کد خبر:5479
پ
bahai-azali
بهائیت در ایران

تحلیل روایت‌های کشتار بهائیان از ازلیان در ابتدای دعوت بهاءالله (بخش دوم)

نویسنده: سید مقداد نبوی رضوی کارشناس‌ارشد تاریخ اسلام از دانشگاه شهید بهشتی بهائیت در ایران : ادامه از بخش اول ۰۰۰۰۰۰۰ ارتکاب به خشونت و قتل توسط اتباع بهاءالله در بغداد، و واکنش او در کتاب تنبیه النائمین-که کاری گروهی از سوی ازلیان است-درباره به تنگ آمدن «قاطبه اهالی» بغداد و«کلیه ولات دولت روم» از […]

نویسنده: سید مقداد نبوی رضوی

کارشناس‌ارشد تاریخ اسلام از دانشگاه شهید بهشتی

بهائیت در ایران : ادامه از بخش اول

۰۰۰۰۰۰۰

ارتکاب به خشونت و قتل توسط اتباع بهاءالله در بغداد، و واکنش او

در کتاب تنبیه النائمین-که کاری گروهی از سوی ازلیان است-درباره به تنگ آمدن «قاطبه اهالی» بغداد و«کلیه ولات دولت روم» از «شرارت و جهالت» برخی اتباع بهاءالله-که «غولان آدم‌کش» و «خون خواران انسان کش» یاد شده‌است-سخن به میان آمده‌است. همچنین، به‌مناسبت یادکرد قتل‌های برخی اتباع بهاءالله و منسوب کردن آن قتل‌ها به او، گفته‌شده که آن مریدان «بعضی را روز روشن در میان بازار حراج با خنجر و قمه پاره‌پاره کردند.» ردپای درستی این دعوی را نیز در آثار بهائیان می‌توان یافت. در روایت ایشان، نمونه‌هایی از توهین و درشتی برخی اتباع بهاءالله در بغداد نسبت‌به دیگران و حتی کشتن ایشان، به سال‌های پیش‌از آشکاری دعوت جدید او، آمده‌است:

نمونه نخست آن است که یکی از «مشایخ اکراد شیعه»-که «عارف» اما «متعصب» بود و مورد وثوق و اطمینان کردها قرار داشت-«در غایت بغض و عناد به  سب و لعن و دشنام و تحریک اراذل» بر ضد بابیان می‌پرداخت. و یک‌بار شخصی را برانگیخت تا هنگام عبور بهاءالله از مکانی عمومی  به او توهین کند. بهاءالله نیز به یکی از بابیان دستور داد تا به تنبیه او بپردازد. آن بابی هم وی را «ضرب و تأدیب کامل کرد.»

خبر این واکنش به گوش آن کرد صاحب‌نفوذ رسید. او شخص بابی ضارب را نزد عموم عتاب کرد اما ضارب به او نیز حمله کرد و «به نوع اکمل ضرب و تنبیه نمود.» او هم داد و فریاد کنان-درحالی‌که از جسارت بابیان و جرأت پیدا کردن ایشان سخن می‌گفت-نزد بهاءالله رفت. بهاءالله به او گفت که افرادی را می‌فرستد تا واقعه را بسنجند و سپس خود به تنبیه مقصر خواهد پرداخت.

شخص مضروب که از تصمیم استقلالی بهاءالله در تنبیه و عدم مراجعه او به کنسولگری ایران ناراحت شده و آن را علامتی بر جسارت او می‌دانست، به کنسولگری رفت و شکایت کرد. از طرف کنسولگری کسی به خانه بهاءالله آمد و موضوع را از چند تن از بابیان پرسید. ایشان نیز به او گفتند: «اگر متجاسرین ترک سوء ادب و بدگویی ننماید، در سر جسر- که محل عبور عام است-به جزای شان خواهند رسید تا موجب تنبیه دیگران شود!»

کنسولگری شخص صاحب‌نفوذ و نیز ضارب را دستگیر و زندانی کرد، اما بهاءالله ایشان را رها ساخت. این رویداد ذیل واقعات سال ۱۲۷۳ ق. (۱۰ سال پیش‌از آشکاری کامل دعوت بهاءالله) ثبت‌شده و «آغاز هیجان و فتن در بغداد» نام گرفته‌است.

