جنگ جهانی اول و فجایع انسانی آن، موجب برگزاری کنفرانسها و اجتماعات بینالمللی متعدد بهمنظور سامان دادن به بحرانها و جلوگیری از جنگ بین ملتها شد. در همان زمان، طی کنفرانس صلح پاریس، «جامعه ملل» (از ۲۸ سپتامبر ۱۹۳۴ تا ۲۳ فوریه ۱۹۳۵) با هدف ایجاد ثبات میان کشورها در «ژنو» پایهگذاری گردید. اما قدرتهای جهانی آن زمان، نظیر ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، آلمان و ژاپن حضور و نفوذ گستردهای در «جامعه ملل» داشتند و تصمیمگیریها و مدیریت اصلی این سازمان را تحت الشعاع قرار میدادند. از طرفی عدم عضویت کشورهای مستعمره -که نیمی از جمعیت دنیا را شامل میشدند- در این مجمع، باعث شد، عملاً نتیجه سازندهای در پی نداشته و جنگ جهانی دوم با وجود «جامعه ملل» به بدترین شکل ممکن، بهوقوع پیوست و این سازمان نتوانست، کاری برای ممانعت از آن انجام دهد.
اصطلاح «ملل متحد»، نخستین بار از سوی «فرانکلین روزولت»، رئیسجمهور وقت آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم، برای اشاره به «متفقین» بهکار برده شد. نخستین کاربرد رسمی آن در بیانیه اول ژانویه ۱۹۴۲ ملل متحد بود که متفقین از مفاد منشور «آتلانتیک»، پشتیبانی و اعلام کردند از صلح جداگانه با نیروهای «محور» خودداری خواهند کرد. اندیشه ایجاد «سازمان ملل متحد» در کنفرانسهای مسکو، قاهره و تهران در سال ۱۹۴۳ بهطور دقیقتر بررسی شد. از اوت تا اکتبر ۱۹۴۴ نمایندگان آمریکا، شوروی، بریتانیا، فرانسه و جمهوری خلق چین در کنفرانس «دامبارتن اوکس» در (واشینگتن دی. سی) روی برنامههای تشکیل سازمان ملل کار کردند. بیشتر بحثهای این کنفرانس در مورد نقش اعضای سازمان و شرایط دعوت از آنها بود. سپس در آوریل ۱۹۴۵ در کنفرانس «سانفرانسیسکو»، تکلیف حق «وتو» برای پنج عضو شورای امنیت تعیین شد. در پایان در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ «منشور ملل متحد» به امضای ۵۰ کشور رسید و سازمان ملل متحد، رسماً تشکیل شد.[۱]
این تنها پوستهای از سیر ایجاد «سازمان ملل» و هدف از تشکیل آن است. در لایههای درونی و پشت پرده، مناسبات زیادی وجود دارد که فقط با کنار هم قرار دادن دقیق حوادث تاریخی، میتوان برخی را روشن کرد. در مورد ارتباط «بهائیت» و «سازمان ملل» هم نکات بسیاری وجود دارد؛ بهعنوان نمونه بد نیست، بدانیم چند سال پیش از ایجاد جامعه ملل، شوقی افندی سومین سرکرده بهائیت، دفتر بینالمللی بهائی را در شهر «ژنو»، تأسیس کرده بود، اما با شکست طرح «جامعه ملل» همزمان با تأسیس «سازمان ملل»، بهائیت با اینکه هیچ کشوری از آن خود ندارد و فقط فرقهای تشکیلاتی است، اقدام به ورود به این سازمان بینالمللی نمود. بعد از سه سال نفوذ و شرکت در انواع نشستهای بینالمللی، محفل ملی آمریکا و بعد از آن جامعه بینالمللی بهائی، تحت عنوان سازمانی مردمنهاد در سازمان ملل، ثبت و دارای نماینده ارشد میشود.[۲]
بهطور کلی، فعالیتهای «محفل آمریکا» برای سازماندهی تشکیلات بهائی و همسو کردن آن با اهداف سیاسی خود، برنامهای چند ساله بود. حتی روحیه ماکسول، همسر آمریکایی شوقی افندی نیز در اینباره گفته است: «در حالی که ایران مهد پیدایش کیش جدید در قرن ۱۹ بود، آمریکای شمالی هم مهد نظم اداری امر بود که زمینهساز جامعه مشترکالمنافع جهانی جدید (بهائی) خواهد شد.»[۳] میتوان گفت، ورود بهائیت به سازمان ملل هم، یکی از ثمرات این اقدامات و در پی منافع مشترک این تشکیلات و آمریکا بود.
