کد خبر:13705
پ
beytoladl
بهائیت در ایران

پرسش های بی جواب بهائیت در حوزه بحران مشروعیت

در ادامه مقاله قبلی در خصوص بحران مشروعیت در بهائیت، تناقض و دوگانگی در رفتار و نظر کارگزاران بهائی، پرسش های متعددی را فراروی آنان قرار می دهد که باید برای پیروان این مسلک پاسخگو باشند. از جمله: شوقی در کتاب دور بهائی می گوید «با حذف مؤسسه ولایت امر، نظم جهانی حضرت بهاءالله تحریف […]

در ادامه مقاله قبلی در خصوص بحران مشروعیت در بهائیت، تناقض و دوگانگی در رفتار و نظر کارگزاران بهائی، پرسش های متعددی را فراروی آنان قرار می دهد که باید برای پیروان این مسلک پاسخگو باشند. از جمله:

  1. شوقی در کتاب دور بهائی می گوید «با حذف مؤسسه ولایت امر، نظم جهانی حضرت بهاءالله تحریف شده و برای همیشه از آن اصل موروثی که طبق نص حضرت عبدالبهاء همیشه مورد حمایت قانون الهی بوده است محروم می گردد» آیا بیت العدل از طریق حذف ولایت امر، بزرگ ترین تحریف و انحراف را در مسلک بهائیت ایجاد ننموده و جامعه بهائیان را برای همیشه از اصل موروثی مورد نظر شوقی افندی محروم نساخته است؟
  2. با توجه تأکید شوقی افندی مبنی بر اینکه «هرگاه ولایت امر از نظم بدیع حضرت بهاءالله منتزع شود، اساس این نظم متزلزل گردد. بدون این مؤسسه وحدت امرالله در خطر افتد و بنیانش متزلزل» آیا مؤسسه ولایت امر امروز وجود خارجی دارد و عدم وجود و حضور آن بنیان جامعه بهائی را متزلزل نمی سازد؟
  3. نصوص و دستورات متعدد بر ضرورت وجود و حضور ولی امر در میان جامعه بهائی چگونه نادیده گرفته شده است؟
  4. چگونه سازمان بیت العدل به خود اجازه داده است که مهم ترین سند و منشور اداری بهائیان – الواح وصایا – را که موجودیت خود را از آن کسب کرده است، به دور انداخته و به مفاد آن کوچک ترین وقعی ننهد؟
  5. آیا آیین بهائیت مطابق نگرش بنیانگزاران بهائی، بدون وجود و حضور ولی امرالله ارزش و مشروعیتی دارد؟
  6. ولی امر (رکن اول و اعظم سازمان بهائیت) در حال حاضر کیست؟
  7. آیا رکن دوم سازمان بهائیت (بیت العدل) بنا به نظرات رهبران بهائی بدون رکن اول و اعظم (ولی امرالله) اعتبار و مشروعیتی دارد؟
  8. تطبیق برنامه های بیت العدل با تعالیم بهائیت چگونه و توسط چه مرجعی صورت می پذیرد؟
  9. تخلفات بیت العدل از تعالیم بهائیت توسط چه مرجعی رسیدگی می شود؟
  10. عضو ارشد و ریاست دائمی بیت العدل در حال حاضر چه کسی است؟ .
  11. مرجع مشروع برای دریافت و توزیع پول هایی که بهائیان به تشکیلات می پردازند کیست؟
  12. تبیین متون و نوشته های رهبران بهائی توسط چه مرجعی صورت می گیرد؟
  13. دوره شش ساله پس از فوت شوقی که جامعه بهائی بدون ولی امر و بیت العدل بوده است و بر اساس تعالیم بهائیت چگونه توجیه می گردد؟
  14. خانم روحیه ماکسول به دستور چه کسی و بر اساس کدام اختیارات بلادرنگ پس از فوت شوقی افندی، هیئت بین المللی بهائی را که توسط شوقی افندی تأسیس گردیده بود، منحل و گروه دیگری را جایگزین آن نمود.
  15. میسن ریمی عضو هیئت بین المللی بهائی که توسط شوقی افندی به ریاست این هیئت منصوب شده بود، به دستور چه کسی و بر اساس کدام اختیارات از مقام خود عزل و از جامعه بهائیان طرد گردید؟
  16. آیا جامعه بهائیان را گریزی از این تناقض و پارادوکس هست که تشکیلات بیت العدل از یک سو فلسفه و ضرورت وجودی خود را به سخنان حسینعلی نوری – بهاءالله – و عباس افندی مستند سازد و در همان حال دستورات موکد آن ها در خصوص ضرورت حضور و استمرار ولی امر در رأس جامعه بهائیان را نادیده انگارد؟