نمونه دوم، ناصر عرب است که در روایات ازلیان و بهائیان به‌عنوان کشنده حاج میرزا احمد کاشانی یادشده و در روایات ازلیان کشنده ملا رجبعلی قهیر و بسیاری دیگر از مقتولان ازلی نیز گفته شده‌است. پیش‌از این گذشت که شریف کاشانی در شرح چگونگی کشته شدن حاج میرزا احمد نوشته بود که ناصر عرب پیش‌از آن نیز کسانی را کشته. نمودی از درستی سخن او را در روایت بهائیان می‌توان دید. گفتار ایشان آنست که یکی از نزدیکان برجسته بهاءالله به «ناصر (جوان دلیر عرب)» دستور داد تا یکی از خدمتکاران بهاءالله را-که زمانی می‌خواست او را بکشد-از بغداد بیرون کند.

ناصر در بازار او و یکی از همراهانش را یافت و «به‌شدت غیرت» یکی از آن دو را شمشیر زد و دیگری را با تپانچه کشت! پس‌از آن، به منزلی نزدیک خانه بهاءالله رفت و شمشیرش را شست و سپس به طبقه بالای آن خانه رفت و «به تناول خرما و صرف قلیان» مشغول شد. بهاءالله هم به مؤاخذه ناصر نپرداخت. این رویداد، ذیل واقعات سال ۱۲۷۴ ق. (نه سال پس‌از آشکاری کامل دعوت بهاءالله) آورده شده‌است.

نمونه‌ی سوم، ضرب یکی از شیخیان با قمه توسط یکی از اتباع بهاءالله است. آن شخص شیخی که پیش‌تر مورد تبلیغ ضارب قرار گرفته بود، نزد عموم به بی‌ادبی و بی‌احترامی می‌پرداخت. البته باید گفت که بهاءالله به مؤاخذه ضارب پرداخت. این رویداد ذیل واقعات سال ۱۲۷۵ ق. (هشت سال پیش‌از آشکاری کامل دعوت بهاءالله) آورده شده‌است.

نمونه چهارم آنست که یکی از بابیان به یکی از زائران کربلا «سخنان نامناسبی» گفت. بهاءالله از کار او ناراحت شد و دستور داد تا بابیان پراکنده شوند. لذا گروهی از ایشان بغداد را ترک کردند. این رویداد ذیل واقعه آتش سال ۱۲۷۵ ق. (۸ سال پیش‌از آشکاری کامل دعوت بهاءالله) آورده شده‌است.

نمونه پنجم آنست که کنسولگری ایران در بغداد یکی از کاسبان بابی را به جرم ناسزاگویی به خریدارش-که شاهزاده خانمی ایرانی بود-دستگیر کرد. بهاءالله به بابیان دستور داد تا دکان‌های خود را باز نکنند. سپس به کنسول ایران پیغام داد که اگر او را آزاد نکند، آنچه بر سرش آید خود سبب شده‌است!

کنسول چنان وحشت کرد که از بغداد به کاظمین رفت و اختیار را به شخص دیگر داد و او نیز بابی زندانی را آزاد کرد. پس‌از این واقعه، کنسول به تهران نوشت که کار بابیان به‌جایی رسیده که یک مجرم را نمی‌تواند نگه دارد. بعد از آن بود که حکم عزلش از تهران رسید. این رویداد ضمن واقعات سال ۱۲۷۹ ق. (سال آغاز آشکار اما محدود دعوت جدید بهاءالله و چهار سال پیش‌از آشکاری کامل دعوت او) آورده شده‌است.

بنابراین، دانسته می‌شود که ارتکاب به خشونت و حتی قتل و کشتن در میان اتباع بهاءالله از همان زمان اقامت در بغداد دیده می‌شده و گاه با حمایت او نیز همراه بوده‌است.

دخالت بهاءالله در کشتن بزرگان بابی

شرحی که فاضل مازندرانی از کشته شدن حاج سیدمحمد اصفهانی و دو ازلی دیگر عکا آورده، چنین می‌نمایاند که پس‌از دچار شدن «آن سه نفر مُعرض» به «قهر و عذاب الهی»، بهاءالله گفت: «اعمال آن‌ها به مقامی رسیده بود که هوا و تراب آن‌ها را به امر رب‌الارباب اخذ نمود و دست انتقام حق آن‌ها را هلاک کرد.» بهاءالله همچنین، در لوحی خطاب به سید مهدی دهجی چنین گفت:

… انا نهینا الکل عن سفک الدماء. بذلک یشهد کل الالواح و کنت من العالِمین. قد بلغت الشقاوه إلی مقام نطق بغتهً قلم الأعلی بأعلی النداء بین الارض و السماء بعد الذی سدّت علی وجهه أبواب اللقاء: «قد طالت الأعناق بالنفاق! بیّن أسیاف انتقامک یا مهلک العالمین!» فلما نزلت الآیات، اضطرب الأشیاء؛ لذا اخترنا زمام القهر بسلطان من عندنا و لکن رشح ما رشح و ظهر ما ظهر؛ قل لک الحمد یا من قبضه قدرتک زمام العالمین!

