بهائیان از سال ۱۳۲۱ ق، اقدام به تأسیس مدارس خود در ایران نمودند. این مدارس به صورت رسمی با آمریکا در ارتباط بوده و عمدتاً شاگردان خود را از میان فرزندان طبقهی متمولان و مسؤلان سیاسی و نظامی وقت انتخاب مینمودند تا در آینده و پس از کسب سِمت، به ترویج افکار بهائیت و فرهنگ آمریکایی یپردازند.
سرکردگان فرقهی بهائیت، هماکنون تلاش دارند تا اقدامات خائنانهی خود را برای تأثیر مخرب بر فرهنگ ایران اسلامی و ترویج فرهنگ غربی را به خدمت خود به این کشور تعبیر کنند. این در حالیست که اساساً بهائیت، با هدف تأثیر مخرب بر فرهنگ اسلامی به وجود آمده و تمامی تلاش خود را برای زمینهچینی نفوذ اربابان خود متمرکز ساخته است.
از اینرو بهائیان در سال ۱۳۲۱ و ۱۳۲۹ ق، اقدام به تأسیس مدارس پسرانه و دخترانهی تربیت در ایران نمودند. به دستور عبدالبهاء و رهبران بهائی، معلّمان آمریکایی همچون «میس کاپیس»، «سوزان مودی» و… برای سرپرستی این مدارس انتخاب میشدند.(۱) این مدارس به صورت رسمی با آمریکا در ارتباط بوده و عمدتاً شاگردان خود را از میان فرزندان طبقهی متمولان و مسؤلان سیاسی و نظامی وقت انتخاب مینمودند.
دانشآموختگان این مدارس، تمایلات غربگرایانهی شدیدی داشته و طبیعی بود که پس از استخدام و کسب سِمت، به ترویج افکار بهائیت و فرهنگ آمریکایی یپردازند. همچنان که در گزارش محرمانهی ساواک از جلسهی بهائیان در شیراز، ولیالله لقمانی ضمن سخنانی صراحتاً گفته است: «از آمریکا و لندن صریحاً دستور داریم در این مملکت، مد لباس و یا ساختمانها و بیحجابی را رونق دهیم که مسلمانان نقاب از صورت خود بردارند».(۲)
آنچه مسلم است نتیجه تاسیس این مدارس تربیت مدیرانی شد که بعدها در رژیم پهلوی خصوصا پهلوی دوم اثر گذار ظاهر شدند و اهداف فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی استعمار گران را مو به مو اجراء میکردند .
اما با شکلگیری انقلاب اسلامی، فرقهی بهائیت فعالیتهای ضدفرهنگی و مخرب خود را در پس پرده پیگیری نموده که مقابله با این آسیب اجتماعی فرهنگی، هوشیاری مردم و مسئولین را میطلبد. که یکی از مهمترین طرحهای مورد توجه امریکا وانگلیس در ایران پس از انقلاب اجرای سند ۲۰۳۰ بود که متاسفانه علیرغم دستورات تاکیدی مقام معظم رهبری دولتها خصوصا در دولت یازده و دوازده ، مدیران میانی با پنهان کاری سعی در اجرای آنرا داشتنند .
پینوشت:
۱- عبدالله شهبازی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره: ۵۰، صص ۶۹-۶۷٫
۲- روحالله حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰، ص ۴۴۱٫