تشکیلات بهائیت از بدو تأسیس در ایران با مجموعهای از چالشآفرینیها همراه بودهاست؛ از غائلههای بابیگری در عصر قاجار تا آتش زدن خانههای شیعیان و کوچاندن آنها از روستاهای بهائینشین در عصر پهلوی که به زعمشان انتقام زمان قاجار را در عصر پهلوی گرفتند.
نفوذ گسترده بهائیت در ساختار حکومت پهلوی، بهخصوص پهلوی دوم و جسارت و گستاخی آنها تا حدی فزونی یافت که برابر گزارش «ساواک»، یکی از مسئولان بهائیت شیراز ادعا میکند: «به یمن وجود ایادی حضرت امرا… جناب هویدا، مساجد مسلمانان را تبدیل به کاهدان خواهیم کرد.»![۱]
سخن از بهائیت به عنوان یک «فرقه ضاله» یا «مضله»، رویکردی تقلیلگرایانه به یک تشکیلات ساختیافته حکومتگراست. ماهیت بنیادین تشکیلات بهائیت، رسیدن به «قدرت» در ابعاد تامه آن اعم از سرزمین واحد، مردم واحد، ساختار واحد و قانون اساسی واحد است. و این نوشتار میکوشد مبتنی بر اسناد بهائیت و متکی بر سخنان سران بهائی، اهداف اصلی بهائیت را از پس فعالیتهای خود یعنی از «جامعهسازی تا رؤیای حکومت» به بحث بنشیند.
آنچه در ادامه می خوانید
تاریخچه و ساختار بهائیت در یک نگاه
«میرزا حسینعلی نوری»(متولد ۱۲۳۳ه.ق) معروف به «بهاءا…»، حدود ۱۳ سال پس از مرگ «علیمحمد شیرازی»(باب)، ادعای موعود و مقام «من یظهرها…» کرد. وی در سال ۱۸۶۸م، بههمراه پیروانش به «عکا» در فلسطین، فرستاده شد و در سال۱۸۹۲م در ۷۵سالگی در آنجا درگذشت. فرزندش، «میرزاعباس نوری» مشهور به «عباس افندی» و «عبدالبهاء»(۱۲۶۰-۱۳۴۰ه.ق) جانشین پدر شد. او نیز در سال۱۹۲۱م درگذشت و در کنار قبر باب، واقع در کوه «کِرمِل»، در فلسطین دفن شد.
«شوقی افندی»، نوه دختری عباس افندی، جانشین وی گردید و در سال ۱۹۰۸م، به همراه خانواده به شهر «حیفا» سفر کرد. سپس در دانشگاه «بیروت» و بعد از آن در دانشگاه «آکسفورد» انگلستان به تحصیل پرداخت. مهمترین تحولات بهائیت از جمله طرح مهاجرت بهائیان به مناطق مختلف جهان، گسترش تشکیلاتی و سازمانی بهائیت و تأسیس هیئت بینالمللی بهائی یا « بیتالعدل»، از اقدامات او بود.
مرگ شوقی افندی، اختلاف بر سر جانشینی و انشعابات را رقم زد. «روحیّه ماکْسوِل»، همسر شوقی افندی و تعدادی از گروه منتخب شوقی افندی، ملقب به «ایادیان امرا…»، اکثریت بهائیان را به خود جلب کرده، «بیتالعدل» را تأسیس کردند و رهبری بهائیت را برعهده گرفتند. این گروه که به «بهائیان بیتالعدلی» مشهورند، مقام ولیِّامری را برای همیشه کنار گذاشتند.
در مقابل، «چارْلز میسُن ریمی»، ادعای جانشینی شوقی و ولیّامرا… بودن کرد و گروهی را با نام «بهائیان ارتدوکس» پدید آورد. پیروان وی معتقدند هر تشکیلاتی اعم از ایادیان امرا… یا سازمان بیتالعدل باید تحت نظارت ولایت امر بهائیان باشد و بدون آن مشروعیت ندارد؛ ازاینرو، تشکیلات ایادیان امرا… و بیتالعدل را مشروع نمیدانند. میسن ریمی، «جوئل مارانجلا» را به عنوان ولیِّامر سوم بهائیان و جانشین خود انتخاب کرد و مارانجلا نیز در سال ۲۰۰۶م، «نصرتا… بهرهمند» را به عنوان ولیامر چهارم بهائیان تعیین نمود.
