کد خبر:5473
پ
hoveyda2
بهائیت در ایران

امیر عباس هویدا آخرین نخست وزیر پهلوی دوم که بود؟ (بخش دوم)

قصه هويدا، ابراهيم ذوالفقاري، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، تهران، چاپ اول، ۳۸۶ ادامه از بخش اول ۰۰۰۰۰۰۰ تحقيق از منابع مختلف در مورد بهائي بودن هويدا هرگز صورت نگرفت. شايد به اين علت که وجود قبر عين الملک درکنار بيت العدل بهائيت کافي بود تا ساواک، تنها به طرح هايي بينديشد تا او […]

قصه هويدا، ابراهيم ذوالفقاري، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، تهران، چاپ اول، ۳۸۶

ادامه از بخش اول

۰۰۰۰۰۰۰

تحقيق از منابع مختلف در مورد بهائي بودن هويدا هرگز صورت نگرفت. شايد به اين علت که وجود قبر عين الملک درکنار بيت العدل بهائيت کافي بود تا ساواک، تنها به طرح هايي بينديشد تا او را مسلمان جلوه دهد.

در اين موقع، موضوع دفن کردن قرآن با جنازه حسنعلي منصور، تشديد کنند ماجراي علني شدن بهائيت آقاي نخست وزير بود:

«دفن کردن قرآن با جنازه مرحوم حسنعلي منصور به وسيله آقاي هويدا نخست وزير شديداً مورد اعتراض متعصبين قرآن قرار گرفته و اظهار مي دارند که نمي توان قرآن مجيد را دفن کرد و دفن آن با جنازه گناه کبيره است زيرا پس از اين که جنازه متعفن شد، نسبت به قرآن بي احترامي مي شود » (آرشيو، سند ۲۲۱۷۸/۲۰الف، ۱۹/ ۱۱/ ۴۳)

در همين راستا حدود سه هفته پس از انتصاب هويدا به نخست وزيري، سرهنگ نشاط – از مقامات وقت ساواک- به نخست وزيري رفت تا او را در کم و کيف واقعيت وضعيت موجود در جامعه قرار دهد. هنوز از تبعيد امام خميني (ره) چند ماهي سپري نشده بود و در محافل و مجالس مختلف، خشم مقدس مردم از اين اقدام ننگين متبلور بود و علماي حوزه هاي علميه، در تلاش بودند تا در صورت امکان، ايشان را به وطن بازگردانند، از اين رو اولين سؤال او درباه وضعيت روحانيون بود. پاسخ اين پرسش، چنين بود:

در حال حاضر وضعيت از هر حيث، رضايت بخش و کمال آرامش برقرار مي باشد، ليکن در باطن مخالفين ساکت ننشسته و به انواع و اقسام سمپاشي ها مشغول، کما اين که جناب عالي را به مردم بهائي معرفي مي نمايند و مدعي اند که مرحوم عين الملک، پدر شما، از مبلغين به نام بهائي بوده و اضافه مي نمايند: قرآني را که آقاي هويدا در قبر مرحوم منصور گذاردند بر حسب خواسته بهائيان و بر خلاف مذهب اسلام بوده از اين رو يک عده روحاني و وعاظ موافق اظهار نظر مي نمايند: با توجه به اين که مي دانيم آقاي هويدا بهائي نيستند ولي براي خنثي کردن اقدام و اظهارات مخالفين، خيلي به جاست که آقاي نخست وزير مراتب زير را به تواتر اجرا نمايند:

  1. در سخنراني ها يا مصاحبه هاي مطبوعاتي از دين اسلام و قرآن و ائمه اطهار يادآوري و محاسن آن را براي مردم بيان نمايند.
  2. به اداره تبليغات دستور دهند برنامه اي انجام ندهند که مغاير با مذهب اسلام و قرآن باشد.
  3. تلويزيون که منبع مهم تبليغات مي باشد و به وسيله يک عده بهائي اداره مي شود از يد آنها خارج و به وسيله اداره تبليغات وزارت اطلاعات و کارمندان غير بهائي اداره شود.
  4. از نزديکي با بهائيان و استخدام آنها در وزارتخانه ها خودداري نمايند… مخالفين به مردم گفته و مي گويند که بهائي ها ايادي صهيونيست و اسرائيل يگانه دشمن اسلام در ايران مي باشند.
  5. عدم هيچ گونه معامله تجارتي با اسرائيل
  6. تهيه جواز و اجازه نامچه رسمي براي وعاظ…
  7. مجاني کردن آب و برق پاره اي از مساجد…
  8. صدور دستور مبني بر نظافت شهرهاي مذهبي …
  9. …. دولت …. وسيله عزيمت زائرين به عتبات عاليات را فراهم سازد….»

