کد خبر:13037
پ
zartosht
بهائیت در ایران

چرایی گرویدن زرتشتیان به بهائیت- بازهم استعمار پیر

با ظهور بهائیت و تبلیغاتی که توسط یاران حسین علی نوری (بها الله) صورت گرفت، پیروان دیگر ادیان به این دین گرایش پیدا کردند. در بین افرادی که دین خود را به بهائیت تغییر دادند، زرتشتیانی بودند که در قرن ۱۸ م دین خود را رها و با توجه به تطبیق آموزه های زرتشتی و […]

با ظهور بهائیت و تبلیغاتی که توسط یاران حسین علی نوری (بها الله) صورت گرفت، پیروان دیگر ادیان به این دین گرایش پیدا کردند. در بین افرادی که دین خود را به بهائیت تغییر دادند، زرتشتیانی بودند که در قرن ۱۸ م دین خود را رها و با توجه به تطبیق آموزه های زرتشتی و بوسیله عقاید خودشان، بهایی شدند. از جمله دلایلی که موجب تغییر دین این عده از زرتشتیان شد معرفی بها الله به عنوان منجی زرتشتیان و فردی که نسبش به زرتشت و انوشیروان ساسانی می رسد. اما بررسی شرایط و ویژگی هایی که منجی در دین زرتشت دارد، نشان می دهد بها الله نمی تواند موعود زرتشتیان باشد. همچنین در بین مورخین زمان و مکان مشخصی برای زرتشت وجود ندارد و پرونده پادشاهی انوشیروان ساسانی به گونه ای نیست که رسیدن نسب نامه فردی به این پادشاه، موجب افتخار و مباهات باشد. تغییر دین زرتشتیانی که با این مطالب صورت گرفت، مخالفت موبدان زرتشتی در دو موضوع موعود بودن بها الله و همچنین بحث هایی با نوبهائیان زرتشتی را باعث شد.

به دنبال آن، نفوذ بهائیت در میان بخشی از جامعه زرتشتیان ایران(نوبهائیان)، از بزرگ ترین مشکلات پیروان این اقلیت مذهبی در دوره قاجار شمرده می شود. در این ایام، شماری از جوانان تحصیل کرده زرتشتی که متأثّر از سبک زندگی و آموزه های جامعه پارسیان هند، تمایل زیادی به انجام اصلاحات اجتماعی و دینی گسترده در میان جامعه زرتشتی ایران داشتند تحت تأثیر شعارهای اصلاح طلبانه و برابری خواهانه آیین نوظهور بهائیت قرار گرفتند و جمعیت زرتشتیان بهائی شده ایران (احبا) را تشکیل دادند. دستاورد پژوهش ها حاکی از آن است که فشارهای اجتماعی ایجادشده بر روی دگراندیشان زرتشتی و حمایت های جامعه پارسیان هند و انگلستان از این افراد، باعث شد تا بخشی از زرتشتیان به آیین نوظهور بهائیت گرایش یابند؛ که این امر به وقوع درگیری های گسترده ای در میان رجال سرشناس زرتشتی در ایران انجامید.

لذا باید علت اصلی تمایل عده ای از زرتشتیان ایران به فرقه بهائیت را در عوامل دیگری جست و جو کرد. که در این رابطه می توان گفت آنچه در مورد گروش یهودیان به بهائیت ذکر شده(سفارش دولت انگلیس)[۱] ، در مقیاس کوچکتری درباره زرتشتیان بهائی شده نیز صدق می نماید. موج این گرویدن در سال ۱۹۱۹ میلادی اتفاق افتاد و طی آن حدود ۲۵۰ نفر زرتشتی بهائی شده، رعایای ارباب جمشید جمشیدیان ثروتمند متنفذ زرتشتی بودند که در روستاهای حسین آباد، مریم آباد، قاسم آباد و غیره از یزد و کرمان سکونت داشتند. «کیخسرو جی» معروف به ریپورتر، یکی از مهاجران زرتشتی هند از شاگردان و اعوان مانکجی و البته در خدمت وزارت امورخارجه انگلستان بود. او بعد از مرگ مانکجی در سال ۱۲۷۶. ش در تهران، مأموریت استاد خود را با تأسیس «انجمن ناصری» برای زرتشتیان یزد، کرمان و تهران ادامه داد. ارباب جمشید از صمیمی ترین دوستان اردشیر ریپورتر[۲] ، رئیس شبکه اطلاعاتی حکومت )هند( بریتانیا در ایران پس از مانکجی هاتریا بود و صمیمیت میان این دو تا بدان اندازه بود که بعضی از دیدارهای محرمانه اردشیر ریپورتر و رضاخان در دوره آماده سازی او برای کودتا در خانه ارباب جمشید صورت می گرفت[۳]  به همین جهت عباس افندی مکرراً بهائیان یزد و کرمان را به فرمانبری و اطاعت از ارباب جمشید، امر می کند.[۴]

به نوشته حسن نیکو بهائیان هندوستان همگی زردشتی ایرانی هستند که از دهات یزد و کرمان به عنوان چای فروشی در بمبئی مجتمع شده اند و آنان نیز مانند کلیمیها … همان تعصب زردشتی را قدری کمتر از یهودیان دارند و دو سه نفر مسلمان که در بمبئی هستند در اکثریت آنها مستهلک شده، مخصوصاً به آنها راه نمی دهند[۵].