البته مسئله انشعاب در بهائیت، از مرگ بهاءا… آغاز گردید ولی در زمان شوقی افندی به اوج رسید. از جمله این انشعابات عبارتند از: بهائیان موحد(معتقدین غَصن اکبر)، بهائیان آزاد(پیروان «زیمر هِرمان»)، بهائیان اصلاحطلب(طرفداران «روت وایت» و «میرزا احمدسهراب»)، بهائیان تحت رهبری میثاق(طرفداران ولی امری «جوزف پیه» و «نیل چیس»)، بهائیان ارتدوکس(معتقدین ولی امر زنده) و پیروان بیتالعدل (اکثریت بهائیان).[۲]
تشکیلات اصلی بهائیت، «بیتالعدل» نام دارد که در سال ۱۹۶۳م تأسیس و اولین انتخابات آن برگزار شد. مرکز و ساختمانهای پیرامون این تشکیلات در کوه «کرمل»(واقع در حیفا) قرار دارد. این مرکز از ۹ نفر تشکیل شده که همه آنها باید مرد باشند و هر پنج سال یکبار، از سوی محافل ملی بهائیان جهان انتخاب شده و مرجع همه امور بهائیان به شمار میآید. به گفته «عبدالحمید اشراق خاوری»، پژوهشگر و نویسنده بهائی، «آنچه در بیتالعدل تصویب شود، «حق و مرادالله» بوده و مخالفت با قوانین بیتالعدل، مظهر نفاق و رویگردانی از درگاه الهی است». [۳]
در هر شهر یا روستایی که تعداد بهائیان، حداقل ۹ نفر باشند، آنها موظفند محفل روحانی محلی تشکیل دهند. محافل محلی، زیرمجموعه محفل ملی هستند و نمایندگان این محافل، اعضای محفل روحانی ملی را انتخاب میکنند. محافل ملی، رابط جامعه بهائی هر کشور با بیتالعدل و اجراکننده سیاستها و اهداف بیتالعدل هستند. انتخاب اعضای بیتالعدل، از دیگر وظایف محافل ملی است. اعضای محافل روحانی ملی و محلی نیز هر دو سال یکبار انتخاب میشوند.
قدرتهای سلطه و بهائیت
بررسی اسناد تاریخی و منابع موجود، سرنخهای بسیاری از ایفای نقش حمایتی و هدایتی برخی دول و مراکز قدرت در رشد و گسترش بهائیت به دست میدهد. در این میان، روسیه تزاری، انگلیس، امریکا و رژیمصهیونیستی، برجستهتر از دیگر کشورها نقشآفرین بودهاند.
پناهندگی حسینعلی بهاء به سفارت روس در واقعه سوءقصد نافرجام سران فرقه بابی به «ناصرالدینشاه قاجار» و حمایت قاطعانه سفیر از وی، با تفاوت اندکی در تاریخ ثبت شدهاست. «میرزا حیدر علی اصفهانی» بهائی در کتاب «بهجتالصدور» در این زمینه مینویسد: «و القائم بامرالله [بهاء] را گرفتند و حبس کردند و به قدر یک کرور، اموال و املاک و عمارتش را بردند و غارت نمودند و در ظاهر چون دولت بهیه روس حمایت آن قائم بامرالله که ملقب به بهاءالله است، نمود نتوانستند شهید نمایند به دارالاسلام بغداد نفی نمودند.» و بدین جهت است که در الواح متعددی از زبان سران بهائی، دعاهایی در حق «امپراتور روس» ذکر شدهاست.
دولت انگلیس هم از پیشوایان این فرقه حمایتهایی داشتهاست. به عنوان نمونه، زمانی که حسینعلی بهاء در تبعید عراق بهسر میبرد، کنسول دولت انگلیس در بغداد (کلنل «سر آرنولد باروز کمبال»)، طی نامهای به وی پیشنهاد میدهد تابعیت دولت انگلیس را قبول نموده و تحت حمایت آن دولت درآید. او همچنین متعهد میشود هرگاه حسینعلی بهاء مایل به ارسال پیامی به ملکه ویکتوریای انگلستان باشد، در مخابره آن به لندن اقدام خواهد نمود اما حمایت دولت انگلیس از فرزند و جانشین او (عبدالبهاء) بسیار گستردهتر است؛ چراکه عبدالبهاء بعد از تضعیف و فروپاشی امپراتوری روسیه تزاری، به جانب دولت انگلیس متمایل گردید و در زمان جنگ جهانی اول که دولت انگلیس با امپراتوری عثمانی وارد جنگ شد، به دلیل حمایت بهائیان از سربازان انگلیسی، «جمال پاشا» (پادشاه عثمانی) تصمیم به نابودی عبدالبهاء میگیرد. به همین دلیل، وزیر امور خارجه دولت انگلیس به ژنرال «النبی» که فرماندهی نیروهای این کشور را به عهده داشت، برای حفظ جان عبدالبهاء دستور اکید صادر مینماید.
پس از پایان جنگ جهانی اول، عبدالبهاء از تصرف فلسطین به دست دولت انگلیس خشنود گردیده و طی لوحی از آن دولت اینگونه ستایش میکند: «خداوند! امپراتور بزرگ جورج پنجم انگلیس را با توفیقات رحمانیت یاری فرما و سایه گسترده آن را بر این سرزمین جلیل افزون فرما به یاری و حفاظت و حمایتت که تو مقتدر و متعالی و عزیز و کریم هستی.»[۴] و به تبع این ستایش، دولتمردان انگلیسی به عبدالبهاء لقب «سِر» [۵] و نشان «نایتهود»[۶] دادند که بزرگترین نشان خدمتگزاری به دولت انگلیس است.