جمیع ناس را از این‌گونه امورات نهی نمودیم. به قسمی نار شقاوت مشتعل که وارد شد آنچه وارد شد. در سنین معدودات، آن نفوس خبیثه را تحت رداء حفظ محفوظ داشتیم و مع‌ذلک، آرام نگرفته و در هر یوم ناری و فتنه‌هایی ظاهر. امر به مقامی رسید که از کل عزلت گرفته و ابواب معاشرت را سد نمودیم. قد اخذتهم زبانیه القهر و جعلهم عبره للعالمین. ما رحم الرحمن تراب قبورهم! و این امر بغتهً واقع‌شده، اگر تفصیل را استماع نمایید، شهادت می‌دهید که دست قدرت حق اخذ نموده، دخلی به احدی نداشته و ندارد…

بهاءالله در بخش عربی گفتار بالا بر آن است که دستور او عدم خون‌ریزی است اما شقاوت آن ازلیان به اندازه‌ای بود که «قلم اعلی» پس‌از آنکه هرگونه ملاقات با خود را ممنوع کرده بود، ناگهان با ندایی بلند بانگ برآورد که «نفاق به بالاترین درجه خود رسیده‌است؛ پس ای نابودکننده جهانیان! شمشیر انتقام خود را آشکار کن!» با این ادعا بود که بهاءالله «زمام قهر» را با «سلطانی که نزد او بود» به دست گرفت ولی ظاهر شد آنچه ظاهر شد.

وی در قسمت فارسی گفتار خود، مضمون بخش عربی را تکرار کرده اما از ممنوع کردن ملاقات با خود و نه قلم اعلی سخن گفته‌است. سپس نوشته که آتش قهر آن کسان را فرا گرفت و عبرتی بر جهانیان قرارشان داد. در پایان نیز گفته که «دست قدرت حق» آنان را کشت نه کسی دیگر!

بهاءالله بعدها در گفتاری خطاب به صبح ازل چنین آورد که خداوند از حاج سیدمحمد اصفهانی انتقام گرفت و او را کشت. عباس افندی (عبدالبهاء) درباره‌ی یکی دیگر از آن ازلیان کشته‌شده در عکا گفته که او جمعی را برانگیخته بود تا بهاءالله را بکشند اما هنگامی‌که «به‌غایت درجه جسارت رسیدند، خدا آن‌ها را با شش تن به قتل آورد.»

گفتار نخست بهاءالله-که دارای دو بخش عربی و فارسی است-برای تحلیل این بخش کارگشا است. او در هر دو بخش از نادرستی خون‌ریزی سخن گفته و همچنین، افزایش بسیار زیاد نفاق آن ازلیان را یاد کرده‌است. در بخش عربی از عزلت «قلم اعلی» و در بخش فارسی از عزلت خود سخن گفته‌است. در بخش عربی از ندای بلند «قلم اعلی» برای نابودی ایشان یاد کرده و نوشته که خود «زمام قهر» را برگزید ولی ظاهر شد آنچه ظاهر شد؛ و در بخش فارسی نیز از فروزش آتش قهر بر ایشان و کشته شدنشان به «دست قدرت حق» سخن گفته نه کس دیگر!

باید دانست که در ادبیات بهاءالله و پیروانش «قلم اعلی» به گفتارها و نوشته‌های او-که وحی آسمانی است-گفته می‌شود. به‌عنوان نمونه، بهاءالله در یکی از آثار خود نوشته: «لعمر الله، اگر معدودی به آنچه حق اراده نموده عمل می‌نمودند، هر آینه انوار آثار قلم اعلی عالم را احاطه می‌نمود.» در ادامه نیز خداوند را چنین خطاب کرده: «الهی الهی! أیّد عبادک علی الرجوع إلیک و المشاهده فی اثار قلمک الأعلی بعینک.» همچنین، پیغام‌های انذاری خود به حاج میرزا هادی دولت‌آبادی را «نصایح قلم اعلی» خوانده‌است: «هادی دولت‌آبادی را به نصایح مشفقانه و مواعظ حکیمانه نصیحت نمودیم که شاید از شمال وهم به یمین یقین توجه کند و از موهوم به شطر قیّوم اقبال نماید و به انوار حضرت معلوم فائز شود؛ نصایح قلم اعلی در صخره­ی صمّا اثر ننمود و ثمره‌ای ظاهر نه.» بهائیان نیز مجموعه‌ای از آثار بهاءالله را تحت عنوان کلی «آثار قلم اعلی» به چاپ رساندند. پیش‌از این نیز دیده شد که به روایت ایشان، لوح بهاءالله در پاسخ به ملاعلی محمد سراج «از قلم اعلی نازل گشت.»

