ساواک به عنوان نهاد مأمور به حفظ امنیت کشور بهدنبال جلوگیری از درگیری بهائیان و ایرانیان بود و تبلیغات نیز از اقدامهای تنشزای بهائیت بود که حساسیت ساواک را در پی داشت. ساواک طی بخشنامههای متعددی در طول این سالها اعلام کرد، بهائیان نباید تبلیغ علنی داشته باشند تا زمینههای تنش در جامعه بهوجود نیاید.
«تبلیغ» مهمترین رکن ایدئولوژی بهائیت و اصلیترین تکلیف توده بهائی معرفی میشد. لذا آنها بیشترین تلاش خود را مصروف تبلیغ میکردند. بر این اساس از مهمترین اقدامهای ساواک در مدیریت بهائیت نظارت بر تبلیغات آنها بود.
طی بخشنامههایی به کلیه ساواکها اعلام گردیده است که از هرگونه فعالیت تبلیغاتی بهائیان و همچنین از برخورد احتمالی مسلمانان و بهائیان از طریق مراجع انتظامی جلوگیری به عمل آورند.
ساواک نمیگفت که بهائیان تبلیغ نکنند؛ آنها بیشتر بر تبلیغات علنی که در نقاط مختلف به درگیری میانجامید، حساسیت داشتند.
بعضی سیاستمداران پهلوی – بهایی نیز معتقد بودند تا زمان رسمیت یافتن بهائیت آنها باید با چراغ خاموش حرکت کنند.
«نظر به این که اخیراً فعالیت بهائیان در سراسر کشور افزایش یافته، بدین جهت امکان دارد، برخوردهایی بین آنان و مسلمانان متعصب صورت گرفته و روحانیون ناراحت در ایام سوگواری ماههای محرم و صفر از این موضوع بهرهبرداری نمایند. بدینلحاظ خواهشمند است، دستور فرمایید با تدابیر لازم به منظور جلوگیری از هرگونه برخوردهای احتمالی با همکاری مراجع انتظامی نسبت به جلوگیری از تبلیغات بهائیان و جلوگیری از تحریک و تبلیغ آن عده از وعاظ که احتمالاً اظهارات آنها علیه بهائیان منجر به تشنج گردد اقدام و نتیجه را به موقع اعلام نمایند.»[۱]
در سندی دیگر ساواک مینویسد:
«نسبت به شناسایی چاپخانههایی که نشریههای بهائی را طبع و توزیع مینمایند اقدام مقتضی معمول و نتیجه را سریعاً اعلام نمایند.»[۲]
ساواک این رویه را پوششی برای حفظ امنیت بهائیان هم قرار داده بود و میخواست از تبلیغات علیه بهائیت نیز جلوگیری کند. لذا مدعی بود، نه اجازه تبلیغ به بهائیت را میدهد و نه اجازه تبلیغ علیه آن را. نظر ساواک این بود که انتشار این قبیل مطالب تحریکآمیز باعث تشنج و تحریک فرقه مزبور میگردد. ساواک میخواست سیاستهای پهلوی را در خفا و پوشیده اجرا سازد.
«اخيراً مدیر روزنامه رستاخیز عدل فاطمیزاده مقالهای را جهت درج در روزنامه به چاپخانه کوشش داده که مقاله فوق تحت عنوان خاتمیت و علیه فرقه بهائی بوده است. بههمین جهت از چاپ و تکثیر آن ممانعت گردید.
ضمناً فاطمیزاده اظهار مینمود که سازمان مرجان این مقاله را فرستاده و جراید سایر شهرستانها از جمله روزنامه سایبان چاپ رشت در شماره ۱۳۵۲ دوم مردادماه درج نمودهاند. با توجه به اینکه انتشار این قبیل مطالب تحریکآمیز باعث تشنج و تحریک فرقه مزبور میگردد… نظریه آن اداره کل را در زمینه چاپ این گونه مطالب و مقالات اعلام دارند. رئیس ساواک استان خراسان – شیخان.»[۳]
درباره دستور ساواک برای جلوگیری از توزیع کتابها و نشریههای بهائی، اسناد متعددی وجود دارد که یک نمونه آن درباره نشریه یک دیانت جهانی است:
«اخیراً نشریهای تحت عنوان یک دیانت جهانی که از فرقه ضاله بهائیان مطالبی نوشته است (به) وسیله پست برای بهائیان ارسال شده است. پیرو این خبر رهبر عملیات (یکشنبه) دستور میدهد تا از توزیع و انتشار نشریه مزبور تا حد امکان جلوگیری کنند؛ در عین حال از ریاست اداره سوم (معاونت امنیت داخلی ساواک) نیز میخواهد نظریه آن اداره کل را در مورد توزیع آن ابلاغ نمایند.»[۴]
با وجود این بهائیان برای نشر و توزیع نشریههای تبلیغی خود مورد حمایت حکومت بودند. در این دوران نه تنها نشریهها و کتابهای تبلیغی بهائیت بهطور منظم و به اندازه مورد نیاز منتشر میشد، آنها حتی از چاپخانههای سلطنتی برای این منظور بهره میبردند. گاهی هم که در سیاستهای تو در توی ساواک گرفتار میآمدند، از طریق نفوذ در دربار و بهخصوص شخص عبدالکریم آبادی موضوع را حل و فصل میکردند.
