرد و منتظر شد تا واسطه یا سازمانی خارج از امر الهی (بهائیت) پیدا شود تا با ابتکار و خلق محیط مساعدی (مناسب) بر حلّ آن مشکل عظیم فائق (چیره) گردد.»(۱)
مبلّغان بهائی در ادامه، راهکار زدودن اختلاف نژادی را در: محبت، صبر، خضوع، حکمت، دعا و… دانست و تغییر مسیر اختلافات نژادی را آرزوی عبدالبها معرفی کرده ادعا میکنند : « مشکل بزرگ که مورد انذار و تحذیر (پرهیزاندن) حضرت عبدالبها بود حلّ شدنى است و نیز از همین راه است که آمال (آرزوهای) مرکز میثاق (عبدالبها) را تحقّق میبخشد و این آرزوی مبارکش را بر میآورد که سیاه و سفید دست به دست هم دهند و سهم خویش را برای وصول (رسیدن) به سر نوشت درخشان آن کشور ادا نمایند.»(۲)
اما جالب است بدانیم در حالی بهائیان، وحدت نژادی را آرزوی عبدالبها و حصول به آن را با پیمودن راه او ممکن میدانند که عبدالبها خود، مسیری بر خلاف وحدت نژادی را پیموده است: «عبدالبها در توصیف سیاه پوستان آفریقا، آنان را به حیوانان وحشی، بیعقل و به دور از تمدن تشبیه کرده است: «اهالی مملکتی نظیر آفریقا جمیع مانند وحوش ضاریه (حیوانات وحشی و درنده) و حیوانات بریه (خشکی) بیعقل و دانشند و کلّ متوحش (همگی وحشی هستند). یک نفس دانا و متمدن در ما بین آنان موجود نه (نیست)».(۳)
به عبارتی عبدالبها، هرکجا میخواست مصداق بیشعور و نفهم را معرفی نماید، از آفریقایی ها مایه میگذاشت. از اینرو، با تشبیه انسان های بیتربیت به حیوان، مردم آفریقا را مصداق بارز این تعریف میدانست: «اگر انسان را به طبیعت خود ترک کنیم از حیوان بدتر میشود، جاهل و نادان میماند مثل اهالی اواسط آفریقا… در اواسط آفریقا ملاحظه کنید که مثل حیوانات بلکه پستتر از حیوانند».(۴)
اما ممکن است بهائیان در توجیه نژادپرستی پیشوای خود، مقصود او را تذکر به اهمیت تعلیم و تربیت معرفی کنند و در این زمینه و در نظر او، فرقی میان سیاه و سفید، آفریقایی و غیرآفریقایی ندانند. لذا در پاسخ میگوییم عبدالبها، با طرح مسئلهی “خلقت” آفریقاییها به صورت گاوهای شبیه انسان، عملاً راه هرگونه توجیهی را بر پیروان متعصبش بسته است؛ چنان که میخوانیم: «اقوام متوحش (وحشی) به هیچوجه از حیوان امتیازی ندارند. مثلاً چه فرق است میان سیاهان افریک (آفریقا) با سیاهان امریک (آمریکا) اینها (سیاهان آفریقا) “خلق الله” البقر علی صورة البشرند (گاوهایی هستند که خدا با صورت انسانی خلق نمود). آنان (سیاهان آمریکایی) متمدن و باهوش».(۵)
حال نکته اینجاست که چگونه میتوان نماد بارز نژادپرستی را به عنوان الگوی وحدت نژادی معرفی کرد و آرزوی او را تحقق برابری میان انسانها دانست؟!
پینوشت:
۱- کانال تبلیغی تشکیلات بهائیت، به نقل از: شوقی افندی، ظهور عدل الهی، ص ۴۵.
۲- همان.
۳- عباس افندی، مکاتیب، مصر: کردستان العلمیه، ۱۹۱۰ م، ج ۱، ص ۳۳۱٫
۴- عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری، ۱۲۷ بدیع، ج ۲، ص ۲۳۷-۲۳۴٫
۵- همان، ج ۳، ص ۴۸٫