هويدا درخواست کرد تا اين مطالب به صورت مکتوب به وي ارائه شود و پس از آن گفت:

«چون اداره اوقاف ضميمه نخست وزيري شده، استدعا دارم تيمسار رياست ساواک در موارد ذيل با اين جانب همکاري و مساعد فرمايند:

  1. تعيين يک نفر براي رياست اوقاف که تا اندازه اي با روحانيون درجه يک، آشنا و مربوط باشد ولي داراي فکر و مغز متجدد باشد.
  2. تشکيل دانشگاه الهيات» (آرشيو، سند ۴۳۲/ز، ۲۴/ ۱۱/ ۴۳)

از پيش مشخص بود که اين توصيه ها، هرگز عملي نيست و رابط ساواک با نخست وزير، حرف هاي بزرگ تر از دهان خويش زده است. اينک کسي نخست وزير شده که پيرو کتاب ايقان بودو قرآن را منسوخ مي دانست؛ پس در مصاحبه ها ي مطبوعاتي از اسلام و قرآن حرف زدن، برنامه هاي ضد ديني را تعطيل کردن، تلويزيون را از دست ثابت پاسال خارج نمودن و از همه مهم تر عدم هيچ گونه معامله تجاري با اسرائيل، نه تنها ناشدني که عملي نابخشودني بود. از اين رو، با گذشت دو هفته از اين حرف ها، سناريوي ساواک، «به منظور عکس العمل در مقابله با شايعه بهائي بودن جناب آقاي نخست وزير» در قالب يک طرح ضعيف به شکل زير تبديل شد:

«سي نفر از اعضاي اطاق بازرگاني در ساعت ۳۰/۱۶ روز پنجشنبه ۶/۱۲/۴۳ در نخست وزيري از آقاي نخست وزير ديدن نموده و ضمن بحث در امور اقتصادي از ايشان تقاضا مي نمايند که روزي در جلسه اطاق بازرگاني …. شرکت فرمايند. در اين روز که طبق توافق قبلي بعد از چهلم مرحوم حسنعلي منصور تعيين مي گردد … مراسمي به شرح ذيل اجرا خواهد شد:

  1. در صورتي که آقاي نخست وزير با رايگان شدن آب و برق مساجد يا يکي از آنها موافق باشد در اين صورت پس از بحث در مورد خواسته هاي صنفي و اقتصادي، آقاي ابوحسين ضمن طرفداري از دولت و يادآوري خدمات مرحوم حسنعلي منصور، خواستار رايگان شدن آب و برق مساجد مي شود. سپس آقاي نخست وزير، سخناني ايراد و با اين امر موافقت مي نمايد. در اين موقع يکي از معمرين مذهبي بازار يک جلد قرآن به ايشان هديه خواهد نمود. آقاي نخست وزير قرآن را بوسيده و به سخنان خود ادامه خواهند داد.
  2. در صورتي که آقاي نخست وزير با رايگان شدن آب و برق موافق نباشند، در اين صورت پس از ذکر مطالب اقتصادي، آقاي ابوحسين يک جلد قرآن به ايشان هديه و آقاي نخست وزير در جواب مطالبي ايراد خواهند نمود. جريان به وسيله جرايد و عوامل تبليغاتي منعکس خواهد شد.» (آرشيو، سند ۱۱۱۴۸/۳۲۸، ۲۲/ ۱۲/ ۴۳)چ

تفاوت اين طرح با طرح قبلي که داراي بندهاي متعددي بود، خود گوياي همه واقعيت ها است. البته جالب اين جاست که حتي اين پيشنهاد تعديل شده نيز مقبول نخست وزير بهائي رژيم پهلوي نبود و در جلسه اي که در اتاق بازرگاني برگزار شد، هويدا تنها در برابر خواسته هاي اقتصادي آنان، نرمش نشان داد ه همين مقدار، رضايت برخي از بازرگانان را به دنبال داشت. (آرشيو، سند ۱۱۱۴۸/۳۲۶، ۲۲/ ۱۱/ ۴۳)

