بهائیتی که ادیان الهی را به تبعیض و خود را پیام آور تساوی زن و مرد معرفی می کند، علاوه بر محرومیت زن ها از تصدی ارکان رهبری خود، امکان نبوت و اِنباء از غیبت را نیز از زن ها، به دلیل پستی و ضعف ایشان رد کرده است. این در حالیست که طبق تعریف یهودیت از نبوت، این مقام به مردها اختصاص نداشته و در اسلام، نبوت انبائی مشترک میان زن و مرد است.
بهائیتی که شعار تساوی زن و مرد سر می دهد، زن ها را به دلیل پستی جایگاه و ضعف، نه تنها آنان را لایق مقام نبوت و انباء از غیب نمی داند، بلکه از تصدی ارکان رهبری بهائی نیز زن ها را محروم کرده است.
پیشوایان فرقه بهائی در تبلیغات خود، با سر دادن شعار تساوی همه جانبه زنان و مردان سعادت بشر را در گرو تساوی زن و مرد معرفی کردند: «تعليم دهم حضرت بهاءالله، وحدت رجال و نساء است… ممكن نيست سعادت عالم انسانی كامل گردد مگر به مساوات كامله زنان و مردان.»(۱) از این رو خود را پرچم دار تساوی خواهی میان زن و مرد و ادیان الهی را به تبعیض جنسیتی متهم می کنند.
پیشوایان بهائی همچنین در توصیه به مبلّغین این فرقه تأکید کرده اند که موضوع تساوی زن و مرد، بهترین فرصت تبلیغی برای این فرقه است؛ چنان که ولی امر بهائیت گفته است: «بهائیان سراسر عالم فرصت آن را دارند كه به جهان اطراف خود نشان دهند كه آنان به شيوه جديدی در روابط دو جنس رسيدهاند… اگر موقعيت زنان در تعاليم بهائی به درستی نشان داده شود، مطمئناً توجه بيشتری را جلب میكند.»(۲)
البته هرچند بهائیت برخلاف شعار توخالی تساوی زن و مرد در فرقه خود، زن ها را از مدیریت دو رکن رهبری خود یعنی مقام ولایت امر و نهاد بیت العدل محروم کرده(۳)، لیکن فراتر از آن، در تفکر و باور پیشوایان بهائی، اساساً جنس زن پست تر از مرد دانسته شده است.
چنان که در خصوص علت اختصاص مقام نبوت به مردها، عبدالبهاء پاسخ داده است: «سؤال خانمی بحضور مبارک عرض شد که گفته بود تا حال از جانب خدا زنی مبعوث نشده و همه مظاهر الاهیّه رجال بودهاند. فرمودند: هرچند نساء با رجال در استعداد و قواء شریکند ولی شبههای نیست که رجال اقدمند و اقوی حتّی در حیوانات مانند کبوتران و گنجشگان و طاووسان و امثال آنان هم این امتیاز مشهود.»(۴)
از این رو، در پاسخ به بهائیتی که ادیان الهی را به تبعیض میان جنس زن و مرد متهم می کند، بد نیست تا بحث امکان نبوت زن ها در تفکر ادیان الهیِ اسلام و یهود و مقایسه آن با دیدگاه بهائیت به زن در این خصوص را مورد بررسی قرار دهیم:
در متون مقدس یهودیت، پیامبری اختصاص به مردان نداشته و نبوت زنان نیز پذیرفته شده است. تنخ (مجموعه كتب مقدس يهود)، بانوانی که به مقام نبوت رسیدند را به عنوان «نبیّه» به جامعه معرفی کرده است. البته در تورات به همسران پیامبران هم «نبیه» اطلاق می شد. چنان که انبيای مرد اسرائيل «پدر» نامیده می شدند و پيامبران زن نيز «مادر اسرائيل» خوانده شدند.(۵)
در تفکر دین مبین اسلام، زن ها نیز همانند مردها می توانند به مقام «نبوت انبائی» برسند و این جایگاه اختصاص به مردها نداشته است. نبوت انبائی به معنای ارتباط با فرشته وحی و دریافت و خبر دادن از معارف و اطلاعات وحیانی همانند اطلاع از حوادث جهان و خلایق و آینده آنها، برای انسانها است.(۶) اما «نبوت تشریعی»، به معنای آوردن شریعتی خاص و تبلیغ آن که متضمن مقام اجرایی رسالت (از جمله: همراهی، مواجهه و تماس با مردم، رهبری جنگ و صلح، دریافت مسائل مالی و توزیع اموال و تنظیم کار جامعه) می باشد، خداوند آن را به مردها اختصاص داده است.(۷)
بررسی همین مورد به تنهایی، از عوام فریبی بهائیت در مسئله تساوی زن و مرد و دیدگاه باطنی این فرقه نسبت به جایگاه زن ها پرده بر می دارد. در واقع شعار پوچ تساوی زن و مرد در بهائیت، در راستای همان بهره کشی جسمی و جنسی از زن ها توسط نظام غرب است که توسط پیشوایان این فرقه، به شکل آموزه ای شبه دینی در آمده است.
پینوشت:
۱- ر.ک: عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری، ۱۲۷ بدیع، ج ۲، ص ۱۵۰٫
۲- برگرفته از مرقومه ولی امرالله، ۷ جون ۱۹۳۱ م، خطاب به یکی از محافل روحانی ملّی.
۳- اختصاص مقام ولایت امر به مردها: عباس افندی، الواح وصایا، محفل ملّی بهائیان پاکستان: مطبعهی استرلینگ گاردن رود، نوامبر ۱۹۶۰، ص ۱۲-۱۱؛ اختصاص بیت العدل به مردها: عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، نسخهی الکترونیکی، ج ۱، شماره ۳۸، ص ۷۷٫
۴- احمد زرقانی، بدائع الآثار، نسخهی الکترونیکی، ج ۱، ص ۱۵۳٫
۵- ر.ک: مجموعه كتب مقدس يهود یعنی تورات، نبویم(انبیا) و کتوبیم(نوشته ها) به اختصار «تَنَخ» ناميده می شود؛ اشعیا ۸: ۳؛ جيمز هاكس، قاموس كتاب مقدس، تهران: اساطير، ۱۳۷۷، ص ۸۷۳؛ دوم پادشاهان ۶: ۲۱؛ ۱۳: ۱۴؛ محمود رامیار، بخشی از نبوت اسرائیلی و مسیحی، بیجا، بیچا، ۱۳۵۲ش، ص ۱۰۲٫
۶- جوادی آملی، عبدالله، زن در آئینه جلال و جمال، چاپ ۱۹، قم: اسراء، ۱۳۸۸، ص ۱۶۷- ۱۶۸
۷-. ر.ک: جوادی آملی، همان؛ «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ… [یوسف/۱۰۹]؛ و ما نفرستادیم پیش از تو، جز مردانی از اهل آبادیها که به آنها وحی میکردیم.»