ازدواج با محارم از جمله مباحث احکامی در آئین دروغین بهائیت بوده ، هست و خواهد بود . مبلّغان بهائی موضوع ازدواج با محارم در بهائیت را تهمتی از سوی مخالفین خود معرفی نموده و توصیههای اخلاقی پیشوایان خود، در خواص ازدواج با جنس بعید را دلیل بر حرمت ازدواج با محارم در بهائیت میگیرند. اما با توجه به اینکه تا کنون هیچ نصّی از سوی رهبران بهائی در رد ازدواج با محارم صادر نشده، چگونه میتوان این ازدواج را تهمت به بهائیت دانست؟!
پیامبرخواندهی بهائیت در کتاب اقدس خود، تنها ازدواج با زن پدر را حرام اعلام کرده است: «قَد حُرّمَت عَلیکُم أزواجَ آبائکُم (۱)؛ بر شما (ازدواج) با زنهای پدرتان حرام شده است».
نظر مبلغان بهائی ، بهائیستیزان ادعا میکنند که آثار بهائی پیروان این آیین را از ازدواج با محارم منع نکرده و بهائیان حق دارند به جز همسر پدرشان، با هر فرد دیگری ازدواج کنند؛ لذا سکوت او در برابر حکم ازدواج با سایر محارم، نشان دهندهی اجازهی او برای انجام چنین ازدواجی است. اما باید دانست که عبارت بالا در کتاب اقدس، منع ازدواج با همسر پدر را اثبات میکند، اما اثبات این ممانعت، دلیلی بر مجاز بودن ازدواج با سایر محارم نیست.
مبلغان دلیل می آورند عبدالبهاء در پاسخ به این سؤال نوشتهاند: «صراحت این حکم دلیل بر اباحت (مجاز بودن) دیگران نه (نیست)؛ مثلاً در قرآن میفرمایند: «حُرِّمَتْ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ [مائده/۳]؛ بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت خوک»، این دلیل بر این نیست که خمر (شراب) حرام نه (نیست) و در الواح سائره به صریح عبارت مرقوم که در ازدواج حکمت الهیه چنان اقتضا مینماید که از جنس بعید (دور) باشد. یعنی بین زوجین هرچه بُعد بیشتر سلاله قویتر و خوش سیماتر و صحت و عافیت بهتر گردد».(۲)
اما در مقابل این ادعاها باید متذکر شد ” حتی در این عبارت نیز هیچ تصریحی بر حرمت ازدواج با سایر محارم (غیر از زن پدر) نشده است. از طرفی این قسمت از آیهی قرآن کریم که برای اثبات ادعایتان بدان استناد کردید، در مقام بیان حکم خمر نبوده و در آیهای دیگر حکم خمر به روشنی بیان شده است.(۳)این بر خلاف عبارت پیامبرخواندهی بهائی است که در مقام بیان کسانیست که بر مردها حرام هستند، و او تنها زن پدر را اعلام داشته و حتی در جایی دیگر نیز حکم سایرین را بیان نکرده است.
یاد آور میشویم آیهی صریحی در خصوص چندهمسری زنان وجود ندارد؛ اما سایر دلایل شرعی، به روشنی حرمت این حکم را به ما میفهمانند.(۴) ثانیاً: شما قصد دارید طوری به مخاطب القاء کنید که حرمت ازدواج با محارم به قدری واضح است که پیشوایان بهائی ضرورتی در بیان حکم آن ندیدهاند؛ این در حالیست که اگر حرمت ازدواج با محارم برای بهائیان واضح میبود، پس چرا بارها حکم آن را از پیشوایان خود پرسیدهاند و پیشوایان بهائی همیشه از دادن پاسخی روشن طفره رفتهاند؟!آیا این طفره رفتنها، حکم جواز ازدواج با محارم در بهائیت را به ذهن القاء نمیکند، در حالی که پیشوایان بهائی عدم بیان حرمت یک شیء را دلیل بر جواز ارتکاب آن عمل معرفی نمودهاند: «عدم ذکر در الواح الهی، نفس جواز است؛ زیرا منهی از نصوص استنباط میشود».(۵)
لذا هیچ دلیل روشنی بر ممنوعیت ازدواج با محارم، در سیاهمشقهای پیامبرخواندهی بهائیت وجود ندارد و اصلاً او محدودهای برای محارم تعیین نکرده است و تنها پیروانش را به نهاد بیت العدل مراجعه داده است: «کلیه مسائل مربوط به ازدواج با أقارب (محارم) به بیتالعدل راجع است».(۶) بیت العدل نیز حکم به جواز ضمنی آن داده است: «ازدواج با أقارب (محارم) به عهده خود نفوس (اشخاص) شده است و آن معهد أعلی، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با أقارب، مقتضی نمیداند».(۷)
مبلّغ بهائی: اصلاً فرض کنیم که بیان نشدن حکم ازدواج با محارم به معنای جواز آن باشد، آیا امروزه بشر متمدن به چنین ازدواجی تن میدهد؟!
پژوهشگر: چرا که نه؟! بشری که مرتکب ازدواج با همجنس و حتی با حیوانات میشود، یقیناً از این حکم اباحهگری بهائیت نیز استقبال خواهد کرد!
پینوشت:
۱- حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص ۱۰۴، بند: ۱۰۷٫
۲-عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج الله زکی الکردی، ۱۹۲۱ م، ج ۳، ص ۳۷۰٫
۳-«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [مائده/۹۰]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعی بخت آزمایی)، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید».
۴-همچون احادیثی که به بیان علّت ممنوعیت چند شوهر داشتنِ همزمان برای زنان پرداخته است: ر.ک: علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج ۴، ص ۱۷۵٫
۵- اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسهی ملی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع، ج ۲، ص ۴۲٫
۶-حسینعلی نوری، اقدس (ملحقات)، نسخهی الکترونیکی، ص ۱۹۴٫
۷- هلن هورنبی، انوار هدایت، نسخهی الکترونیکی، ص ۴۸۸-۴۸۷٫