عبدالبهاء، پیشوای دوم این فرقه که از تشکیل رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین تا حدودی اطلاع یافته بود، در اظهارنظری ورود صهیونیستها به فلسطین و تأسیس رژیم صهیونیستی را ـجلوهگر شدن سلطنت داوودی» و «حشمت سلیمانی» خوانده، بیان میدارد: «عنقریب قوم یهود به اراضی مقدس مراجعت میکند و عزت قدیمه جلوهگر میشود. به حسب ظاهر به ارض مقدس رجوع نموده [و] عزیز میشود. بهطوری عزیز میشود که مغبوط او و محسود اعداء میگردد. این امر و اراده الهی است و هیچ چیزی مانع آن نمیشود. سلطنت داوودی و حشمت سلیمانی، جلوهگر میشود [و] این اراضی غبطه عالم میشود.»[۷]
شوقی ربانی، پیشوای سوم این فرقه نیز چنین میگوید: «مصداق وعده الهی به ابناء خلیل و ورّاث کلیم ظاهر و باهر و دولت اسرائیل در ارض اقدس مستقر و به روابط متین با مرکز بینالمللی جامعه بهائی مرتبط و به استقلال و اصالت آیین الهی مقر و معترف [گردید].»[۸]
مقامات رژیم صهیونیستی نیز نگاه متقابلی داشته و آنگونه که در «اخبار امری» بهائیت درج گردیدهاست: «بهطوری که ملاحظه میشود، امر مبارک که مقامات کشور جدید اسرائیل همواره نسبت به آن ابراز دوستی و محبت میکردند، حال در نظر آنها بیش از پیش کسب اعتبار و اهمیت نموده و آن را به منزله یک عقیده و دیانت عمومی میشناسند.» و به اذعان «لروی آیواس»، منشی کل شورای بینالمللی بهائی در نامهای به تاریخ سوم مه ۱۹۵۴: «تشرّف رئیسجمهور دولت اسرائیل به حضور حضرت ولیّ امرالله و زیارت اعتاب مقدسه حضرت اعلی و حضرت عبدالبهاء و حدائق حول مقام اعلی روز دوشنبه ۲۶ آوریل ۱۹۵۴ (میلادی) برای عالم بهائی، روز تاریخی به شمار میرود.» در این زمینه، ملاقات نمایندگان بهائی با نخستوزیر رژیم غاصب نیز قابل ذکر است. «در این ملاقات، نمایندگان بهائی مراتب امتنان جامعه بهائی را نسبت به رویه محبتآمیز رؤسای حکومت جدیدالتّأسیس اسرائیل و احترامی که نسبت به امر بهائی رعایت میدارند، بیان نمودند.»[۹]
ارتباط و پیوند میان بهائیت و امریکا، به سفر عبدالبهاء به غرب بازمیگردد و مهمترین محافل بهائیت و پراهمیتترین نشستها و تعاملاتشان با نهادهای بینالمللی، از مسیر امریکا صورت گرفتهاست. برابر ادعای بهائیان، زماني كه عباس افندي وارد نيويورك شد، «تئودور روزولت، رئيسجمهور فقيد امريكا، مقدمش را گرامي داشت و محضرش را مغتنم دانست و با آن حضرت مصاحبه نمود.»[۱۰] روحیه ماکسول، همسر شوقی افندی نیز میگوید: «امریکا مأمن عواطف لطیفه هیکل میثاق و ملجأ و امید قلب مطهر و مرکز وعود و برکات الهیه گردید و أحبای اِمریک نه فقط مجریان فرمان تبلیغی عباس افندی شدند، بلکه به افتخار اجرای الواح وصایای وی نیز مأمور و مفتخر گردیدند و بانی اصلی نظم جنینی حضرت بهاءا… گشتند و به مشعلداران مدنیت جهان، مشتهر آمدند و به تدوین و تأسیس دستور جامعه بهائی، سرآمد اقران شدند.»[۱۱]
باورهای دگرستیزانه بهائیت
علی محمد شیرازی (باب) در باب۶ از واحد۶، ص١٩ کتاب «بیان»، حکم به نابودی و محو تمام کتابها غیر از بیان داده، اظهار میدارد: «حکم محو الکتب کلّها الّا ما انشئتُ او تنشی فی ذلک الامر»، بهمعنای: «حکم محو کردن تمام کتابها بهجز آنچه من نوشتهام یا درباره آن موضوع نوشته میشود.» همچنین در باب۵ از واحد۵، ص١۵ به اخذ اموال کسانی حکم میدهد که به این فرقه ایمان نمیآورند: «حکم أخذ اموال الّذین لایدینون بالبیان و حکم ردّه آنان إذا دخلوا فی الدّین: حکم گرفتن اموال کسانی که به دین بیان متدیّن نیستند». وی در باب١۶ از واحد ٧، ص٢ نیز اینچنین به کشتن غیر بابیان دستور میدهد: «إنّ الله قد فرض علی کلّ ملک یبعث فی دین البیان أن لایجعل أحداً علی أرضه ممن لم یدن بذلک الدّین: خداوند واجب کردهاست بر هر پادشاهی که در دین بیان مبعوث میگردد، اینکه هیچکس از کسانی را که به این دین وارد نمیشوند بر روی زمینش باقی نگذارد.» در توضیح آن نیز گفته شدهاست: «بر هر صاحب اقتداری ثابت بوده و هست من عند الله بر اینکه [باقی] نگذارد در أرض خود غیر مؤمن به بیان را، و در نزد ظهور من یظهره الله، غیر مؤمن به او را.»[۱۲]
وی آنگونه که در کتاب «مائدهآسمانی» (از مکتوبات بهائی) ذکر شده، تأکید دارد: «باید از معرضین[غیربهائیان] در کل شئون اعراض نماییم و در آنی مؤانست و مجالست را جایز ندانیم که قسم به خداکه انفس خبیثه انفس طیبه را میگدازد چنانکه نار حطب یابسه را و حر ثلج بارده را» و ادامه میدهد: «با نفوس معرض که اعراضشان ظاهر شده، معاشرت و تکلم و ملاقات جایز نه، هذا حکم قد نزل من سماء آمر قدیم».[۱۳] همچنین به نقل از او آمدهاست: «لعمرالله حزب شیعه از مشرکین از قلم اعلی در صحیفه حمرا مذکور و مسطور.»[۱۴]
در آثار بهائیان، علمای شیعه و ایران نسبت به دیگران، مبغوضترند. در این آثار بهکرات از « علمای متعصّب و مرتجع و بسيار فاسد مذهبی»[۱۵]، «دستگاه روحانيت شيعه در کشوری که قرنها پايگاه محکم تعصّبات جاهلانه اسلامی بود»[۱۶]، «قوم منحط» [۱۷]، «کشوری…که مردمش به داشتن تعصّب مفرط و جهل و غفلت و ظلم و ستم مشهور آفاقند»[۱۸] یاد شدهاست.