با این ترتیب، باید گفت که بهاءالله از دستور خود برای کشتن این کسان سخن گفته اما به نهی از قتل نیز پرداخته و نخواسته آشکار بنویسد. برهمین اساس است که سخنان دیگر او و نیز گفتار پسرش عباس افندی (عبدالبهاء)، درباره‌ی کشته شدن آن ازلیان به دست خداوند نیز برهمین مسیر باید معنی شود.

دراین‌میان، به سخن نویسندگان بهائی نیز باید توجه داشت. پیش‌از این گذشت که فاضل مازندرانی در شرح قتل ازلیان عکا نوشت که ایشان «به قهر الهی دچار» و به دست چند تن از بهائیان کشته شدند. وی در بیان قتل حاج میرزا احمد کاشانی، هرچند از عدم دخالت بهاءالله سخن گفته، اما قاتل را «جوان شجاع» یاد کرده‌است. با توجه به آنچه از گفتار بهاءالله آمد، سخن این نویسنده برجسته بهائی نیز باید بر همان مسیر معنی شود.

دراین‌میان، باید دانست که بهاءالله در سال‌های بعد نیز به آن دستور خود یا مانند آن-که از «قلم اعلی نازل شد»-پرداخته اما «ظاهرش» را «مخالف امر جدید» دانسته‌است.

اگرچه در اول ایام از قلم اعلی نازل شد آنچه که ظاهرش مخالف امر جدید الهی است، از جمله امثال این فقرات نازل: «قد طالت الأعناق بالنفاق! أین آسیافقدرتک یا قهّار العالمین؟»، و لکن مقصود از آن نزاع و فساد نبوده، بلکه مقصود اظهار مراتب ظلم ظالمین بوده و شقاوت مشرکین تا کل بدانند که ظلم فراعنه ارض به مقامی رسیده که از قلم اعلی امثال این آیه نازل!

و حال، وصیت می‌نماییم عبادالله را که از بعد به بعضی بیانات تمسک ننمایند و سبب ضر عباد نشوند! نصرت در این ظهور اعظم منحصر است به حکمت و بیان جند الله. اعمال طیبه طاهره و اخلاق مقدسه مرضیه بوده و هست و سردار این جنود تقوی الله. مکرر این بیان در صحف و کتب و الواح نازل: خذوا یا قوم ما اُمرتم به من لدی الله المهیمن القیوم! إنّه یأمرکم بما یحفظکم و ینفعکم إنه هو الفضال الکریم.

نتیجه‌گیری

میرزا حسینعلی بهاءالله به مدت ۱۰ سال در بغداد نقش واسطه میان بابیان و رهبر مخفی‌شده شان، میرزا یحیی صبح ازل، را برعهده داشت. وی در تمام این مدت به تکاپوهای مخفیانه‌ای برای نشر دعوت جدید خود به‌عنوان موعود باب و صاحب دین بعد از آئین او می‌پرداخت اما در ظاهر مطیع تام و تمام صبح ازل بود. پس‌از آنکه او دعوت جدید خویش را آشکار کرد، برخی از بزرگان بابی به مخالفت پرداختند. دراین‌میان، بعضی از ایشان توسط هواداران بهاءالله کشته شدند. به روایت ازلیان و بهائیان، آزار مخالفان و حتی کشتن ایشان در میان اتباع بهاءالله سابقه داشت. دراین‌میان، طرف‌داران صبح ازل قتل مخالفان بهاءالله را به دستور او دانسته‌اند اما بهائیان در آثار خود با این‌موضوع مخالفند. در گام نخست، با توجه به نقدهایی که هم ازلیان و هم بهائیان درباره کشته شدن برخی از بزرگان ازلی آورده‌اند، با احتمالی قریب به‌یقین باید پذیرفت که قتل دیگر بزرگان ازلی مخالف بهاءالله-که تنها توسط ازلیان گزارش‌شده-نیز کار بهائیان بوده‌است. در گام دوم، با تحلیل گفتار بهاءالله-که در واقع تنها فاصله‌ای بسیار اندک از صراحت و آشکار گویی دارد-باید پذیرفت که او به‌واقع به کشتن ازلیان عکا دستور داده بود. برهمین اساس است که احتمال کشته شدن دیگر ازلیان به دستور او نیز قابل‌طرح است.

پی‌نوشت:

۱. این مقاله پیش‌تر به‌عنوان پیوست چهارم کتاب تنبیه النائمین (نوشته عزیه خانم نوری و همکاران) که با کوشش نگارنده، از سوی نشر نگاه معاصر در سال ۱۳۹۴ ش. به چاپ رسیده آمده بود؛ بااین‌حال، به‌سبب اهمیت تاریخی موضوع آن در این شماره از فصلنامه بهائی شناسی نیز با اندکی تغییر آورده می‌شود.

