کد خبر:5043
پ
Raad
بهائیت در ایران

آنچه بهائیت از پیشرفت معنوی جامعه بشری بیان میکند !!!

پیشوایان بهائیت یکی از تعالیم بدیع خود را که پیشرفت و ترقی بشر را در گرو آن دانسته‌اند، نیاز بشر به دین و تأییدات معنوی به وسیله‌ی روح‌القدس معرفی کرده‌اند. این در حالیست که نیاز انسان به معنویت و فردی الهی که مردم را به مبدأ و معاد خویش متذکر سازد، امری است فطری که […]

پیشوایان بهائیت یکی از تعالیم بدیع خود را که پیشرفت و ترقی بشر را در گرو آن دانسته‌اند، نیاز بشر به دین و تأییدات معنوی به وسیله‌ی روح‌القدس معرفی کرده‌اند. این در حالیست که نیاز انسان به معنویت و فردی الهی که مردم را به مبدأ و معاد خویش متذکر سازد، امری است فطری که هر انسان آزاده‌ای آن را می‌پذیرد و در تمامی ادیان وجود داشته است.

مبلّغ بهائی ادعا دارند  پیشوایان ما برای اولین‌بار دوازده آموزه‌ی بدیع (بی‌مانند) را با خود به ارمغان آورده‌اند؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «تعالیم حضرت بهاءالله فی الحقیقه مثل ندارد، روح این عصر است و نور این قرن…».(۱)

یکی از این تعالیم، بیان شرط پیشرفت و ترقی بشر در گرو تأییدات معنوی به وسیله‌ی روح‌القدس است؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «تعلیم دوازدهم حضرت بهاءالله آنکه عالم انسانی به قوای عقلیه و قوای مادّیه ترقّی نکند؛ بلکه به جهت ترقّی صوری و معنوی و سعادت فوق العاده انسانی نفثات روح القدس لازم است و باید قوّه الهیه یعنی روح القدس تأیید کند و توفیق بخشد تا آنکه هیئت بشر ترقّیات فوق العاده نموده بدرجه‌ی ‌کمال برسد. زیرا جسم انسان محتاج به قوای مادّیه است ولی روح انسان محتاج به نفثات روح القدس است و اگر تأییدات روح القدس نبود عالم انسانی خاموش می‌شد و نفوس انسانی مرده بود».(۲)

و در پاسخ به این سوال که  منظور عبدالبهاء از نیاز بشر به نفثات روح‌القدس و بیان معنویت به عنوان شرط پیشرفت چیست؟!

بیان میکنند  مقصود از محتاج بودن جهان بشری به نفثات روح القدس، نياز جامعه‌ی بشری به دين و الهامات الهی است. نفثات به معنی الهام است و مراد از نفثات روح القدس، دین است. به عبارتی دیگر، روح‌القدس به معنای دمیدن روح ایمان و دین می‌باشد.(۳)

و اما در پاسخ باید گفت ، طبق این تعریف، نیاز به دین و معنویت برای پیشرفت و تعالی بشر، موضوعی نیست که پیشوایان بهائیت برای اولین‌بار به آن رسیده باشند، بلکه سخن از نیاز انسان به فردی الهی و هدایت شده از جانب خداوند که مردم را به مبدأ و معاد خویش متذکر سازد، امری است فطری که هر انسان آزاده‌ای آن را می‌پذیرد. چرا که در غیر این صورت، مردم مدعی عدم حضور حجت و راهنما از سوی خدا شده و گمراهی خود را به گردن پروردگار خواهد انداخت؛ لذاست که خدای تعالی به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرموده است: «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ [رعد/۷]؛ به تحقیق که تو هشدار دهنده‌ای و برای هر قومی هدایتگری قرار دادیم». مخاطب و مبیّن حقیقی قرآن، رسول گرامی اسلام، تفسیر این آیه را چنین بیان داشته‌اند که خداوند مرا انذار دهنده و علی بن ابیطالب و یازده فرزند من از صلب او را تا قیام قیامت، و تا روزی که بندگان برای حسابرسی اعمال از قبرها خارج شوند، هدایتگران بشر قرار داده است.(۴)

از طرفی، تمامی ادیان الهی، بسیار پیش از این‌که چنین مفهومی به ذهن پیشوایان بهائیت برسد، به انسان‌ها یادآوری کرده‌اند که سعادت واقعی فقط با دنیادوستی و دنیاطلبی به دست نخواهد آمد؛ همچنان که در قرآن کریم می‌خوانیم: «أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ [توبه/۳۸]؛ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده‌اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست». و یا آن‌جا که می‌خوانیم: «وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ [رعد/۲۶]؛ آن‌ها به زندگی دنیا شاد شدند، در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت متاع ناچیزی است».

پی‌نوشت:

۱-عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، بی‌تا، ج ۳، ص ۷۸٫

۲- عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، ۱۲۷ بدیع، ج ۲، صص۱۵۰-۱۵۱٫

۳-ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بی‌نا، ۱۹۸۵ م، ص ۱۰٫

۴- ر.ک: شیخ کلینی، اصول کافی، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۸۸ ق، ج ۱، (باب ان الائمه هم الهداه)، ح ۳، ص ۱۹۲٫

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please