در نوروز ۱۳۴۴ امير عباس هويدا راهي شهرهاي قم و مشهد شد و شبکه مطبوعاتي او نيز اين مسافرت را که همراه با زيارت قبور مطهر حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) بود، به صورت گسترده پوشش دادند وساواک نيز گزارش داد:

«مسافرت اخير آقاي امير عباس هويدا به شهرستان هاي قم و مشهد و زيارت قبور ائمه، به شايعاتي که بين عوام و محافل مذهبي و روحاني مخالف دولت، مبني بر بهائي بودن ايشان وجود داشت، بين طبقات مختلف حسن اثر داشته است.» (آرشيو، سند ۱۱۲/۳۲۲، ۸/ ۱/ ۴۴)

پس از اين اقدام، افسر الملوک سرداري را راهي مکه معظمه کرد و بعد از آن، اين شايعه را در جامعه شهرت داد که به منظور برائت از اتهامت بهائيت به ملاقات آيت الله حاج ميرزا احمد آشتياني (ره) رفته و ضمن تکذيب وابستگي به فرقه بهائيان گفته:

«دولت من، کمال مساعدت و همکاري را با علما و روحانيون خواهد داشت.» (آرشيو، سند بدون شماره، ۲۲/ ۱/ ۴۴)

عوامفريبي ها به همراه دستگيري ها و زندان کردن ها و تطميع ها، باعث شد تا نخست وزير بهائي، از حرارت همه گير شدن وابستگي او به بهائيت بکاهد و صحبت از اين موضوع را به انحصار افرادي که دستي در ديوان سالاري رژيم پهلوي داشتند، در آورد.

اکنون امير عباس هويدا در صندلي صدارت جا افتاده و حرف هايي که در خصوص محلل بودن کابينه او زده مي شد، لباس عمل نپوشيده بود و روز به روز بر قدرت مسلط خود بر امور مي افزود.

اين موقعيت، بسياري از بهائيان را ذوق زده کرده بود و از اين رو در نقل وابستگي نخست وزير به فرقه خود، دچار بي مبالاتي مي شدند. گزارش زير نمونه اي از اين اعترافات است:

«برابر اظهارات افراد بهائي، آقاي هويدا اصلا بهايي است و قبل از تصدي مقام نخست وزيري به اتفاق مادرش در کليه محافل بهائيان شرکت مي نموده، ولي فعلا از شرکت خودداري مي نمايد و آقاي فروتن که يکي از اعضاي برجسته فرقه مزبور مي باشد با آقاي هويدا دوستي نزديک دارد.»

علي اکبر فروتن در دهه ۳۰، دبير کل محفل مرکزي بهائيان ايران بود و از اعضاي ايراني بيت العدل بهائيت در حيفا به شمار مي رفت.

مأمور ساواک، پس از ثبت اين گزارش، در اظهار نظر خود، بر بهائي بودن هويدا تصريح کرده و نوشته است:

«چند نفر از آن افراد بهائي که سابقه آشنايي موجود است، بارها اظهار نموده اند که آقاي هويدا، وابسته به فرقه بهايي است و در اين مورد، کمک هايي در موقعي که به نخست وزيري انتخاب شد به وي از طرف بزرگان قوم بهائي شده است.» (آرشيو، سند بدون شماره،۱۵۹۷/۱۳ه‍، ۱۵/ ۶/ ۴۵)

با شروع بحث تعطيلات رسمي کشور و تقليل آن به ده روز و حذف تعطيلي هايي که مناسبت ديني داشت، مجددا وابستگي نخست وزير به بهائيت در محافل مختلف، مورد بحث قرار گرفت:

«موضوع تعطيلات رسمي کارمندان دولت که از طرف دولت عنوان و اخيرا در جرايد اعلام شده بود، مورد تفسير محافل مختلف قرار گرفته و گفته مي شود:

تصميماتي که کابينه بهايي ها مي گيرد، بهتر از اين نمي شود» (آرشيو، سند۱۳۹۴۳۶/۲۰ه‍ ۷، ۱۲/ ۱۲/ ۴۶)

براي نمونه، دکتر برادر که فرماندار شهرستان بوشهر بود، ضمن توهين به هويدا، به علت ناراحتي در مورد طرح سوء استفاده شرکتي به نام اترک گفت:

«تمام دل خوشي بهائيان اين است که نخست وزير آنها بهائي است.»