اگر رهبران و هادیان بیت العدل ذره ای به مطالبی که در باب مقام و مرتبه رهبران بهائیت منتشر می کنند، اعتقاد داشتند، بسیار بدیهی می نمود که وضع کنونی را بر نمی تافتند، اما آنان هیچ وقعی به آرزوهای خانواده ی میرزا حسینعلی ننهاده در حالی که بر اساس اظهارات عبدالبهاء در نبود فردی از خانواده میرزا حسینعلی در رأس بهائیت، برای بیت العدل هیچ اعتباری منظور نشده و از مقام عصمت ادعایی نیز ساقط می گردد، مع ذلک هم اکنون بیت العدل به تنهایی جامعه بهائیان را رهبری می کند.
بیت العدل در مقام پاسخ گویی به این پرسش، نسبت به رفتار شوقی افندی نیز به نوعی تعریض کرده و می گوید: «حضرت شوقی افندی طی ۳۶ سال ولایت بدون وجود بیت العدل اعظم به انجام وظیفه می پرداختند، اینک بیت العدل اعظم باید بدون ولی امر فعالیت کند»! ناگفته پیدا است که معنای روشن چنین سخنی، همانا تلافی رفتار نامقبول شوقی افندی در گذشته می باشد.

بیت العدل، همچنین، از پیروان بهائیت درخواست کرده است در مواجهه با چنین سؤالاتی، ایمان خود را تقویت کرده و به همه ی تعالیم بهائیت یقین نمایند تا از انحراف مصون مانند، آن گاه خواهند فهمید که هیچ تناقضی در تعالیم بهائی نیست و «در این زمینه یاران باید اهمیت سلامت فکری و فروتنی را دریابند… باید از توجهات مصلحت آمیز درباره حقایق ضروریه بر حذر بود و از این قبیل کبر و غرور فکری قطعاً اجتناب نمود»!

در هر حال، هادیان بیت العدل و مدعیان مسلک بهائیت باید تکلیف خود را با این پاردوکس روشن ساخته و به استناد متون رهبران خویش پرسش های مزبور و دهها پرسش مشابه دیگر را پاسخ گفته و توده بهائیان را از باتلاق تناقض ها و آشفتگی های موجود نجات دهند.

بحران ناشی از عدم تعیین جانشین ولی امر توسط شوقی افندی بر اساس متون منسوب به رهبران بهائی، ولی امر موجود باید ولی امر پس از خود را معرفی و تعیین کند. عباس افندی – دومین رهبر بهائیان- در الواح وصایا با صراحت بر این امر تأکید ورزیده است که «ای احبای الهی ولی امر از زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نمایید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد».(۱۸)

عقیم بودن یا مانع دیگری نیز نمی تواند باعث عدم تعیین ولی امر بعدی گردد، چه آن که طبق دستور عباس افندی در الواح وصایا، اگر فرزند ذکور ولی امر، شایسته ی خلافت و جانشینی نبود باید غصن و فرد دیگری به عنوان محور وحدت، مانع از فروپاشی جامعه یهودیان گردد.

این نکته بسی حائز اهمیت است که بر اساس پیش بینی رهبران بهائی، سلسله ولایت امر در جامعه بهائیان تا ۲۴ نفر استمرار می یابد. عباس افندی در تفسیر مکاشفات یوحنا ضمن مقایسه ی مسلک بهائیت با ادیان آسمانی یهود، مسیحیت و اسلام، و ادعای برتری مسلک بهائیت بر ادیان مزبور تصریح می کند:«… در هر دوره، اوصیا و اصفیا دوازده نفر بودند: در ایام حضرت یعقوب دوازده پسر بودند و در ایام حضرت موسی دوازده نقیب رؤسای اسباط بودند و در ایام حضرت مسیح دوازده حواری بودند و در ایام حضرت محمد دوازده امام بودند، ولکن در این حضور اعظم، بیست و چهار نفر هستند، دو برابر جمیع، زیرا عظمت این ظهور این چنین اقتضا نماید».(۱۹)

علی رغم نقش و جایگاه ممتاز و اختیارات گسترده ای که در کلام رهبران بهائیت برای ولی امر تعریف شده و بر همین اساس بر ضرورت حضور و استمرار سلسله ولایت امر تأکید فراوان رفته و ولی امر موجود به تعیین و انتخاب ولی امر پس از خود مکلف شده است، شوقی افندی به دستور اجداد و بزرگان خود توجهی نکرده و مطابق نظر بیت العدلیها ولی امر پس از خود را انتخاب نکرده است و بدین ترتیب، جامعه ی بهائیان را از واسطه ی فیضی که خود برای آن ها قرار داده بود محروم ساخت.