  1. میرزا محمدحسین متولی باشی قمی، جواب جناب متولی باشی قمی به آمیرزا موسی، ص ۷.
  2. بدیعه مرآتی نوری، وقایع راستین تاکر نور، ص ۵۸.

۴. ملا محمدجعفر نراقی، تذکره الغافلین، ص ۲۴.

۵. [نویسنده‌ای ناشناخته] ، تاریخ امر، ص ۱۱۵.

۶. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج ۴، ص ۱۸۱.

۷. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، ج ۱، ص ۱۵۱.

۸. میرزا مصطفی کاتب، جواب لوح جناب عباس افندی، نسخه مجموعه ویلیام میلر، صص ۴۸ و ۴۹.

۹. گفتار میرزا حسینعلی بهاءالله مندرج در: اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، ج ۴، صص ۱۰۰ و ۱۰۱.

۱۰. گفتار میرزا حسینعلی بهاءالله مندرج در: عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج ۸، ص ۱۵۰.

۱۱. شوقی ربانی، توقیعات مبارکه (لوح قرن احبا شرق) ، ص ۶۱.

  1. گفتار میرزا حسینعلی بهاءالله مندرج در: عبدالحمید اشراق خاوری مائده آسمانی ج ۸، ص ۱۵۰.
  2. ۱۳٫ نسخه‌ای از این رساله با شماره ۲۴۲ در مجموعه ویلیام میلر در کتابخانه دانشگاه پرینستون نگهداری می‌شود.

۱۴. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق ج ۳، صص ۳۰۴ تا ۳۰۶.

۱۵. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، ۵، صص ۲۵۱ و ۳۱۲٫

۱۶. حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، فصل الکلام، ص ۴۸.

۱۷. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، ۵، صص ۲۵۱ و ۳۱۲٫

۱۸. پیشین، ج ۵، ص ۲۵۲٫

۱۹. سید مهدی دهجی، رساله، ص ۶۱.

۲۰. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، ج۵، صص ۳۱۲ تا ۳۴۴.

۲۱. نسخه‌ای از این کتاب-که در این پژوهش نیز مورد استناد قرار گرفته-با شماره (۹) F.63 در مجموعه ادوارد براون در کتابخانه دانشگاه کمبریج نگهداری می‌شود.

  1. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، ج ۱، ص ۱۵۰.
  2. [ناصر دولت‌آبادی] ، مقدمه نسخه چاپی تنبیه النائمین، ص ۳٫

۲۴. ملا محمدجعفر نراقی، تذکره الغافلین، ص ۲۴.

۲۵. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج ۴، ص ۱۸۱.

۲۶. نسخه‌ای از این نوشته-که در پژوهش حاضر نیز مورد استناد قرار گرفته-ضمن کتابچه F.25 در مجموعه ادوارد براون در کتابخانه دانشگاه کمبریج نگهداری می‌شود.

۲۷. [ناصر دولت‌آبادی] ، مقدمه نسخه چاپی تنبیه النائمین، ص ۴.

۲۸. ملا محمدجعفر نراقی، تذکره الغافلین، ص ۲۴٫

۲۹. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، ج ۴ ، ص ۷.

۳۰. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق،ج ۴، ص ۱۵۴.

۳۱. میرزا ابوالفضل گلپایگانی و سید مهدی گلپایگانی، کشف الغطا عن حیل الأعداء، ص ۲۶۶.

  1. نسخه‌ای خطی از این رساله با شماره (۹) F.24 در مجموعه ادوارد براون در کتابخانه دانشگاه کمبریج نگهداری می‌شود.
  2. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج ۴، ص ۱۵۴.

۳۴. نسخه عکسی از این رساله با خط محمدصادق ابراهیمی (از شهداء بیان) در دست است و در این پژوهش با عنوان کتاب سراج مورد استفاده قرار گرفته‌است.

۳۵. این رساله با شماره ۷۶ در میان نسخه‌های چاپ عکسی آرشیو ملی بهائی ایران (INBA) قرار داده شده‌است. معرفی این رساله چنین است: «علی‌محمد معروف به سراج الذاکرین-که برادر حرم ثانی حضرت نقطه اولی جل ذکره الأعلی بود-عریضه‌ای به ساحت اقدس جمال قدم-جل جلاله-معروض داشته و این لوح در جواب اسئله­ی او از قلم اعلی نازل گشته‌است.»

۳۶. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، بخش نخست، ج ۸ سال ۵۰۶.

۳۷. محمد قزوینی، یادداشت‌های قزوینی،ج ۸، صص ۲۵۹ و ۲۶۰.

