بهائیان همواره برای تبلیغ و جذب نیروهای تازه اهمیتی بسیار قائل بودهاند طوریکه هر سال ميليونها دلار براي اين كار هزينه ميكند. بيتالعدل حيفا، با ميليونها دلار هزينه، براي خريد «فضا» و «وقت»، از طريق ماهوارههاي گوناگون و كمكهاي چشمگير به تلويزيونهاي ماهوارهاي، تبلیغ بهائیت و مقابله با مخالفان خود را پيگيري ميكند؛ چراکه تحقق یکی از وعدههای بنیانگذاران این فرقه انحرافی یعنی فراگیر شدن امر بهائی در سرتاسر جهان را در گرو افزایش نفوس بهائیان میدانند. اما آنها در محدوده ایران که آن را زادگاه فرقه خود میدانند جز در مدت زمانی کوتاه حکومت پهلوی دوم نتوانستهاند، این تبلیغ را از شکل پنهان خود خارج کرده و بهصورت آشکار و تأثیرگذارتر بدان بپردازند.
اما در دنیای امروز که وسایل ارتباط جمعی جدید، امکاناتی تازه و فراگیر را فراهم آورده است، اینان نیز همچون بسیاری از گروههای سیاسی و اجتماعی کوشیدهاند از کارکردهای تکنولوژیهای جدید در راستای اهداف خود بهرهمند شوند که در این زمینه تلویزیون، بهدلیل قابلیت صوتی و تصویری آن و همچنین وسعت مخاطبانش از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. مدت زمانی کوتاه پس از آنکه امواج ماهوارهای امکان انتقال صدا و تصویر را از دورترین نقاط به آن ایران فراهم آورد و بسیاری از خارجنشینان با بهرهگرفتن از این فناوری تازه به برنامهسازی و پخش آن از طریق شبکههای ماهوارهای پرداختند، بهائیان نیز بیکار ننشسته و برنامهای تحت عنوان “دیانت بهایی” تهیه و بهطور مداوم، اقدام به پخش آن از طریق شبکههای مختلف تلویزیونی کردند. نکته جالب آنکه این برنامه که از طریق خرید ساعاتی از زمان پخش شبکههای تلویزیونی ماهوارهای روی آنتن میرود، تاکنون تنها از طریق شبکههایی پخش شده که اهداف سیاسی ضد انقلابی را در پیش گرفتهاند و در واقع، حتی آن شبکههایی که برنامههای خود را با اهداف مالی و اقتصادی پخش میکنند، چون میدانند، این فرقه انحرافی در ایران پایگاه اجتماعی ندارد، تاکنون از پخش چنین برنامههایی صرف نظر کردهاند. اما آن دسته از شبکههای سیاسی که اسلامستیزی را نیز در راستای مقابله با انقلاب اسلامی جزء اهداف خود قرار دادهاند، حامیان پخش برنامههای تلویزیون بهائیان بودهاند.
فرقه بهائيت به امر تبليغات، بسيار اهميت ميدهد و برنامه تلویزیون بهائیان بهطور مشخص چند هدف را دنبال می کند:
نخست، ارائه تصویری غیرواقعی از فرقه بهائیت و تأثیرگذاری بر مخاطب و جذب نیروهای جدید. بهطور کلی این برنامهها در دو محور تنظیم میشوند:
- بخش اول به تشریح و توضیح عقاید و احکام فرقه بهائی میپردازد.
- و بخش دوم به معرفی و گفتگو با یکی از چهرههای بهاصطلاح موفق بهایی در حوزههای مختلف اختصاص مییابد. گفتگوهایی که با اتکا به اغراق درباره قابلیتها و تواناییهای این اشخاص سعی بر آن دارد که جامعه بهائی را متشکل از افرادی نخبه، برخوردار از مدارج علمی بالا و البته موفق در سطوح اجتماعی محل زندگی خود بهنمایش بگذارد. گویی یکی از راههای موفقیتهای علمی و دانشگاهی و طی مدارج عالی، گرویدن به فرقه بهائیت است. با وجود آنکه انبوه منابع و اسناد موجود حکایت از جعلی بودن این فرقه و قواعد و احکام غیرعقلانی و انحرافی آن دارد، اما در طول چند دهه گذشته بسیاری از سرکردگان فرقه بهائی با تحریف واقعیت، سعی در اصلاح قوانین و ارائه تصویری مترقی از احکام جاری در این فرقه داشتهاند. فرقهای که میکوشد با نفی دخالت خود در سیاست، اینگونه تبلغ کند که در قوانین بهائیت، تأکید بر صلح، دوستی ،برابری و عدم برتری نژادی و نظایر آن است.
و دوم برنامههای تلویزیونی بهائیان میکوشد با رسوخ در افکار عمومی مخاطبان خود، عضویت در فرقه ضاله بهائی را امری عادی و حتی ضروری جلوه دهد و با ارائه تصویری دروغین، بهائیت سیاسی را یک نوع دیانت الهی ترسیم کند که گرویدن به آن باعث تفاخر جامعه بهائی است.
شبکه بهائی نخستین کانال تلویزیونی در ایران
شاید برای بسیاری شنیدن این نکته تازگی داشته باشد که بدانند نخستین شبکه تلویزیونی در ایران و اصلا باعث و بانی ورود تکنولوژی تلویزیون به ایران یک تاجر بهائی (البته با پول و مخارج از جیب ملت ایران) بوده است. این شبکه تلویزیونی که اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ در ایران فعالیت داشت، به تلویزیون “ثابت پاسال ” معروف بود و توسط یک بهائی با خاندانی یهودی به نام حبيب ثابت پاسال راهاندازی شد. در آن زمان، دولت هنوز متولی تلویزیون نشده بود و به اهمیت آن آگاهی نداشت.
