در بخش قبلی نظرات آقای گلیشر در مورد دخالت بیت الظلم(العدل) بهائیت حیفایی در حمله آمریکا به عراق ارائه گردید که در این بخش ادامه این اظهارات ارائه می گردد.
«حالا می خواهم به موضوع دیگری بپردازم. بحث دکتر دیوید کلی بهائی. روز بعد از فوت دکتر کلی خبری در روزنامه ها منتشر شد که تیترش این بود: «دکتر دیوید کلی عامل سازمان جاسوسی بریتانیا (MI6) متخصص در تسلیحات کشتار جمعی و بهائی، خودکشی کرد.» چرا بهائی بودن کلی برای جامعه جهانی مهم بود؟ آیا بهائی بودن او در ماجرای قتلش تأثیرگذار است؟» این طور جواب می دهد:
«مقامات و تشکیلات عالی بهائی از هر فرصتی برای مطرح شدن و رسانه ای کردن خود استفاده می کنند. بنابراین در یک نگاه من فکر نمی کنم تأکید اولیه رسانه ها روی بهائی بودن دیوید کلی موضوعی غیرعادی باشد. سؤال واقعی این است که آیا بهائیان چنین اقدامی را انجام داده اند؟ ابتدائاً من مطمئن نیستم. این موضوع نیاز به تحقیقات اولیه و بررسی دارد که اولین گزارشی که خبر بهائی بودن دیوید کلی را افشاء نمود در چه زمانی بود؟ چگونه این موضوع مورد تأکید قرار گرفت؟ در مورد دیوید کلی سؤالات اساسی و فراوانی در خصوص رابطه اش با جامعه بهانی و با این موضوع وجود دارد که مورد بررسی و تحقیق قرار نگرفته است. من سعی کردم در وب سایت خود آنها را مستندسازی نمایم. من راه حل، پاسخ و دانش اینکه حقیقت موضوع چیست را ندارم ولیکن می دانم که تناقض های زیادی در این مورد وجود دارد. یکی از نخستین گزارش ها این بود که یک خبرنگار انگلیسی برای روشن شدن موضوع، به چند نفر بهائی مراجعه و سؤالاتی را مطرح می نماید ولی تشکیلات بهائی آن ها را از پاسخ دادن منع می نماید و به نوعی دهانشان بسته می شود!! این حرکت ها سؤالات زیادی را مطرح می سازد، مثلاً اینکه آیا دیوید کلی واقعاً اطلاعات طبقه بندی شده را در اختیار جامعه بهائی قرار می داد؟ آیا جامعه بهائی از او استفاده می کرد تا بیت العدل از طریق او به اهداف خود در عراق، از جمله خانه بهاءالله در بغداد، باغ رضوان و سایر اماکن دست یابد؟ نقش خانم «مایپیترسون» به عنوان یک جاسوس ارتش آمریکا که ظاهراً اصالت کویتی دارد، چیست؟ خانم پیترسون بهایی نیز دهانش بسته شد تا در مورد چگونگی حضور او، اطلاعاتی به بیرون درز نکند. آیا دولت آمریکا از او استفاده می کرد؟ یا اینکه او برای کویتی ها یا کشور دیگری کار می کرد؟ آیا او یک جاسوس دوجانبه، سه جانبه یا بیشتر بود؟ واقعیت این است که سؤالات زیادی در این باره هنوز بدون جواب مانده اند که باید مورد تحقیق قرار گیرند. چرا خانم پیترسون از صحنه کنار گذاشته و مخفی شد و هیچ سوالی از او نشد. من هنوز اطلاعات روشنی در مورد کل این ماجرا دریافت نکرده ام. نقش خانم می پیترسون به عنوان یک بهائی چه بود؟ آیا او تعمداً تحت دستور مستقیم یا غیر مستقیم بیت العدل اقداماتی را انجام می داد؟ آیا او ماموریت داشت تا با بهائی کردن دیوید کلی مقدمات به دست آوردن اماکن بهائی و گسترش نفوذ بهائیت در خاورمیانه را فراهم نماید؟ سخن گفتن در این موارد بسیار مشکل است. اظهارات مندرج در مستندات دادگاه، توسط بارنی لایت به لردهاتن مملو از اطلاعات و اظهارات مخدوش و مبهم است. به اعتقاد من بارنی لایت (منشی محفل ملی بهائیان بریتانیا) تلاش داشت روی هر سؤالی که لردهاتن از او می کرد، سرپوش بگذارد و نقش جامعه بهائی در این قضیه را تکذیب نماید. فکر می کنم حتی لردهاتن نمی دانست که او داشت نقش بازی می کرد؛ ولی یک فرد اطلاعاتی متوجه می شود که واقعیت قضیه چیست و در اینجا چه خبر است. من در این مورد بیش از آنچه که در وب سایت خود قرار داده ام اطلاعات بیشتری ندارم. به من اطلاعات فراوان مخدوشی داده شده است. من به هیچ فردی در جامعه و تشکیلات بهائی اعتماد ندارم. این شامل اظهارات بارنی لایت[۱] در مورد دیوید کلی و مای پیترسون نیز می شود. اگر شما به سوابق کمیته تحقیق مجلس انگلستان (لرد هاتن) و اظهارات بارنی لایت مراجعه کنید، می بینید که سؤالاتی که از او می شد با سؤالات بعدی پیگیری نمی شد. سؤالات بوروکراتیک بودند، سؤالات جدی توسط لرد هاتن مطرح نمی شد. این مسأله موجب تعجب من شد. به نظر می رسد که همه چیز از قبل تعیین شده بود و قرار نبود بهائیان مورد سؤال جدی قرار گیرند. نمی دانم واقعاً چه اتفاقی افتاده است و نتیجه این است که بسیاری از سؤالات در این مورد بدون پاسخ می مانند.»[۲]
گلیشر در پاسخ به این سؤال که «آیا بیت العدل (رهبری بهائیت در حیفا) نقشی در ایجاد جنگ در عراق داشته است؟» می گوید:
من اطلاع کاملی در این مورد ندارم، ولیکن احتمال آن را هم رد نمی کنم. من این احتمال را رد نمی کنم که بیت العدل با همکاری مای پیترسون و با همکاری دولت آمریکا اقداماتی را انجام داده باشد. سؤال اصلی این است که برای بیت العدل به دست آوردن خانه بهاءالله و باغ رضوان در بغداد چقدر مهم است؟ در سال های دهه ۱۹۳۰ در یکی از کتاب ها، میرزا احمد سهراب به اهمیت محوری بغداد اشاره می کند و بر اهمیت به دست آوردن اماکن و املاک بغداد تأکید می نماید! دخالت آشکار تشکیلات بهائی در فعالیت شغلی دکتر دیوید کلی باید به طور جدی مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد. به نظر می رسد دیوید کلی، در تاریخ ۵ اکتبر ۲۰۰۲، برخی از اسناد و مدارک سری دولتی در پرونده را، برای عده ای از بهائیان، از جمله اعضای محفل ملی بهائیان بریتانیا، افشاء کرده است. آنها نیز به طور قطع فرصت انتقال این اطلاعات به بیت العدل جهانی بهائی مستقر در حیفا را از دست نداده اند!»