«مدت دو ماه است از طرف سازمان امنیت تهران چاپ مجله اخبار امری بهائیان توقیف شده و این امر باعث ناراحتی کلیه بهائیان گردیده است تا اینکه آقای دکتر ایادی دکتر مخصوص شاهنشاه جریان را به عرض اعلی حضرت رسانده که سازمان از پخش مجله بهائیان جلوگیری و مانع گسترش دین بهائی هستند که در نتیجه شاهنشاه اجازه چاپ مجله «اخبار امری» و «آهنگ بدیع» را صادر فرمودهاند.»[۵]
منابع و کارشناسان ساواک که خطرهای فرهنگی و سیاسی بهائیت را میدیدند درباره استخدام اعضای این سازمان در دستگاههای دولتی هشدار میدادند. هر چند که مانند مورد بالا و بسیاری از موارد دیگر مقامهای دولتی بیتوجه بودند و رویه دیگری داشتند.
گزارشگر ساواک ضمن برشمردن اسامی دانشجویان بهائی که دوره دوساله دانشسرای راهنمایی را گذرانیدهاند، چنین هشدار میدهد:
«افراد نام برده بالا از بهائیان شناختهشده و فعال هستند، بهطوری که در عرض سال تحصیلی گذشته حتی در کلاس درس هم از تبلیغ دستبردار نبودند تا حدی که دانشسرا ناچار شد از آنها تعهد مبنی بر عدم تبلیغ اخذ نماید.
اگر نامبردگان به استخدام آموزش و پروش درآیند در هر جا که به تدریس بپردازند، آزادانه اذهان اطفال کشور عزیز را آلوده به مرام باطل و نادرست خود خواهند کرد و این خطری است که فرزندان این آب و خاک را تهدید میکند.»[۶]
بعضی از مسئولان ساواک در بررسی امنیتی بهائیت نگاه انفعالی به آن داشتند؛ یعنی به بهائیت تنها بهعنوان پدیدهای مینگریستند که میتواند اسباب تحریک روحانیون و مردمان متعصب مذهبی شود. سند زیر که امضای سرلشگر پاکروان (از طرف)، رئیس وقت ساواک را دارد، از این جمله است:
«قرار است کنفرانس سالانه بهائیان در اردیبهشتماه سال ۱۳۴۲در لندن تشکیل گردد. بهائیان ایران در نظر دارند در حدود ۶ هزار نفر در این کنفرانس شرکت کنند و تا کنون حدود ۲ هزار نفر از آنها گذرنامه دریافت نمودهاند و بقیه نیز مشغول فعالیت میباشند.
بهنظر این سازمان شرکت عده مذکور از نظر خروج ارز از کشور و سوء انعکاس آن در نظر روحانیون و مردمان متعصب مذهبی ابداً صلاح نمیباشند و مصلحت ایجاب مینماید که از اعطای گذرنامه و همچنین خروج آن از کشور جلوگیری نمایند.»[۷]
لذا در جمع بندی باید گفت سیاست رسمی ساواک تبلیغ و حرکت چراغ خاموش بهائیت برای فعالیت بوده است و عملا خیلی مشکلی با فعالیت این تشکیلات نداشته اند، هر چند در بدنه ساواک حساسیتهایی نسبت به آنها وجود داشته است.
منبع: حمیدرضا اسماعیلی، سازمان سیاسی بهائیت، ۱۴۰۱، صص۴۴۳- ۴۴۶
[۱]. از ۳۲۱ به ساواک سمنان، خیلی محرمانه، ۱/۳/۱۳۴۷ (آ.ا.م.م.و.پ.س)
[۲]. از اداره کل سوم ساواک به ریاست ساواک کرمانشاه، اختلافات مسلمانان و بهائیان، ۱۶۰۶۶/۳۲۱، تاریخ ۱۷/۱/۱۳۴۷ (آ.ا.م.م.و.پ.س)
[۳]. از ساواک استان خراسان به مدیریت کل ادراه سوم، ش ۱۳۴۴۵، ه ۲، تاریخ ۲/۷/۱۳۵۲ (آ.ا.م.م.و.پ.س)
[۴]. از ۹ه به ۳۴۱، ش ۱۳۵۷۳/۹ه، تاریخ ۲۶/۱۲/۱۳۵۱، (آ.ا.م.م.و.پ.س)
[۵]. از ۶/ق به ۵ه، ش ۱۶/۳۷۱/ق، ۱۶/۴/۱۳۴۵، سری (آ.ا.م.م.و.پ.س)
[۶]. از ۹ه به ۳۴۱، ش ۱۳۲۵۳/۹ه، ۲/۶/۱۳۵۲(آ.ا.م.م.و.پ.س)
[۷]. از ساواک به وزارت کشور، ۱۳۸۲۷/س۱۵، ۱/۱۱/۱۳۴۱ (آ.ا.م.م.و.پ.س)
ارتباط با ما: [email protected]