۳۸. [ ناصر دولت‌آبادی] ، مقدمه نسخه چاپی تنبیه النائمین، ص ۴.

۳۹. برای آگاهی بیشتر درباره حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، نک.: سید مقداد نبوی رضوی، دولت‌آبادی، هادی.

۴۰. نک.: سید مقداد نبوی رضوی رضوی، رویکرد اعتقادی حاج شیخ هادی نجم‌آبادی در پاسخ به بهائیان.

۴۱. سید مقداد نبوی رضوی، دیباچه‌ای بر تنبیه النائمین، صص ۷۶ و ۷۷.

  1. پیشین، صص ۶۸ تا ۷۴.
  2. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی، هشت‌بهشت، صص ۳۱۲ تا ۳۳۰.

۴۴. نسخه‌ای از این رساله با شماره ۲۳۰ در مجموعه ویلیام میلر در کتابخانه دانشگاه پرینستون نگهداری می‌شود.

۴۵. نک.: سید مهدی صنعتی، وصیت‌نامه، بیشتر صفحات.

۴۶. ملا محمدجعفر نراقی، گلزار قدسی، صص ۱۲ تا ۱۹: بخش «تبری نامه از میرزا حسینعلی بها من کلام شهباز ازل جعفر ۳۵۳» .

۴۷. عزیه خانم نوری و همکاران، تنبیه النائمین. صص ۱۷۲، ۲۱۳ و ۲۱۴.

۴۸. رونوشت از زندگی‌نامه خودنوشت فاطمه خانم، مندرج در: میرزا مصطفی کاتب، جواب لوح جناب عباس افندی، نسخه مجموعه ویلیام میلر، صص ۵۸ و ۵۹.

۴۹. حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، فصل الکلام، ص ۶۵.

۵۰. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی، هشت‌بهشت، ص ۳۰۴.

۵۱. حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، فصل الکلام، صص ۶۵ تا ۶۸.

  1. شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، تاریخ جعفری، صص ۵۲ و ۵۴.
  2. [ناصر دولت‌آبادی] ، مقدمه نسخه چاپی تنبیه النائمین، صص ۲ و۳٫

۵۴. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی، هشت‌بهشت، ص ۳۰۸.

۵۵. ملا محمدجعفر نراقی، تذکره الغافلین، ص ۷۶.

  1. شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، تاریخ جعفری، صص ۴۸ تا ۵۰.

۵۷. حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، فصل الکلام، ص ۶۶.

۵۸. پیشین، ص ۶۶.

۵۹. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی، هشت‌بهشت، ص ۳۰۴.

۶۰. رونوشت از زندگی‌نامه خودنوشت فاطمه خانم، مندرج در: میرزا مصطفی کاتب، جواب لوح جناب عباس افندی، نسخه مجموعه ویلیام میلر، ص ۵۸.

۶۱. حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، فصل الکلام، ص ۶۷.

  1. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی، هشت‌بهشت، ص ۳۰۴.
  2. حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، فصل الکلام، ص ۶۷.

۶۴. پیشین، ص ۶۷، روایت بهائیان درباره خودکشی سید اسماعیل زواره‌ای (به‌سال ۱۲۷۵ ق.) آن است که «از مشاهده احوال و آثار مبارکه، حالت عشق و جذبه به او دست داد» و عاقبت «به کنار دجله، عقب تکیه بکتاش رفته، در آن موقع که مردم ذهاب و ایاب می‌کردند، روی به بیت ابهی نشسته، حلقوم خویش را با تیغ برید و خون در داخل دجله ریخت…» (نک.: اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج ۴، صص ۱۹۱ و ۱۹۲)

۶۵. سید مهدی ۱۰ جی، رساله، ص ۳۶.

۶۶. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج ۵، ص ۵.

۶۷ او، میرزا نصرالله تفرشی (برادر همسر صبح ازل) بود. (نک.: میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی، هشت‌بهشت، ص ۳۰۶)

۶۸. حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، فصل الکلام، صص ۶۷ و ۶۸.

۶۹. آن زن، بدر جهان خانم بود. (حاشیه بر ترجمه‌ی تاریخ باب از زبان روسی، ص ۱۱۷) و بعدها مادر همسران میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی شد. (نک.: عطیه روحی، شجره‌نامه نوادگان صبح ازل)

۷۰. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج ۵، ص ۲۰۷.

