کد خبر:2977
پ
Naghd
بهائیت در ایران

آیا نقد بهائیت مساوی با نقض حقوق بهائیان است؟!

مبلّغین تشکیلات بهائیت، در مواجهه با نقد تفکرات باطل بهائی، انتقاد را مساوی با بی‌احترامی به خود دانسته و عنوان می‌کنند که باید به عقاید آنان احترام گذاشته شود! این در حالیست که احترام به عقاید باطل و مخرب بهائیت، این امکان را به پیروانش می‌دهد که به صورت سازمان‌‌یافته و بدون هیچ روشنگری درباره‌ی […]

مبلّغین تشکیلات بهائیت، در مواجهه با نقد تفکرات باطل بهائی، انتقاد را مساوی با بی‌احترامی به خود دانسته و عنوان می‌کنند که باید به عقاید آنان احترام گذاشته شود! این در حالیست که احترام به عقاید باطل و مخرب بهائیت، این امکان را به پیروانش می‌دهد که به صورت سازمان‌‌یافته و بدون هیچ روشنگری درباره‌ی ماهیت پوچ آن، جامعه را به گمراهی و تباهی کشند.

 

اما برخلاف چیزی که تبلیغ می‌شود، این جمله خصوصاً از سوی بهائیان، یک مغالطه‌ی کاملاً واضح است. لذا در ادامه با ذکر نکاتی، به بررسی و نقد این جواب خواهیم پرداخت.

اول: باور هر فرد ساخته‌ی ذهن او و نه جزئی از وجودش است. لذا همان‌طور که احترام گذاشتن به صندلی ساخت یک شخص، کاری احمقانه است، احترام گذاشتن به هر عقیده‌ای که انسان‌ها دارند هم کاری بیهوده است. از طرفی، از آن‌جا که عقاید تأثیر مهمی در رفتار انسان‌ها دارد و مسلماً اکثر آن‌ها اشتباه‌اند؛ پس باید عقاید اشتباه را نقد کرد و به چالش کشید. چرا که حتی اگر نقد عقاید را بی‌احترامی به پیروان آن بدانیم، نمی‌توان به گزاره‌ی “احترام به عقاید” عمل کرد در حالی که بسیاری از آن‌ها با یکدیگر در تضاد هستند و دشمنی دارند!

اما در عمل، اگر هر عقیده‌ای به صِرف داشتن پیروانی قابل احترام است و نباید متعرض آن شد، پس بیایید کار را از عقاید گروه داعش و یا فرقه‌ی بابیت و بهائیت شروع کنیم. لذا اگر کسی چیزی خلاف عقیده‌ی داعشی‌ها گفت بلند شوید و به او بگویید: ما باید به عقاید همه احترام بگذاریم. همچنین در راستای احترام به عقاید آن‌ها، خودتان را به نزدیک‌ترین داعشی معرفی کنید تا زحمت بریدن سرتان را بکشد؛ چرا که زنده بودنتان توهین به عقاید آن‌ها محسوب می‌شود.

برای احترام به عقاید بابیت نیز لازم بود تا جهانیان گردن به تیغ بابیان بسپارند و تمامی اماکن و مکتوبات را تسلیم تخریب و نابودی پیروان مسلک بابی قرار می‌دادند؛ همچنان که عبدالبهاء با تشریح احکام علی‌محمد شیرازی، علت نسخ آن را توسط بهائیت، عدم امکان اجرای آن بیان نموده است: «از جمله احکام بیان ضرب اعناق اهل آفاق (تمام زمین) و حرق جمیع کتب (سوزاندن تمامی کتاب‌ها) و صحف و زبر و اوراق و فتح شرق و غرب و هدم بقاع مرتفعه. آیا این احکام در این عصر ممکن الوقوع است؟ لا والله، بلکه مستحیل و محال…».(۱)

همچنین برای احترام به عقاید بهائیان می‌بایست تمامی انسان‌ها خود را چون ریگ، پست دانسته و بهائیان را مروارید تصور کنند.(۲) و نیز خود را در اختیار عذاب حتمی پیروان بهائیت قرار دهند(۳) و آتش پیروان بهاء را به جان بخرند.(۴)

دوم: چرا تشکیلات بهائیت در تبلیغاتش، فرقه‌ی بهائی را مبتکر اصلی تحت عنوان آزاداندیشی و جستجوی بدون تعصب برای شناخت حقیقت معرفی می‌کند (۵)، اما بعد، در برابر لازمه‌ی آن که بررسی عقایدشان است، واکنش نشان دهد؟! با این حال چگونه می‌توان به حقیقت رسید در حالی که از نقد و بررسی عقاید گوناگون محروم شد؟!

آری؛ احترام به عقاید باطل و مخرب بهائیت، امکان این را به پیروانش می‌دهد که به صورت سازمان‌‌یافته و بدون هیچ روشنگری درباره‌ی ماهیت پوچ آن، جامعه را به گمراهی و تباهی کشند.

پی‌نوشت:

۱- ر.ک: عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، ۲۰۰۰ م، ج ۴، ص ۲۲۱٫

۲- همچنان که جناب بهاء گفته است: «أحبائی هم لئالی الأمر و من دونهم حصاة الأرض… و واحد مِن هؤلاء عندالله خيرٌ مِن ألف ألف نفس من دُونهم؛ دوستداران من مرواريد و غير ايشان سنگ‌ريزه‌های زمين‌اند… و هركدام از اين (بهاييان) نزد خدا بهتر از هزار هزار نفر از غير آن‌ها هستند»: اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع، ج ۴، ص ۳۵۳٫

۳- همچنان که جناب بهاء فرمان داده است: «أنتُم یا أحِباءالله کُونُوا سحاب الفَضل لِمَن آمَنَ بِاللهِ و آیاتِه و عَذابُ المَحتُوم لِمَن کَفَرَ بِالله و أمرِه؛ ای بهائیان! بر مؤمنین به خدا (بهاءالله) و آیاتش (کلام او)، اَبر رحمت و بر منکرین و مخالفین، عذاب حتمی باشید»: حسینعلی نوری، مجموعه الواح مبارکه، لانگنهاین آلمان: لجنه نشر آثار امری، چ ۱، ۱۳۷ بدیع، ص ۲۱۶٫

۴- همچنان که جناب بهاء فرمان داده است: «کُن کَشُعلَةِ النَّار لِأعدائِی و کُوثَرِ البَقاء لِأحِبائی؛ بر دشمنانم شعله‌ی آتش باش و برای دوستانم، کوثر بقاء»: افنان مهری، نفحات فضل، کانادا: مؤسسه معارف بهائی، ۱۴۴ بدیع، ص ۱۶٫

۵- «اول اساس بهاءالله تحری حقیقت است؛ یعنی نفوسی از تقالیدی که از آباء و اجداد، موروث مانده، منزه و مقدس گردند»: اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بی‌نا، ۱۹۸۵ م، ص ۱۱٫

 

 

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please