کد خبر:7327
پ
patern
بهائیت در ایران

کینه توزی و دیگر ستیزی، آنچه عبدالبها برای پیروانش به ارمغان آورد

در فیلمی که به سفارش نهاد رهبری بهائیت بیت العدل به مناسبت سالمرگ عبدالبهاء ساخته شد، این پیشوای بهائیت به عنوان الگو و سرمشق عالمیان معرفی شد. اما با نگاهی گذرا به زندگی این پیشوای بهائی در می یابیم که او در زمینه دیگرستیزی نسبت به پیروان ادیان و کینه توزی نسبت به ملت ها […]

در فیلمی که به سفارش نهاد رهبری بهائیت بیت العدل به مناسبت سالمرگ عبدالبهاء ساخته شد، این پیشوای بهائیت به عنوان الگو و سرمشق عالمیان معرفی شد. اما با نگاهی گذرا به زندگی این پیشوای بهائی در می یابیم که او در زمینه دیگرستیزی نسبت به پیروان ادیان و کینه توزی نسبت به ملت ها می تواند سرمشق خوبی برای بشریت باشد.

 

به عقیده ما هم عبدالبهاء باید الگو و سرمشق عالمیان قرار گیرد، اما از جهت همان ضرب المثل که گوید: ادب از که آموختی: از بی ادبان!

با سفارش نهاد رهبری بهائیت بیت العدل، به مناسبت صدمین سالمرگ عبدالبهاء (دومین پیشوای بهائی) فیلمی با نام «سرمشق عالمیان» ساخته و منتشر شد. در این فیلم: «به نقل خاطرات برخی از افراد که زندگی شان در مسیر مشارکت در بهبود اجتماع به واسطۀ تعامل با حضرت عبدالبهاء متحول شده، جایگاه منحصر به فرد حضرت ایشان را به عنوان پناهگاه و مأمنی برای بشریت به تصویر می‌کشد. این فیلم همچنین برخی از اصول جهانی را که در گفتار و عمل حضرت عبدالبهاء تجسم می‌یافت مرور می‌کند؛ اصولی که هدایت کننده یک جنبش جهانی، متشکل از افراد، جوامع و مؤسساتی است که در خدمت به بشریت از ایشان الگو می‌گیرند.«(۱)

اما سؤالی که پیش می آید اینست که عبدالبهاء در چه چیزی برای عالمیان می توانست سرمشق باشد؟! با نگاهی گذرا به زندگی این پیشوای بهائی در می یابیم که او در زمینه دیگرستیزی نسبت به پیروان ادیان و کینه توزی نسبت به ملّت ها می تواند سرمشق خوبی برای بشریت باشد؛ چنان که در ادامه، به گوشه ای از زوایای این دو می پردازیم:

اول: عبدالبهاء می تواند سرمشق خوبی برای دگرستیزی نسبت به پیروان ادیان دیگر باشد. او که در ظاهر شعار نوع دوستی سر می داد و هیچ گاه پیروان ادیان دیگر را از توهین هایش بی نصیب نمیگذاشت. چنان که یهودیان را به میمون تشبیه (۲) و مسیحیان را خرافه پرست و بیشعور معرفی می کرد.(۳) او همچنین جانشین و مروج مسلک کسی بود که مسلمانان و خصوصاً شیعیان را با تعابیری همچون «شیعه شنیعه» و «پست‌ترین حزب و امّت» یاد کرده است!(۴)

در مسلک عبدالبهاء، علمای بزرگوار اسلام: افعی، بدکیش، بیگانه، عقرب، گرگان خونخوار، دزدان راه، راهزن، جاهل تر از حیوانات، درندگان خون آشام، بی مبالات و بی باک خطاب می شوند.(۵) و به طور کلی تمام مخالفین دین ساختگی اش با هر عقیده ای؛ زنازاده و راهی پست ترین جایگاه جهنم دانسته شده اند.(۶)

دوم: عبدالبهاء می تواند سرمشق خوبی برای کینه توزی نسبت به ملت ها باشد. او که در ظاهر شعار نوع دوستی سر می داد، پیوسته ملت ها را آماج توهین هایش می ساخت.

چنان که در توصیف سیاه پوستان آفریقا، آنان را به حیوانان وحشی، بی عقل و به دور از تمدن تشبیه کرد،(۷) هرکجا می خواست مصداق بی‌شعور و نفهم را معرفی نماید، از آفریقایی ها مایه می گذاشت(۸) و خلقت آفریقایی ها را به صورت گاوهای شبیه انسان معرفی می کرد.(۹) عبدالبهاء مرید کسی بود که ترک زبان ها را وحشی و آدم خوار معرفی کرد.(۱۰) خود نیز ترک ها را لایق جواب تمسخرآمیز و ساکت کننده می‌دانست.(۱۱) این سرمشق عالمیان، ایرانی ها را شرور و از گرفتاری هایی که برایشان پیش آمد، ابراز خشنودی می کرد.(۱۲) مرید کسی بود که مردم سوریه را نحس و به دور از رحمت الهی می خواند.(۱۳) مردم اروپا را به گاو تشبیه کرده (۱۴) و شهروندان پاریس را همچون کرم های لاشه خوار می دانست(۱۵) و… .

آری؛ ما هم قبول داریم که عبدالبهاء باید الگو و سرمشق عالمیان قرار گیرد اما از جهت همان ضرب المثل که گوید: ادب از که آموختی: از بی ادبان!

پی‌نوشت:

۱- به نقل از رسانه های تشکیلات بهائیت.

۲- ر.ک: خلیل شهیدی، خاطرات خلیل، نسخه خطی، ص ۱۲۳٫

۳- ترجمه، Tablets of Abdu’l-Baha، (به نقل از کانال‌های تبلیغی بهائیت)، ج ۲، ص ۲۹۵٫

۴- ر.ک: حسینعلی نوری، اشراقات (الواح مبارکه حضرت بهاءالله جلّ ذکره الأعلی شامل اشراقات و چند لوح دیگر، خط نستعلیق، افست از از چاپ سنگی، بی‌تا، ص ۱۶۲-۱۶۱ و ۲۷۹٫

۵- اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع، ج ۵، ص ۱۹۴٫

۶- اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع، ج ۴، ص ۳۵۵٫

۷- عباس افندی، مکاتیب، مصر: کردستان العلمیه، ۱۹۱۰ م، ج ۱، ص ۳۳۱٫

۸- عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری، ۱۲۷ بدیع، ج ۲، ص ۲۳۷-۲۳۴٫

۹- همان، ج ۳، ص ۴۸٫

۱۰- فاضل مازندرانی، اسرالآثار خصوصی، بی جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۴ بدیع، ج ۲، ص ۱۵۴٫

۱۱- همان، ج ۳، ص ۴۲ و ۴۳٫

۱۲- مجله آهنگ بدیع، سال چهارم، ۱۳۲۸، شماره‌ی ۵٫

۱۳- فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بی جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع، ج ۵، ص ۲۰۰٫

۱۴- محمود زرقانی، بدایع الآثار، نسخه الکترونیکی، ج ۲، ص ۲۴٫

۱۵- همان، ج ۲، ص ۱۴۹٫

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please