خدمات بهائیان با اسرائیل از بدو تاسیس آغازشد و با گذر زمان ، بیشتر و محکمترگردید.
خدمت بهاییان به اسرائیل به اندازهای بود که عبدالناصر رئیس جمهور وقت مصر با صراحت از جاسوسی آنان برای اسرائیل سخن گفت.
موضوع کمک بهائیان به اسرائیل و اتحاد این سازمان سیاسی با دولت صهیونیستی چیزی نبود که در محافل سیاسی جهان عرب پوشیده باشد. آنها در مقابل اقدامهای بهائیان حساس بوده و گاه تصمیمهایی میگرفتند که یکی از آنها مقابله با بهائیت در قالب کمیسیون عمومی برای بایکوت اسرائیل بود. این کمیسیون در سال ۱۳۵۳ به علت اینکه بهائیان به اسرائیل کمک زیادی می کردند تصمیم گرفت تمام مجامع بهایی را در کشورهای عربی منحل کرده و تشکیل محفل جدید را نیز ممنوع کند.
بهائیان افزایش قدرت اسرائیل را افزایش نفوذ بهائیت ارزیابی میکردند و ضمن پشتیبانی از استقلال کشور اسرائیل امیدوار بودند با وقوع آن رابطه بهائیان با مرکز مدیریت سازمان در حیفا گسترش یابد و مسافرت بهائیان به اسرائیل و مناطق تحت اشغال آن کشور آسانتر از سابق شده و افراد بهایی بتوانند به زیارتگاههای خود بروند.
اقشار بهایی حتی اگر از روابط رؤسای سازمان با اسرائیل چیزی نمیدانستند، دست کم به خاطر اینکه مرکز مدیریت سازمان و اماکن مقدس آنان در حیفا قرار دارد، دولت اسرائیل را حافظ امنیت خود میدانستند و سرنوشت خود را در گرو سرنوشت اسرائیل تلقی میکردند. بر این اساس در تمامی جنگهای اسرائیل و اعراب آنان از اسرائیل جانبداری میکردند و از شکست احتمالی اسرائیل از مسلمانان نگران بودند.
بهائیان پیروزی اسرائیل را به قدرت بهاءالله نسبت میدادند. البته این شیوه برخورد با موضوعها از روشهای تبلیغاتی پیوسته بهائیان بود که همواره هر پیروزی را از جانب رهبران خود میدانستند یا دست کم جز پیشگوییهای آنها میخواندند. این موضوع در جنگ شش روزه سال ۱۳۴۶ خورشیدی هم تکرار شد. مبلغان بهایی با اظهار خرسندی از پیروزی اسرائیل بر عربها در میان توده خویش آن را از برکت حسینعلی نوری و مدفون بودن وی در عکا تبلیغ می کردند.
مدیران محافل بهایی در جنگ ۶ روزه ۱۳۴۶ به جمع آوری پول از اعضای سازمان بهائیت پرداختند که مطابق گزارشهای متعدد حدود ۱۲۰ میلیون تومان جمع آوری و به اسرائیل ارسال شد. البته یهودیان هم در این حمایت مالی سهیم بودند.
مامور ارشد ساواک با بیان اینکه بهائیان خواهان پیروزی و تقویت کشور اسرائیل هستند چنین گزارش میدهد:
به قرار اعلام واصله در ماه گذشته مبلغی در حدود ۱۲۰ میلیون تومان پول به وسیله بهائیان ایران جمع آوری گردید. آنها تصمیم دارند این مبلغ را در نزد بیت العدل در حیفا ارسال نمایند ولی منظور اصلی آنها ارسال این مبلغ کمک به ارتش اسرائیل میباشد. مقدار قابل ملاحظه از این پول به وسیله حبیب ثابت پرداخت شده است. تعدادی از یهودیان نیز در جمع آوری مبلغ فوق به بهائیان کمک کردند.
در جنگ رمضان در سال ۱۳۵۲ نیز بهائیان تلاش کردند با جمع آوری پول از اعضا توده بهایی در جلسههای مختلف به دولت اسرائیل کمک مالی کنند . این بار نیز پروژه مذکور با محوریت حبیب ثابت پاسال انجام شد.
برای ماموران امنیتی پهلوی مسلم بود که بهائیان از هر موقعیتی که به نفع اسرائیل تمام شود اظهار خوشحالی مینمایند. مثلاً مطابق اطلاعاتی که آنها دریافت کرده بودند، بهائیان در سال ۱۳۵۱ هم از کاهش روابط دولت مصر و بعضی کشورها با شوروی و افزایش روابط آنها با آمریکا خوشحال بودند و هم به طور محرمانه در کلیه کشورهایی که بهایی هست فعالیتهایی به عمل میآوردند تا دولتهای عربی را حاضر کنند که سرزمینهای اشغالی در اختیار اسرائیل بماند.