از «نظم اداری» تا «شبکه جاسوسی مدرن»
آحاد بهائیان تحت سیطره ساختار تشکیلاتی بهشدت منسجم و سلسلهمراتبی با عنوان «نظم اداری بهائی» قرار دارند. نظم اداری، کلیه اعضای بهائی را از تولد تا مرگ، تحت پوشش قرار داده و با تعریف محافل، مؤسسات، سیستمهای نظارتی، برنامهها و دورههای آموزشی، تشکیلات بهائی را تحت نام «نظم اداری بهائی» بر تمامی شئون زندگی جامعه بهائی حاکم کردهاست. این تشکیلات با تعریف سیستم نظارتی و حفاظتی که ابتدا «لجنه صیانت» نام داشت و سپس به «دوستان خانواده» تغییر عنوان داد، با هرگونه سرکشی یا خطا در سه سطح برخورد میکند، شامل: طرد اداری، طرد روحانی و سلب نسبت. افرادی که برخی دستورهای اداری را رعایت نمیکنند، طرد اداری شده و از برخی امتیازات و حقوق منع میشوند. طرد روحانی شامل افرادی است که از مبانی اعتقادی بهائیت پیروی نکرده و یا جدا میشوند. سلب نسبت نیز به منزله شدیدترین تنبیه تشکیلاتی، شامل کسانی است که نهتنها از بهائیت جدا شدهاند، بلکه بعد از جدایی نسبت به مبانی اعتقادی بهائیان توهین میکنند.[۱۹]
تشکیلات بیتالعدل، دارای مشاوران قارهای، محافل ملی در همه کشورها و محافل محلی و منطقهای در همه استانها، شهرها و روستاهایی است که دستکم ۹ نفر جمعیت بهائی دارد. محفل ملی ایران نیز «یاران ایران» نام دارد که تابع بیتالعدل است. همچنین برای سیطره بر آحاد بهائی، مؤسسات، هیئات و محافل متعددی را تعریف کردهاند، از جمله: «جوانان و نوجوانان»، «هنر و موسیقی»، «گلشن توحید»(ویژه کودکان)، «رضوان»(متوفیان)، «علمی آزاد»(دانشگاه)، «مشاغل»، «فنی حرفهای»، «ضیافت»، «حیات عائله» و «صیانت».
یکی از کارکردهای نظم اداری، با ویژگی کامل یک تشکیلات هرمی و سلولی، سرعت و فراگیری در ابلاغ فرمانهای بیتالعدل و اعلام نتیجه است. این ارتباط تشکیلاتی، بستر آمادهای برای تحقق اهداف جاسوسی به شمار میرود.
وقتی سخن از جاسوسی بهائیت میشود، صرفاً به معنای جاسوسی سنتی یا جمعآوری اطلاعات نیست. آنچه مفهوم جاسوسی را در بهائیت معنا میکند، «جاسوسی مدرن» است؛ به عبارتی، استقرار بیتالعدل در سرزمینهای اشغالی -و به اذعان کارشناسان امنیتی- مدیریت بیتالعدل توسط میز ایران در موساد، همچنین آحاد و تشکیلات بهائی در ایران، جملگی فرصت مغتنمی برای جاسوسی مدرن تلقی میشود.
یکی از پرکاربردترین روشهای جاسوسی مدرن، «جریانسازی» است. در این روش، بازوان اجرایی سرویسها در محیط یا کشور هدف، مجری بخشهایی از یک طرح و برنامه بزرگ میشوند. بهعنوان نمونه، قدرتهای سلطه با هدف اعمال فشار علیه ایران، پرونده ادعایی نقض حقوقبشر را در کنار دو پرونده ادعایی مهم(هستهای و تروریسم)، فعال کرده و برای به جریان انداختن این پرونده به عوامل داخلی نیاز داشتند. در این زمان، محفل ملی ایران با ابلاغ بیتالعدل، طرحی به نام «قیام حقوقی» را در ایران به اجرا گذاشت که در قالب آن، بهائیان موظف شدند در سطح گسترده، به جمعآوری و یا جعل سند در ارتباط با- بهاصطلاح- نقض حقوق بهائیان توسط حاکمیت بپردازند. در این اقدام، اسناد بسیاری جعل و یا جمعآوری و به بیتالعدل منتقل شد و آنها نیز در اختیار گزارشگران و سازمانهای مربوطه قرار گرفت. در عینحال، خود نیز از طریق نفوذهای بینالمللی، جو سنگینی علیه نظام اسلامی به راه انداختند.