۷۱. رونوشت از زندگی‌نامه خودنوشت فاطمه خانم، مندرج در: میرزا مصطفی کاتب، جواب لوح جناب عباس افندی، نسخه مجموعه ویلیام میلر، ص ۵۸. به روایت بهائیان، این زن از ازلیان بود و مورد نفرت بهاءالله قرار داشت (اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، ج ۳، صص ۲۳۴ و ۲۳۵) و در شمار حامیان بزرگ صبح ازل بشمار می‌رفت. (اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ۵، ص ۴۹۵)

  1. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ۵، ص ۱۶۳٫
  2. سید مهدی دهجی، رساله، صص ۲۸۶ و ۲۸۷.

۷۴. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ۵، صص ۱۶۳ تا ۱۶۷.

۷۵. پیشین، ج ۵، صاص ۲۰۴، ۲۰۶ و ۲۰۷٫

۷۶. به‌عنوان نمونه، نیک.: حاج میرزا جانی کاشانی، نقطه الکاف، مقدمه ادوارد براون، صص یب تا یو.

۷۷. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار ار آثار خصوصی، ۵، ص ۱۰۶.

۷۸. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ۴، ص ۱۸۱.

۷۹. شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، تاریخ جعفری، ص ۶۱.

۸۰. پیشین، ص ۶۱.

۸۱. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ۵، ص ۹.

  1. پیشین، ج ۵، صص ۱۰ تا ۱۶.
  2. عباس افندی در رساله‌ای که درباره پیشگامان آئین بهائی نگاشته، میرزا مصطفی را «از جمله نفوس طیبه طاهره» و «از قدمای احبا الله» یاد کرده و خلاصه‌ای از کوشش‌های او در رواج تعالیم بهاءالله را آورده‌است. ( [عباس عبدالبهاء]، تذکره الوفاء فی ترجمه حیاه قدماء الأحباء، صص ۲۲۷ تا ۲۳۰)

۸۴. میرزا حیدر علی اسکویی، تاریخ نفوس مهمه‌ای که در آذربایجان در یوم ظهور پیدا شده‌اند، ص ۳۱.

۸۵. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ۶، ص ۶۵۰.

۸۶. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی، هشت‌بهشت، ص ۳۰۸.

۸۷. پیشین، ص ۲۸۲٫

۸۸. حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، فصل الکلام، ص ۶۷.

۸۹. عزیه خانم نوری و همکاران، تنبیه النائمین، ص ۱۷۹.

۹۰. پیشین، ص ۱۷۲٫

۹۱. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق توماج ۴، صص ۱۷۴ تا ۱۷۶.

  1. پیشین، ص ۱۷۴.
  2. پیشین، صص ۱۷۷ تا ۱۸۰.

۹۴. پیشین، صص ۱۹۴ و ۱۹۵.

۹۵. پیشین، ص ۱۹۵.

۹۶. پیشین، صص ۲۴۶ و ۲۴۷.

۹۷. پیشین، ج ۵، ص ۱۶۴ ، پاورقی.

۹۸. پیشین، ۵، ص ۱۶۸.

۹۹. پیشین، ج ۱، ص ۱۵۱.

  1. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، ج ۴، صص ۱۷ و ۱۸.

۱۰۱. میرزا حسینعلی بهاءالله، اقتدارات، ص ۱۱٫

  1. پیشین، ص ۱۲٫
  2. میرزا حسینعلی بهاءالله، اشراقات و چند لوح دیگر، ص ۷.

۱۰۴. نک.: پانوشت شماره ۳۵.

۱۰۵. اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق کما ج ۵، ص ۱۶۳٫

۱۰۶. پیشین، ۵، ص ۹.

۱۰۷. میرزا حسینعلی بهاءالله، اشراقات و چند لوح دیگر، صص ۱۵ و ۱۶.

۱۰۸. همانگونه که گذشت، در این ترجمه برخی حاشیه‌ها از شیخ مهدی بحرالعلوم کرمانی و برخی نیز از شخصی بی‌امضا است.

۱۰۹. این نسخه بدون نام است و نام یادشده در بالا را مصحح کتاب تنبیه النائمین بر آن نگاشته‌است.

 

کتابنامه

۱ اسکویی، میرزا حیدرعلی. تاریخ نفوس مهمه‌ای که در آذربایجان در یوم ظهور پیدا شده‌اند. نسخه خطی.

۲ اشراق خاوری، عبدالحمید. مائده آسمانی. بی‌جا.، مؤسسه‌ی ملی مطبوعات امری، ج ۵ (بی‌تا.) ، ج ۸ (۱۲۹ بدیع).

۳ بهاءالله، میرزا حسینعلی. اشراقات و چند لوح دیگر. بی‌جا.، بی­نا. (چاپ سنگی) ، بی‌تا.

۴­­­­­­­­­­ ——-. اقتدارات، بی­جا.، بی­نا. (چاپ سنگی) ، بی‌تا.