به هر حال، این امر موجب شد، از آن به بعد بهائیان که از مرکز اصلی فرقه، واقع در فلسطین اشغالی دستور میگیرند، با پذیرفتن نقشهای متعدد جهانی و نفوذ به زیرمجموعههای مختلف سازمان ملل همچون کمیسیون اقتصادی – اجتماعی، سازمان بهداشت جهانی، سازمان محیط زیست ملل متحد، سازمان صندوق رفاه زنان ملل متحد، یونیسف، سازمان مهاجرت و… نمایندگان خود را در نشستها و رویدادهای مختلف بینالمللی به مأموریت بفرستند. ضمن اینکه طرف مشورت بخشهای مختلف این سازمان واقع شده و بهبهانه فعالیتهای بینالمللی، به تبلیغ و گسترش بهائیت در کشورها و مناطق مختلف جهان میپردازند.
خود بهائیت هم به گستردهشدن دایره عملیاتی تشکیلاتش پس از ایجاد سازمان ملل این طور اذعان میدارد: «با پیدایش سازمان ملل متحد، میدان وسیعتر و مؤثرتری نصیب امر الهی [بهائیت] شد تا بتواند در آن نفوذ معنوی خویش را در حیات جامعه انسانی بهکار برد… در سال ۱۹۴۷ به تشویق حضرت شوقی افندی، محفل ملی بهائیان آمریکا و کانادا سندی را بهعنوان اعلامیه بهائی، درباره تعهدات و حقوق انسان، تسلیم سازمان بینالمللی نمودند… یک سال بعد، هشت محفل ملی که در آن وقت وجود داشت، توانستند از دو اثر سازمان ملل متحد، اعتبارنامهای برای جامعه بینالمللی بهائی (The Bahai International Community) بهعنوان یک سازمان غیردولتی بینالمللی دریافت کنند… جامعه بینالمللی بهائی از بدایت دریافت اعتبارنامهاش از سازمان ملل متحد، با حرارت در امور و شئون آن سازمان بهکار پرداخت. از اقدامات جامعه بینالمللی بهائی که مشمول تحسین فراوان شد، یکی، برنامهای بود که توسط شبکه گسترده محافل بهائی اجرا میشد و افکار عمومی را به نفع سازمان ملل متحد مجهز میساخت و از انجمنهای ملی ملل متحد (Nations United associations) که در سراسر جهان در تلاش بودند، شدید حمایت میکرد. در سال ۱۹۷۰ جامعه بهائی در شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد (ECOSOC) به مقام عضو مشاور ارتقا یافت. سپس در سال ۱۹۷۴، رسماً عضو وابسته برنامه محیط زیست ملل متحد (UNEP) و در سال ۱۹۷۶ عضو مشاور یونیسف (UNICEF)، صندوق کودکان سازمان ملل متحد گردید. تجربه و نفوذ جامعه بهائی در این سالها افزایش یافت… .»[۴]
تمام این اقدامات و مشارکتها به این دلیل است که مرکز اصلی فرقه در شهر «حیفا» با تدوین عملکرد تشکیلات بهائیت در تلاش است تا از طریق ایجاد زیرمجموعههای ملی سازمان ملل در مناطق مختلف جهان و با محوریت طرحهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبلیغ را در کشورهای هدف اجرا و بهمحض موفقیت هر طرح، تکیه بر اقدامات تجربی تبلیغ آن را با حمایت مالی صندوقهایش در سایر کشورها نیز به اجرا درآورد.