حبيب ثابت پاسال در سال ۱۲۸۲ ش در تهران به دنیا آمد، خانوادهاش از یهودیان کاشان بودند و پدرش در اواسط عمر به بهائیت پیوسته بود. حبیب ثابت پاسال در کودکی و نوجوانی در فقر زندگی میکرد و کارگر سادهای در یک تعیمرگاه دوچرخه بود. اما با حمایتهای شبکه پرنفوذ بهائی به سرعت مراحل ترقی را طی کرد تا در آینده بهعنوان یکی از کارگزاران اقتصادی و سیاسی بهائیان در ایران نقش مهمی را برعهده گیرد. او خیلی زود از درجه یک کارگر به مرتبه راننده کامیون و تاکسی و در نهایت راننده یک خانواده پرنفوذ و ثروتمند رسید و ظاهراً بهدلیل ادامه تحصیل توانست، دیپلم خود را از مدرسه سن لویی دریافت کند. کسب امتیاز حمل و نقل مراسلات پستی در کشور تکانی در وضع مالی او بهوجود آورد و او را وارد بازار خرید و فروش اتومبیل و تأسیس کارخانه مبلسازی کرد. در ایام جنگ جهانی به آمریکا رفت و پس از بازگشت به ایران کارخانه لاستیکسازی و نوشابهسازی پپسی کولا را به ایران وارد ساخت. فعالیتهای اقتصادی او رفتهرفته چنان گسترش پیدا کرد که صاحب دهها کارخانه همچون شرکت فولکس، شرکت مینا، نمایندگی و شرکت جانسون، شرکت ایران گاز و… شد. او با طی این مدارج ترقی که بدون حمایت شبکه پنهان بهائیان در دنیای سیاست و اقتصاد ممکن نبود، تبدیل به تأمینکننده بازار فروش کالاهای اسرائیلی و آمریکایی شد.
مهترین اقدام او تأسیس و راهاندازی نخستین شبکه تلویزیونی بهصورت خصوصی در ایران بود. ظاهراً بهائیان پیش از دولت وقت ایران به اهمیت و دامنه تأثیرگذاری این تکنولوژی جدید پیبردند و شرایط را برای تأمین شبکه ملی ایران که در میان عامه مردم به شبکه ثابت پاسال معروف شد، فراهم ساخته و برای نخستین بار پای جعبه جادو را به خانههای ایرانیان باز کردند.
جالب اینکه خود ثابت پاسال که نمایندگی شرکت تلویزیونسازی RCA را در ایران داشت، با این حرکت:
- هم تلویزیونهای بسیاری فروخت و سود سرشاری به جیب زد،
- و هم اهداف سیاسی فرقه خود را دنبال کرد.
اما متأسفانه مردم مسلمانی که این تلویزیونها را خریدند. شاید نمیدانستند، این پولها صرف گسترش شبکه بهائی و حرکتهای اسلامستیزانه آنها شده و یا مبلغی از آن در حمایت از دولت یهود، استفاده میشود.
تلویزیون بهعنوان ابزار فرهنگی تأثیرگذار، زمینهای بسیار مساعد را برای بهائیان فراهم آورد تا به شکلی غیرمستقیم اما عميق بر مخاطبان تأثیر گذاشته و بهتدریج فرهنگ غیر اسلامی را در میان آنها تزریق کند.
بهائیان که اعتقادات اسلامی را سد محکمی در برابر خود مییافتند، از طریق تلویزیون ثابت پاسال انبوهی از سریالها و فیلمهای سینمایی غربی را که تضادهای آشکاری با فرهنگ سنتی ایران داشت، بهمیان خانوادهها فرستاد. اگرچه در آن زمان تلویزیون، مخصوص خانوادههای اعیان بود، اما گاه در خانوادههای طبقه متوسط و حتى سطح پایین نیز یافت میشد. حتی یک تلویزیون اهالی یک محل را برای تماشای برنامههایش دور هم جمع میکرد. به این ترتیب خالی شدن مردم از عقاید مذهبی میتوانست، زمینه نفوذ بهائیت را با کاهش حساسیتهای موجود بر آن بهدنبال داشته باشد. مقابله با اسلام تا آنجا بود که وقتی در سالروز نیمه شعبان یکی از مجریان تلویزیون این عید را به مردم تبریک گفت، سران بهائی به خشم آمده و طی نامهای ثابت پاسال را مورد بازخواست قرار میدهند.
تلویزیون ثابت پاسال، پس از چند سال فعالیت، هنگامی که دولت از دامنه وسیع تأثیرگذاری و اهمیت تبلیغاتی آن اطلاع یافت، با موانعی روبهرو شد. موانعی که جنبه اعتقادی نداشت بلکه دولت سعی داشت، این ابزار مؤثر را خود تحت نظارت و هدایت بگیرد. به این ترتیب، با وجود تلاش بهائیان، دولت در اقدامی تقریباً نظامی ساختمانهای شبکه ثابت پاسال را اشغال کرد و از آن پس تلویزیون ملی ایران بهصورت دولتی اداره شد.
ظاهراً بهائیان با از دست دادن تلویزیون، منافع چندانی را هم از دست ندادند؛ چرا که دولت هم از آن بهعنوان ابزاری در راستای تزریق فرهنگ غربی استفاده کرد و خود بهائیان نیز آنقدر در دولت و نهادهای سیاسی و حتی تلویزیون نفوذ داشتند که در موقع لزوم استفادههای لازم را از آن ببرند و یا لااقل مانع پخش برنامههایی مخالف خودشان شوند.