کد خبر:2414
پ
pahlavi-Bahaism
بهائیت در ایران

صنیعی، مفسدی که در لباس نظامی بدنبال اهداف تشکیلات بهائیت در دربار پهلوی دوم بود

مروری بر زندگی اسدالله صنیعی اسدالله صنیعی یکی از رجال نظامی حکومت پهلوی است که به عنوان یک بهائی متنفذ، نقش مهمی در تقویت جایگاه بهائیت در رژیم پهلوی داشت. او که علاوه بر نزدیکی به محمدرضا پهلوی در دولت مصدق نیز حضور داشت، در دوران طولانی حضورش در صحنه سیاست ایران به سوء‌استفاده‌های مالی […]

مروری بر زندگی اسدالله صنیعی

اسدالله صنیعی یکی از رجال نظامی حکومت پهلوی است که به عنوان یک بهائی متنفذ، نقش مهمی در تقویت جایگاه بهائیت در رژیم پهلوی داشت. او که علاوه بر نزدیکی به محمدرضا پهلوی در دولت مصدق نیز حضور داشت، در دوران طولانی حضورش در صحنه سیاست ایران به سوء‌استفاده‌های مالی بسیاری متهم شد، با وجود این، به حیات سیاسی خود ادامه داد

سیدمرتضی حسینی

اسدالله صنیعی یکی از رجال نظامی حکومت پهلوی است که به عنوان یک بهائی متنفذ، نقش مهمی در تقویت جایگاه بهائیت در رژیم پهلوی داشت. او که علاوه بر نزدیکی به محمدرضا پهلوی در دولت مصدق نیز حضور داشت، در دوران طولانی حضورش در صحنه سیاست ایران به سوء‌استفاده‌های مالی بسیاری متهم شد، با وجود این، به حیات سیاسی خود ادامه داد تا اینکه در نهایت پس از انقلاب اسلامی دستگیر و محاکمه شد، اما توانست از ایران بگریزد.

زندگی‌نامه

اسدالله صنیعی در سال ۱۲۸۳ش در همدان متولد شد. پدرش، میرزا آقاخان فرزند آقا رشید، از مقربان دربار محمدشاه و ناصرالدین‌شاه قاجار به‌شمار می‌آمد و صمیمتش با ناصرالدین‌شاه به‌اندازه‌ای بود که او را «آقا عمو» خطاب می‌کرد. در میان فرزندان آقاخان، تنها اسدالله ــ اولین فرزند خانواده ــ نام خانوادگی صنیعی را برای خود برگزید و دیگر برادر و خواهرانش شهرت رشیدی را انتخاب کردند. اسدالله صنیعی با توراندخت پروینی ازدواج کرد که ثمره آن، چهار فرزند به نام‌های بهمن، بیژن، مریم و ژاله است.۱

صنیعی

اسدالله صنیعی

وی تحصیلات مقدماتی را در همدان به پایان رسانید و در سال ۱۳۰۵ وارد مدرسه نظام شد؛ در سال ۱۳۰۷ دانشکده افسری را به پایان برد و به سمت آجودانی مخصوص ولیعهد برگزیده شد. حسین فردوست دراین‌باره نوشته است: رضاخان شخصی را به‌عنوان آجودان مخصوص ولیعهد انتخاب کرد به نام صنیعی که در آن زمان سرگرد بود. او از بهائی‌های طراز اولی بود که بعدها سپهبد شد و مدتی وزیر جنگ و مدتی متصدی یک وزارتخانه دیگر بود. صنیعی در تمام دوران ولیعهدی محمدرضا پهلوی، آجودان مخصوص او بود و در تمام مسائل بازرسی و حتی در زندگی خصوصی ولیعهد نیز مشارکت داشت. مسلما رضاخان به بهائی بودن صنیعی توجه داشت و این مسئله در دربار پهلوی، به‌ویژه با وجود نقش عبدالکریم ایادی قابل‌توجه است. بنابراین در رسیدن صنیعی به سمت آجودان ولیعهد، توجه رضاشاه به شخص او تأثیرگذار بود.

رضا عظیمی، حسن طوفانیان و اسدالله صنیعی در حال گفت‌وگو با هم در حاشیه یک مراسم رسمی

 

صنیعی پس از رضاشاه و در سال‌های پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مشاغل دیگری نیز بر عهده گرفت، اما مهم این بود که او ارتقای خود را از ارتش آغاز کرد و با پیمودن پله‌های مختلف به درجات بالایی در ارتش رسید و نفوذ زیادی در آن کسب کرد. بر اساس گزارش ارتش، مناصب او بدین شرح بود: ۱٫ تا درجه سروانی، مدارج فرماندهی دسته، گروهان، گردان و تصدی هنگ را در دوران رضاشاه طی کرد؛ ۲٫ ریاست رکن ستاد و تعلیمات شانزده‌هزارنفر را به مدت سه سال به‌عهده داشت؛ ۳٫ در دوران محمدرضا پهلوی، در دفتر نظامی در قسمت رسیدگی به شکایات در مسافرت‌هایی که به اقطار کشور صورت‌گرفته حضور داشت؛ ۴٫ هنگام مشارکت توده‌ای‌ها در دولت در تأمین احتیاجات نفری ارتش به‌عنوان بازرس اداره نظام‌وظیفه با رؤسای وقت همکاری کرد؛ ۵٫ شرکت تعاونی مصرف ارتش را که با سه‌هزار تومان سرمایه تشکیل شده بود از ورشکستگی نجات داد و به شرح ترازنامه‌های منتشرشده، بزرگ‌ترین شرکت‌های تعاونی مصرف را با رعایت اصول بین‌المللی در ایران به‌وجود آورد درحالی‌که قبلا فروشگاه ارتش به صورت‌های مختلف متجاوز از چندمیلیون تومان موجب خسارت به بودجه ارتش و بانک سپه شده بود.۴

پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز یک بار پست معاونت وزارت جنگ را به فرمان محمدرضا پهلوی در سال‌های ۱۳۳۲-۱۳۳۳ و بار دیگر در سال‌های ۱۳۴۰-۱۳۴۱ بر عهده گرفت و در سال ۱۳۳۰ و ۱۳۳۴-۱۳۳۶ به فرمان شاه به ریاست سررشته‌داری ارتش منصوب شد.۵ صنیعی در دوران نخست‌وزیری اسدالله علم به درجه سپهبدی رسید و به عنوان وزیر جنگ به کابینه راه یافت. وی این مقام را در دولت حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا نیز حفظ کرد.۶ او همچنین در سال ۱۳۴۹ش وزیر تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی شد.۷ صنیعی از اواخر سال ۱۳۵۱ در هیئت عالی بازرسی شرکت نفت مشغول به کار شد و در اواخر سال ۱۳۵۷ و در آغاز نخست‌وزیری شاپور بختیار از این سمت برکنار گردید. همکاری وی با این هیئت، با خلع ید از کنسرسیوم نفتی هم‌زمان بود.۸

پذیرائی عبدالله ریاضی، رئیس مجلس شورای ملی، از امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر، و اسدالله صنیعی، وزیر جنگ

 

بهائیت؛ عامل مهم پیشرفت صنیعی

در اسناد ساواک، بارها از صنیعی به عنوان یک فرد بهائی یاد شده است که تردید در بهائی بودن او را از بین می‌برد.۹ حضور او در مناصب سیاسی همچون دیگر بهائیان در تعارض با حکم این فرقه برای حضور پیروانش در عرصه سیاسی بود. در این فرقه اصلی وجود دارد که بر اساس آن، بهائیان بدون اجازه حق ندارند مشاغل سیاسی را بپذیرند و تنها باید تلاش کنند که در فعالیت‌های تجاری و کشاورزی پیشرفت کنند، ولی پس از نخست‌وزیری امیرعباس هویدا، که بهائی بود، راه نفوذ برای دیگر بهائیان در حکومت باز شد. فردوست در خاطرات خود با اشاره به اصل فوق، نوشته است: روزی از سپهبد صنیعی پرسیدم که چگونه شما شغل سیاسی پذیرفته‌اید؟ پاسخ داد: از عکّا سؤال شد و اجازه دادند که در موارد استثنایی و مهم این نوع مشاغل پذیرفته شود.

به گفته فردوست «درواقع بهائیت جهانی چنین تصور می‌کرد که ایران همان ارض موعودی است که باید نصیب بهائیان شود و لذا برای تصرف مشاغل مهم سیاسی در این کشور منعی نداشتند. بهائیان که به مقامات حساس می‌رسیدند از موقعیت خود برای ثروتمند کردن جامعه بهائیت استفاده می‌کردند تا از این طریق اقتصاد مملکت را به‌دست بگیرند». البته صنیعی زمانی به دلیل این اصل و البته فشار نیروهای مذهبی ظاهرا تقاضای استعفا کرد که با مخالفت شاه روبه‌رو شد که «من به کسی اجازه دخالت در امور سیاسی را نمی‌دهم».

صنیعی در مدت خدمت خود در تحکیم مواضع بهائیت در رژیم پهلوی کوشش کرد. او حتی به وادار کردن افراد به پذیرش بهائیت می‌پرداخت و در شرایطی که شرکت نفت خواستار اخراج بهائیان شد، او و همکارانش مانع از این کار شدند.

روابط صنیعی با شاه

غیر از بهائیت، دیگر عامل ارتقای صنیعی در رژیم پهلوی، نزدیکی او به شخص شاه بود. روابط او با محمدرضا پهلوی به‌حدی رسیده بود که خود اعتراف می‌کند که مقام وزارت را هرگز حتی به خواب هم نمی‌دید و این لطف شاه بود که شامل حال وی شد تا به این منصب دست یابد. از دیگر موهبت‌های پهلوی که شامل حال او شده بود پرداخت هزینه‌های تحصیل فرزندانش به فرمان شاه، آن هم از اعتبارات مسدود بود. غیر از حمایت‌های مقام سلطنت، پشت او به شخصیت‌هایی چون هویدا و عبدالکریم ایادی نیز گرم بود. هرچند خود صنیعی به‌رغم اشاره به این حمایت‌ها، عامل موفقیتش را ادای شایسته وظیفه می‌دانست!

