کد خبر:13762
پ
بسترهای سیاسی رشد بهائیت در ایران
بهائیت در ایران:

بسترهای سیاسی رشد بهائیت در ایران

بسترهای سیاسی در دوره پهلوی نیز برای بهائیت مهیا بود و در عین حال فرقه ضاله بهائیت به شدت مورد انتقادات روشنفکران و حتی روشنفکران غرب گرایی همچون فریدون آدمیت، هما ناطق و… قرار گرفت و از این فرقه به عنوان خانین به ایران و از همکاری آنان با استعمارگران و انحراف بخشیدن به نهضت […]

بسترهای سیاسی در دوره پهلوی نیز برای بهائیت مهیا بود و در عین حال فرقه ضاله بهائیت به شدت مورد انتقادات روشنفکران و حتی روشنفکران غرب گرایی همچون فریدون آدمیت، هما ناطق و… قرار گرفت و از این فرقه به عنوان خانین به ایران و از همکاری آنان با استعمارگران و انحراف بخشیدن به نهضت مشروطیت ایران یاد می کنند. این فرقه ضاله حتی از سوی روشنفکران چپ همچون احسان طبری، محمدرضا فتاحی به عنوان سرسپردگان نظام بورژوازی معرفی شده اند.

اما آنچه که امروزه باید مورد توجه قرار گیرد این است که فرقه ضاله بهائیت از سوی مبلغان خود بطور جدی در پی آن است که این شکاف میان خود و روشنفکری ایران را از میان بردارد. در این راستا از طریق کسانی همچون تورج امینی، شاپور راسخ، نادر سعیدی، کاویان صادق زاده میلانی در حوزه تاریخ سیاسی و فکری ایران دست به قرائت جدید از بهائیت پرداخته اند و تلاش می کنند که سهمی برای خود در نهضت مشروطیت ایران بدست آورند و نقشی را در هویت ملی ایران برای  خود ایجاد نمایند. و از سوی دیگر نیز با قرائتی هرمنوتیک در پی آن هست که فاصله  خود را با روشنفکران دینی کم کنند و در واقع در تفسیرهایی که از خدا، انسان ، پیامبر و نسبت آن با دنیای مدرن ارائه می دهند جایگاه خود را در نزد نواندیشان نیز به دست آوردند.

شایان ذکر است که امروزه جریان روشنفکر غربگرای بیمار به منزله ابزاری برای فرقه ضاله بهائیت در طراحی یک چنین قرانت تاریخی و کسب جایگاهی در تاریخ روشنفکری ایران در آمده اند. به طوری که بنا به گفته خود بهائیان این جریان جامعه بهایی ایران را از حاشیه به مرکز ثقل اندیشه های معاصر منتقل کرده اند و این جریان روشن فکری دینی بیمار و غربگرا در ایران بهائیت را به عنوان عضوی از جامعه مدنی ایران پذیرفته است. در این راستا افرادی همچون اکبر گنجی به موانع پذیرش جامعه بهانیت در جامعه مدنی ایران اشاره می کنند.

۱- پرداختن به مباحث تاریخی در خصوص پیدایش و تکوین بهائیت و بیان وابستگی آنان به قدرت های استعماری

۲-کثرت گرا و حتی شمول گرا نبودن مراجع تقلید نسبت به بهائیت بر خلاف شمول گرایی آنان نسبت به ادیان آسمانی

۳- ورود به مباحث تاریخی و کلامی بهائیت و هر گونه داوری در خصوص صدق و کذب باورهای بهائیان که از آن را در درشأن اصلاح گران دینی نمی داند.

۴- عدم اعتقاد و گسترش پلورالیسم را مانع مهمی در ورود جامعه بهایی به جامعه مدنی ایران می داند.

و یکی دیگر از افراد این جریان در تعریف جدیدی که از رابطه میان ملت و دولت ارائه می دهد به تحلیل از جامعه بهانی ایران می پردازد و معتقد است بهبود مناسبات میان بهائیان  و دولت  تنها در یک جامعه سکولار فراهم می شود و معتقد است که این مناسبات تنها در سایه ی حقوق بشر و حقوق شهروندی اصلاح می شود،نه در پرتو فقه شیعه.

در این ارتباط حسن یوسفی اشکوری از دیگر  افراد این جریان،  حتی به نقد  فتوای  اقای منتظری می پردازد که او نیز در همان چارچوب فقه شیعه اولا بهائیت را اقليت مذهبی نمی داند و به همین دلیل بهائیت را از حقوق اساسی محروم می کند و تنها حقوق شهروندی برای بهائیان قائل است و ابراز امیدواری می کند که در در آینده با وجود علمای جوان تر که زعامت مرجعیت را به عهده می گیرد این معضل جامعه بهائی ایران حل خواهد شد. بنابراین از دیدگاه حسن یوسفی اشکوری از موانع اساسی پذیرش جامعه بهانی ایران به منزله عضوی از جامعه مدنی ایران فقه شیعه می باشد.

احمد زید آبادی از دیگر افراد بیمار این جریان نیز پیشنهادهایی برای پذیرش عضویت جامعه بهائی در جامعه مدنی ایران ارائه می دهد:

  • رفع حساسیت روحانیون بلند پایه شیعه نسبت به هر گونه همدلی یا دفاع از بهائیان
  • پاک کردن نگاه ایرانیان نسبت به وابستگی جامعه بهائی به استعمارگران روس انگلیس و آمریکا خصوصا اسرائیل
  • ایجاد عوامل موثر در درجه اول در تغییر دیدگاه فقیهان بلند پایه شیعه و درجه دوم نظام جمهوری اسلامی ایران
  • بر اساس اصول مناسبات ملت – دولت در عصر جدید می توان به تعریف جدیدی از رابطه میان بهائیان و دولت نائل شد که در چارچوب این مناسبات جدید بهائیان به خوبی به حقوق اساسی و حقوق شهروندی خود نائل خواهند شد.

اما اهدافی که تشکیلات بهائیت از طریق جریان روشنفکر بیمار در ایران دنبال می کند عبارتند از :

۱- موضوع بهائیت از دستور کار مراجع تقلید و روحانیت خارج شود.

۲- زمینه پذیرش جامعه بهانی به عنوان عضوی از جامعه مدنی ایران فراهم شود.

۳- موضوع بهائیت از دستور کار دستگاه های اطلاعاتی – امنیتی خارج شود و به موضوعی کاملا فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود.

۴- حذف سابقه تاریخی بهائیان که در خدمت استعمارگران بوده است و تبدیل آن به شهروندان عادی

۵- امروزه از اهداف مهم تشکیلات بهائیت از طریق اصلاح طلبان در داخل جامعه ایران ورود به مباحث حقوق بشر و حقوق شهروندی است که در حال حاضر تنها راه ورود جامعه جهانی ایران به جامعه مدنی ایران است و دقیقا در این راستا است که نقش افرادی همچون شیرین عبادی پر رنگ می شود.

از اهداف مهم دیگر تشکیلات بهائیت این است که لزومی ندارد حتما مردم ایران در مراحل اولیه در طیف وسیعی بهائی شوند بلکه همین اندازه که بهائیان را در کنار سایر اعضاء جامعه ایران بپذیرند کافی است.

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please