عدم تعیین ولی امر بعدی توسط شوقی افندی، نقض صریح منشور اداری، دستورات و نصوص کارگزاران بهائی بوده و گواه روشنی است بر آشفتگی در مسلک بهائیت. بی توجهی و غفلت شوقی از تعیین ولی امر پس از خود، در واقع: غفلت از تعیین عضو ارشد و ریاست دائمی سازمان بیت العدل، غفلت و بی توجهی نسبت به تعیین و انتخاب مرجع کل جامعه بهائیت، غفلت از تعیین ستون و رکن اول و اعظم سازمان مدیریت بهائیان، غفلت از تعیین تکیه گاهی که مانع از تزلزل جامعه بهائیت می گردد، غفلت از تعیین وجودی که بهائیت به موجب وجود و حضور او کسب فیض می نمایند، غفلت از تعیین مقامی که از تصمیمات غلط بیت العدل جلوگیری نموده و به وسیله او عناصر خاطی در سازمان بیت العدل تنبه و یا اخراج گردند، غفلت از تعیین تنها مرجع صالح دریافت و توزیع حقوق الله بهائیان، غفلت از تعیین مقام مبین متون و نوشته های رهبران بهائی و…» است.

اینک:
۱- اگر بپذیریم که شوقی افندی وصیتی نداشته و ولی امر پس از خود را تعیین نکرده است؛ این پرسش به جد مطرح می شود که چرا و چگونه شوقی به دستورات اکید پدر بزرگش (عباس افندی) و در واقع به مهم ترین سند نظم اداری بهائیان (الواح وصایا) عمل نکرده است؟

۲- اگر مرام میسن ریمی امریکایی را بپذیریم که شوقی افندی دارای وصیت نامه بوده و به موجب وصیت نامه اش، میسن ریمی به عنوان ولی امر دوم بهائیان انتخاب شده، در این صورت وجود سازمان بیت العدل فعلی را که قریب ۵۰ سال است به تنهایی، رهبری بهائیان جهان را به عهده دارد چگونه قابل توجیه است؟

او آیا در این فرض، مشروعیتی برای بیت العدل کنونی قابل تصور می باشد؟!

۳- با توجه به تأکید عباس افندی بر اینکه: «اگر بهائیان دو فرقه شوند و هر یک بیت العدلی بنا کنند و مخالفت یکدیگر نمایند هر دو باطل است»(۲۰)، تکلیف بهائیان موجود چیست؟ اگر این سازمان، موجودیت و مشروعیتش را از رهبران خود می گیرد، طبق دستور صریح عبدالبهاء، سازمان بهائیت به دلیل انشعابات و اختلافات موجود، مشروعیتش را از دست داده و در تاریکخانه ی بطلان سکنا گزیده است.

۴- آیا عدم اقدام شوقی افندی به تعیین جانشین خود و معرفی ولی امر بعدی، گواه عدم اعتقاد وی به جایگاهی که خود و سایر رهبران بهائی به گزاف برای ولی امر تعیین کرده اند، نیست؟!

۵- آیا وجود تناقضات بی شمار در بین گفتار و کردار رهبران بهائیت، تحریف و نوسازی پیاپی متون و نوشته های رهبران اولیه[۱]، انشعابات متعدد در تمامی ادوار بهائیت و…، همه و همه بیانگر این حقیقت نیست که اساساً در بین کارگزاران و سیاست مداران طراز اول بهائیت، کوچک ترین نشانه ای از ایمان و اعتقاد مشاهده نمی شود و…؟

به راستی اگر شوقی افندی – اولین ولی امر بهائیان – به سخنان خود و بنیادگذاران مسلک بهائیت وقعی ننهاده، آیا سرسپردگی و دلدادگی افراد بهائی به او و دیگر کارگزاران بهائیت، جز فرو رفتن در باتلاق انحطاط و ظلمت جهل و تعصب، و محروم ساختن خویش از معنویت و درک حقیقت، و فاصله گرفتن از عقلانیت، توجیه دیگری دارد؟!