سوءاستفاده‌های مالی صنیعی

در گزارشی از وزارت جنگ به اقدامات صنیعی در سازمان تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی اشاره و از آن به خوبی یاد شده و آمده است که او «اجناس را متنوع کرد، شبکه توزیع کالا را گسترش داد، قیمت‌ها را در طول مدت سه سال تثبیت و تدارکات ۶۰۰ هزار نفر عائله ۱۲۰ هزار نفر کادر نیروهای انتظامی را که سه‌برابر آمار ارتش است، با حداقل کادر تأمین کرد و برای اولین‌بار خواسته درجه‌داران را در خرید، آبادانی و تقسیم زمین تحقق داد. در اثر سرعت گردش سرمایه و استفاده کردن از حداکثر مزایای قانونی، مبلغ ۳۳۰ میلیون ریال به سرمایه‌ این سازمان افزود». اما اسناد موجود ساواک اطلاعات دیگری دراین‌باره به‌دست می‌دهد که با گزارش وزارت جنگ مغایرت دارد؛ برای مثال در سند ساواک به تاریخ ۱۳۴۱/۶/۱۵ به سوء‌استفاده او در خرید برنج اداره تدارکات ارتش، ماجرای خرید روغن نباتی ان.او.اف و نقش او در مقام وزارت جنگ برای سوء‌استفاده از سازمان تدارکات ارتش اشاره شده است. همچنین سوء‌استفاده از زمین‌های عباس‌آباد که در سال ۱۳۴۶ علنی شد پرونده دیگر اوست. صنیعی دراین‌باره تلاش کرد با اعلام کردن این اراضی به عنوان منابع ملی و تصرف جنگلبانی، پرونده خود را منتفی کند، اما نشد.

علاوه بر اینها، باز هم طبق اسناد ساواک، او در پست معاونت وزارت جنگ با همکاری یک پیمانکار برنج با نام حاج اخوان و دو نفر دیگر با نام‌های غلامرضا سمیعی و اخوان اصغری، سوء‌استفاده‌های مالی گسترده‌ای را انجام داد که موجب شکایت همکاران تشکیلاتی‌اش و رسیدگی اداره کل نهم ساواک شد، اما این رسیدگی به جایی نرسید؛ چرا که او دو ماه بعد با ارتقا در دولت علم، به وزارت جنگ رسید. صنیعی در منصب وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی نیز مرغوب‌ترین اراضی کشاورزی شهرهای گرگان، گنبد و بجنورد را در اختیار دوستان و آشنایان خود گذاشت یا آنها را به تملک خود درآورد.

 صنیعی، کودتای ۲۸ مرداد

در دوره خدمت صنیعی در رژیم پهلوی سه رویداد مهم وجود دارد: نخست کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که صنیعی در بازجویی‌ها ادعا می‌کند که در آن هیچ نقشی نداشته است و حتی کودتا به او ضرر زده و او را از ترفیع درجه محروم و از پست معاونت وزارت جنگ به ریاست سررشته‌داری ارتش تنزل مقام داده ‌است. او در حالی این ادعا را بیان می‌کند که نشان همایون ۲ را به‌مناسبت ۲۸ مرداد از شاه دریافت کرده است. صنیعی دراین‌باره در بازجویی‌هایش گفته آن مدال را شاه به تقاضای دولت به وی اعطا کرده ‌است. صنیعی در بازجویی‌ها اغلب از نقش خود در ارتش به‌ عنوان مترسک یاد کرده و گفته که همیشه از ساواک وحشت داشته ‌است.

برخی حضور او در دولت مصدق را نشانه اعتماد مصدق به او می‌دانند و از ارادت صنیعی به مصدق یاد می‌کنند. شاهد آنها برای این مدعا آن است که صنیعی در خاطرات خود به نیکی از مصدق یاد کرده و به خدمات او پرداخته است،اما این خاطرات پس از انقلاب اسلامی نوشته شده و او در این مقطع به تمجید مصدق و انتقاد از شاه مرده زبان گشوده است؛ شاهی که دیگر نه جان دارد و نه ساواک. بنابراین انتقاد از او نه با ترس صنیعی از ساواک همراه بوده و نه هزینه‌ای برای وی داشته است.

فرجام صنیعی

صنیعی در ۲۲ فروردین‌ماه ۱۳۵۸ دستگیر و زندانی شد. طبق آنچه در نامه‌ای به فریدون جم در فروردین ۱۳۷۲ نوشته است، از مرخصی موقتی که به او داده شد برای فرار از ایران استفاده کرد و پای پیاده از مرز ترکیه از ایران خارج شد و پس از یک سال و اندی خود را به کانادا رساند. در نهایت صنیعی در ۲۳ مرداد ۱۳۷۷ در ونکوور کانادا در ۹۴ سالگی درگذشت.

 

 

منبع
http://www.iichs.ir/s/19668
بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please