شیخ احمد احسایی را با قرائت خاصش از مبانی دینی میشناسیم او که با قرائت غلط و غلو در موضوعات مختلف موجب پیدایش بابیت و بعدها بهائیت شد این آدم بارها مورد تکفیر علما قرار گرفت و در مباحث با علما دین نتوانست اعتقادات خود را اثبات نماید اما همین اعتقادات باطل موجب شد فرق ضاله ایجاد و در بین جامعه اسلامی هر چند اندک نفوذی برای خود دست و پا نمایند. مطلب ذیل به بررسی غلو شیخ احمد در مورد معصومین میپردازد.
در عبارات شیخ احمد احسایی، معصومین (ع) علت فاعلی جهان آفرینش دانسته شده و خلق و روزی بندگان به ایشان نسبت داده شده است. اما اگر مراد او آن است که خلق و روزی به ائمه (ع) تفویض شده مصداق غلو و ناسازگار با دلایل عقلی و نقلی توحید است و اگر مرادش این بوده که معصومین (ع) با اراده خداوند این امور را انجام میدهند، اشکالی ندارد.
شیخ احمد احسایی به عنوان پیشوای مسلک شیخیه بر این باور بود که معصومین (علیهم السلام) در آفرینش نقش دارند. بر طبق این باور، خدای تعالی هنگامی که معصومین (علیهم السلام) را خلق کرد، به آنان اجازه آفرینش موجودات دیگر را افاضه کرد.(۱)
بر این اساس شیخ احسایی حضرات معصومین (علیهم السلام) را باب خدا به سوی خلق و بازوان آفرینش می دانست. او بر این باور بود که به سبب اینکه خداوند معصومین (علیهم السلام) را پیش از مخلوقات و از اشعه انوارشان خلق را آفرید، ائمه سبب و علّت فاعلی خلقت اند و جایگاه مشیت و اراده خداوند را دارند.
او همچنین، معصومین (علیهم السلام) را علت مادی نیز می دانست که تمام آفریدگان از شعاع نور آن ها هستند و آن شعاع به نور ایشان قائم به نحو قیام صدوری است. بعلاوه معصومین (علیهم السلام) را علت صوری و غائی خلقت می دانست؛ چرا که خدای سبحان، خلق را برای آن ها آفرید و بازگشت و حساب خلایق را با معصومین (علیهم السلام) می دانست.(۲)
شیخ احسایی با استناد به قول حضرت مهدی (علیه السلام) که فرمود: «نحن صنائع الله و الخلق بعد صنائع لنا (۳)؛ ما اثر صُنع خدا هستیم و در مرحله بعد، مردم به برکت ما موجود گشته اند.» سبقت ائمه (علیهم السلام) بر موجودات را سبقت حقیقی دانسته و بدین سبب به علت فاعلی ایشان قائل شد.
او حتی پا را فراتر نهاده و نوشته است: «بندگان خدا در مقام فرمانبرداری بندگان معصومین (علیهم السلام) هستند.»(۴) و حتی در توجیه آن نوشته است: «چون ممکن نیست خداوند به ذات مقدسش خوانده شود و همچنین کسی نمی تواند خدا را به خطاب دعا، ذکر و عبادت بخواند، به دلیل عدم امکان ارتباط حادث با قدیم، پس متعین است که خداوند به اسمای حُسنی که محمد و آل محمد می باشند، خوانده شود. در نتیجه عبادت منحصر می شود در حق ایشان؛ چرا که تسبیح و تقدیس، تحمید و تکبیر و تهلیل و خضوع و خشوع، رکوع و سجود و جمیع عبادات و طاعات همه اسماءاند و معانی همه آن ها همین ذوات مقدس و حقایق الهی اند که خداوند ذوات ایشان (صلوات الله علیهم) را خلق فرمود از برای خود و خلائق را آفرید از برای ایشان.»(۵)
اما همان گونه که از ظاهر عبارات شیخ احسایی بر می آید، جملات فوق مصادیق غلو در مقام معصومین (علیهم السلام) و کفر می باشد. لذا اگر مراد احسایی این است که امور خلقت و روزی رساندن و… به ائمه (علیهم السلام) تفویض شده است و خداوند هیچ نقشی ندارد، در این صورت با دلایل عقلی توحید و همچنین آیاتی از قرآن کریم که خلقت و… را به خداوند نسبت دادهاند، تنافی دارد.(۶)
مگر اینکه با ارفاق بگوییم مراد احسایی آن بوده که معصومین (علیهم السلام) با ارادهی خداوند، خلق میکنند و روزی میدهند، در این صورت با آیات و احادیثی که برخی از امور آفرینش را به غیر خداوند نسبت می دهند، تنافی ندارد و اشکالی بر او نیست.(۷)
پینوشت:
۱- محمدعلی فیضی، حضرت نقطه اولی، لانگنهاین آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری، ۱۹۸۷ م، ص ۳۱٫
۲- شیخ احمد احسائی، شرح الزیاره الجامعه الکبیره، بی جا: مکتبه العذراء، بی نا، ج ۴، ص ۶۸، ج ۱، ص ۲۰۳، ج ۳، ص ۴۷٫
۳- محمد بن الحسن طوسى، کتاب الغیبة للحجة، قم: دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق،
ص ۲۸۵٫
۴-شیخ احمد احسائی، شرح الزیاره الجامعه الکبیره، بی جا: مکتبه العذراء، بی نا، ج ۱، صص ۲۲۴ و ۸۷؛ ج ۴، صص ۲۱۸ و ۶۸٫
۵- همان، ج ۱، ص ۳۶۲٫
۶- مثل آیه ۳۴ سوره مبارکه يونس که خلقت مخلوقات را به خداوند نسبت داده است و مثل آیه ۳۸ سوره نور که روزی رساندن به مخلوقات را به خداوند نسبت داده است.
۷- مثل آیات و احادیثی که آمدن باران، قبض روح انسان ها و غیره را به فرشتگان الهی نسبت داده است: سوره مبارکه سجده، آیه ۱۱٫