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. واحدهای سازمانی بیت العدل از دارالتبلیغ بین المللی شروع و به هیئت ها و لجنه های محلی ختم می گردد. بالاترین مرجع تصمیم گیری بیت العدل، دارالتبلیغ بین المللی است، علاوه بر دارالتبلیغ، واحدهای: روابط عمومی، دارالآثار، هیئت مهاجرین، دفتر بین المللی بهائی، دارالآثار جامعه ی بین المللی بهائی، با شرح وظایف مخصوص مستقیماً زیر نظر بیت العدل انجام وظیفه می کنند. هیئت مشاورین قاره ای به عنوان یکی از هیئت های معاونت خود، مدیریت محافل ملی کشورها را بر عهده دارد. این هیئتها، علاوه بر مدیریت محافل ملی کشورها، دو وظیفه ی عمده، «صیانت» از تشکیلات و جامعه بهائی و «تبلیغ و نشر» مرام بهائیت را نیز عهده دار می باشد.
  2. بخش دیگر تشکیلات بیت العدل، محافل ملی و محلی است که در سطح کشورها فعالند. محفل ملی، عالی ترین سازمان تصمیم گیری و سیاست گذاری بیت العدل در هر کشور است که هر ساله طی انتخاباتی، با حضور نمایندگان محافل محلی آن کشور، اعضای ۹ نفره ی آن انتخاب می شوند. محفل ملی در واقع رابط جامعه ی بهائی هر کشور با تشکیلات بیت العدل، و مجری سیاست ها و اهداف بیت العدل در آن کشور است. تبعیت از دستورات محفل بر بهائیان، آن کشور واجب بوده و تخلف از این دستورات محرومیتهای گسترده ای را در پی دارد و با متخلفین به اشد وجه برخورد می شود (اخیراً البته در اثر فشارهای موجود، در این مجازاتها تجدید نظرهایی شده است). محفل محلی، از دیگر واحدهای سازمانی بیت العدل اعظم است که در شهرها و محله های بهائی نشین، شکل می گیرد، بهائیان ساکن هر شهر و محله، چنانچه به حد نصاب ۹ نفر برسند، ملزم به تشکیل محفل محلی خواهند بود. محفل محلی همانند محفل ملی، مرکب از ۹ نفر بوده و در واقع، زیر مجموعه ی محفل ملی است و از تمامی اختیارات و وظایف لازم برای اداره و کنترل بهائیان تحت حوزه خود، برخوردار می باشد. علاوه بر محافل ملی و محلی، هیئتها و لجنه ها از دیگر واحدهای سازمانی بیت العدل است که زیر نظر محفل ملی و محلی و متناسب با نیازها و ضرورت های ملی و منطقه ای بهائیان تأسیس و هر هیئت و لجنه در حوزه تعریف شده ای فعالیت می کند. در واقع، ملموس ترین واحد سازمانی بیت العدل برای آحاد بهائی، هیئتها، لجنه ها و محافل محلی اند. این واحدها بر کلیه فعالیت های اجتماعی، فردی و احوال شخصی بهائیان نظارت و اشراف کامل دارد.
    ولی امرالله، توقیع منیع، ص ۲۱٫
    ۳٫ همان.
    ۴٫ ارکان نظم بدیع، ص۴۶٫
    ۵٫ الواح وصایا، ص ۲۷٫
    ۶٫ دوربهائی، ص ۷۶٫
    ۷٫ همان، ص ۷۷٫
    ۸٫ توقیعات، شوقی افندی، ص ۲۴۰٫
    ۹٫ همان، صص ۱۵-۱۶٫
    ۱۰٫ همان.
    ۱۱٫ همان.
    ۱۲٫ همان.
    ۱۳٫ مکاتیب عبدالبهاء، جلد ۳٫
    ۱۴٫ دور بهائی، ص ۸۲٫
    ۱۵٫ ارکان نظم بدیع، ص ۴۶٫
    ۱۶٫ دوره بهائی، ص۷۷٫
    ۱۷٫ همان، ص۸۰٫
    ۱۸٫ همان، ص۱۳٫
    ۱۹٫ مفاوضات، عبدالبهاء، صص ۴۵-۴۶٫
    ۲۰٫ بدیع الآثار، محمود زرقانی، ۱۱۹/۱٫
    ۲۱٫ نظیر تغییرات و تحرفیات آشکاری که در چابهای مختلف کتاب نظر اجمالی در دیانت بهائی (نوشته ی احمد یزدانی، نویسنده و مبلغ مشهور بهائی)، بخش های مربوط به مقام ولی امر و مبیّن آیات و…، صورت گرفته است و شرح آن فرصتی دیگر می طلبد.

منبع مقاله: فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم، شماره چهل و هفت و چهل و هشت، پاییز و زمستان ۱۳۸۷

[۱] – نظیر تغییرات و تحریفت آشکاری که در چاپ های مختلف کتاب

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please