در دورهای دیگر نیز با هدایت بیتالعدل و مشارکت «پرویز ثابتی»(از مدیران ارشد و بهائی ساواک)، طرحی به نام «روابط بینالملل»، با هدف نفوذ و تأثیرگذاری بهائیت بر اشخاص و نهادها صورتبندی شد. در قالب این طرح، تعدادی از بهائیان آموزش دیده و با دو هدف «نفوذ» و «تأثیرگذاری»، مأموریت یافتند مؤسسات مردمنهاد را در حوزههای حقوقبشر، زنان، کودکان، آسیبدیدگان اجتماعی و محیط زیست، راهاندازی و یا در آنها نفوذ کنند.[۲۰] نفوذ در ستاد حقوقبشر[۲۱]، اثرگذاری بر مقامات قضایی از طریق مظلومنمایی و برانگیختن احساسات آنها، ارتباطگیری با یکی از عناصر خاص وزارت خارجه، مراجعه به نامزدها در ایام انتخابات مجلس، بزرگنمایی جمعیت بهائیان و تطمیع آنها برای جمعآوری آرا در برابر اعلام حمایت علنی از بهائیت[۲۲] و راهاندازی یا نفوذ در مهدهای کودک، از دیگر اهداف این طرح بود.
در کنار طرحهای مذکور، طرح «تبلیغ انتحاری» نیز حائز اهمیت است. در این طرح، سران بهائیت مدعی شدند که «اگر تبلیغ امر، کشته ندهد تبلیغ نیست»! بر این اساس، مبلغان بهائی با مراجعه به مراکز حساس یا در میادین، بهصورت آشکار تبلیغ کرده و مشخصات و تلفن خود را نیز با هدف بازداشت به مراکز مورد رجوع، از جمله مراکز قضائی و امنیتی میدادند. پیشبینی تشکیلات بهائیت این بود که در قالب این طرح، جمعیتی چند هزار نفری از بهائیان توسط دستگاههای امنیتی بازداشت و این اقدام به واکنش جهانی و شکلگیری جو سنگین روانی علیه ایران منجر خواهدشد. خوشبختانه، با هوشیاری دستگاههای مسئول، این طرح بدون دستگیری با شکست مواجه گردید.
بنابراین، وقتی سخن از جاسوسی بهائیت میشود، صرفاً به معنای جاسوس بودن تکتک بهائیان با روش جمعآوری سنتی نیست، بلکه بدین معناست که آحاد بهائی با مدیریت تشکیلات بیتالعدل به عنوان بازوان اجرایی طرحهای دستگاههای اطلاعاتی، بهخصوص موساد، در زمینههای جاسوسی مدرن، از جمله جریانسازی عمل کرده و دانسته یا ندانسته در «شبکه جاسوسی مدرن»، نقش ایفا میکنند.
از «جامعهسازی» تا «تشکیل حکومت جهانی»
یکی از اصول غایی بهائی، برپایی «سلطنتالهیه» در «عصر ذهبی» است که لازمه آن، استقرار حکومت بهائی در مهد امرا… یعنی کشور ایران و در مرحله بعد، حکمفرمایی بهائی بر کل جهان با عنوان «نظم جهانی بدیع» میباشد. این باور محوری را نخستینبار شوقی افندی ابراز کرد و هفت مرحله به شرح ذیل برای آن برشمرد:
۱٫مجهولیت ۲. مظلومیت و مقهوریت ۳. انفصال شریعت الله از ادیان عتیقه ۴. استقلال دینالله و مساوات آن با سایر ادیان ۵.رسمیت آیین بهائی و شناسایی آن به عنوان دیانت رسمی کشور ۶. ظهور سلطه زمینیه امر الهی و ادغام سازمان کشوری با نظام بهائی ۷. در سطح بینالمللی، استقرار سلطنت جهانی، جلوه سیطره ظاهری و روحانی امر الهی و تأسیس صلح اعظم و آغاز عصر ذهبی دور بهائی.
بررسی آموزهها و دستورالعملهای موجود در متون بهائی نشان میدهد یکی از اهداف بنیادین این فرقه، تأسیس یک «حکومت ملی» با پوشش «جامعه بهائی» بهعنوان مقدمهای برای «حکومت جهانی» است که در گام نخست، بهویژه در ایران، بهعنوان سرزمین اصلی ظهور آن دنبال میشود. استراتژی بهائیان در این زمینه، بهرهگیری از «تقیه» است. هرچند بهائیت، تقیه را حرام اعلام کرده لیکن باید به این مهم توجه کرد که این ممنوعیت با هدف رسا و صریح ساختن اظهار تبلیغ در بهائیت بوده و شامل اهداف طولانیمدت آنها نمیشود. بهائیان سعی میکنند در مواجهه با موانع و مخالفتها، رویکردی نرم و انطباقی اتخاذ کنند تا اهداف بلندمدت خود را پنهان نگاه دارند. همانگونه که بهاء، تقیه را به «حکمت» تعبیر کرده[۲۳] و میگوید: «اگر انجام عمل دینی موجب برانگیختن خصومت و دشمنی شود، عمل به آن جایز نیست».[۲۴]
شوقی افندی در صفحه ۱۵۵ کتاب «پیامها به جهان بهائی» به مراحل این حکمرانی اشاره کرده، میگوید: «مرحلهای که در آن ایمان بهائیالله به عنوان دین دولتی توسط مقامات مدنی شناسایی خواهد شد، مشابه به آنچه مسیحیت در سالهای پس از مرگ امپراتور کنستانتین وارد آن شد. مرحلهای که باید بعداً به ظهور خود دولت بهائی بینجامد که در تمام امور مذهبی و مدنی، بهطور دقیق مطابق با قوانین و احکام کتاب اقدس، مقدسترین و کتاب مادر وحی بهائی عمل میکند. مرحلهای که در نهایت به تأسیس جامعه جهانی بهائی خواهد[انجامید].»