۵ حاشیه بر ترجمه‌ی تاریخ باب از زبان روسی. نسخه خطی، کتابخانه دانشگاه پرینستون، مجموعه ویلیام میلر، ش ۲۶۱.

۶ دولت‌آبادی، حاج میرزا هادی، فصل الکلام. نسخه خطی.

۷ [دولت‌آبادی، ناصر] ، مقدمه نسخه چاپی تنبیه النائمین، مندرج در: عزیه خانم. تنبیه النائمین. بی‌جا. [تهران] ، بی نا. [چاپ ازلیان] ، بی‌تا.

۸ دهجی، سیدمهدی. رساله. نسخه خطی، کتابخانه دانشگاه کیمبریج، مجموعه ادوارد براون، ش F.57 (9)

۹ ربانی، شوقی داد توقیعات مبارکه (لوح قرن احباء شرق: نوروز ۱۰۱ بدیع) . بی‌جا.، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ۱۲۳ بدیع.

۱۰ روحی، عطیه. شجره‌نامه نوادگان صبح ازل. بی‌جا.، بی نا. [چاپ ازلیان] بی‌تا.

۱۱ سرلتی، سیدمهدی. وصیت‌نامه. نسخه خطی.

۱۲ شریف کاشانی، شیخ محمدمهدی. تاریخ جعفری. نسخه خطی.

۱۳ [عبدالبهاء، عباس] ، تذکره الوفا فی ترجمه قدماء الأحباء. حیفا. المطبعه العباسیه، ۱۳۴۳ ق.

۱۴ فاضل مازندرانی، اسدالله. اسرار الآثار خصوصی. بی‌جا.، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ج ۱ (۱۲۴ بدیع) ، ج (۱۲۸ بدیع)، ج ۴ و ۵ (۱۲۹ بدیع) .

۱۵ ——. تاریخ ظهور الحق. ج ۴، ۵، ۶ و ۷ (نسخه‌ی خطی) ، ج ۳ (بی‌جا.، بی نا. [چاپ بهائیان] ، بی‌تا) ، ج ۸، بی‌جا.، مؤسسه ملی مطبوعات امری، بخش نخست (۱۳۱ بدیع) .

۱۶ قزوینی، محمد. یادداشت‌های قزوینی. کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۶۳٫

۱۷ کاتب، میرزا مصطفی. جواب لوح جناب عباس افندی. نسخه خطی، کتابخانه دانشگاه پرینستون، مجموعه ویلیام میلر، ش ۲۲۶.

۱۸ کاشانی، حاجی میرزا جانی. نقطه الکاف. به کوشش ادوارد براون، لیدن مطبعه بریل، ۱۳۲۸ ق.

۱۹ کرمانی، میرزا آقاخان؛ روحی، شیخ احمد. هشت‌بهشت. بی‌جا.، بی نا. [چاپ بابیان] . بی‌تا.

۲۰ گلپایگانی، میرزا ابوالفضل؛ گلپایگانی، سید مهدی. کشف الغطا عن حیل الأعداء. تاشکند، بی نا.، بی‌تا.

۲۱ متولی باشی قمی، میرزا محمدحسین. جواب جناب متولی باشی قمی به آمیرزا موسی، نسخه خطی، کتابخانه دانشگاه کیمبریج، مجموعه اسناد ادوارد براون، ضمن کتابچه F.25.

۲۲ مرآتی نوری، بدیعه. وقایع راستین تاکر نور. بی‌جا. [نسخه تایپی] ، بی‌تا.

۲۳ نبوی رضوی، سید مقداد. دولت‌آبادی، هادی. دانشنامه جهان اسلام، ج ۱۸، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۲٫

۲۴ ——. دیباچه‌ای بر تنبیه النائمین. مندرج در: عزیه خانم نوری و همکاران، تنبیه النائمین. به کوشش سید مقداد نبوی رضوی، تهران، نشر نگاه معاصر، ۱۳۹۴.

۲۵ ——. رویکرد اعتقادی حاج شیخ هادی نجم‌آبادی در پاسخ به بهائیان. فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ش ۵۳ و ۵۴، بهار و تابستان ۱۳۸۹.

۲۶ نراقی، ملا محمدجعفر. تذکره الغافلین. نسخه خطی، کتابخانه دانشگاه کیمبریج، مجموعه ادوارد براون، ش. F.63 (9)

۲۷ ——-. گلزار قدسی. نسخه خطی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۱۰۷۷۹٫

۲۸ نوری، عزیه خانم. تنبیه النائمین. به کوشش سید مقداد نبوی رضوی، تهران، نشر نگاه معاصر، ۱۳۹۴.

۲۹ [نویسنده ناشناخته] ، تاریخ امر. نسخه خطی.

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please