وقتی بهائیان از طریق برنامههایی که با پوشش سازمان ملل ایجاد میکنند. به مناطق مختلف میروند و بهطور مثال در روستاهای کشورهای گوناگون پایگاه خود را برپا میکنند، مطابق با سیاست پرسنلی تعریفشده در سازمان ملل میتوانند به برخی قوانین و چارچوبهای کشور هدف، مقید نباشند و آزادانه عمل کنند. چراکه «سازمان ملل و آژانسهای آن در کشورهای عملیات، مصونیت حقوقی دارند و تمام امور کاری و استخدامی و روزهای تعطیل و طرحهای پرسنلی و بیمه سلامت و عمر، حقوق و هزینهکردها، شرایط گوناگون حرفهای ایشان در چارچوب قوانین سازمان ملل و مقررات مربوط اداره میشوند. چنین استقلالی به آژانسهای سازمان ملل امکان میدهد سیاستهای منابع انسانی خود را عملی سازد. اگرچه با قوانین کشور میزبان یا کشور عضو سازمان ملل مغایرت داشته باشد.»[۵]
اینجاست که میدانی وسیع و اثرگذار روبهروی تشکیلات بهائیت گسترده میشود تا بتوانند به قول خودشان، نفوذ معنوی خویش را در حیات جامعه انسانی بهکار برند. بهطور مثال، در روستاهای مختلف بهنام طرحهای بهداشت و درمان، کلاسهای آموزشی اطفال برگزار میکنند و بدون ایجاد محفل و تشکیلات رسمی روح افکار بهائی را در اذهان پرورش میدهند.
از طرفی، اگرچه تلاش بر این است که در عرصه نظام بینالمللی، سازمان ملل متحد را دارای موجودیتی مستقل نشان دهند، اما کشورهای قدرتمند جهانی همواره با استفاده از نفوذ و قدرت خود، این سازمان را در جهت اهداف و منافعشان مورد بهرهبرداری قرار دادهاند. با این حال، «در نظام جهانی، نقش ساختاری سازمانهای بینالمللی و بهویژه سازمان ملل متحد، در زمینه هنجارسازی بینالمللی و تأثیرگذاری بر سیاستهای خارجی، نقش بیبدیلی محسوب میشود. بهطوری که دولتها با وجود دیدگاهها و اشکال متفاوت حاکمیت تلاش دارند، رفتار خود را منطبق با هنجارها و قوانین و مقررات سازمان ملل متحد نشان دهند.»[۶]
این نهادها و به ویژه کارگزاریهای تخصصی سازمان ملل نقش و جایگاه قابل توجهی در فضای بینالمللی و تعاملات میان کشورها دارند؛ از این مهمتر اینکه مورد توجه ویژه افکار عمومی بوده و رسانههای ارتباط جمعی دنیا اخبار مربوط به فعالیتهای آنها را با جدیت دنبال میکنند. «در این راستا سازمان ملل متحد بهعنوان ابزار اصلی دیپلماسی چندجانبه از نقش و اهمیت ویژهای برخوردار است. تحولات بینالمللی و جهانی نیز نقش سازمان ملل را بیش از پیش جلوهگر کرده بهگونهای که در پویشها، تحولات، تصمیمات و فرآیندها نقش این سازمان بهعنوان یکی از عناصر اصلی حکمرانی جهانی مورد نظر قرار میگیرد. با توجه به تأثیرگذاری سازمان ملل متحد بر هنجارهای بینالمللی، کشورها تلاش دارند، ارزشهای مطلوبشان را در این سازمان نهادینه کنند و با بهرهگیری از مکانیسمهای اجماعساز، هزینههای مترتب بر سیاستگذاریهای خود را در سطوح گوناگون کاهش دهند.»[۷]
با وجود اهمیت و تأثیر قابل توجه سازمان ملل متحد، در امور بینالمللی، بهدلیل اثرگذاری کشورهای مخالف با سیاستگذاریهای ایران و نفوذ بالای تشکیلات بهائی در سازمان ملل، تعاملات جهانی متأثر از این سازمان با جمهوری اسلامی ایران با چالشهای گوناگونی همراه شده است.