و رئيس ساواک بوشهر، اظهار نظر کرد:

در مورد حذف تعطيلات رسمي کشور که بيشتر آن جنبه مذهبي داشت، از ناحيه جناب آقاي هويدا، نخست وزير به استناد اين که معظم له بهائي هستند، مي داند» (آرشيو، ۴۱۲۸/۱۶/ه‍ ۲، ۲۲/ ۱/ ۴۷)

در جلسه هفتگي منزل سيد جلال الدين تهراني که يکي از حاضرين آن محمد ساعد مراغه اي بود، درباره اين موضوع بحث در گرفت و سناتور تهراني در ادامه اين بحث، گفت:

«باز شما حرف سياسي زديد. از اين بهايي زاده که قبر پدرش در قبرستان بهايي است، چه انتظاري داريد» (آرشيو، سند ۲۳۸۳/۲۰ه‍، ۲۷/ ۱/ ۴۷، مهندس حامي هم که از سوابق تاريخي خاندان هويدا، خبر بيشتري داشت، گفت: هويدا پسر عين الملک بهائي و نوه رضا قناد شيرازي مي باشد و زماني که عباس افندي وصيت نامه مربوط به خود را مي خواند ۹ نفر را احضار مي نمايد که وصيت نما در حضور آنها خوانده شود و يکي از آن ۹ نفر رضا قناد شيرازي پدر بزرگ هويدا بوده است)

عباس اقدسي از بهائيان شيراز، هنگام سخنراني در کميسيون «نشر نفحات الله» در محفل شماره ۴، از گزارش دادن هويدا از فعاليت هاي خود به بيت العدل پرده برداشت و ضمن ستايش از صهيونيست ها، درباره نفوذ بهائيان در ايران گفت:

«پيشرفت و ترقي ما بهائيان اين است که در هر اداره ايران و تمام وزارتخانه ها، يک جاسوس داريم و هفته اي يک بار که طرح هاي تهيه شده وسيله دولت که به عرض شاهنشاه آريا مهر مي رسد، گزارشاتي در زمينه طرح به محفل هاي روحاني بهائي مي رسد» (آرشيو، سند ۶۹۴۶ه‍ ، ۱۱/ ۳/ ۴۷، حشمت الله معاني و ضياء الله معاني نيز که از پيروان فرقه بهائي بودند، از بهائي بودن نخست وزير سخن گفتند. سند، ۳۴۹۳/ه‍ ۲۷/۴/۴۷)

همزمان با اين که مجدداً وابستگي نخست وزير به بهائيت در محافل و مجالس مختلف، مورد بحث بود و گفته مي شد که:

«اغلب مصادر و مقامات حساس و برجسته مملکتي توسط افراد بهائي اين کشور اداره مي شود و اين قبيل اشخاص وسيله مراکز يا افراد مرموز هدايت و رهبري مي گردند»

امير عباس هويدا به بدرقه حجاجي که عازم بيت الله الحرام بودند رفت، تا مسلماني خود را به رخ جامعه مسلمان ايران بکشد. (آرشيو، سند۴۴۵۵۱/۲۰ه‍، ۱۹/ ۱۲/۴۸)

با تيرگي شديد روابط ايران و عراق در ارديبهشت ۱۳۴۸ و بسته شدن مرز خسروي، امير عباس هويدا به مجلس شوراي ملي رفت و تقاضاي جلسه غير علني کرد. او در اين جلسه درباره اخراج اتباع ايراني از عراق،‌ بدرفتاري با زائراني که پس از بازگشت از سفر حج به عتبات رفته اند و بي ثباتي دولت ها در عراق و … صحبت کرد و پس از آن بحث را به مسائل داخلي کشاند و گفت:

«مرتباً شايع مي کنند که دولت مي رود و يا با انتشار ليست هاي مختلف، عده اي که مي خواهند رجال ايران را لکه دار و بدنام کنند، سمپاشي مي کنند و حتي در ابتداي دولت من گفتند که هويدا بهايي و دولت بهايي است ولي چنان که مي بينيم پنج سال گذشته و دولت با تصويب شاهنشاه سر کار مانده است…» (آرشيو، سند ۲۴۲۵۵/۲۰ه‍ ۸، ۴/ ۲/ ۴۸)

قصد امير عباس هويدا از نقل مطلب بهائي بودند خود و دولت و بلافاصله ماندگاري خويش با تصويب محمد رضا پهلوي، تنها پيامي که براي نمايندگان مجلس شوراي ملي داشت، اين بود که شاه از همه سابقه من مطلع است و علي رغم اين اطلاع من مانده ام.