همچنین عبدالبهاء در کتاب «ارض طاء» اینچنین پیشگویی میکند: «عنقریب ملاحظه خواهد شد که دولت وطنی جمال مبارک در جمیع بسیط زمین، محترمترین حکومات خواهد گشت.» [۲۵]
شوقی افندی در صفحه ۴۳۷ کتاب «قرن بدیع» از مدل حکمرانی خود در ایران، پرده برداشته و از «حکومت مشروطه که در آن اصول و مآرب جمهوریت با شوکت و عظمت سلطنت مجتمع گردد»، یاد میکند.
در همین زمینه، بیتالعدل بهائی در پيام ١٥بهمن ۱۳۹۴، تمدن مادی و معنوی را مشروط به استقرار بهائیت دانسته و مینویسد: «بايد در ايران بكوشيد كه با استقرار بهائيت، تمدن مادي و معنوي را براي اين كشور به ارمغان آوريد».
گام دوم هدف سلطنت الهیه بهائی، پس از استقرار حکومتی ملی در مهد امرا… (ایران)، تأسیس حکومت جهانی بهائی با عنوان ایده «نظم جهانی بهائی یا نظم بدیع» است. شوقی افندی در صفحه ۳۲ کتاب «ظهور عدل الهی» مینویسد: «دوره مجهولیت منقضی شود و مرحله مظلومیت و مقهوریت سپری گردد و انفصال شریعت الهی از ادیان منسوخه عتیقه رخ گشاید و علم استقلال دین الهی بلند گردد و مساوات پیروان امر جمال اقدس ابهی با تابعان ادیان سائره که ممهد سبیل از برای رسمیت آیین الهی است، تصدیق و اعلام شود. و این رسمیت به مرور ایام به تأسیس سلطنت الهیه و احراز حقوق و اختیارات تامه مخصوصه مبدل گردد.»
وی همچنین در صفحه هفت کتاب «نظم جهانى حضرت بهاءا…»، پیشگویی حکومتگرایانهای از آینده بیتالعدل کرده، ابراز میدارد: «و چون دين بهائى در جمهور خلايق شرق و غرب نفوذ نمايد … آنوقت بيتالعدل اعظم به ذروه[سر کوه، قله] قدرت و سلطهٴ خود خواهد رسيد و به عنوان اعلیمقام ممالک متحّدهٴ بهائى، جميع حقوق و وظايف و مسئوليتهاى متعلق بهيک حکومتعلياى جهانى را بهعهده خواهد گرفت.»
برنامه های اجرایی تشکیلات بهائیت برای تحقق حکومت بهائی
تشکیلات بهائیت برای تحقق رؤیای حکمرانی جهانی، صرفاً در تولید ادبیات یا آرزومندی پیروان خود متوقف نمانده، بلکه طرحها و برنامههای ویژهای را تدوین و اجرایی کرده و آنها را در معرض آزمون و خطا قرار داده و همچنان در این مسیر حرکت میکند. بنیادیترین برنامه تشکیلات بهائیت ذیل عنوان «نقشه الهی» یا «ملکوتی» از سالهای گذشته شروع شده و در حال اجراست. این تشکیلات در گزارشی با عنوان «تسخیر معنوی جهان؛ مسئولیت ما در قبال نقشهها»، ضمن ترسیم وضعیتی که در آن قرار گرفتهاند، اهداف و برنامههای خود و تقسیمبندی فعالیتها در مناطق مختلف جهان را ارائه کردهاست. تشکیلات بهائیت در این گزارش، بهائیت را به سه دوره تقسیم کردهاست: دوره حواری و ظهور، دوره شکلگیری و انتقالی و دوره عصر ذهبی یا طلایی.
تشکیلات بهائیت، دوره دوم را دورهای میداند که باید از طریق پیادهسازی نقشهها و برنامهها، تسخیر معنوی جهان صورت گیرد تا در نهایت وارد عصر طلایی شوند که همان نویدبخش پیشگوییهای سران بهائی در جهت حکومت بهائیت بر جهان خواهدبود.
تشکیلات بیتالعدل در ۲۹ دسامبر ۱۹۱۵، پیامی به کنفرانس مشاورین قارهای صادر و ضمن تبیین وضعیت، اهتمام به اجرای نقشه های مذکور را مورد تأکید قرار دادهاست. در این پیام به «دستاوردهای چشمگیر نقشه»، «افزایش محدودههای اجرایی نقشه به ۵ هزار نقطه» در جهان و مطالعه کتاب اول توسط حداقل نیم میلیون نفر در جهان که به «پیشبرد قابل ملاحظه دخول افواج» (همان جذب به بهائیت) منتج شده، اشاره گردیدهاست.