یکی از شیوههای متداول بهائیت برای سنگاندازی مسائل ایران در امور بینالمللی مظلومنمایی است. مثلاً بعد از صدور هر حکمی در ایران که باب میل بهائیت نباشد، بدون در نظر گرفتن قوانین با جرم مرتکبشده، بیانیهای حقوق بشری صادر میکنند. در حالی که قانونشکنی و انجام اعمال حساسیتزای مورد برخورد دستگاههای نظارتی از مواردی است که تشکیلات بهصورتی برنامهریزیشده برای آن نقشه کشیده و با احاطه کامل بر اعضا، بهائیان ملزم به اقدام در این زمینه هستند.
شاید عجیب بهنظر برسد، اما در واقع هیئتهای مختلف نظارت و صیانت، روند زندگی اشخاص بهائی را کنترل کرده و اطلاعات مربوط به آن را به مرکز اصلی فرقه منتقل میکنند. سازمانهای صیانتی و حراستی بهائیت با کسب خبر و جمعآوری اطلاعات از بهائیان کشورهای مختلف و افراد غیربهائی که با بهائیان مرتبط هستند، سعی در حفظ یکپارچگی جامعه بهائی و خطدهی آن دارند. در این میان یکی از وظایف بهائیان، ایجاد خوراک خبری و مظلومنمایی فرقه جهت نیل به مقاصد بعدی تعریف شده است. البته این تنها یک ایده و نظریه درباره فرقه بهائیت نیست، ایجاد مظلومیت، سبک زندگی این تشکیلات است. طوری که سران بهائی به آن توصیه کرده و حتی آن را لازمه نوعیگذار تاریخی بهائیت در هر منطقه میدانند. اینکه رشد بهائیت در هر منطقه نیاز به مظلومنمایی دارد، توسط شوقی افندی تعیین شده و جزء یکی از مراحل هفتگانه است؛ مراحلی که نهایتاً پس از گذر از مجهولیت و مظلومیت انفصال استقلال و رسمیت، به استقرار سلطنت بهائی را ختم میشود و رویای اصلی بهائیان است.
در هر حال نکته اینجاست که این مظلومنماییهای برنامهریزیشده بهدلیل ساختار خاص سازمان ملل و نفوذ بهائیت در آن، جو نامناسبی علیه کشورمان ایجاد کرده و بعضاً ثمرات آسیبزایی مثل صدور قطعنامه علیه ایران و تحریمات علمی، پزشکی و… را به همراه دارد. در همین راستا و نتیجه همین مظلومنماییها بود که شورای آتلانتیک در سال ۲۰۱۸م، آرای قضایی مبنی بر تغییر دیدگاههای اجتماعی و استقرایی در مورد بهائیان صادر کرد.
در واقع، تبلیغ و فریب مردم فقیر یا کسانی که به کمکهای بینالمللی نیاز دارند، یک روی حضور بهائیت در سازمان ملل است. طرف دیگر ماجرا، لابیهایی است که نفوذ بیش از حد این فرقه در این سازمان موجب آن شده است. از همان زمان که سرکردههای فرقه، قدرت گرفتن کشورهایی چون آمریکا را مشاهده کردند. کوشیدند، به عمالی پرسود برای چنین کشورهای سلطهگری تبدیل شوند. کنترل مستقیم فرقه، توسط رژیم صهیونیستی هم در این زمینه مؤثر بوده است. به هر حال این کشورها از ابتدا در حال دشمنی با جمهوری اسلامی ایران بودهاند و ترفندهای بهائیت برای مظلومنمایی و پروپاگاندای رسانهای در راستای تحریم ایران و منفعت آنهاست.
[۱]. ویکی پدیا.
[۲]. نشریه بهائیشناسی، شماره ۱۳ بهار ۱۳۹۹، ص ۱۶۷.
[۳]. ماکسول، روحیه. ۲۵ سال قیمومیت، انجمن نشر بهائی، ۱۹۴۸، ص ۹.
[۴]. مرکز جهانی بهائی، قرن انوار، مترجم فتح اعظم، هوشمند، صص ۹۸-۹۷.
[۵]. ویکیپدیا.
[۶]. پوراحمدی، حسین و حسین معتمدیامین، «جایگاه سازمان ملل متحد در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه رهیافتهای سیاسی و بینالمللی، سال پنجم، شماره ۳۸، تابستان ۱۳۹۳.
[۷]. همان.