سخنان گلیشر در مورد مای پترسون
«مای پیترسون، دیوید کلی را مورد تبلیغ قرارداد و او را بهائی کرد. شایعاتی در مورد رابطه شخصی این دو مطرح شده است. من بیش از این اطلاعی ندارم و نمی دانم بین مای پیترسون و دیوید کلی چه گذشته است. فقط این موضوع برای من عجیب است که علی رغم اینکه مای پیترسون نفوذ فراوانی روی دیوید کلی داشت ولیکن هرگز مورد سؤال و جواب جدی و بازخواست در مورد احتمال نقش او در موضوع دیوید کلی قرار نگرفت. حتی اظهارات وی هرگز توسط لرد هاتن (قاضی پرونده) شنیده نشد. مای پیترسون اجازه نداد که اظهارات او به لردهاتن داده شود. این موضوع مهمترین نکته در این پرونده است. تعدادی از پزشکان مورد اعتماد نیز گفته اند که با تعداد کم قرص هایی که دیوید کلی مصرف می کرد او نمی توانست خودکشی کرده باشد. من شایسته اظهار نظر بیشتر در این زمینه نیستم ولی این سؤال باقی می ماند که آیا سعی و اقدام کافی برای اینکه روشن شود واقعاً چه اتفاقی افتاده است، صورت گرفته است یا نه؟ و تشکیلات بهائی در این ماجرا چه نقشی داشته است؟»
گلیشر در مطلب دیگری در سایت خود با مطابقت و مقایسه اظهارات راجر کینگ دان (صاحب خانه منزلی که در آن حدود ۳۰ نفر از بهائیان از جمله برخی از اعضای محفل ملی بهائیان بریتانیا گرد آمده بودند) و نامه شهادت بارنی لایت، منشی محفل بهائیان بریتانیا به کمیته تحقیق لُرد هاتُن، نتیجه گیری می کند که همه حقایق گفته نشده و برخی از مطالب پنهان گردیده است، زیرا گفتار آن دو مغایرت های زیادی دارد.[۳]
گلیشر از رسانه ها می خواهد به نامه ۲۰ جولای ۲۰۰۳ بارنی لایت، خطاب به بهائیان بریتانیا و ممنوع ساختن آنها از گفت وگو با مطبوعات توجه کنند. متعاقب آن، تنها فردی که از طرف بهائیت برای پاسخ گویی به کمیته تحقیق هاتن رفت، خود بارنی لایت منشی محفل ملی بهائیان بود. آقای راجر کینگ دان به روزنامه آبزرور انگلستان اظهار داشت که دیوید کلی از انتشار مطالب گفته شده درباره صحبتهای او در جلسه بهائیان ناخرسند بوده است.
فردریک گلیشر پس از درج اظهارات متناقض راجر کینگ دان و بارنی لایت، منشی محفل بهائیان، و توجه دادن به بخشنامه بارنی لایت خطاب به بهائیان، مبنی بر ممنوعیت هرگونه اظهار نظر و مصاحبه با رسانه ها و مطبوعات در قضیه دیوید کلی و تأکید به آنها مبنی بر تکذیب هرگونه ارتباط و اطلاع از شغل و عملکرد دیوید کلی، اشاره می کند که بهائیان در این گونه امور، با توسل به احکام و سنت بهائی به نام «حکمت و پنهانکاری (تقیه)»، در مواقع بروز مشکل برای خود یا تشکیلات بهائی، به راحتی و با مهارت اقدام به کتمان حقیقت و خلاف گویی و پرده پوشی بر حقایق می نمایند.
دیوید کلی یکی از ۵۰۰۰ بهائی انگلیسی در سال ۱۹۹۹، در جلسه ای متشکل از بهائیان انگلیسی در منزل گیتا راجر کینگ دان، در آکسفورد شایر، در ۵ اکتبر ۲۰۰۲، ضمن ارائه فیلم و اسلاید ۴۰ دقیقه درباره شغلش به عنوان کارشناس تحقیق درباره سلاح های کشتار جمعی عراق صحبت کرد و در پایان به پرسش بهائیان حاضر در جلسه پاسخ داد. وی سپس به ارائه اطلاعاتی از پرونده محرمانه عراق پرداخت. رسانه های منتقد عقیده داشتند که این پرونده براساس اطلاعات نادرست و با فشار مقامات دولتی، به نحوی جمع بندی شد تا ابزار لازم برای حمله آنها به عراق، فراهم گردد.
[۱] Barney Leith
[۲] www.Fglaysher.com/bahaiconsorship/Kelly.htm
[۳] www.Fglaysher.com/bahaicensorship/kelly 100502.htm