بهائیت در قالب این نقشهها میکوشد از طریق اجرای برنامههایی کاملاً هدفمند، در گام نخست، پیروان(احباء) خود را از طریق انگیزهبخشی و آموزش، برای مواجهه با جامعهای که در آن زندگی میکنند آماده کند. این آمادگی، نه از جنس مصونیتبخشی صرف و تدافعی بلکه از جنس یک تهاجم گسترده تبلیغی، گسترانیدن باورهای انحرافی در جامعه و در نهایت، «دخول افواج» به فرقه بهائیت است. آنها از طریق گسترش دامنه تبلیغ به هر شکلی، به دنبال پروژه بهائیسازی جامعه بوده و آن را با اجرای هزاران طرح متنوع (برابر اعلام خود) پیش میبرند. برابر پیام مزبور، در این مسیر ضمن پرهیز از شتابزدگی، به صورت هوشمندانه و با لحاظ کمیت و کیفیت گام بر میدارند.
آنچه در این پیام بهصراحت مورد اشاره قرار گرفته، تأکید بر هدف اصلی این تلاشها یعنی «جامعهسازی» ملهم از تعالیم بهائیت و شکلدهی به «حکومت جهانی بهائی» است. بیتردید، این حکومت جهانی بدون تحقق مدل کوچک آن در یک نقطه از جهان که بهائیت از آن به «حکومت ملی» یاد میکند، میسر نخواهد بود.
اما تحقق «نقشههای الهی»، مستلزم گامهای اجرایی و عملیاتی است که به تناسب نقشهها و حَسَب شرایط زمانی و مکانی، تحت عناوین مختلف به محافل ملی بهائیان در کشورها ابلاغ و اجرایی میگردد. بررسی اقدامات بهائیان ذیل نقشههای موصوف که به اذعان خود بر هزاران طرح و دهها هزار زیرطرح مشتمل میشود، نشاندهنده پیروی از سیاست اجرایی «هر جایی»، «هر توانی»، «هر اقدامی» است که از چند روش کلان بهره میبرد، شامل؛ اول، نهادسازیهای بینالمللی و یا تأثیرگذاری بر آن. دوم، قدرتیابی اقتصادی. سوم، طرح توسعه اقتصادی-اجتماعی(OSED) [۲۶] و چهارم، فعالیتهای رسانهای.
سخن آخر
آحاد بهائیان ایران، بسان دیگر طبقات اجتماعی، تا زمانی که در تعارض با امنیت و منافع ملی اقدام نکنند، بهعنوان یک شهروند مورد احترام خواهندبود. سخن اصلی حول محور تلاش این جریان در تعارضبخشی بین «حیات فرقهای» با «فرقهگرایی» و تقابل هویت «من» در برابر «مای جمعی» است. آحاد بهائی-حتی بر اساس آموزهها و باورهای فرقهای خود- تا وقتی که بهعنوان یک شهروند تابع هویت و امنیت ملی باشند، در این زیستبوم متنوع حضور دارند، لیکن اگر بخواهند حیات خود را با پوششهای بهظاهر فرهنگی و اجتماعی در مسیر اهداف تشکیلات بیتالعدل و در قالب «نقشه»های بهظاهر الهی و ملکوتی گره بزنند، عملاً خود را از جاده شهروندی منحرف ساخته، قادر نخواهند بود در بزرگراه «شهروندی» به مسیر خود ادامه دهند.
تشکیلات بهائیت چه در قالب پهنه ایران با عنوان «محفل ملی» یا «یاران ایران» و چه در پهنه گیتی با نام «بیتالعدل»، به دلیل برنامهها و نقشههای مدونش در راستای جامعهسازی و حکمرانی و همبسته ساختن این طرحها با منافع و اهداف قدرتهای سلطه و معارض جمهوری اسلامی ایران، ماهیتاً با امنیت ملی نظام در تضاد و تعارض است، لذا جمهوری اسلامی ایران میکوشد صف «آحاد بهائی» ایران را از صف «تشکیلات بهائی» منفک سازد تا به تبع آن، بتواند از حقوق شهروندان خود با هر بینش و نگرشی پاسداری کرده و آنها را از دستیازی دستان آلوده، مصونیت بخشد.
فلذا وقتی سخن از برخورد با تشکیلات بهائیت و خنثیسازی طرحها و نقشههای ابلاغی بیتالعدل به میان میآید، در گام نخست با هدف مصونسازی «آحاد بهائی» است که میخواهند تحت نگرش و عقیده خود، با پاسداشت امنیت و هویت ملی در این سرزمین زندگی کنند. بنابراین، مواجهه با تشکیلات بهائیت و عناصر تشکیلاتی نبایستی مترادف با برخورد با آحاد بهائی تلقی گردد. این دیدگاه و رویکرد مهم باید در گام نخست به بهائیان، اعم از تشکیلاتی و غیرتشکیلاتی منعکس شود. در گام بعدی در مواجهه با سازمانهای بینالمللی و محافل حقوقی، مورد شفافسازی قرار گرفته و سپس به عنوان رهیافت و نگاهی واحد در نظام مدیریتی کشور، «گفتمانسازی» شود.
