پس از بیان سخنان وزیر آموزش پرورش در خصوص اخراج دانشآموزانی که با اظهار عقیده به تبلیغ ادیان غیررسمی کشور بپردازند، موجی از مظلومنمایی توسط عناصر تشکیلات بهائیت به راه افتاد. این در حالیست که چندی پس از آن، تشکیلات بهائیت با دستور به تبلیغ گسترده در ایران، بر خلاف احکام خود در تبعیت از قوانین کشوری و با زیرپا گذاشتن حقوق بین الملل، سعی دارد تا کودکان بهائی را قربانی آرمان تبلیغ و مظلومنمایی خود نماید!
بارها از سوی مسئولین اعلام شده ، در خصوص تبلیغ ادیان غیررسمی کشور در مدارس : «اگر دانش آموزان اظهار کنند که پیروان ادیان دیگری بجز ادیان رسمی کشور هستند و این اقدام آنها به نوعی تبلیغ محسوب شود، تحصیل آنها در مدارس ممنوع است».(۱)
اما همین سخنان در خصوص ممنوعیت تحصیل پیروان ادیان غیررسمی کشور در صورت تبلیغ به وسیلهی اظهار عقیده، موجب شد تا تشکیلات بهائیت از این مسئله، موجی از مظلومنمایی را برای خود به راه بیاندازد. اما در نقد و بررسی این موجسواری بهائیت، در ادامه ذکر چند نکته را لازم است :
اول: همانطور که بارها تاکید شده ، هیچ دانشآموزی به صرف داشتن عقیدهای بر خلاف ادیان رسمی کشور، از تحصیل محروم نمیشود، بلکه: «نباید فرقههای غیرقانونی در مدرسه تبلیغ شوند. مدرسه جای تربیت حق مدارانه و آموزش قانونگرایانه است».(۲)بنابراین نه تنها صرف داشتن عقیده موجب تبعیض نمیشود، بلکه به نفع سلامتی فکری دانشآموزان، از تبلیغ فرقههای ضالّه به وسیلهی ابرازِ آن، جلوگیری به عمل میآید. اما به راستی کدامیک از خانوادههای مسلمان ایرانی تمایل دارند تا کودکانشان در معرض تبلیغ تفکرات بیخدایی، شیطانپرستی، تکفیری، بهائی و… که راهی جز به تباهی کشاندن دلبندانشان ندارند، قرار گیرند؟!
دوم: عناصر تشکیلات بهائیت که آتشبیار اعتراض به این اظهار نظرها در فضای مجازی بودند، آیا از خود نپرسیدند که چگونه ادعای تبعیت بهائیت از حکومت، با تخطی چنین واضح آنان از قوانین کشوری سازگاری دارد؟! مگر در تعالیم بهائیت، از هرگونه اعتراض به حاکمین، (حتی بر فرض ظالم بودن آنها) منع نشده است: «إنّا نَری بعض النّاس أرادوا الحرّیّة و یَفتخرون بِها اُولئک فی جَهلٍ مُبین؛ ان الحریه تنتهی عواقبها إلی الفتنة الّتی لا تخمد نارها(۳)؛ ما میبینیم بعضی از مردم به دنبال آزادی هستند و به آن افتخار میکنند، آنان در جهل آشکارند؛ قطعاً عواقب آزادی به فتنه و آشوبی ختم میشود که آتش آن فرو نمینشیند».
سوم: تبلیغ در احکام بهائی و همچنین ایدئولوژی تشکیلات بهائیت، عضو لاینفک این فرقهی ضالّه محسوب میشود. از اینرو رهبران بهائی ضمن منع اختلاط کودکان بهائی با دانشآموزان غیربهائی(۴)، بر تبلیغ بهائیت توسط کودکان بهائی نیز تأکید بسیاری دارند: «بايد با محبت و پافشاری اطفال را راهنمائی نمود تا مطابق اصول و موازين اَمری (بهائی) زندگی کنند و امر بهائی را فرا گيرند و آن را به نحوی که با شرايط آنان سازگار باشد تبليغ نمايند».(۵)
لذا تشکیلات بهائیت با فهم تأثیر بازدهی بالای تبلیغ کودکان، سرمایهگذاری بر این قشر را به عنوان یکی از اهداف مهم تبلیغی، در دستور کار قرار داده است. این شیوهی تشکیلات بهائیت که در سالهای اخیر برای استحالهی فرهنگی و همچنین بهائی کردن کودکان مسلمان در ایران، رنگ علنی به خود گرفته، اقدامهایی نظیر نفوذ به مهدکودکها و مراکز آموزشی (۶)، تشکیل کلاسهایی به بهانهی رفع اشکالات درسی(۷) و همچنین تبلیغ از مدرسه تا خانه را به دنبال داشته است.