تاریخ بهائیت گواه آن است که این سازمان سیاسی همواره علیه مسلمانان و برای تامین منافع حامی خود اسرائیل به فعالیت پرداخته است.
نمونه ای از این موارد کنفرانس پالرمو است .در میان کنفرانسهای تشکیلاتی بهائیت که آن ها را با عنوان کنفرانسهای بین القارات و یا بینالمللی برگزار میکنند ،کنفرانس سال ۱۹۶۸ است که به کنفرانس پالرمو و یا سیسیل معروف شد ومقارن با حمله اسرائیل به مرزهای اردن و حمله به نیروهای فلسطینی بودکه آن رابه حمایت از اسرائیل تبدیل کردند. مبلغان سازمان هم درباره ابعاد آن کنفرانس و تاثیرش بر پیروزی اسرائیل گزافهها گفتند و برای توده بهایی لافها زدند.
بهائیان ، اسرائیل را دوست و مسلمانان و ایرانیان را دشمن خویش میدانستند. در عین حال از طرف بیت العدل و محفل مرکزی ایران به اعضای بهایی دستور موکد داده شده بود که به هیچ وجه نباید در انظار عمومی اظهار نظر کنند حتی از پیش بینی آینده جنگ اعراب و اسرائیل نیز خودداری کنند.
بهائیان در تبلیغات خود گاهی اسرائیل را پایتخت بهائیت معرفی میکردند که قرار بود در زمان تشکیل محکمه کبرای بین المللی جامعه بهایی محقق شود.
اسماعیل رائین درکتابش معتقد است انشعاب در تشکیلات بهائیت در دهه ۱۳۴۰ افزون بر آثاری که داشته است ماهیت اسرائیلی بهائیت را هم نشان میدهد.
در جریانات انشعابات اولیه بهائیت در حیفا دو جریان در حوزه مرکزیت بهایئت وجود داشت. در این انشعاب جریانی که تمایل داشت مرکزیت بهائیت را از اسرائیل به آمریکا منتقل سازد از جریان دیگر شکست خورد. با آنکه میسیون ریمی خود از خاندانهای صاحب قدرت در ایالات متحده بوده و حتی گفته میشود وی عضو سازمان سیا نیزبوده است، اما تلاشهای او و رقابتش با جریانی که در اسرائیل و لندن بود به جایی نرسید.
رائین علاوه بر اشاره به استقبال رهبران بهایی از تشکیل کشور و دولت اسرائیل به اتحادی که پس از تشکیل حکومت اسرائیل بین این سازمان و صهیونیسم به وجود آمد، نیز اشاره میکند که طی آن منافع مشترک بلند مدتی را برای خود تعریف کردند. رائین میگوید رهبران بهایی درصدد برآمدند تا با استفاده از اختلافات دیرین مسلمانان و یهودیان، سرزمین اسرائیل را به عنوان مرکز اصلی و کعبه آمال بهائیان بپذیرند و دولت یهود را به صورت پناهگاه بلکه تکیه جهانی این فرقه درآورند. ازطرفی هم ازجمله مظاهر دشمنی دیرین یهودیان نسبت به مسلمانان این بود که هر نیروی ضد اسلامی را مورد حمایت قرار میدادند و همین سبب شد که دولت اسرائیل یکی از اولین و موثرترین حکومتهایی باشد که همراه با به رسمیت شناختن مذاهب و ادیان مختلف، مسلک بهایی را نیز به رسمیت بشناسد و جز مذاهب رسمی مملکت قرار دهد، طوری که لاپید نخست وزیر اسبق رژیم غاصب صهیون، وجود بهائیت در سرزمین فلسطین اشغالی را جزء زیبایی های این دولت اشغالگر می داند.
گذشته از این هدف راهبردی، اسرائیل از تعامل با بهائیت اهداف دیگری نیز در نظر داشته است که از جمله آنها میتوان به جلب سرمایه داران بزرگ بهایی برای سرمایهگذاری، جاسوسی بهائیان برای موساد، توریسم مذهبی و جلب مسافربهائی به مراکزمقدس شان را اشاره نمود. رائین حتی معتقد است مدیریت اصلی بهائیت در دست یهودیها و شخصیتهای غربی می باشد.
منبع:کتاب سازمان سیاسی بهائیت ، دکتر حمیدرضا اسماعیلی صفحه: ۳۹۱-۳۹۸