علي رغم اين اظهارات که در جلسه غير علني مجلس شوراي ملي صورت گرفت، در منزل دکتر رضا صحت – که پزشک مخصوص دربار قاجار و سناتور انتصابي شاه بود- ابوالحسن حائري زاده – که او هم از نمايندگان سابقه دار مجلس شوراي ملي بود- گفت:

هويدا بهائي کامل است، پدر بزرگ او آشپز عباس افندي بوده و علت اين که آنها عربي را خوب حرف مي زنند اين است که مدتي در حيفا زندگي کرده اند و پدرش مدتي در فلسطين بوده است. (آرشيو، سند ۵۱۷۸۳/۲۰ه‍، ۲۹/ ۷/ ۴۸)

يکي از ابهاماتي که در تاريخ معاصر بايد روشن شود و به دقت مورد بررسي قرار گيرد، گستردگي شبکه جاسوسي بهائيت در هرم ديوان سالاري رژيم پهلوي است. پهنه فعاليت اين شبکه به ميزاني است که هر شخص و گروهي را ممکن اس تحت تأثير قرار داده باشد.

از جمله اين افراد اسد الله علم، پسر شوکت الملک است که در خدمت به استعمار انگلستان شهره بودند و از اين طرف در نقش انگليسي ها در فرقه سازي و به خصوص تشکيلات بهائيت، جاي هيچ ابهامي نيست و طبيعي است که شبکه جاسوسي در به کارگيري مأمورين بومي خود و بهره گيري از فرقه هاي خود ساخته، وحدت نظر و عمل دارد.

در محفل بهائيان شيراز از لطفي که اسد الله علم، وزير دربار شاهنشاهي به آن داشته، سخن به ميان آمد و آرزو شد تا کدخداي کوچک بهائيان باشد. (آرشيو، سند ۶۹۴۶/ه‍، ۱۱/ ۳/ ۴۷)

نمونه مؤيد اين مسائل برخي نوشته هاي ديگر علم است. از جمله در جايي مي نويسد:

«امروز سيزده نوروز است. اولا بدبخت دولت گير عجيبي کرده بود. آن، اين بود که وقتي اسنان تسليم آخوند شد و به مزخرفات آنها گوش داد ديگر نمي تواند زندگي بکند. چون سلام عيد را به تصادف چهارده محرم موقوف کرديم، که هيچ دليلي نداشت – و حتي من عقيده داشتم که اگر در روز عاشورا هم بود بايدمراسم ملي را ترک نمي کرديم[!؟] – آخوندها چسبيدند که امروز مصادف با رحلت امام زين العابدين [ع] است. بايد موسيقي راديو موقوف باشد. دولت بيچاره که ضعيف و مفلوک است و در عين حال مي خواهد همه را راضي نگه دارد به بدبختي عجيبي افتاده بود. اولا اگر موسيقي راديو را تعطيل بکند، جواب مردم را که در سيزده عيد واقعا موسيقي و تفريح مي خواهند، چه بدهد؟ و اگر نکند، جواب آخوندها را چه بگويد؟ بالاخره پس از مدت ها بيچارگي و بدبختي، باز هم تسليم آخوندها شدند و موسيقي را تعطيل کردند و فحش عجيبي به جان خريدند.» (يادداشت هاي علم، پنجشنبه ۱۳/۱/۴۹٫

البته امير اسد الله علم، در يادداشت ديگري، از وابستگي او به فرقه بهائيت سخن گفته است: صبح که شرفياب مي شدم، نخست وزير را در کاخ سعد آباد ديدم. بدون اجازه شرفيابي آمده بود. يعني قريب رئيس تشريفات که خود فراماسون و به قول معروف اهل بخيه و هم مسلک معنوي نخست وزير است گفته بود: بيايد شرفياب مي کنم) يادداشت هاي علم، سه شنبه ۱۱/۷/۱۳۵۱

اين يادداشت به روشني از روش حکومت يک بهائي و علت بقاي او در نخست وزيري، سخن گفته است. روشي که نيازمند بررسي در موقع خود مي باشد.