با چنین نگرش و تعریفی از «آحاد بهائی» و «تشکیلات بهائی»، مرز بین حقوق شهروندی و حق حاکمیت در محافظت از امنیت ملی، برجستهتر شده و عموم ساختارها موظف خواهند بود ضمن رعایت حقوق شهروندی آحاد بهائی، اهتمام، هماهنگی و مشارکت حداکثری در مقابله با «تشکیلات بهائیت» را به عمل آورند. تعلل در مقابله با «تشکیلات بهائیت» و خنثیسازی نقشهها و طرحهای ابلاغی بیتالعدل، وظیفه و مأموریت خطیری است که بیتوجهی به آن به معنای رها ساختن میدان عمل برای تحقق «جامعهسازی» تشکیلات بهائیت بوده و بازگرداندن آن مستلزم هزینههای بسیار بر پیکره هویت و امنیت ملی خواهد بود.
[۱] مندرج در مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[۲] علاوه بر این گروهها، انشعابات دیگری نیز رقم خورد که «عصاره آیین بهائی» (پیروان «جمشید معانی»)، «جامعه تربیت بهائی»، «قلب آیین بهائی»، «پیروان پیران خمسه» و «دهشیها» (پیروان دکتر «دهش سلیم موسیالاوشی»)، از آن جمله است.
[۴] عبدالبهاء، مکاتیب، ج۳، ص۳۴۷٫
[۵] Sir
[۶] Knight Hood
[۷] نامه عبدالبهاء به «حبیب مؤید»(یکی از یهودیان بهائیشده) در سال ۱۹۰۷ میلادی، کیهان، ۲۰/۱۲/۱۴۰۲٫
[۸] شوقی افندی، توقیعات مبارکه، ص۲۹۰، تهران مؤسسه ملی مطبوعات امری، بدیع ۱۲۵٫
[۹] اخبار امری.
[۱۰] آهنگ بديع، سال ۱۷، ۱۳۴۱ش، ش ۹، ص ۲۰۶٫
[۱۱] ماکسول، روحیه، گوهر یکتا، ترجمه ابولقاسم فیضی، ص ۲۷۶(نسخه الکترونیکی).
[۱۲] کتاب بیان فارسی
[۱۳] اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج۸مطلب ۵۳، ص ۳۹.
[۱۴] الواح مبارکه درباره شیعه، باب هشتم.
[۱۵] افندی، شوقی، ترجمه از توقیع ۱۱۰(ظهور عدل الهی)، ۲۵ دسامبر ۱۹۳۸.
[۱۶] عبدالبهاء، گردآوری هوشمند فتح اعظم، نظم جهانی بهائی، نشر سوم، ۱۶۳، کانادا: مؤسّسه معارف بهائی، بديع- ۲۰۰۶ ميلادی، مؤسّسه عصر جديد، آلمان، صص ۱۲۶-۱۲۵٫
[۱۷] همان: به از نقل عبدالبهاء .
[۱۸] عصر ذهبی امر بهائی، توقيع موّرخ ٢١ مارچ ١٩٣٢.
[۱۹] در خاطرات جداشدگان از بهائیت از جمله «مهناز رئوفی»، «مهشید ضیایی» و «عطاالله قادری» که در قالب کتاب یا مصاحبه به چاپ رسیده، موارد متعددی از برخوردهای تشکیلات با جداشدگان تبیین شدهاست.
[۲۰] دفاتر «عبدالفتاح سلطانی» و بهخصوص «شیرین عبادی» مورد توجه ویژه در این طرح بوده و موفق شدند افرادی را در دفتر یا اطراف آنها نفوذ دهند. در سفرهای خانم شیرین عبادی به خارج از کشور و بهویژه بعد از مهاجرت وی، تیم بزرگی از طرف بهائیت در اختیار مشارالیه قرار گرفته و وی را شدیداً متاثر نمود، تا جاییکه شائبه بهائی شدن او در فضای مجازی قوت گرفت.
[۲۱] در این راستا یکی از پرسنل ستاد توسط بهائیان جلب همکاری شده که با اقدام دستگاههای ذیربط، ناکام گذاشته شدند.
[۲۲] یکی از نامزدهای مجلس شورای اسلامی بعد از ملاقات با بهائیان و با هدف جلب آرای آنها در اقدام اولیه، یکی از بهائیان را در دفتر خود به کار گمارده بود.
[۲۳] کتاب امر و خلق، جلد سوم، ص ۱۱۹.
[۲۴] همان: ۱۱۶
[۲۵] به نقل از: یزدانی، احمد، نظر اجمالی، مؤسسه مطبوعات امری، ص۱۱۴٫
[۲۶] بیتالعدل با استفاده از الگوی «فوندائک» و نقشههای تبلیغی، مبادرت به تأسیس و توسعه مؤسسات ملهم از آموزههای بهائی در کشورهای مختلف جهان نمود. از این مؤسسات در عمل به عنوان پوششی برای برنامههای تبلیغی بهائی استفاده میشود. مؤسسههای مزبور تحت عنوان طرحهای توسعه اقتصادی-اجتماعی و اجرای پروژههای کوچک و بزرگ مانند سواد آموزی، اقتصادی، بهداشت، محیط زیست، زنان و… در روستاها، شهرهای کوچک و بزرگ به جذب افراد و تبلیغ بهائیت میپردازند.
ارتباط با ما: [email protected]