چهارم: جالب است بدانیم که حتی پس از بیان علنی رویکرد جمهوری اسلامی ایران ، تشکیلات بهائیت به جای پیروی از قانون، با ارسال پیامی در ۲ آبان ۱۳۹۸ برابر ۲۴ اکتبر ۲۰۱۹، بهائیان ایران را تهییج و مأمور به قانونشکنی و گسترش نافرمانیهای مدنی تحت عنوان تبلیغ گستردهی این فرقه در ایران میکند.(۸) به عبارتی، تشکیلات بهائیت با این پیام، از اسرائیل تلاش میکند تا بهائیان ایران را به تبلیغ دوستان مسلمان خود وادار نماید و به این ترتیب آنها را به تقابل با جامعهی اسلامى بکشاند! و به عبارتی با نقض تعلیم اطاعت از حاکمین بهائیت، حتی کودکان بهائی را قربانی زیادهخواهی خود میکند!
پنجم: جالب است بدانیم ، با توجه به سابقهی تبلیغ تبشیری بهائیت، برخورد با هرگونه حرکت تبلیغی در مدارس از مبنایی کاملاً حقوقی برخوردار میباشد. چرا که طبق قوانین بین الملل و اعلامیهی جهانی حقوق کودک مصوب ۲۰ نوامبر ۱۹۵۹ و کنوانسیون حقوق کودک مصوبه ۲۳ نوامبر ۱۹۸۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که بیش از ۱۶۶ کشور آن را امضاء کردهاند و تقریباً در همهی کشورها اجرایی گردیده است، کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال باید در مقابل ترویج تعصبات مذهبی و نژادی و تلاش برای تغییر دین آنان مصون باشند و حمایت شوند.(۹) این در حالیست که تشکیلات بهائیت نشان داده، نه تنها بر خلاف تعالیم خود به قوانین کشوری در ایران پایبند نیست، بلکه حتی قوانین بین المللی هم برایش کمترین ارزشی ندارد.
ششم: چرا بیت العدل به جای پیروی از پیشوایان این فرقه، دستور به کتمان عقیدهی پیروانش در کشور را نمیدهد و به جای دستور به تبلیغ گسترده و تقابل با جامعهی اسلامی، کودکان بهائی را قربانی زیادهخواهی خود میسازد؟! مگر رهبران بهائی اعتراف ندارند پیشوایشان عبدالبهاء، حتی تا آخرین روزهای عمرش، خود را مسلمان جا میزد تا با کمترین محدودیتی مواجه نشود: «و در آخرین جمعهی توقف مبارکش در جهان ناسوت، با وجود خستگی و ضعف فراوان، جهت ادای صلوة ظهر در جامع مدینه (مسجد جامع شهر)، حضور به هم رسانید».(۱۰)
پینوشت:
۱- سایت تحلیلی خبری عصر ایران، عنوان خبر: وزیر آموزش و پرورش: ممنوعیت تحصیل دانشآموزانی که ادیان غیر رسمی را تبلیغ کنند، کد خبر ۶۸۸۳۸۲، مورخ: ۱۳۹۸/۶/۲۰٫
۲-خبرگزاری تسنیم، تیتر خبر: وزیر آموزش و پرورش: نباید فردی به دلیل داشتن عقیدهای از حق تحصیل محروم شود، مورخ: ۱۳۹۸/۶/۲۰٫
۳- حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص ۱۱۶، بند: ۱۲۳٫
۴-عباس افندی، مکاتیب، نسخهی الکترونیکی، ج ۵، ص ۱۷۰٫
۵- نهاد رهبری بهائیت موسوم به بیت العدل، قسمتی از پيام رضوان ۲۰۰۰ م، خطاب به بهائيان عالم.
۶- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: تبلیغ پیدا و پنهان بهائیت در کلاسهای آموزشی
۷- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: تبلیغ بهائیت در پوشش کلاسهای رفع اشکال
۸- پیام مورخ ۲ آبان ۱۳۹۸ نهاد رهبری بهائیت، موسوم به بیت العدل.
۹- سایت بهائی پژوهی، مقالهی: تبليغ تهاجمي بهائیان به بهانه تعليم و تربيت اطفال(link is external)
۱۰- شوقی افندی، قرن بدیع، انتاریو کانادا: مؤسسه معارف بهائی بلسان فارسی، چاپ دوم با تجدید نظر، ۱۹۹۲ م، ج ۳، ص ۳۱۸٫