همو در جاي ديگري در اين باره نوشته است:

«گزارشاتي از پسر آيت الله خوانساري بود که به چه صورت نخست وزير مي خواهد با آنها تماس مستقيم بگيرد. به عرض رساندم، مايه تعجب شاهنشاه شد.» (همان، يکشنبه ۶/۱۰/۴۹)

پدر بزرگ پدري هويدا – ميرزا رضا قناد- در شيراز به سيد علي محمد باب پيوسته بود وگويا امير عباس هويدا به بهائيان شيراز عنايت ويژه اي داشت که در اکثر محافل بهائيت در شيراز از بهايي بودن او سخن بود. بهائيان ده بيد در محل خود، از آزاد شدن بهائيت و استقلال و رسميت پيدا کردن بهائيت و شرکت امير عباس هويدا در محفل بهائيت در روز عيد رضوان و همکاري دولت در شهرستان ها با اين فرقه، حرف مي زدند(آرشيو، سند ۷۶۵۱/ه‍، ۲۰/ ۲/ ۱۳۵۰) و در منزل هوشمند (يکي شرکت کنندگان در اين محفل، ناصر قلي هوشمند، از نظاميان بود که به ساواک پيوست و در اصفهان معاونت ساواک را عهده دار بود و پس از تشکيل کميته ضد خرابکاري معاون آن شد و براي اين که مسلمانان کمر راست نکنند در دستگيري مبارزان مسلمان نقش به سزايي ايفا کرد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي ناصر قلي هوشمند دستگير و پس از محاکمه به اعدام محکوم شد. وي در راه انتقال به زندان، با مأمورين درگير و کشته شد.)که ۱۲ تن از بهائيان شرکت داشتند، پس از مطالعه صفحاتي از کتاب هاي لوح احمد و ايقان درباره وضعيت بهائيان در ايران گفته شد:

«بهائيان در کشورهاي اسلامي پيروز هستند و مي توانند امتياز هر چيزي را که مي خواهند بگيرند. تمام سرمايه هاي بانکي و ادارات و رواج پول در اجتماع ايران، مربوط به بهائيان و کليميان مي باشد. تمام آسمان خراش هاي تهران و شيراز و اصفهان، مال بهائيان است. چرخ اقتصاد اين مملکت به دست بهائيان و کليميان مي چرخد. شخص هويدا بهائي زاده اس. عده اي مآمورين مخفي ايران که در دربار شاهنشاهي مي باشند،‌ مي خواهند هويدا را محکوم کنند ولي او يکي از بهترين خادمين امر الله است و امسال مبلغ ۱۵ هزار تومان به محفل ما کمک کرده است. آقايان بهائيان نگذاريد کمر مسلمانان راست شود.» (آرشيو، سند ۱۱۱۸۱/ه‍، ۱۹/ ۵/ ۱۳۵۰)

از نخستين ساعات بامداد روز پانزدهم خرداد ۱۳۵۴، شهر مقدس قم حال و هواي ديگري داشت و آبستن حوادثي بود که رژيم پهلوي را به وحشتي مضاعف مبتلا مي کرد. روحانيون، بازريان و تمامي اقشار مردم، در صفوف منظم به راهپيمائي پرداختند تا ياد و خاطره شهداي ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را زنده نگه دارند. اين حرکت نه تنها در قم که در بسياري از شهرهاي کشور صورت گرفت. اما صحن مدرسه فيضيه شاهد تظاهرات طلبه هايي بود که با صراحت شعار مرگ بر شاه و درود بر خميني سر دادند که با اعمال خشونت مأمورين نظامي و امنيتي رژيم همراه بود. اين تظاهرات دو سه روزي ادامه يافت و به مدرسه دارالشفاء هم کشيده شد و دستگيرهاي گسترده اي را به دنبال داشت. اين حرکت باعث شد تا اعلاميه اي دو برگي با امضاي برخي روحانيون – که به نظر مي رسيد اعضاي انجمن حجتيه باشند- خطاب به محمد رضا پهلوي در تير ماه همين سال صادر شود و براي بعضي مسئولين مملکتي نيز ارسال نمايند.