اراضی وسیعی که در شهر دهلی از طرف این پارسیان بهائی شده به بهائیان اهدا شد و در آن بنای عظیم معبد لوتوس (نیلوفر آبی) ایجاد شد از جمله کمکهای شبکه پارسیان ثروتمند به فرقه بهائی است. این کمک ها و حمایت ها در آن دوران نه جدی گرفته می شد و نه نسبت به آن حساسیت و اصالتی قائل می شدند ولیکن به مرور که اسناد این موضوع در حد محدود منتشر شد و روابط بین این خاندانها با شبکه های زر سالار جهانی و نیز سیستمهای اطلاعاتی غرب بویژه انگلیس و آمریکا روشن گردید، معنا و مفهوم این گرویدنها عیان شد و معلوم گردید که باطن این ایمان آوردنها به سان ایمان آوردن برخی یهودیان در عصر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هم برای سست کردن ایمان مؤمنان و هم برای بالا بردن آمار خود و بزرگ نشان دادن سازمان متبوع است و از نظر واقعیت همان طبل تو خالی است که صدای مهیبی دارد در حالی که پوک و میان تهی و بی خاصیت       می باشد.

البته بعضی نظرهای دیگری در مورد دلائل پیوستن زرتشتیان مثل موضوع ضعف و فقر اقتصادی این قشر در زمان قاجار را مطرح می کنند که نظریه ای قابل توجه نیست، چون همه جامعه ایرانی مشکل مشابه داشتند. 

لذا در مجموع می توان دلائل پیوستن عده ای زرتشتیان ایران به فرقه ضاله بهایئت را در سه عامل دانست شامل:

  • فشارهای اجتماعی ایجادشده بر روی دگراندیشان زرتشتی از طریق جامعه پارسیان هند و دولت انگلیس
  • حمایت های جامعه پارسیان هند و انگلستان از این افراد
  • نفوذ سرویس اطلاعاتی انگلیس در زرتشتیان ایران توسط مانکجی[۶] و جمشید جمشیدیان ثروتمند متنفذ زرتشتی که منجر به بهائی شدن پیروان وی بهائیت گردید.

 

[۱] – فرار از جو تنفری که در جامعه اسلامی روی آنها وجود داشت.

به خاطر ضدیتی که با اسلام و مسلمانان داشتند، وقتی دیدند فرقه ای بوجود آمده که می تواند به اسلام و جامعه اسلامی ضربه وارد کند، سریع اظهار تمایل و حمایت کردند. طوریکه عده ای زیادی از این یهودیها در همدان و کاشان و … به بهایئت پیوستند.سومین عامل را باید سفارش بیگانگان از جمله دولت انگلیس به یهودیان برای حمایت از فرقه تازه تأسیس بهائیت دانست.

نکته قابل توجه این است که این یهودیها به ظاهر بهائی می شدند، ولی در منش و خانواده و خیلی از احکام سبک زندگی همچنان یهودی بودند، حتی در مراسم فوت و مرگ نکبت بار آنها، از احکام یهودیت استفاده می کردند که اصطلاحا به این طیف از یهودیها« آنوسی» می گفتند.

[۲] – اردشیر ریپورتر

[۳] – ظهور و سقوط سلطنت پهلوی جلد ۲ صفحات ۱۵۰-۱۵۵ خاطرات اردشیر ریپورتر

[۴] – مجموعه الواح مبارکه به افتخار بهائیان پارسی عبدالبهاء، صفحات ۳۷ و ۳۸ و ۴۰ و … نقل از فصلنامه تاریخ معاصر ایران سال ۷، شماره ۲۷

[۵] – فلسفه نیکو، جلد ۱ صفحه ۸۹ نقل از پیشین اما عاية الايت

[۶]مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا کیست؟

مانکجی در سال ۱۸۱۳. م [۱۱۹۲. ش]در بندر سورات هند به دنیا آمد. اجدادش از زرتشتی‌های ایرانی بودند که در زمان صفویه به هندوستان مهاجرت کرده بودند. او از ۱۵ سالگی به خدمت قشون انگلیس در هندوستان درآمد و با مسئولیت «صندوقداری و توزیع پول میان عوامل انگلیس (جاسوسان)» در مناطق سند و افغانستان در ارتش کشور انگلستان خدمت کرده بود و در میانسالی مأموری کارکشته برای این کشور محسوب می‌شد. مانکجی با پوشش تجارت و البته همراه با سفارشنامه‌هایی خطاب به سفرا و مقامات انگلیس در تهران، بوشهر و بغداد، در اوایل دوران سلطنت ناصرالدین شاه وارد ایران شد. او بعد از ورود به ایران شروع به ارتباط‌گیری با زرتشتیان کرمان و یزد کرد. جالب است که وی در کنار ارتباط‌گیری با جامعه زرتشتیان ایران، به ارتباط‌گیری با «بهائیان» و «دراویش و صوفیه» هم اقدام کرد! در ضمن این مأمور صددرصد انگلیسی در همان زمان دستی هم در خرید و جمع‌آوری اشیای عتیقه، سکه و کتب قدیمی و خارج کردن آن‌ها از ایران داشت.( حقانی، موسی، مقاله «بهائیت و سرویس‌های اطلاعاتی انگلستان» -مناسبات مانکجی هاتریا با بهائیان-، فصلنامه ایام، شماره ۲۹، مورخ زمستان ۱۳۸۲. ش)

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please