انجمن حجتيه که آن روي سکه بهائيت بود و به علت نزديکي شعارهاي آنان با اعتقادات ناب اسلامي، بسياري از متدينين به صف آنها پيوسته بودند.

در تفکر اين انجمن، مبارزه با رژيم پهلوي محلي از اعراب نداشت و عمده دغدغه آنان نفوذ در محافل بهائيان و مباحثه با آنان و … بود.

روشن بود که حرکت مقدس طلاب در ۱۵ خرداد، از ابتدا مورد تأييد آنها نبود و بالاتر اين که رهبر نهضت عاشورايي مردم ايران را، در حد تکفير از خود مي راندند و اينک که اين تظاهرات، در حوزه هاي علميه به خشونت گرائيده بود را فرصت مناسبي تشخيص دادند تا در راه هدف مقدسشان از آن بهره برداري کنند. اين بهائي ستيزان در اعلاميه خود نوشتند:

«پيشگاه مبارک اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر

با کمال احترام به عرض خاک پاي مبارک مي رساند: جامعه روحانيت ايران از اعمال خائنانه گروه بي دين و ضد وطني که بلواي پانزدهم خرداد را بر پا کردند، ابزار تنفر و انزجار مي کند و ارادت خالصانه اعليحضرت همايوني را به خاندان نبوت تصديق و تأييد دارد و آن اعليحضرت را حامي دين اسلام و پيرو مذهب جعفري مي شناسد و مورد تکريم و احترام جامعه روحانيت وخادمان مکتب اسلامي هستند وان شاء الله ساليان سال سلامتي و جود اقدس شهرياري باقي و برقرار باشد. ليکن مسئله مهمي که در جامعه روحانيت، علي الخصوص در ده دوازده سال اخير مايه دلتنگي و تأثر شده است بر سر کار آمدن اهباب و فرقه سازان بهائي است…

در دفتر مخصوص عليا حضرت شهبانو، پسر عموهاي امير عباس هويدا منزوي رشته کارها را در دست دارند.

شخصي به نام مهتدي از بهائي هاي کاشان و هم محفل امير عباس هويدا در دفتر مخصوص عليا حضرت شهبانو دست اندر کار است.

مهم تر از تمام اينها اين که امير عباس هويدا که دشمن دين و دشمن مملکت و دزد و خائن به اسلام است، موقوفات اسلامي را به …. نصير عصار …. محول کرد و چهار صد، پانصد ميليون تومان موقوفات اين مملکت با دست هويدا و عصار به جيب بهائي ها ريخته شده است….

اين جا فقط به اطلاع و استحضار مي رساند که جامعه روحانيت که ضد خميني و روحاني نماهاي مزدور است از انتخاب پس شيخ بشرويه بهايي معروف و هم مسلک هويدا به رياست اوقاف، خاصتاً بعد از تصدي عصار و آزمون که اين بيت المال را چپاول کرده اند مايه دلتنگي و تأسف عميق جامعه روحانيت است…

اين جا باز هم تکرار مي کند که جامعه روحانيت نسبت به هويدا پسر ميرزا حبيب الله و نواده ميرزا يعقوب کليمي بغدادي کمال تنفر را ابراز مي کند» (آرشيو، سند ۷۲۲/ ۱۹ه‍، ۳۱/ ۴/ ۱۳۵۴)

بديهي است که محمد رضا پهلوي – اگر هم اين نامه به دستش رسيده باشد- محتويات آن را به هيچ انگاشت. البته وجود چنين افرادي در سازمان روحانيت که نسبت به حرکت هاي انقلاب حضرت امام خميني (ره) و پيروان راستينش مخالف بودند – نه تنها مخالف بودند که اظهار تنفر مي کردند- براي دستگاه امنيتي رژيم شاهنشاهي، فرصتي بس مغتنم بود تا در زمان خود از آن بهره بيشتري ببرد.

طرحي که در سال ۱۳۴۰ علي اميني در دستگيري هاي سازماني و درگيريهاي امريکا و انگليس، اجرا کرده بود، اين بار براي نجات محمد رضا پهلوي، در دستور کار قرار گفت.

قرار شد تا عده از افرادي که به زعم نيروهاي امنيتي در چشم مردم منفورتر بودند، به طور فرمايشي دستگير و راهي زندان شوند تا نويد رسيدگي به جرائم آنها التهاب خروش مردم را فرو نشاند.

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please